مردم؛ راه حلی برای تمام مسائل اجتماعی
این یادداشت میکوشد با دو پرسش اساسی به تشریح ابعادی از نظریه مردمسالاری دینی در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب اسلامی بپردازد: پرسش اول اینکه نقش مردم در اندیشه رهبر انقلاب، که مفهوم/ نظریه مردمسالاری دینی آن را بازتاب میدهد، از کدام بنیادهای نظری برخاسته است؟ و دیگر اینکه این مفهوم در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب چه موقعیت دارد؟
بنیادهای معرفتی نظریهی مردمسلاری دینی رهبر فرزانه انقلاب |
|
هستی شناسی |
توحید ناب |
انسان شناسی |
فطرت |
معرفتشناسی |
سه گانهی وحی،عقل، تجربه |
در نظریه رهبر انقلاب درباره مردمسالاری دینی،
مردم به مثابه یک راه حل برای تمام مسئلههای اجتماعی مطرح است: «حرف مکرّرگفتهشده
و بارهاگفتهشده را میخواهیم باز یک بار دیگر بیان کنیم، خلاصهاش این است که میخواهیم
بگوییم مسئولین کشور بدانند و آحاد مردم بدانند که حلّ مشکلات کشور جز به دست خود
آحاد این کشور عملی نیست و شدنی نیست؛ چه مشکلات اقتصادی، چه مشکلات فرهنگی؛ همه
نوع مشکلات».
بر حسب این استدلال مرز «سیاستگذاری» و «جنبش اجتماعی» از میان برداشته شود: مردم در اندیشه رهبر انقلاب هم در سطح امر سیاسی (Politics) مطرح است و هم در سطح خط مشیگذاری (Policy).
مردم؛ راه حلی برای تمام مسائل اجتماعی
درآمدی بر روششناسی و جایگاه مقوله «مردم» در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب
این یادداشت میکوشد با دو پرسش اساسی به تشریح ابعادی از نظریه مردمسالاری دینی در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب اسلامی بپردازد: پرسش اول اینکه نقش مردم در اندیشه رهبر انقلاب، که مفهوم/ نظریه مردمسالاری دینی آن را بازتاب میدهد، از کدام بنیادهای نظری برخاسته است؟ و دیگر اینکه این مفهوم در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب چه موقعیت دارد؟
روششناسی مردمسالاری دینی در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب
نظریهای که رهبر انقلاب در زمینهی مردمسالاری دینی میپرورانند، در متن خود واجد ویژگیهای منحصر به فردی است.[1] پرسش پیشروی این بررسی اما این ویژگیها و اختصاصات متنی نیست. پرسش اصلی این بررسی این است که وجوه متمایر نظریهی رهبر انقلاب در زمینه مردمسالای دینی بر اساس کدام نگرش به هستی، انسان و آگاهی استوار است؟ هر نظریه عقبهای از استدلالهای هستیشناختی، انسانشناختی و معرفت شناختی خاص خود را دارد. موضعی که یک نظریه پرداز در این زمینه دارد تأثیر به سزایی در ساخت و محتوای نظریهاش خواهد داشت.[2] این خاستگاههای مسیر برخاستن یک نظریه را نشان میدهد و شناخت این مبانی روششناسی بنیادین یک نظریه است. روششناسی بنیادین راجع به فهم مسیری است که یک نظریه برای شکلگیری، از بنیادهای نظری تا نظریه پیموده است.[3]
الف. مبانی هستیشناسی
نگاهی که رهبر انقلاب به هستی دارند مبتنی بر نگرشی خاص به توحید است. بررسی این نظریه مجالی دیگر را طلب میکند اما امهات آن را در پیش از انقلاب در یک سلسله سخنرانی تحت عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»[4] و در کتابی تحت عنوان «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا»[5]مطرح شده و در سخنرانیها و پیامهای متعددی پس از انقلاب اسلامی نیز بازتاب یافته است.[6]بر وفق نگرش توحید ناب توحید واجد روحی است که عبارت است از نفی عبودیت غیر خدا. در این جا مسئلهی مهم این است که عبودیت را باید درست و قرآنی فهم کرد نه «سطحی و عامیانه»[7]. عبودیت شامل هرگونه سلطهی اجتماعی میشود. در جوامعی که به دو طبقه مستضعف/ مستکبر باشند تقسیم شده باشد «نمودارمظهر الوهیت و عبودیت، همین رابطهی نامتعادل میان دو طبقه است»[8]؛ از این روی توحید ناب یک دیدگاه معترض و متعرض بر سلطههای اجتماعی است.[9]
بر این اساس است که نگرهی توحید ناب بر اهمیت بعد اجتماعی توحید و «نفی عبودیت غیر خدا» تأکید میکند. این دیدگاه از «تحریف مفهوم توحید» سخن به میان میآورد و مبتنی بر استدلالهای مفصلی که پیش میکشد تلقی توحید به مثابه «یک نظریه فلسفی و ذهنی» را یک برداشت «عامیانه» و البته «رایج» بر میشمارد.
