طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حزب الله» ثبت شده است

متن زیر گزارشی است از گفتاری در نشستی با عنوان «هویت انقلابی و انسجام ملی» (اینجا) گزارش دیگری از این نشست را در اینجا و گزارش تلویزیونی را در اینجا ببینید.
درگیری با دو گرایش‌ تقدس‌مآب و غرب‌زده؛ راه‌حل احیای هویت اصیل انقلابی

نشست «هویت انقلابی و انسجام ملی» در دومین سمینار بعثت تا بعثت با عنوان «اندیشه امام خمینی(ره) و چالش‌های هویت و بازتولید فرهنگی در ایران»، سه‌‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، با حضور حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه (پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم ع) و سجاد صفارهرندی (رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

۰ نظر ۳۱ تیر ۰۲ ، ۱۶:۰۴
مجتبی نامخواه
گفتگو با نسیم آنلاین
اعتراض شرط و امکان ایجاد «جامعه قدسی» است/از آنارشیسم دی ماه ۹۶ به وندالیسم آبان ۹۸ رسیده‌ایم/ درک معوج از ولایت فقیه، در اثر رسوبات فکری متحجران و محافظه کاران است

 

حجت الاسلام مجتبی نامخواه جامعه شناس و پژوهشگر انقلاب اسلامی در گفتگو با نسیم آنلاین اتفاقات اخیر را از منظر جامعه شناختی مورد بررسی قرار داد و گفت: واقعا جای تعجب دارد در میانه میدانی که می تواند به نابرابری اجتماعی ضربه جدی وارد کند و عقب ماندگی ما را در عدالت عمیق تر کند، در میانه میدانی که می بینیم اعتراض اجتماعی، این مهم ترین امکان جامعه برای تعالی و تقدس چگونه به یکی از دو محاق نظم گرایی و آنارشیسم فرو می غلطتد، باز هم مسئله غالب در میان ما حزب اللهی ها فهم اصل این رویداد و میدان نیست.

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۸ ، ۱۴:۲۴
مجتبی نامخواه

در حاشیه­‌ی دادگاهِ دادخواهانِ شیرازی


خلاصه:

·         امام خمینی سه کارکرد عمده را برای بسیج برجسته می‌کنند: مخالفت با استکبار، مخالفت با پول‌پرستی و مخالفت با تحجرگرایی و مقدس‌نمایی.

·         در برابر این نگره­‌ی خمینیستی رهیافت محافظه­‌کارانه­‌‌ای وجود دارد که مایل است نقش بسیج را به جریان-سازمانی خدماتی فروبکاهد. خدماتی که در دهه­‌ی پیشین عبارت بود از اقداماتی همچون کویرزدایی و قطره­‌چکانی فلج اطفال و البته در شرایط کنونی معادل­‌های دیگری یافته است.

·         برآیند نقشی که ما ایفا کرده و می‌کنیم، در تمام سال‌های این سه‌دهه، به کدام یک از این دو رهیافت فوق نزدیک‌تر است. اگر چه تئوریسین‌های نقش دوم بسیج بر خلاف دیروز، امروز دیگر به عنوان استوانه­‌های انقلاب ترویج نمی­‌شوند اما مسئله این جاست که ساختاری که دیروز بسیجیان را ذیل رهیافت دوم  و از جمله ذیل افراد مذکور قرار می‌داد، هم امروز هم با تغییرات و برخی جوان‌گرایی‌هایی! زنده و فعال است.

·         اگر دیروز جناح راست و اصولگرایی نام ‌داشت و کویرزدایی و قطره‌چکانی را ترویج می‌کرد و امروز اصول‌گرایی تحول‌‌خواه و نواصولگرایی و غیره نام دارد و می‌خواهد به بهانه اردوهای جهادی یا دیگر کارهای خوب، حزب‌الله را از میدان مبارزه‌ی اجتماعی بیرون برده و به حاشیه شهرها بکشاند.

