طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
بخش مهمی از زمینه‌های اتفاقات پس از شهریور 1401 محصول از میان رفتن نقطه تعادل میان شرع، عرف و قانون است. متن زیر تلاشی است برای ارائه ترسیمی از مختصات این نقطه؛ یا ارائه چارچوبی برای این تلاش.

1. حکومت دینی، آن‌چنان که در اندیشه امام خمینی طرح و در جریان ایده و نهضت انقلاب اسلامی دنبال شد، به معنای حکومت شرعی در برابر حکومت عرفی نیست. معنا و روایت انقلاب اسلامی از حکومت و دولت دینی، در برابر شریعت‌گرایی سلفی و طالبانی و عرفی‌گرایی سکولار قرار داشته و از حکومت دینی به معنای برقراری نوعی از تعادل در لحاظ شرع، عرف(مصلحت) و قانون دفاع می‌کند.

2. حکومت دینی در پی تعادل شرع و عرف (و قانون) است چون اساسا در لحظه این تعادل است که ممکن می‌شود. نه فقط در حدوث بلکه در بقا آن هم این تعادل مهم است. به این معنا که به هر اندازه از این تعادل کاسته شود، امکان‌هایش برای حکمرانی از میان می‌رود. به یک معنا حکمرانی یعنی کشف این تعادل و هنر حکمرانی، درک تجربه‌هایی است که به کشف این نقطه تعادل کمک کند.
این تعادل نه فقط در حکومت و نظام که در خود انقلاب و نهضت هم بر قرار بود. همچنان که در تجربه انقلاب اسلامی ۵۷ و در خود انقلاب پیامبر اکرم(ص) نیز برقرار بود‌.

3. «حدی» از این تعادل در خود شرع هم لحاظ شده است. این «حد» به این منظور و بدان میزان است که شرع را ممکن کند. شرع و حتی عالی‌ترین سرچشمه شرع که وحی است، در گفتگو با زمینه اجتماعی و عرف متولد می‌شود. این گفتگو به این معنا نیست که شرع و وحی از اطلاق شرع و وحی بودن دست بردارد و تخته‌بند زمینه و زمانه عرف شود اما بدین دلیل است که در تعامل با عرف است که شرع ممکن می‌شود.
اگر بخواهیم از باب تقریب به ذهن مثال بزنیم و عرف را همان مردم بدانیم، حاکمیت دین (یا همان شرع) منهای عرف (یا همان مردم)، عبارت است از داعش. این ایده صریح انقلاب اسلامی و از بنیانی‌ترین استدلال‌های آن است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۴۳
مجتبی نامخواه

اندکی در نقد نسبت برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی

 

متن زیر یادداشت کوتاهی است که آبان‌ماه 1401 در نقد برخی پاسخ‌ها حاکمیتی به اتفاقات پس از شهریور در کانال تلگرام @tabagheh3_ir منتشر شده است.

این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشت‌های روزانه‌ آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:

در صفحه شخصی فردی که دیدگاه‌های بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب می‌دهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. می‌دانند و‌ می‌دانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»

شاید این موارد اشتباه‌هایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایده‌های اصلاح‌گرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثبات‌گرا و نظم‌گراست.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۸
مجتبی نامخواه
متن زیر که در روزهای آغازین مهرماه در ضمن چند توییت در @Namkhah1 منتشر شده به نقد شبه‌تحلیل‌ها درباره اتفاقات پس از شهریور 1401 می‌پردازد. در بعدها در گفتگویی این بحث را کمی بیشتر باز کردم.

می‌گوید: «کوخ‌نشینان موجوداتی هستند که وطن ندارند و، چون وطن ندارند، و نمی‌دانند وطن چیست، آن را نابود می‌کنند … ما هنوز نتوانسته‌ایم توضیح دهیم که کوخ‌نشینان [ در جریان انقلاب اسلامی]چه بر سر ملّیت ایرانی آوردند … آیا این خیزش ملّی همان توضیح در عمل نیست؟ من فکر می‌کنم هست.»

