طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

ایام عزاداری‌های محرم و صفر امسال پایان یافت  اما موضوع مهمی در این ایام و پیرامون تفسیر قیام امام حسین(علیه‌السلام) جلوه نمود که نمی‌توان آن را فراموش کرد. ما به پرده‌ی جدیدی از تلاش‌ها برای تأویل عاشورا برخوردیم؛ به الهیات سازش.

وقتی از الهیات سازش حرف می‌زنیم، دقیقا از چه چیز حرف می‌زنیم؟ الهیات سازش به معنای کنار آمدن با ظلم در سطوح مختلف با دلیلی الهی و به معنی مستند ساختن سازش و کرنش در برابر سطوح گوناگونی از ظلم به سیره‌ی انسان‌های الهی است. این خطی بود که در این ایام به صورتی آشکار در بیانات رهبر انقلاب نقد شد؛ ولی با پایان این ایام پایان نمی‌‌یابد. این خط الهیاتی اهل خود را دارد و در موضوعاتی جدید تجلی‌های تازه‌ای خواهد یافت و به سراغ امور دیگری خواهد رفت.


۱ نظر ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۲
مجتبی نامخواه

 

 

 

 

http://nazariehfarhangi.ir/files_site/news/r_38_151209161309.jpg

 

عنوان بحثی که ارائه خواهم داد عبارت است از «فرهنگ و سیاست‌گذاری در سال‌های اولیه پس از انقلاب اسلامی»؛ این بحث در واقع گزارشی است از کوششی که برای به دست دادن «درآمدی بر مطالعه‌ی نهادهای انقلاب اسلامی» انجام شده است. بر این باورم این کوشش به دلایلی که تشریح خواهم نمود؛ دستاوردی بیشتر از طرح صحیح پرسش‌ نداشته است؛ از این روست که به صورت فزاینده‌ای آن را به نقد و نظر بزرگواران محتاج می‌یابم. 

در این بحث می‌کوشم با استفاده از ادبیات نظری چند حوزه، یک چارچوب مفهومی تدارک ببینم برای بررسی یکی از مهم‌ترین تجربه‌های اجتماعی اخیر ملت ایران. این چند حوزه عبارتند از سیاست‌گذاری، مطالعه درباره‌ی فرهنگ و فرهنگ‌پژوهی و مطالعه‌ی انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی. این ادبیات ناظر به حقیقت‌، کارآمدی و اقتضای موضوع مطالعه، ناظر به ذخیره‌ی معرفتی‌ عالم اسلامی دنبال کرده‌ام که به خصوص در دوران معاصر با محوریت متفکران انقلاب و امام خمینی فعال شده است. تأیید می‌فرمایید تکثر آراء و نظریه‌ها در تمامی این چند حوزه کار را تاحدودی دشوار می‌کند.

 

دشواری دیگر اما مربوط به موضوع می‌شود. نهادهای انقلاب اسلامی از یک‌سو در صورت امروزین خود اغلب موردی خاص و متمایز برای پژوهش نیستند؛ یک بروکراسی به مراتب ناکارآمد که نسبت به اغراض اولیه از کارآمدی حداقلی‌ای برخوردارند؛ از این رو چندان نمی‌توانند موضوع بررسی باشند و به عنوان مبنای مدل‌سازی برای سیاست‌گذاری‌های آینده قرار بگیرند. در پاسخ و ناظر به این مسئله لازم است یادآوری شود موضوع این بررسی محدود می‌شود به سال‌های اولیه انقلاب اسلامی؛ جایی که نهادهای انقلاب به مثابه یک نهاد کاملاً متمایز و در ردیف خاص‌بودگی اصل انقلاب بروز و ظهور پیدا می‌کنند. به تعبیر امام خمینی این نهادها در تاریخ و جوامع دیگر بی‌نظیر هستند(صحیفه امام، ج 17، ص 428)