·         راه رفتن به اردوی جهادی و ساخت «سرویس بهداشتی در مناطق محروم» را هموار می‌کند اما نوبت به عدالت‌خواهی که می‌رسد منبرها و رسانه­بولتن‌هاشان را آبستن ده‌ها آسیب‌شناسی و آینده‌شناسی و فتنه‌شناسی می‌کنند و هر ورز به بهانه‌ای فتوا به احتیاط می‌می‌دهند. 

·         همواره بر صدر بوده‌اند بی‌آنکه بگویند  پس ده‌ها سال تریبون‌داری و میدان‌داری‌شان، کجاست رویکردهای ضد تحجر و کجاست ضدیت با مقدس‌مآبی نیروهای انقلاب؟ کجاست کنش‌های ضدپول‌پرستی‌مان؟ چه کسانی آرام و بی‌سر و صدا هویت ما را دزدیدند و ما را به یک‌سری ظرفیت‌های بومی توسعه استحاله کردند؟

·         امروز پس از سال‌ها پیروی از احزاب قبیله‌ی اصولگرایان و رسانه‌هاشان و منبرهاشان، حزب‌‌الله را می‌بینیم که نه فقط از نقش و کارکرد خمینیستی خود بازمانده، بلکه از هویت اصیل خود نیز خلع شده است. نه تنها نمی‌تواند تاریخ را ورق بزند، بلکه به دلیل همراهی با حزبی‌ها، از کسب موفقیت در سطحی‌ترین تغییرات اجتماعی در انتخابات‌ها نیز ناتوان است.

·         رهیافتی که حزب‌الله را به مثابه یک پامنبری برای بحث‌های عمدتاً فردی-مذهبی می‌خواسته یا حداکثر یک عنصر اهل اردوی جهادی در حاشیه شهرها می‌پسندید، جریانی است که ده‌ها هیئت و محفل قرارگاه مذهبی جهادی ایجاد می‌کند اما به دلیل فقدان اعتقاد راسخ به  عدالت‌خواهی از شکل دادن یک حرکت کوچک عدالت‌خواهانه در حمایت از حقوق کارگرانِ شلاق‌خورده و حقوق ناگرفته عاجز است. از حمایت از حقوق معلمان، فقرا و مستضعفان ناتوان است؛ از ساماندهی یک حرکت کوچک در اعتراض به بلایایی که سرمایه‌داری بر سپرده‌های مردم در بانک‌ها ایجاد می‌کند ناتوان است، از حمایت از حقِ مسکن پایمال شده مستضعفین ناتوان است، از تقابل با طبقه مرفه جدید ناتوان است اما پیرامون مسائل «فرهنگی» و «مذهبی» و «تمدنی» و «اردوهای جهادی»، تا بتوانند «جبهه» و «محفل» و «همایش» و «قرارگاه و خیریه» برپا می‌کنند.

·         با این حال گویی اخیراً متوجه شده‌اند که این حرکت‌ها چون فارغ از درگیری با ظلم است، جذابیت چندانی برای فطرت خمینیست‌های جوان ندارد. متوجه شده‌اند رویه‌ی کنونی ناکارآمدی‌شان، تجویزهای آن‌ها در عرصه‌های اجتماعی را بیشتر از پیش ناکارآمد می‌سازد و اگر دیروز مردم را از دست دادند، امروز در حال از دست دادن حزب‌الله هستند.

·         در برابر این خودآگاهی البته ابزارهای تعریف شده‌ای دارند؛ بخشی از ابزارها همان برچسب‌های عدالت‌خوار،  عدالت‌باز، خوارج، فتنه آینده، عدالت‌خواهی مارکسیستی، عدالت‌خواهی حجتیه‌ای، عدالت‌خواهی نق‌نقو است که در ماه‌های اخیر مطرح کرده‌اند. بخش مهم‌تر ابزارشان اما اتفاقی است که در 25 مهرماه در شیراز خواهد افتاد.

