صوت سخنرانی در هیئت راه فاطمه سلام (الله علیها) با موضوع: «فلسفه ولایت؛ همراهی دعوت اسلامی و عدالت اجتماعی».
گزیده: علامه محمد رضا حکیمی یکی از کسانی بود که عمیقاً به این ایده مهم خطبه منا و قیام عاشورا، یعنی معیت و همبستگی دعوت اسلامی و عدالت اجتماعی باور داشت. پروژه او دعوت به چنین اسلامی بود. این باور، در شرایطی که اندیشه اسلامی و گفتارهای دینی از نظر عدالت اجتماعی یک برهوت تمام عیار بود، بسیار ارزشمند بود.
علامه حکیمی اندیشه اسلامی را در عینیت جامعه مطرح میکرد و این در شرایطی بود که ذهنیتگرایی غالب بر ذهن و زبان اندیشوران اسلامی، هیچ امکانی برای بازتولید کنش عدالتخواهانه فراهم نمیآورد. به همین خاطر آثار مرحوم حکیمی در برآمدن سوژه عدالتخواه بسیار مهم بود.
به منبرهای دهه محرم فکر کنیم. از فرزندآوری تا امنیت، تا طب سنتی و نور و ولایت و اخلاق و همه چیز بود اما هیچ خبری از عدالت نبود؛ مشخص است وضعیت این طوری نخواهد ماند. آن همت و نیروی مؤمن و انقلابی که رهبر انقلاب گفتند برای عدالت برخواهد خاست. این برخاستن نیازمند یک خاستگاه الهیاتی است.
اگر منتظر باشیم تا امر عدالتخواهانه، در یک تفسیر جامع و جامعهمدار از دین و به مدد الهیات عدالتخواهی برخیزد، میتوانیم با اطمینان بگوییم مرحوم حکیمی پس از مرگش زنده خواهد بود و تکثیر خواهد شد و به احیای مجدد سوژه عدالتخواه کمک خواهد کرد.
اربعین؛ حرکت، محبت و عدالت
به احتمال زیاد کلیه کسانی که تجربه شرکت در راهپیمایی اربعین را داشتهاند تصدیق میکنند که دو عنصر مهم در این رویداد عبارت است از حرکت و محبت. تجربه اربعین حامل یک شورِ تحرکبخش و سپس یک محبت الفتبخش میان کلیه کسانی است که در نقشهای مختلف زائر - خادم در این رویداد شرکت میکنند.
زائر باشی یا خادم، دیگریِ خود را عمیقاً دوست میداری؛ خادمی که در خنکای صبح روی جاده سرد مینشیند تا سینیای پر از ظرف غذا را روی سر خود بگیرد؛ تا زائران راحتتر ظرفهای صبحانه را بردارند؛ و زائری که خم میشود و بر دست و پای خادمِ نشسته بوسه میزند؛ گویی جایی خارج از منطق داد و ستدهای این جهان زندگی میکنند؛ و مگر جلوههای محبت زائر- خادم محدود به این قبیل رویدادهاست؟
دیگر آنکه زائر باشی یا خادم در تمام طول روزها و حتی شبهایی که در مسیر راهپیمایی هستی، در حال تحرکی: حرکت به سوی زیارت و یا حرکت برای خدمت.
پرسش اما اینجاست که این حرکت و محبت که در جوشش و جنبش اربعین به فراز میرسد؛ معطوف به چه نظمی است؟ به دیگر روی بازه اربعین، چه بازتابی در پس از اربعین و در جریان جاری زندگی و جامعه دارد؟ آیا حرکت و محبت اربعین، نمیتواند به برآمدن یک الگوی متمایز از روابط اجتماعی در جوامع پس از آن کمک کند؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت است؛ اگر حرکت و محبتِ جنبش و جوشش اربعین، دینامیسم یک تغییر اجتماعی است، که هست؛ این تغییر چه جهتگیریهای کلیای دارد؟
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
طی یکی دو سال اخیر بحثهایی تحت عنوان «الهیات عدالتخواهی»، مطرح شده است. ایده الهیات عدالتخواهی چیست و چه میگوید؟
استدلال اصلیای که در کلیت این مبحث مطرح است، به طور خلاصه شامل این موارد است:
1. کنش عدالتخواهانه، مهمترین کنش اجتماعی از منظر باور ما و نیز از زاویه زمانه ماست.