مسئلهی مهم این ست که اگر صرفا مبتنی بر برداشت عامیانه و رایج فلسفی و ذهنی به توحید نگریسته شود، مفهوم توحید هیچ امتداد اجتماعی نخواهد داشت؛ اما مبتنی بر تلقی «توحید ناب» مردم و روابط اجتماعی به مثابه تداوم این نظریه خواهند بود. مردمسالاری دینی بر چنین درکی از توحید استوار است. درکی که «مردم» و بر هم زدن روابط مستضعف/ مستکبر را یک بخش و مفهوم مرکزی از توحید به حساب میآورد.
ب. مبانی انسانشناسی
چه نوع نگرش به انسان نظریهی مردمسالاری دینی را صورت بندی میکند؟ مهمترین بنیاد انسانشناختی نظریهی مردمسالاری دینی که شامل محوریت دادن به نقش مردم در «نهضت» و «نظام» اسلامی میشود بر اساس نظریهی فطرت شکل میگیرد.
فطرت مقولهای پردامنه در حکمت اسلامی است و از تأسیس فسلفهیاسلامی در آثار فارابی وجود داشته است. در مسیر تطورات مقولهی فطرت اما سه نقطه عطف اساسی میتوان در روند تطورات این مفهوم تشخیص داد: یکی محیالدین ابنعربی؛ او اولین کسی است که به طور مستقل دربارهی فطرت نظریهپردازی میکند؛ نطقه عطف دیگر مرحوم شاهآبادی است؛ او که اولین کسی است[10] که نظریهایی منسجم و منظومهوار از مجموعه معارف دینی را حول مفهوم فطرت میپرورانند.[11] و نقطه سوم که عبارت است از امام خمینی؛ ایشان به مثابه بنیانگذار نظریه مردمسالاری دینی[12]در اندیشههای خود ضمن تأثیرپذیری از این دو شخصیت است سطح متکاملتری از این مفهوم را پیش میکشند. این سطح عبارت است از فهم تحولات اجتماعی و انقلاب اسلامی بر اساس فطرت؛ که در آراء امام بارها مورد تأکید قرار گرفته است.[13] همین رویکرد به محوریت فطرت در آراء شاگردان برجسته ایشان در زمینه آموزههای فلسفی (آیتالله مطهری)[14] و آموزههای سیاسی و اجتماعی (آیتالله خامنهای) بازتاب یافته است.
رهبر انقلاب در بیانات متعددی مقولهی فطرت را در سطحی اجتماعی طرح و تئوریزه میکنند.[15] از نظر ایشان هدفهای انقلاب در هماهنگی با فطرت مردم قرار دارد[16]و انسانها به سبب فطرت الاهیشان در مردمسالاری دینی «اصالت» مییابند. از آنجا که فطرت یک امر مشترک میان همهی انسانهاست نسخهی مردمسلاری دینی در زمینهی تکیه به مردم هم مخصوص به مردم ایران نیست و در همهی دنیا مطرح است:
«از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است ... این مخصوص ما ایرانیها نیست. در هر نقطهای اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم دارای هدف بودند .... صحنه وقتی در اختیار مردم قرار گرفت، پیش خواهد رفت.»[17]
ایشان مقاومت تجربهی مقاومت در لبنان فلسطین و برعلیه اسرائیل و تجربهی «نیروهای مجاهد مردمی عراق» و بر علیه داعش و گرامیداشتهای مردمی بیست و دوم بهمن را نمونههایی از اعتماد به مردم برمیشمارند.[18]
ج. معرفتشناسی
نظریهی مردمسالاری دینی رهبر انقلاب از چه سنخ معرفتهایی بهره میبرد؟ «وحی»، «عقل» و «تجربه» مبادی این نظریه را تأمین میکند.