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۷:۳۸
مجتبی نامخواه

 

 

خلاصه مطلب:

  • دوگانه ولایت‌ فقیه/ ضد ولایت ‌فقیه باعث شده حزب‌الله کمتر به مسئله‌ی درک و تصویر خود از ولایت فقیه بیاندیشد. شناخت ولایت فقیه، همواره در نسبت با طرف دیگر دوگانه‌ سنجیده می­شده و ما هیچ وقت شناخت خودمان از این دوگانه را زیر ذره‌بین نبرده‌ایم.  ولایت فقیه آری؛ اما کدام درک و تصویر و تفسیر از ولایت فقیه؟

 

  • امروز در میان ده‌ها و بلکه صدها کلاس و حلقه و کارگاهی که درباره‌ی ولایت فقیه برگزار می‌شوند، متن چند درصدشان اصل کتابِ ولایت فقیه امام‌خمینی است؟ پاسخ درصد کمی را شامل می‌شود. چرا؟؛ آیا این تغییر منبع یک تغییر صرفاً آموزشی از کتابی مرجع به درسنامه‌هایی تدوین یافته است و یا دست کم بخشی از این تغییر، ریشه در مباحث سلیقه‌ای و فکری داشته و یا دست‌کم در این حوزه هم مؤثر بوده است؟

 

  • عدم درگیری با تحجر در مسئله‌ی ولایت فقیه، کم‌کم حساسیت‌ها را به انگاره‌های متحجرانه کم کرده و باعث شده این نگرش، آرام و بی‌سر وصدا، وارد میدان درک ما از ولی فقیه شود و در نتیجه امروز تصویر و تفسیر غلطی که بسیاری از نظریه‌ها و افراد و به ویژه اهالی قدرت و سیاست­ از ولی‌فقیه دارند، همان درکی است که از شاه داشتند؛ البته یک شاه مجتهد و عادل و خوب! گزاره‌ی «شاه شیعه است» تبدیل شده به «شاه شیعه­ی مجتهد (فقیه) است» یا «شاه ولی فقیه است». (همین درک زمینه به دست لبه‌ی دیگر این قیچی، یعنی متجددان داده و می‌دهد که بگویند «ولی‌فقیه شاه است».)

 

  • اگر رهبری بارها از عدالت‌خواهی و تبعیض و اشرافیت بگویند، در عمل و نظر قبائل تفاوت و مابه‌ازاء عینی‌ای ایجاد نمی‌شود. چون این حرف‌ها از موضع رهبری «انقلاب» بیان شده است. کُد اما از آن‌جا که دقیقا مطابق تصویری است که ما از نقش رهبری ساخته‌ایم؛ نه فقط همواره مورد استقبال است؛ بلکه تولید هم می‌شود. چه بسیار تحلیل‌گرانی که درباره‌ی مطالبات صریح و اندیشه‌های رهبری چیزی نمی‌گویند و حتی نمی‌دانند اما یک تنه، خطِ تولید کُد‌هایی از خصوصی‌ترین جلسات رهبر انقلاب هستند!  

 

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۶
مجتبی نامخواه

پرسش از «انسان انقلابی» و ویژگی­های آن از دیدگاه امام خمینی، گفتگو پیرامون یکی از محوری­‌ترین مفاهیم اندیشه اجتماعی امام خمینی است. امام خمینی تغییر و انقلاب اجتماعی، انقلاب اسلامی 57 و پدیدارهای وابسته به آن مانند نهادهای انقلاب اسلامی را بر اساس مفهومی که در تعریف انسان انقلابی می­‌پرورانند، توضیح می‌­دهند.