2. ما برای این کنش اجتماعی نیازمند دانش و بینش هستیم. نیازمند معانیای هستیم که به ما عقلانیت لازم برای طراحی اقدام عدالتخواهانه را بدهد؛ به ما امکان اولویتبندی بدهد؛ در حرکتهامان روح بدمد و به کنشهامان جهت بدهد.
3. الهیات به معنای آنچه بیواسطه یا با واسطه از طرق وحیانی و لدنی به ما رسیده، مهمترین و یکی از در دسترسترین منابع معرفتی است که ما برای این منظور در اختیار داریم. آیات قرآن، جملات نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه، روایات اهلبیت(ع) و نیایشهای رسیده از امامانی پاک و معصوم، جملگی در عداد منابعی هستند که میتوانند معرفت مورد نیاز ما برای اقدام عدالتخواهانه را تأمین کنند.
یک رشتو درباره #الهیات_نوروز و تأملی اجتماعی و تاریخی درباره آن
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
دریافت
حجم: 41.9 مگابایت
توضیحات: گفتگوی لایو با مجموعه شهید اژهای درباره عدالتخواهی
زمان گفتگو یک ساعت و نیم
گزیده گفتگو:
حرکت امام حسین علیهالسلام حامل تعاریف مهمی درباره عدالت است. از جمله آنجا که میگویند:
«أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَیْءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا ثُمَّ »؛ این دقیقا تعریف عدالت اجتماعی است؛
یا آن جا که میفرمایند:
«أَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُمْ وَ أَمَّا حَقَّکُمْ بِزَعْمِکُم فَطَلَبْتُمْ».
البته به نظرم ما پرسشی داریم که مهمتر از پرسش از چیستی قسط است. مهمتر از «تعریف عدالت چیست؟» پرسیدن این پرسش است که «عدالت چه اهمیتی دارد که اباعبدالله(ع) برای آن قیام میکند؟»؛ «قسط چه پدیدهای است که انسانهایی برای آن حاضرند جان خود را فدا بکنند؟»
نگاه اباعبدالله (ع) و اصحاب آخرالزمانی او این است که بدون قسط برپایی جامعه توحیدی و حتی توحید امکان ندارد. این نگاه است که قسط را تا آن اندازه ارزشمند میکند که حسین(ع) برای آن فدا میشود و طنین این نگاه چهارده قرن بعد اصحاب آخرالزمانی امام حسین(ع) را میآفریند. امثال شهید حمید رمضانی که در نامهای به پسر یکسالهاش علت شهادتش را این چنین توضیح میدهد: «برای این که نمیتوانست نابرابریها را ببیند و سکوت کند».
گزیده:
جنبش عدالتخواهی ما در تداوم انقلاب اسلامی، حامل یک حرکت معرفتی و الهیاتی است. طی این حرکت معرفتی، قسط، که بنابر یک استدلال بیّن قرآنی در سوره حدید هدف همه انبیاء است، به کانون درک و گرامیداشت غدیر، عاشورا و انتظار و همه مضامین دینی باز میگردد و چشماندازی روشن از حل مسئله عقبماندگی در عدالت پیش روی جامعه ما قرار میدهد.
جنبش عدالتخواهی امروزِ ایران فراتر از ابعاد اجتماعی، پیوستی معرفتی- الهیاتی دارد. پروژه/ نهضتی فکری که از بازخوانی و بازتولید تفسیر خاصی از دین و اسلام آغاز میشود و به تحقق حرکتهای اجتماعیِ دگرگونساز در جامعه ختم میگردد. ابعاد معرفتی و الهیاتی عدالتخواهی چیست؟ بر چه بستر کنونی و ریشههای تاریخیای ایستاده و با کدامین دیگریهای فکری و اجتماعی مواجه است؟ نوشته زیر، با تأکید بر غدیر به مثابه یک نمونه و نشانه، در پی پاسخ به این پرسشهاست.
الهیات عدالتخواهی: نسبت توحید و عدالت در حرکتهای انبیا؛ بحثی در حاشیه آیه 25 سوره حدید
حرکت توحیدی از عدالت آغاز میشود. در یک جامعه نابرابر، انسان؛ امکان موحد بودن ندارد مگر آنکه این نابرابری را نفی کند. دوگانهای بنام توحید و عدالت وجود ندارد.