وحی اولین مرجع و چارچوب کلان بنیادهای معرفتی نظریه مردمسالاری دینی است: «مردم سالاری را برخاسته از آموزشهای قرآنی فراگرفته و بکار بستهایم.»[19]آیاتی از قرآن ناظر به مضامین اساسی این نظریه است: «مردمسالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. »[20]
مرجع معرفتی دیگر این نظریه عقل است: « انتخاب مردمسالاری، یکی از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود. »[21]
در سطح دیگر «تجربه» مطرح است. مردمسالاری تجربهی منحصر به فرد ملت ایران است: «ما در دنیا تجربهی نویی آوردهایم. ما مردمسالاری را نه جدا و بیگانهی از معنویت و دین، بلکه توانستهایم کاملا برخاستهی از دین و معنویت در کشورمان مستقر کنیم.» این تجربه در عین عمر کوتاه، عمق بلندی دارد و کاملا قابل تأمل و تقلید است: « [مردمسالاری دینی] تجربهی جدید و جوانی است؛ اما تجربهی قابل تأمل و پیگیری و قابل تقلیدی است».[22]
بخش عمدهای از افقهای آتی بسط این نظریه از جمعبندی و تأمل در. تجربههای تاریخی اجتماعی از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون، مانند تجربهی «بسیار دشوار جنگ»[23]به دست میآید: «از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است»[24]
بنیادهای معرفتی نظریهی مردمسلاری دینی رهبر فرزانه انقلاب |
|
هستی شناسی |
توحید ناب |
انسان شناسی |
فطرت |
معرفتشناسی |
سه گانهی وحی،عقل، تجربه |
موقعیت مردمسالاری دینی در اندیشه رهبر انقلاب
در نظریه رهبر انقلاب درباره مردمسالاری دینی، مردم به مثابه یک راه حل برای تمام مسئلههای اجتماعی مطرح است: «حرف مکرّرگفتهشده و بارهاگفتهشده را میخواهیم باز یک بار دیگر بیان کنیم، خلاصهاش این است که میخواهیم بگوییم مسئولین کشور بدانند و آحاد مردم بدانند که حلّ مشکلات کشور جز به دست خود آحاد این کشور عملی نیست و شدنی نیست؛ چه مشکلات اقتصادی، چه مشکلات فرهنگی؛ همه نوع مشکلات».[25] بر حسب این استدلال مرز «سیاستگذاری» و «جنبش اجتماعی» از میان برداشته شود: مردم در اندیشه رهبر انقلاب هم در سطح امر سیاسی (Politics) مطرح است و هم در سطح خط مشیگذاری (Policy).
در سطح ساسی مردمیسازی عرصههای حیات اجتماعی مطرح است. فرایندی که با اولویت مردمسالاری در عرصه سیاسی آغاز شده و به مردمسالاری اجتماعی ختم میشود. مردمسالاری در عرصه سیاسی خود در دو سطح نظام (ساختار حکومت) و قدرت (اعمال حاکمیت) مطرح است. رهبر انقلاب در سخنان متعددی عاملیت مردم را در سطوح نظامسازی(نظام اسلامی) و دولتسازی(دولت اسلامی) مطرح کردهاند.[26] کوشش ایشان برای طرح مردمیسازی پاسخ به چالشهای اجتماعی، در تداوم تجربه امام خمینی در عرصهی سیاستگذاری[27]، تجربهای خاص از سیاستگذاری عمومی در جمهوری اسلامی را به وجود آورده که در جای خود قابل بررسی است.[28]
[1] برای توضیح بیشتر این ویژگیها ن. که به یادداشت «درباره «مردم»، یکی از مهمترین کلیدواژههای رهبر انقلاب» قابل دسترسی در http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=36683
[2] . فلسفهی علوم اجتماعی: بنیادهای فلسفی تفکر اجتماعی، تد بنتون و یان کرایب، ترجمهی شهناز مسمیپرست و محمود متحد، تهران نشر آگه، 1384، صص19-21.