   این مفهوم و مفاهیم هم‌­بود با آن مانند حزب­‌الله اگر چه امروزه در اثر کثرت کاربرد واژه­ای عمومی تلقی می­‌شود اما در منظومه­‌ی فکری امام خمینی، به معنا و انسان خاصی راجع است که پس از رخ­داد یک «انقلاب انسانی» تولد یافته و منشأ شکل‌­گیری دوره اجتماعی متمایزی می­‌شود. موضوع این یادداشت ویژگی­‌های «انسان انقلابی» از دیدگاه امام خمینی است. نقطه عزیمت در این بررسی تحلیلی است که امام خمینی در روزهای اوج­‌گیری مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن از این انسان ارائه می­‌دهد. بازخوانی این تحلیل را می­‌توان به عنوان درآمدی بر انسان‌­شناسی انسان انقلاب اسلامی و پرورش و بازتولید انسان انقلابی در شرایط کنونی در نظر گرفت.


* این متن یادداشتی است درباره «انسان انقلابی» و ویژگی‌های آن از دیدگاه امام خمینی که برای یک مجله مرتبط با اتحادیه انجمن اسلامی دانش‌آموزان نوشته‌ام.
۰ نظر ۲۳ تیر ۹۶ ، ۰۹:۵۱
مجتبی نامخواه

·         جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد.

(صحیفه امام، ج 21، ص 284)

·         مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند.

(صحیفه امام ، ج20 ، ص333)

·         امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‏اند مى‏بوسم‏.

(صحیفه امام، ج21، ص 85)


 امام خمینی در تحلیل دفاع مقدس یک چارچوب کلی به دست می‌دهد که شامل چند مضمون کلیدی ودو گانه‌ی محوری است.  این چارچوب نظری در وهله‌ی اول امکان قابل توجهی برای درک دفاع مقدس فراهم آورده و در ادامه بستری کارآمد برای بازتولید آن است.

این یادداشت در صدد است ضمن مرور این نقاط محوری، تأکیدی داشته باشد بر هویتِ اجتماعیِ فراموش شده‌یِ دفاع مقدس در اندیشه‌ی امام خمینی.

۱ نظر ۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۸:۰۸
مجتبی نامخواه


فعالان فرهنگی و مذهبی بسیاری وجود دارند که فعالیت‌هاشان را معطوف به آموزش و پرورش سامان می‌دهند. چرا آن‌ها در این باره سکوت می‌کنند؟ چرا «جوان‌های مؤمن و حزب‌اللهی» که در سطح دانش‌‌آموزی «کارهای فرهنگی خودجوش» را دنبال می‌کنند نسبت به خصوصی‌سازی آموزش و پرورش معترض نیستند؟

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۴
مجتبی نامخواه

نقدی بر برنامه‌های آموزشی مجموعه‌های حزب اللهی


صحیفه‌خوانی یا بازخوانی منظومه‌ی فکری امام خمینی تا اطلاع ثانوی مهم‌ترین کار فکری و فرهنگی کسانی است که تعلق خاطری به انقلاب دارند. ما باید بتوانیم از «وادی علاقه» به امام خمینی به «ساحت درک» امام خمینی وارد شویم. این درک البته دشوار است، اما چرا برای پیمودن دشواری‌های این را تدارک لازم را نمی‌بینیم؟ چرا نمی‌کوشیم وارد ساحت گسترده‌ی درک امام خمینی شویم؟ چرا تدارک‌های لازم را نمی‌بینیم؟ پاسخ این پرسش تا حدودی زیادی به این مسئله ربط دارد که بپرسیم تدارک‌های لازم برای فهم امام خمینی چیست؟

۱ نظر ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۸
مجتبی نامخواه
1395/03/18نسخه قابل چاپ