‏این گویاترین استدلال جواد طباطبایی و ایده ایرانشهری برای صورت‌بندی اتفاقات اخیر تحت عنوان «انقلاب ملی» است. این تحلیل با همه دور بودنش از واقعیت، از ایده «انقلاب زنانه» ژاک رانسیر و دیگران و از ایده «انقلاب جهانی» اسلاوی ژیژک، صادقانه و صریح‌تر است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۲
مجتبی نامخواه
این یادداشت که در روزهای آغازین مردادماه گذشته در صفحه @namkhahmojtaba در اینستاگرام منتشر شده، به بهانه انتشار یک حکم قضایی، وضع کنونی در نسبت میان ضابطه‌های حقوقی و ضابطان امنیتی را نقد کرده و عدالت‌خواهی گرفتار آمده در این نسبت را بررسی می‌کند.

انتشار حکم وحید اشتری فعال عدالت‌خواه، حاکی از یک فرامتن ناکارآمد قضایی و حقوقی است. هنوز یک ماه از تذکر رهبر انقلاب به دستگاه قضایی مبنی بر عدم تأثیرپذیری رویه‌های قضایی از ضابطان نگذشته که ادبیات غیرحقوقی موجود در متن موسوم به حکم، به نحوی آشکارا تفوق ضابطان بر ضابطه و جامعه را روایت کرده است. رویه‌هایی ناامیدکننده‌ که با بیانیه تکمیلی دستگاه قضا مشخص شد نه یک اشتباه موردی، که نتیجه کلیت وضع موجود است. در این رابطه لازم است به اختصار نکاتی طرح گردد:

۱. تفوق ضابطان بر رویه دادرسی، که به تصریح مورد نقد و اعتراض اخیر رهبر انقلاب بوده؛ فراتر از یک تذکر حقوقی، ایده‌ای بنیادین و نشانه‌ای مهم از یک آرمان گسترده در متن الهیات انقلاب اسلامی است. خروج ضابطان از مسئولیت اصلی و تفوق ضابطان بر ضابطه در میدان‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، برای انقلابی که آرمان آزادی آن، دوشادوش عدالت و معنویت در صف نخست خواست‌های ملی مطرح شده است، آسیبی نگران کننده است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۲۲
مجتبی نامخواه

درباره ضرورت اندیشیدن انضمامی به پیشرفت

متن زیر بخش نخست از دوگانه‌ای است که به موانع اندیشیدن به پیشرفت می‌پردازد. این یادداشت در ششمین شماره از مجله دانشمند منتشر شده است.

از جمله مهم‌ترین و سترگ‌ترین موانع ما در مسیر پیشرفت و اندیشیدن بدان، بلیه انتزاع‌اندیشی است. بلیه‌ای مؤلمه که اندیشیدن به پیشرفت را اغلب به مرز امتناع کشانده است. اندیشیدن درباره پیشرفت منهای ملاقات با واقعیت عبارت است از «بحث‌های ذهنی» و «مباحث تئوریک بدون توجه به خارج و واقعیات» که امکان خلق نظریه و ایده را از ما گرفته است. در نتیجه می‌بینیم گاهی حاصل پژوهش‌ درباب پیشرفت، در عالی‌ترین سطوح به انشاهای توتولوژیک و کلی‌گویی‌های بی‌حاصل و کلامی می‌ماند.

برای توضیح بیشتر مرور یک تجربه تلخ، خالی از لطف نیست. چند سال قبل از سوی یک مرکز پژوهشیِ رسمی متنی منتشر شد که عنوان «سند پایه الگوی پیشرفت» را یدک می‌کشید و با عناوین مجعولی از این دست توصیف و تجلیل می‌شد. متن مملو بود از گویه‌هایی بدیهی که می‌توانست بداهه‌گویی‌های یک ذهن خطابی و بخشی‌هایی از خطابه‌های تکراری و رسمی باشد اما نبود، محصول سال‌ها پژوهش یک و یا شاید یک سلسله از مراکز پژوهشی معظم بود!