[3] روششناسی انتقادی حکمت صدرایی؛ پارسانیا، حمید قم، کتاب فردا 1389، صص69-76ن
[4] طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: سلسه جلسات استاد سیدعلی حسینی خامنهای مشهد مقدس مسجد امام حسن مجتبی(علیه السلام)، تهران، موسسه فرهنگی ایمان جهادی، 1392.
[5] روح توحید (نفی عبودیت غیر خدا)، [ویراست 2]، قم، جامعهی مدرسین قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1388.
[6] به عنوان نمونه ن.ک به: بیانات در 29/9/1368 و پیام در 3/10/1369
[7] روح توحید (نفی عبودیت غیر خدا)، صص 47-48
[8] همان، ص 51
[9] همان، ص 10
[10] دلالتهای نظریة فطرت در نظریة فرهنگی، محسن لبخندق، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سوم، شماره اول، زمستان 1390، صفحه 55 ـ 80
[11] شاه آبادی، محمدعلیرشحات البحار، ترجمه زاهد ویسی، چ دوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی1387؛ و فطرت عشق (شذرة ششم از کتاب شذرات المعارف)، شرح فاضل گلپایگانی، چ دوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1387.
[12] بیانات در 14/3/1385 و 17/6/1390
[13] برای توضیح بیشتر ن.ک به مقاله «نظریه انقلاب امام خمینی»؛ فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام، شماره 5.
[14] به عنوان نمونه ن. ک به کتاب فطرت از شهید مطهری. ایشان این چنین استدلال میکنند که فطرت را امالمسائل اسلامی به شمار میرود.
[15] رهبر انقلاب میکوشند در موارد متعددی درک و تفسیر فطری از مسائل و مقولات اجتماعی به دست بدهند که خود موضوع بحثی مستقل و مفصل است. اما به عنوان نمونه ن.ک به: «فطرت جامعه» (19/ 04/ 1374)، «ماهیت حرکت زنان در جریان انقلاب اسلامی» (25/ 09/ 1371)، روابط اجتماعی (13/ 12/ 1372)، آزادی اجتماعی (12/ 06/ 1377 و 01/ 01/ 1378)
[16] بیانات مورخ 28/ 11/ 1388
[17] بیانات مورخ 29/11/ 1393
[18] همان
[19] پیام مورخ 8/11/1382
[20] بیانات مورخ 14/3/1385
[21] بیانات مورخ 14/3/1390
[22] بیانات مورخ 11/5/1380
[23]بیانات مورخ 20/7/1390
[24]. بیانات مورخ 29/11/1393
[25] بیانات مورخ 30/6/1396
[26] ن ک به بیانات مورخ 20/7/1390 و 24/7/ 1390
[27] برای توضیح بیشتر نظریه و تجربه امام خمینی در سیاستگذاری عمومی ن.ک به مقاله: «تحلیل امام خمینی از چیستی انقلاب اسلامی و دلالتهای آن در سیاست گذاری عمومی»، فصلنامه سیاست متعالیه، شماره 7.
[28] برای توضیح بیشتر درباره ویژگیهای سیاستگذاری عمومی آیتالله خامنهای ن.ک به: کتاب الکترونیک: «سیاق حکمرانی فقیه: درآمدی بر سیاستگذاری عمومی حضرت آیتالله خامنهای در جمهوری اسلامی» قابل دسترسی در
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7692
و نیز یادداشت «نامگذاری به مثابه سیاستگذاری؛ تأملی بر جایگاه نامگذاری سالها از منظر خطمشیگذاری عمومی در جمهوری اسلامی» قابل دسترسی در
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=8524