http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33299/smpl.jpg

در سخنرانی‌های چندماهه‌ی رهبر انقلاب اسلامی، بسامد کلیدواژه‌هایی با بن‌مایه و مضمون «انقلاب» افزایش یافته است. منظومه‌ای از مفاهیمی چون «جوان مؤمن انقلابی» (۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱ فروردین ۱۳۹۵، ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۳۰ دی ۱۳۹۴ و ۱۹ دی ۱۳۹۴)، «تفکر انقلابی» (۱۹ دی ۱۳۹۴)، «هندسه‌ی انقلاب اسلامی»، «خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی» (۱۴ بهمن ۱۳۹۴)، «انقلابی ‌ماندن»، «انقلابی‌ فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن» (۲۰ اسفند ۱۳۹۴)، «انقلابی‌گری»، «مهد انقلاب» و «انقلاب‌زدایی» (۲۵ اسفند ۱۳۹۴)، «تربیت انقلابی» و «کار انقلابی» (۱ اردیبهشت ۱۳۹۵)، «تجربه‌ی متراکم انقلاب» و «نیروهای انقلابی» (۳ خرداد ۱۳۹۵)، «جریان غیرانقلابی» (۱۴ بهمن ۱۳۹۴ و ۲۵ اسفند ۱۳۹۵)، «هویت انقلابی» (۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵و ۴ خرداد ۱۳۹۵)، «تفکر انقلابی» (۲۵ اسفند ۱۳۹۴) و مانند آن که طی قریب به شش ماه گذشته به پای ثابت و محور اصلی سخنرانی‌ها، نوشته‌ها و پیام‌های رهبر انقلاب اسلامی بدل شده است. در سخنرانی ۱۴ خرداد ایشان نیز این موضوع به اوج خود رسید و محور اصلی بیانات ایشان پیرامون همین مسأله بود. کوشش اصلی این یادداشت بازاندیشی پیرامون چیستی و چرایی این خط جدید معرفتی است که رهبر انقلاب اسلامی گشوده‌اند.

* یادداشت منتشر شده در سایت khamenei.ir (اینجا)
۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۲
مجتبی نامخواه

این یادداشت می‌کوشد با ارجاع به منظومه‌ی فکری امام خمینی و تدوام آن در اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، برای پاسخ به پرسش از این‌که «انقلابی بودن به چه معناست و استلزامات انقلابیگری در ساحت نظر و عمل کدام است؟» درآمدی روش‌مند به دست بدهد. این بررسی می‌کوشد معنای انقلابیگری را در سه سطح چگونگی انقلابی ماندن و تداوم انقلابیگری، در سطح اندیشه‌ورزی انقلابی و نهایتاً در سطح عمل و کنش انقلابی مورد کنکاش قرار دهد.

پیش از دنبال کردن این سه سطح از بحث اما یک مقدمه ضروری است: «انقلاب» به عنوان عنصر مشترک این سه «باید» به چه معنایی راجع است؟ مراد از انقلاب چیست؟ اولین گام در مسیر انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن، بازشناسی دقیق ذات انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی که می‌خواهیم آن را وصف تفکر و عمل خود قرار بدهیم دقیقاً چیست؟ 

                                            دریافت فایل PDF
                                                   حجم: 737 کیلوبایت


* این مطلب یادداشتی است که در ویژه‌نامه‌ی مجله‌ی رسائل درباره‌ی مجلس خبرگان به انتشار رسیده است. مسئله‌ی اصلی یادداشت تفسیری اولیه از مطالب و مطالبه‌ای است که رهبر انقلاب در این ایام پیرامون «انقلابیگری» داشته‌اند.
در این یادداشت تلاش شده با در کنار هم قرار دادن این مطالب و ارجاع آن به منظومه‌ی فکری انقلاب اسلامی، تصویر و تفسیر روشنِ انقلابیگری تذکر داده شود. این تذکار به تناسب موضوع مجله ناظر به خبرگان است اما امیدوارم در وجهی عام‌تر برای توده‌ی نخبگان انقلابی و مطالبه از نمایندگان خبرگان نیز مفید باشد.
فایل PDF این مطلب از لینک زیر قابل دربافت است.

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۰
مجتبی نامخواه

«بازسازی نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی» مجموعه‌‌ای از چند یادداشت پیوسته است که در ایام پس از انتخابات 1392 با اندکی ویرایش، در وب‌سایت اندیشکده‌ برهان منتشر شد. از آن‌جا که شرایط کنونی(انتخابات 1394 و پس از آن) قابل پیش‌بینی بوده و بخشی از ادامه‌ی وضعیت اشاره شده در متن است؛ چارچوب‌های تحلیل وضع کنونی و «چه باید کرد»های اکنون هم چندان تفاوت نکرده است. از این رو  بازنشر مجدد این مطالب - دست کم به عنوان مقدمه‌ی بحث‌هایی که برای شکل‌دهی آینده مان به آن نیاز داریم- مفید به نظر می‌رسد.