وضع امروز این نهادها اما قصه‌ی دیگری دارد. امام خمینی و البته رهبر  انقلاب یک مفهوم قابل توجهی در زمینه‌ی نهادهای انقلاب دارند که می‌توان از آن به تبدیل شدن نهادهای انقلاب به «ضد نهاد» تعبیر کرد. منظور این است که نهادهای انقلاب حرکت‌های معطوف به اغراض مشخصی هستند که در صورت عدم حرکت به سمت آن‌ اهداف، نهادهایی صرفاً بی‌خاصیت نیستند بلکه به نهادهای ضد خود و ضد غرض اولیه‌ی خود بدل می‌شوند. امام حدود یک‌‌سال پس از پیروزی انقلاب در پیام نوروزی سال1359 می‌پرسند: «آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین‏گردیده است؟»(صحیفه امام، ج‏12، ص202). حضرت‌آیت خامنه‌ای هم در مصاحبه‌ای‌ در همان سال‌های اولیه انقلاب این ایده را مطرح می‌کنندکه «اگر خدای ناکرده [نهادهای انقلاب اسلامی] از هدف­های اصولی خود تخطی کنند و به امور دیگری مشغول بشوند، نه تنها برای انقلاب فایده­ای ندارند بلکه در شرایطی به انقلاب صدمه هم می‌زنند». خلاصه این‌که موضوع این بررسی در مطالعه‌ی نهادهای انقلاب محدود می‌شود به وضعیت اولیه این نهادها در سال‌های اولیه. آیا می توانیم وضعیت امروز انقلاب را منهای برخی نهادهایی که کم وبیش بر عهد خود مانده‌اند، بدون سپاه و بسیج تصور کنیم؟ دیگر نهادهای انقلاب هم در موقعیت اولیه‌شان چنین نقش و کارکردی داشتند. انقلاب اسلامی بدون نهادهای احتمالاً خیلی زود به ترمیدور منتهی می‌شد و سرنوشتی بهتر از انقلاب 25 ژانویه‌ی مصر پیدا نمی‌کرد.


* متن فوق تحریر و تکمیل گزارشی است از مقاله‌ی «فرهنگ و سیاست‌گذاری در سال‌های نخست انقلاب اسلامی: درآمدی بر مطالعه ی نهادهای انقلاب اسلامی» که در پنل سیاست‌گذاری فرهنگی در «اولین همایش ملی دین و نظریه فرهنگی» ارائه دادم.(اینجا)

۰ نظر ۲۷ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
مجتبی نامخواه

در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نفت یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین متغیرهایی است که شئون مختلف حیات اجتماعی‌مان را شکل می‌دهد. روابط قدرت، قشربندی و هنجارهای اجتماعیِ بسیاری مستقیماً یا با واسطه‌ی اندکی، تحت تأثیر نفت شکل می‌گیرد. با این حال چرا از اثر واقعیت‌های حوزه‌ی نفت و انرژی بر روابط اجتماعی و بالعکس، کمتر سخنی به میان می‌آید؟ چرا از جامعه‌شناسی نفت و انرژی کمتر حرف زده می‌شود و محیط‌های علمی و حتی فضای عمومی از بحث و گفتگو پیرامون آن بر کنار مانده است؟


* یادداشت منتشر شده در خبرگزاری فارس (اینجا)

۲ نظر ۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۷
مجتبی نامخواه

 

عنوان بحثی که در خدمت بزرگوران ارائه خواهم داد عبارت است از «جایگاه فقه اجتماعی در پیکربندی فقه و طبقه‌بندی علوم». حدود شش ماه پیش در نشستی که تحت عنوان «روش‌شناسی فقه اجتماعی» برگزار شد، تلاش کردیم فهرست و شاید هم طرح‌واره‌ای از مهم ترین مسائل مطرح در زمینه‌ی «روش‌شناسی فقه اجتماعی» به دست بدهیم. روش‌شناسی را هم – همانطور که توضیح دادیم- در معنای عام و شامل آن در نظر گرفتیم که هم «دلیل» و مبانی نظری را شامل شود و هم «علت» و زمینه‌های عینی و اجتماعی را. هم روش در سطوح «بنیادین» را شامل شود و هم روش در سطوح «کاربردی» و اصطلاحاً روش‌استنباط در فقه را در نظر داشته باشد.

همچنین اشاره شد که روش در این معنای موسع و شامل، شرط «امکان» علم است و دامن زدن به آگاهی پیرامون روش در یک علم و حوزه‌ی نظری، به بازتولیدآن حوزه کمک مهمی می‌کند. بنابراین هدف عامی که برای بحث ما از روش‌شناسی فقه اجتماعی قابل تصور است عبارت خواهد بود از توسعه‌ی امکان و فراهم آوردن زمینه‌های تولید و بازتولید فقه اجتماعی.