۰ نظر ۱۳ آذر ۰۱ ، ۲۱:۴۶
مجتبی نامخواه

تحجر، به تجددزدگی امکان اجتماعی می‌دهد

 

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش دوم

بحث عمده در این بخش از گفتگو این است که ما در تقاطع دو طیف تحلیلی، دچار یک از هم‌گسیختگی تحلیلی شده‌ایم. این وضعیت به برآمدن چهار چارچوب فکری منجر شده که هم‌دیگر را نفی‌کنند در حالی که راه‌حل، تعامل میان این سطوح است.
در ادامه تلاش کرده‌ام در حد توان نشان بدهم چگونه بحران در تلاقی و تعاطی کاستی‌ها زاده می‌شود. این کاستی‌ها در وضع کنونی ما عبارتند از شکست ساختاری و سیاستی در حوزه فرهنگ، بسط تمایلات فکری و سیاستی نسبت به به تحجر تجدد و از همه مهم‌تر نابرابری اجتماعی و «عقب‌ماندگی در عدالت» که موجب ویرانی جامعه و فرهنگ شده است.

 

محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی درطول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعه‌شناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیده‌ها بیابد. اما به‌نظر می‌رسد در هر برهه شاهد نوعی بهت‌زدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعه‌شناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمی‌دهد. در بخش نخست گفت‌وگو با مجتبی نامخواه، پژهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیرگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) امکان‌های موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعه‌شناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول این گفت‌وگو روز گذشته در همین صفحه منتشر شد. نامخواه در این بخش از گفت‌وگو تاکید کرد: «جامعه‌شناسی ما اعم از طرح درس‌های ما، گسترش رشته‌های ما و ترجمه‌ها و تالیف‌های ما به مقوله‌هایی از قبیل اعتراض و جنبش و شورش و حتی عنوان عام‌تر تغییرات اجتماعی بی‌توجه است.» لذا از این جهت «در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم

وی در این گفت‌وگو با تاکید بر اینکه فقر درک ما از اعتراض هم در حوزه درک جامعه‌شناختی است؛ هم در حوزه فلسفی و الهیاتی، گفت: «ما به‌جز فقر نظری، فقر مشاهداتی نیز داریم. اگر تعبیر درستی باشد، ریشه مشکل ما به فقر مشاهداتی برمی‌گردد، یعنی میل به دیدن واقعیت در ما به‌شدت ضعیف است و این یک ریشه نهادی و تاریخی دارد

۰ نظر ۱۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۲۵
مجتبی نامخواه

امکان‌های سنت فلسفی و الهیاتی خود را برای درک اعتراض به کار نمی‌گیریم

 

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش نخست

متن زیر بخش نخست گفتگو با صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان است درباره اتفاقات پس از شهرویر 1401 است. در این بخش بیشتر در این باره بحث کرده‌ام که گویا ما علاقه‌ای نداریم امکان‌های سنت خود را برای شناخت تغییرات اجتماعی فعال و بالفعل کنیم. در حالی که در طلیعه و تأسیس فلسفه اسلامی، آن‌گاه که حکمت عملی و علم مدنی در حال متولد شدن است فارابی این چنین استدلال می‌کند که  درک تغییرات جزئی زمانی، «فضیلت فکری» محسوب می‌شود و ما اکنون دچار افکار و جریان‌های فکری بی‌فضیلتیم.

محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی در طول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعه‌شناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیده‌ها بیابد. اما به‌نظر می‌رسد در هر برهه شاهد نوعی بهت‌زدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعه‌شناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمی‌دهد. در گفت‌وگو با مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) ضمن بررسی اتفاقات اخیر در کشور، امکان‌های موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعه‌شناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول از این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید‌.