دریافت
حجم: 1.61 مگابایت
توضیحات: فایل PDF نیروی بازسازی نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی

درباره‌ی کنش انتخاباتی نیروهای معطوف به انقلاب اسلامی نیز ن.ک به:

نقدی بر کنش انتخاباتی نیروهای معطوف به انقلاب اسلامی

کنش انتخاباتی معطوف به انقلاب اسلامی

مقدمه‌ی جزوه در ادامه مطلب

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۸
مجتبی نامخواه

حزب الله پیشرو؛ حزب‌الله پیرو

 

بحث از استراتژی و راهبرد کلان در انتخابات است. «چه باید کردِ» ما، در انتخابات. بچه های حزب اللهی در این انتخابات، و به طور کل انتخابات ها چه باید بکنند؟ تا آن­جا که من دیده ام نوعا یا این پرسش به طور جدی برای ما مطرح نمی شود، یا اگر هم می پرسیم، منظورمان این است که در انتخابات، باید برای کدام گزینه کار کرد؟ این پیش فرضِ فعالیت های انتخاباتی همه­ ی بچه­ های حزب ­اللهی در یکی- دو دهه­ ی اخیر بوده که کار انتخاباتی یعنی کار برای یک گزینه. خب این یک پیش فرضِ همبسته با چندین اصل مسلم است که روی هم مدل حضورِ سیاسی اجتماعی حزب الله را مشخص می­ کند. حالا فرصت نقد و بررسی آن به دلیل آنکه ریشه در فرهنگ سیاسی و شفاهی ما دارد نیست. تنها می خواهم به عنوان یکی از بچه های حزب اللهی که  شاید سال‌ها با این مدل فعالیت کرده ام، از خلال بازخوانی تجربه ها و خاطره های مشترک این سال هامان، موضوع الگوی عمل سیاسی حزب الله را به بحث بگذارم.

* این گفتار مطلبی است که دو سال پیش در حاشیه‌ی بحث های انتخاباتی مطرح کردم و همان موقع با عنوان «گفتاری در مسئله شناسی حزب الله و بازگشت به صحیفه: حزب الله پیشرو؛ حزب الله پیرو» منتشر شد. حالا هنوز هم مسأله همان است که بود و بلکه حادتر هم شده است. از این روی بازنشر آن را بی مناسبت ندیدم.
۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۰۰
مجتبی نامخواه

«انتخابات» همزاد و از سنخ «انقلاب» است. این هم‌بودگی به این معناست که  انتخابات می تواند محملی باشد برای بازتولید انقلاب. حزب‌الله (به مثابه نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی) می‌تواند انتخابات را به بستری برای بازتولید انقلاب اسلامی بدل سازد. «طرح» و «تذکر» دادن آرمان‌های انقلاب و انسجام و مهندسی مجدد «سرمایه‌ی اجتماعی» انقلاب اسلامی، از مهم‌ترین بسترهای بازتولید انقلاب از مسیر انتخابات است.

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۵۱
مجتبی نامخواه

*خلاصه:

*می گویند تا 84 یک جورهایی مسیر لیبرالیسم را می‌رفتیم. الآن باید مسیر سرمایه‌داری را برویم که به یک طبقه متوسط به ایجاد بشود؛ بعد این طبقه متوسط همه معادلاتی را که ما در حوزه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می‌خواهیم را رقم می‌زند.