الهیات عدالتخواهی: بحثی در روش شکلدهی به جنبش اجتماعی با محوریت آیه آخر سوره فتح
خداوند با یک استعاره گام به گام، مراحل نهضت را برای ما توضیح میدهد. اگر میخواهید یک نهضتی داشته باشید که در معیّت با پیامبر(ص) باشد و به این فتح و گشایش اجتماعی که حرکت پیامبر (ص) رسید برسد، باید مراحلی را طی کنید و این مراحل را با استعارهای بیان میکند: «مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ»
الهیات عدالتخواهی؛ گذری بر مضامین سوره ماعون
متن بازتنظیم شده (سایت ایام)
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشوقتم که در این شبهای نورانی؛ شبهای مبارک ماه میهمانی خدا؛ توفیق داریم دقایقی را با موضوع الهیات عدالتخواهی در محضر آیات قرآن وروایات اهل بیت علیهمالسلام باشیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام، که به نوعی این ماه منسوب و در ارتباط با ایشان هست، در روایتی به کمیل، آن یار صدیق و وفادار خودش میفرماید که «یا کمیل ما من حرکة الا و انت محتاج فیها الی معرفه»: ای کمیل در هر حرکتی که انسان بخواهد انجام بدهد نیازمند معرفت و اگاهیای هست که آن حرکت را بتواند سامان بدهد؛ جهت بدهد و جهتگیری آن حرکت را اصلاح کند و به سمت اصلاح جامعه پیش ببرد؛ حرکتهای انسان، چه حرکتهایی با اهداف معنوی وانسانی باشد چه اجتماعی، هر حرکتی محتاج به معرفت است.
امروز یکی از مهمترین نیازهای جامعهی ما، که در دشواری های مختلف این نیاز به نحو بیش از پیشی خودش را نشان می دهد، مسأله عدالت و نیاز ما به عدالت است. عقب ماندگی در عدالت مسألهی اساسی جامعهی ماست. اصولاً در نگرش شیعی آن وقتی یک حرکت اجتماعی حرکتی رو به جلو و مترقی است؛ آن وقتی حرکتی به سمت اصلاح جامعه است که هدف و جهتگیری اصلی آن قسط و برپایی عدالت باشد؛ برپایی یک جامعهی توحیدی و عادلانه باشد.
امروز این نیاز بیش از همیشه در جامعه ی ما احساس میشود و چقدر ابتکار خوبی را دوستان برگزار کننده این جلسه مجازی انجام دادند؛ اگر حرکتی رو میخواهند تحت عنوان عدالتخواهی دنبال کنند؛ اگر میخواهند تحت عنوان عدالت پرچمی را بلند کنند، این کار محتاج معرفت است. اگر چه حرکت عدالتخواهانه یک حرکت فطری است؛ یعنی انسانها به خودی خود محتاج و در پی این ارزش در جامعه هستند اما سامان دادن یک حرکت اجتماعی در این بستر فطری احتیاج به معرفت دارد و یکی از مهمترین انحا معرفت معرفتی است که به واسطه وحی به ما رسیده است. آموزه های وحیانی حالا یا آن آموزههایی که مستقیم و از طریق آیات قرآن، و یا غیرمستقیم از طریق وجود ذی جود ائمه معصوم به ما رسیده است. ایده الهیات عدالتخواهی در واقع تلاش میکند آیات و روایاتی را به بحث بگذارد که به طور مستقیم میتواند حرکت ما را جهت بدهد؛ نیرو بدهد و روح ببخشد.
امشب مایلم دقایق باقی مانده بحث را دربارهی یکی از شگفت انگیزترین سورههای قرآن صحبت کنم. سوره کوچکی که ادبیات و لحن کلام آن انسان را واقعا به شگفتی وا میدارد و به یک معنا انسان را به هراس می اندازد. من خودم درهمین مدتی که تأمل میکردم برآیات کوتاه این سورهی کوتاه واقعا فکر میکردم که ای کاش سوره و آیات دیگری رو به بحث میگذاشتیم. فکر میکنم یکی از هراسانگیزترین آیات قرآن را ما در این سوره داریم. میبینیم؛ «سوره ی ماعون»