 

گویا در جمهوری اسلامی سیاست، سیاست غافلگیر شدن است و مسائلی مثل دی 96 یا آبان 98 یا مساله مهسا امینی به وجود می‌آید و نه‌تنها مدیریت بحرانی انجام نمی‌شود بلکه تحلیل‌های سطحی که بتواند کمی وضعیت را مشخص کند بیرون نمی‌آید و صرفا همیشه یک غافلگیری حاکم می‌شود و حالتی از بهت‌زدگی برای مسئولان و تحلیلگران پیش می‌آید. ریشه این مساله در کجا است؟ و چرا ما حتی نمی‌توانیم چند سال آینده کشور را پیش‌بینی کنیم؟

 

بخش مهمی از این ناتوانی ما به ناتوانی نظری بر می‌گردد. یعنی هم از نظر جامعه‌شناختی و هم از نظر تحلیل اجتماعی، ما در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم. بخشی از ناتوانی ما به این فقر نظری ما برمی‌گردد. فقر نظری یعنی اینکه یا آثار مهم و آثار جدید را در این زمینه نخوانده‌ایم یا خیلی نخوانده‌ایم و جدی نگرفته‌ایم.

۰ نظر ۱۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۱۷
مجتبی نامخواه
  متن زیر گفتگویی است درباره جشنواره علوم انسانی عمار، که در آستانه فراخوان دومین دوره جشنواره با خبرگزاری مهر انجام شده است. در این گفتگو از این بحث کردیم که اغلب مجادلاتی که در بحث های حوزه علوم انسانی اسلامی وجود دارد اصلاً ربطی به انسان ندارد و جشنواره علوم انسانی عمار به مثابه یک دورهمی علمی در پی ترویج گفتگو پیرامون تجربه‌ها و مسئله‌های انسان و اکنون ماست.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: جشنواره علوم انسانی عمار، سال گذشته همزمان با عبور یک دهه از عمر جشنواره فیلم عمار، کار خود را رسماً آغاز کرد. جشنواره‌ای که سال ۱۳۸۹ با ایده جریان‌سازی در عرصه فیلم و سینما با کلیدواژه «مردمی» وارد میدان شد تا طرحی نو در عرصه سینما در کشور دراندازد، حالا گذشته از آزمون و خطاها، و انتقادات و محاسن، دوره دیگری از حرکت خود را شروع کرده و مسئله «عمار» را تا حوزه علوم انسانی توسعه داده است.

ارتباط میان دو شاخه سینما و علوم انسانی برای عمار، نفس برگزار کردن یک «جشنواره» برای علوم انسانی و کم و کیف داوری در چنین جشنواره‌ای از مسائل کنجکاوی‌برانگیزی بود که تلاش کردیم در گفت‌وگو با دبیر این جشنواره نوپا، آن‌ها را به بحث بگذاریم.

مجتبی نامخواه، دبیر جشنواره علوم انسانی عمار در این گفت‌وگو توضیح می‌دهد که در سازوکار این جشنواره، قرار است نه تنها مقالات و پایان‌نامه‌ها و کتاب‌ها، داوری شوند بلکه یادداشت‌هایی که قالب علمی ندارند از جمله ایده‌ها و حتی گفتارهای شفاهی هم می‌توانند به مرحله داوری در این جشنواره برسند و برنده بودجه حمایتی این جشنواره باشند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

۰ نظر ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۱۷:۳۷
مجتبی نامخواه
در نخستین روزهای ماه محرم و در گفتگو با برنامه تلویزیونی ثریا تلاش کردم به این مسئله بپردازم که چگونه عقب‌ماندگی در عدالت انقلاب‌ها را آرام آرام به طرف مسلخ طف می‌برد؟ در پاسخ با تأکید بر خطبه امام حسین علیه السلام در صحرای منا، سطوح چهارگانه عدالت اجتماعی که نقض آن باعث پیدایش مسلخ انقلاب‌ها می‌شود را کمی توضیح دادم.