*این اتفاقی است که ما بچه حزب‌اللهی‌ها مخصوصاً در سطح فکری و گفتمانی برای آن باید فکر بکنیم چون برای چنین مواجهه‌ای آماده نشده‌ایم. ما برای این آماده نشده‌ایم که با سرمایه‌داری مواجه بشویم. برای این تربیت شده‌ایم که با بحث‌های نظری سکولاریسم و لیبرالیسم و اینها مواجه بشویم در حالی که مواجهه‌ی کنونی‌مان یک تفاوت‌هایی دارد.

 

*وقتی امام خمینی بحث‌های اسلام ناب و اسلام آمریکایی را مطرح می‌کردند، با امام قهر کردند. اعتقاد داشتند این‌ها یک‌سری حرف‌های تبلیغاتی است. چه کسانی؟ همان محافظه‌کارانی که بعد ما پذیرفتیم آنها به عنوان ستون‌های فکری ما باشند. واقعیت این است که ما با فضای محافظه‌کار و فضای سنتی‌‌ای که این بحث‌ها را التقاطی می‌دانسته و می‌دانند رودربایستی داریم. صورت سیاسی این رودربایستی همین چیزی است که به آن می‌گوییم اصولگرایی و این مانع تحرک ما در برابر این مسیر جدید است.
* این که ما این طبقه مرفه را نمی‌بینیم؛ این‌که نمی‌توانیم این تغییر و این شیفت بزرگ از روشنفکری چپ‌گرای دهه هفتاد و هشتاد به منورالفکری متأخر دهه نود را ببینیم و تحلیل بکنیم، این‌که نمی‌توانیم متناسب با آن جواب تولید بکنیم؛ نمی‌توانیم متناسب با آن واکنش بلکه کنش تولید بکنیم، همه‌ی این‌ها به این ریشه‌های فکری ما برمی‌گردد. عرض کردم. بعضی از جریان‌های سیاسی ظرفیت نیروهای انقلاب را مصادره کرده‌اند. باید برای این یک فکر اساسی بکنیم.

دانلود متن ویرایش شده این بحث در قالب یک جزوه دریافت

 

متن کامل در ادامه مطلب...

 


پی‌نوشت:
* متن فوق تحریر گفتاری است که در یک نشست ارائه داده‌ام؛ منتشر شده در حق ؛ رجانیوز
*مطالب دیگری که طی سال‌های اخیر درباره‌ «طبقه مرفه جدید» داشته‌ام:
1.عملکرد و روش امام علی (ع) در مبارزه با طبقه ی مرفهین به وجود آمده از دل نظام صدر اسلام
(تیر 1389)
2.کارآمدی برای پیشرفت؛ کارآمدی برای عدالت (فروردین 1392)
3.تنگه احد مصاف با تکنوکرات‌ها(اردیبهشت 1392)
4.مفهوم طبقه مرفه جدید و مخالفانش(مرداد 1392)
5.واقعیت‌های فرامتنی قراردادهای IPC  و سکوت علوم اجتماعی(آذرماه 1394)
6.الهیات سازش (آذرماه 1394)
7.درآمدی بر جامعه‌شناسی «طبقه مرفه جدید»: تصویر و تفسیر فتنه(دی 1394)

* این بحث درباره‌ی «طبقه مرفه جدید» بوده و مانده‌ام چرا در نشر مطلب از عنوان «طبقه متوسط جدید» استفاده کرده‌اند.
جایگزینی «طبقه متوسط» به جای «طبقه مرفه» یک اشتباه فاحش است: نه صحیح است و نه در متن گفته‌های وجود دارد. فقط یک جا گفته‌ام که طبقه متوسطی که ذکریا می‌گوید همان طبقه مرفه جدید است و در کل تعمد داشته‌ام از همان ادبیات حضرت آقا تحت عنوان «طبقه مرفه جدید» استفاده کنم.
* بسط رانت نفتی نه فقط طیقه متوسط را فربه نمی‌کند، بلکه به تحدید و تضعیف آن می‌انجامد.
* انشاءالله در آینده درباره‌ی تفاوت‌های «طبقه مرفه جدید» و «طبقه متوسط» خواهم نوشت.


۰ نظر ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۰
مجتبی نامخواه