بحثی حاضر، که طاقت و غایت جلسه‌ی کنونی نیز صرفا «طرح» آن است و نه حل آن، بخشی از همان مسائلی است که در طرح‌واره‌ی فقه اجتماعی مطرح شد. سؤال اصلی ما این است که «فقه اجتماعی در میان انبوه و انواع معرفت‌های اسلامی و انسانی چه جایگاهی دارد؟» قبل از تنقیح و تشریح این سؤال احتمالاً مناسب و شاید هم لازم باشد یک دخل و نقد مقدر را رفع و رجوع کنیم: این بحث با چه سطحی از روش‌شناسیِ فقه اجتماعی ارتباط دارد؟ و این‌که این ارتباط چه دلالت‌های روش‌شناختی در تولید و بازتولید فقه اجتماعی دارد؟ پس سؤال اولیه‌ی ما این خواهد بود که پاسخ به پرسش از جایگاه فقه اجتماعی در علم فقه و نیز در نسبت با علوم دیگر چه امکانی برای بازتولید فقه اجتماعی فراهم می‌آورد؟


* بحث ارائه شده در نشست علمی «جایگاه فقه اجتماعی در پیکربندی فقه و طبقه‌بندی علوم»؛ حلقه فقه اجتماعی انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم

انعکاس مطلب در:

سایت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم

شبکه اجتهاد

پایگاه اطلاع‌رسانی فقه حکومتی وسائل

 

 

 

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۰
مجتبی نامخواه

 

بر اساس روش‌شناسی‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بازخوانی و تشخیص اصول منظومه‌ی فکری امام خمینی طرح می‌کنند؛ دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت یکی از «بیّنات» مکتب امام خمینی است نه یک موضع موردی و به اقتضای حادثه‌ای خاص. کوشش امام خمینی در پروراندن مفهومی اسلامی در زمینه‌ی پیشرفت، با تدوامی تاریخی و تأکیدی معرفتی همراه بوده و بخش قابل توجهی از  حکمت عملی‌ای را تشکیل داده است که در مکتب امام خمینی شکل‌گرفته است. مقوله‌ی پیشرفت آن چنان در حکمت عملی امام(ره) مرکزیت دارد که از یک منظر می‌توان تمام پروژه‌ی «انقلاب اسلامی» را همچون پاسخی خمینیستی به مسئله‌ی عقب ماندگی در نظر گرفت.

تلاش امام خمینی از آغاز «دوران نهضت» معطوف به طرح یک دیدگاه منسجم پیرامون پیشرفت و مفاهیم هم‌بود آن است. علاوه بر آن این تلاش از آغاز «دوران نظام» معطوف می‌شود به ارائه‌ی یک الگوی عینی در این زمینه که در نهایت یک سازه‌ی نظری نظام‌مند در زمینه‌ی پیشرفت به دست می‌دهد؛ این یادداشت می کوشد برای بررسی این ادوار یک مقدمه‌ به دست بدهد و با تأکید بر دوره ی سوم، مهم‌ترین ابعاد «نظریه‌ی پیشرفت امام خمینی» را به صورت گذرا مرور کند.

 

دوره

بازه‌ی زمانی

مفهوم مرکزی

محور

رویکرد

چکیده دستاوردها

اول

قبل از انقلاب اسلامی

ترقی

تعریف پیشرفت

بازخوانی آموزه

نقد جزمیت‌های رایج درباره‌ی ترقی و بازخوانی آموزه‌های اسلامی ناظر به پیشرفت

دوم

پس از انقلاب اسلامی

سازندگی

غایت و چگونگی پیشرفت

طراحی الگو

ارائه‌ی الگوی عملی در زمینه‌ی سازندگی

سوم

پس از جنگ تحمیلی

بازسازی

زمینه‌ها و سیاست‌های پیشرفت

جمع‌بندی تجربه

صورت‌بندی مفهومی تجربه‌ی یک دهه پیشرفت و بازتولیدآن در چارچوب سیاست‌های بازسازی

دوره‌های نظریه پیشرفت امام خمینی


× این مطلب با تغییرات اندکی در شماره‌ی اول مجله برهان اندیشه (آبان‌ماه 1394) صص 8-11 با عنوان «پاسخ معمار کبیر جمهوری اسلامی به مسئله‌ی عقب ماندگی» منتشر شده است.

 

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۳
مجتبی نامخواه