 

سطوح چهارگانه عدالت اجتماعی در خطبه منا

 

۰ نظر ۲۰ مرداد ۰۱ ، ۱۷:۳۶
مجتبی نامخواه
در این سخنرانی که در برنامه انسان انقلاب اسلامی ارائه شده است درباره الهیات انقلابیگری در صحیفه سجادیه بحث کرده‌ام. درباره این پرسش که چگونه امام سجاد علیه‌السلام با تکیه بر نیایش، انسان منفعل و بی‌کنش و سرگردان در جامعه‌ی پس از عاشورا را به یک انسان دگرگون‌کننده مناسبات اجتماعی تبدیل می‌سازد؟

 

الهیات انقلابیگری در صحیفه سجادیه

۰ نظر ۲۰ مرداد ۰۱ ، ۱۷:۲۸
مجتبی نامخواه
متن زیر گزارشی است از آن چه در نشست بررسی پیامدهای اجتماعی سیاست‌های تعدیل اقتصادی دولت ارائه کردم. در اینجا و در ادامه فایل صوتی این ارائه و در اینجا گزارش کامل این نشست قابل دسترسی است.

تیغ جراحی

 

دریافت
حجم: 7.62 مگابایت
توضیحات: ارائه بحث در بررسی پیامدهای اجتماعی سیاست‌های تعدیل اقتصادی دولت

 

حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه مدیر کارگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) به عنوان آخرین کارشناس این برنامه که معتقد است سیاست‌های اقتصادی چیز جدیدی نیست و در دهه هفتاد اجرا شده و قربانی آن هم جامعه در فضاهای مختلف بوده است، پاسخ سازمان مدیریت به نامه اقتصاددان‌ها را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این متن تأکید شده که جریان اصلی علم اقتصاد اساس اصلاحات ساختاری است که دولت دنبال می‌کند.

۰ نظر ۱۳ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۳۷
مجتبی نامخواه
متن زیر یادداشتی است در معرفی کلیات و چارچوب‌های یک برنامه مطالعاتی درباره امام خمینی و معرفی منابعی بدین منظور. این یادداشت در روزنامه قدس (اینجا) منتشر شده است.

 

ما بیشتر امام خمینی را از طریق تبلیغات و خطابه‌های مناسبتی می‌شناسیم. اغلب پاره‌ای از سخنرانی‌های ایشان را بنا به صلاحدید دروازه‌بانان رسانه‌های رسمی و غیررسمی شنیده و یا خوانده‌ایم و بس. این خرده شناخت‌ها هنگامی که به محبت ما به امام خمینی ضمیمه می‌شود، سازه‌ای را تشکیل می‌دهد که با اصلی نسبت ما با امام خمینیبر دوش آن است. این محبت‌ها و آن گفتارها در جای خود خوب است اما وقتثی از جایگاه خود خارج شده و باعث شود ما برای شناخت امام هیچ تلاشی نکنیم، هیچ کتابی نخوانیم و هیچ تأملی نداشته باشیم؛ در این شرایط می‌توانیم بگوییم یک امر خوب به ضد خود تبدیل شده است. مسئله این است که تصویر و تفسیری که این خطابه‌ها و علاقه‌ها از امام خمینی به دست می‌دهد، تفسیری نیست که بتواند وضعیتی را تغییر بدهد، یا نیروی اجتماعی لازم برای این کار را فراهم کند. در حالی که امام خمینی مهم‌ترین تغییر دهنده تاریخ و جامعه ما بوده و ما همچنان نیازمند درک و ادامه آن تغییرات هستیم.

به طور کل مطالعه ما درباره امام خمینی و خمینی‌خوانی می‌تواند سه گام را شامل ‌شود: نخستین گام که مهم‌ترین آن هم هست آثار خود امام است. این آثار در یک تفسیر کلی، با تسامح در عنوان گذاری، به دو سطح مبانی و حکمت عملی قابل تقسیم است. مهم‌ترین اثر امام خمینی در کل آثار امام خمینی، در سطح حکمت عملی او قرار دارد و صحیفه امام است. اثری حاوی قریب به نیم قرن کوشش‌ فکری او برای هدفی که در سراآغاز صحیفه از آن به «قیام لله» تعبیر می‌کنند.

