گزیده:
- وقتی یک جامعه و عقلانیت اجتماعی آن نتواند سازوکارهای تأمین عدالت را فراهم کند، سرو کله عدالتخواهی پارتیزانی پیدا میشود.
- یکی از مشتریان پر و پاقرص برچسب مارکسیستی بودن حرکتهای انقلابی، متحجرانی بوده و هستند که با «حرکت» عدالتخواهانه مشکل دارند؛ اصولاً یکی از نتایج تحجر، تنزهطلبی است استلزامات حرکت اجتماعی، راحتِ تنزهطلبان را خراب میکند و آنها شروع میکنند به تخریب انقلابیون برای دفاع از خود. حال نقد اجتماعی، جنبش و قیام، درگیری با طواغیت قدرتمند و ثروتمند جامعه را ندارند به دیگران هم میگویند ساکت باشید چرتمان پاره نشود .
- یکی از بسترهای افول مارکسیسم ایرانی اولیه، پویایی تفکر اسلامی در برابر آن بود، همان حد از پویایی فکر اسلامی را امروز پس از نیم قرن شاهد نیستیم.
- تفکر اسلامی معاصر که چندین دهه است به حضیض کلیگویی، نفتخواری و ذهنیتگرایی دچار شده است، چه حرف نو و حتی کهنهای درباره عدالت دارد که با دیگر مدعیان میدان عدالت رقابت کند؟
- جریانها و نهادهای اجتماعی سیاسی، نمیتوانند گرایشها، خواستها و ایدههای عدالتخواهانه جامعه را نمایندگی کنند.
- مسئله ما این نیست که کسی خواستهای عدالتخوانه جامعه را نمایندگی نمیکند، مسئله ما اتفاقا این است در جامعه ما کسانی خواستهای عدالتخوانه جامعه را نمایندگی میکنند که خود از بانیان تفکری هستند که کارگر را اجیر و اسیر کارفرما کرده است.