۰ نظر ۱۲ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۰۰
مجتبی نامخواه

در گفتار کوتاهی در مراسم یادبود پنجمین سالگرد مرحوم روح‌‍الله نامداری در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، کمی درباره راه‌حل او برای چالش آزادی و ارزش‌پذیری در تربیت صحبت کردم. این که چگونه می‌توان فرایند جامعه‌پذیری و انتقال ارزش‌ها به مرتبی را پی‌گرفت، بی آن‌که آن‌ها را به شکلی یکسان قالب زد؟ فایل صوتی در کنار ارائه‌های مفید و دقیق دوستان دیگر در کانال تلگرامی طبقه سه و از طریق لینک زیر قابل دسترسی است:

https://t.me/tabagheh3_ir/787?single

۰ نظر ۱۰ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۳۷
مجتبی نامخواه
متن زیر گفتگویی است با روزنامه فرهیختگان (اینجا) درباره گفتمان دولت سیزدهم و لوازم پیش و پس از شکل‌گیری آن.
مجتبی نامخواه، پژوهشگر عدالت در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
مهم است که اسناد سیاستی و تحولی چه نسبتی با گفتمان دولت دارند
 

گزیده:

واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد می‌شود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی به‌معنای حقیقی، نه به‌معنای صورت‌های حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیش‌بردن یک گفتمان را دارند.

 

فرهیختگان: با وجود گذشت 9 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم به نظر می‌رسد گفتمان فراگیری وجود ندارد که بتوان اقدامات دولت را ذیل آن جمع‌بندی کرد. گفت‌وگوی روزنامه فرهیختگان با مجتبی نامخواه در همین رابطه را بخوانید.
دولت جدید درحال حاضر گفتمانی دارد؟ و شما به‌عنوان یک پژوهشگر تا چه میزان «عدالت و جمهوریت» را به‌عنوان گفتمان دولت، لمس کردید؟
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد می‌شود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی به‌معنای حقیقی، نه به‌معنای صورت‌های حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیش‌بردن یک گفتمان را دارند. بنابراین گفتمان تعیین‌کردنی نیست. یک نوع تعین‌یافتنی است، بیش از آنکه تعیین‌کردنی باشد. آنچه تعیین‌شدنی و اعلام‌شدنی و انتخاب‌شدنی است شعار است، نه گفتمان. فقدان گفتمان و فقدان ایده کلان در سطح تئوریک باعث می‌شود در سطح سیاسی دولتمردان انسجام گفتاری مشخصی نداشته باشند، در گزینش همکاران و نیروهای انسانی و نظام منزلتی که برای ما تعریف می‌کنند، جایگاهی که در ساختار برای آنها تعریف می‌کنند هیچ‌گونه انسجامی نداشته باشند و همین‌طور برنامه‌ها و اقدامات نیز فاقد انسجام می‌شود. بنابراین در پاسخ به پرسش اینکه گفتمان دولت چیست، آنچه درخصوص دولت کنونی می‌توان بدان فکر کرد این است که جامعه به همان میزان نقش دارد که دولتمردان نقش دارند، یعنی به همان میزان جامعه از گفتمان دولت حق دارد حرف بزند که دولتمردان می‌توانند. به یک معنا تعیین گفتمان پروژه‌ای نیست. این مقدمات را از این باب عرض کردم که بیان کنم وضعیتی که دولت درحال حاضر با آن مواجه است، وضعیتی است که نه در سطح تئوریک و نهادهای تئوریک مثل مرکز بررسی‌های استراتژیک که بیان کردید، نه در سطح گفتار دولتمردان و نخبگان و نه در سطح رتوریک و نه در سطح اقدامات و برنامه‌ها به یک گفتمان یا یک ایده مشخص ارجاع داده نمی‌شود.

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۱۴
مجتبی نامخواه