طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت‌خواهی» ثبت شده است

در گفت‌وگو با برنامه صف اول شبکه خبر (اینجا) درباره دغدغه و ایده عدالت در روزهای آخر امیرالمومنین علیه السلام و در وصیت‌نامه ایشان و هم‌چنین اهمیت این ایده در وضعیت کنونی بحثی ارائه کردم. این گفت‌وگو در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان انجام شده است.
۰ نظر ۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۵:۰۴
مجتبی نامخواه
متن زیر بحثی است درباره زمینه‌ها و ایده‌های اجتماعی عاشورا و نسبت آن با مقوله عدالت اجتماعی؛ این بحث سال گذشته و در گفت‌گو با نشریه دانشجویی گرا ارائه شده است.

 

  • چگونه نابرابری اجتماعی به قیام حسینی منجر شد؟

از یک منظر نابرابری اجتماعی زمینه عمومی در شکل دادن به ماجرای عاشوراست. صورت‌بندی دو سمت ماجرا محصول و معطوف به مقوله نابرابری است. هم جریان جلاد کربلا مولود و مولد نابرابری است و هم جریان شهید در کربلا و در رأس آن‌ها سید الشهدا علیه السلام معترض و منتقد نابرابری‌های ظالمانه در جامعه است.

۰ نظر ۲۷ تیر ۰۳ ، ۱۹:۰۶
مجتبی نامخواه
برادر گرامی و اندیشمندم دکتر محمد رضا قائمی‌نیک، که این بخت را داشته تا در برنامه پژوهشی خود دانش اجتماعی و جامعه‌شناختی را با فهم و درک فلسفی درآمیزد، در مطلبی که در صفحه شخصی خود منتشر ساخته نقدهایی را پیرامون «نوعدالت‌خواهی در مصاف با ناعدالت‌خواهی»،سرمقاله شماره ۱ و ۲ نامه جمهور طرح کرده‌ است. ایشان در نوشته خود طی استدلال‌هایی، کوششی که در نوعدالت‌خواهی برای تدارک بنیان دیالکتیکی صورت پذیرفته را از منظر حکمی نقد می‌کند. آن‌گاه در سطح اجتماعی برای بسط حرکت عدالت‌خواهانه، راهبرد «تعمیق» را به جای «رادیکالیسم» پیشنهاد دهند. ضمن تشکر از ایشان، جهت اطلاع مخاطبان گرامی و به امید استمرار فضای نقد و گفت‌وگو، نوشته دکتر قائمی‌نیک در این‌جا منعکس می‌گردد.

 

نوعدالت‌خواهی در آستانه ناعدالت‌خواهی

نقدی بر راهبرد رادیکالیسم برای عدالت‌خواهی

 

فاضل ارجمند و دغدغه‌مند، «حجت‌الاسلام دکتر مجتبی نامخواه» در شمارۀ اول و دوم مجلۀ «نامۀ جمهور»، سرمقاله‌ای با عنوان «نوعدالت‌خواهی در مصاف با ناعدالت‌خواهی» نوشته‌اند که مفید نکات ارزشمند و البته نیازمند طرح نکات انتقادی در جهت تکمیل موضع ایشان به نظر می‌رسد. از این‌منظر نکاتی در ادامه آمده است:

نکات مثبت سرمقاله

سرمقاله که بیشتر شبیه نوعی مانیفست نوعدالت‌خواهی است، از جهتی نسبت به بسیاری از متون و نوشته‌های جریان عدالت‌خواهی کشور، سرآمد و وجهۀ نظر و افق جدیدی را مطرح کرده است. فارغ از انسجام تحلیل تاریخی در مقطع مورد نظر نویسنده، ویژگیِ مثبت دیگر سرمقاله، خروج عدالت‌خواهی از گزاره یا ایدۀ «احقاق حق شخصی یا طبقاتی» به یک ایدۀ «وضع‌شناسی عدالت‌خواهی» یا به تعبیر بهتر، «وضعیتِ نوعدالت‌خواهی» است. نویسندۀ محترم در اینجا بیش از آنکه دربندِ احقاق حق شخص الف یا ب باشد، سعی کرده است یک وضعیتِ ناظر به عدالت‌خواهی را ترسیم کند. هرچند مقاله مفید نکات مثبت و ارزشمند بسیاری است، اما به جهت اختصار از ذکر آنها صرف نظر می‌کنیم.

نکات انتقادی

1. مهمترین معضلۀ نوعدالت خواهی در این سرمقاله، روایت «گسستۀ» آن از سنت تاریخی و هویتیِ اسلامی-ایرانی ماست. این گسست را بهتر از هر جایی می‌توان در این عبارت یافت:

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۷:۴۲
مجتبی نامخواه
شماره اول و دوم مجله نامه جمهور منتشر شد. این شماره از مجله با عنوان «نوعدالت‌خواهی در مصاف با ناعدالت‌خواهی» در هفت فصل، به همراه ویژه‌نامه آینده عدالت‌خواهی در 640 صفحه منتشر شده و به بررسی کنش‌های عدالت‌خواهانه در جامعه ایران می‌پردازد.

نامه جمهور

روح‌الله رشیدی در سخن آغازین مدیر مسئول، نامه جمهور را «تلاش و تقلا برای فهم و سپس در عاملیت در حل مسائل» و «جلوه‌ای از کوشش‌ها و پویش‌های معطوف به اندیشه تغییر» معرفی کرده است. 

سرمقاله این شماره به قلم سردبیر مجله مجتبی نامخواه، متنی تفصیلی است که می‌کوشد زمینه‌ها و ضرورت‌های بازسازی عدالت‌خواهی را تحلیل کند. پرسش آغازین این متن پیرامون فلسفه عدالت‌خواهی و «چرا عدالت‌خواهی؟» طرح می‌گردد. پاسخ نگارنده سرمقاله به این پرسش بر اساس مبانی نظری و «نظام حقیقت» و وضعیت اجتماعی و «متن واقعیت» صورت‌بندی گردیده و تلاش شده تا ضرورت روزافزون عدالت‌خواهی در زمانه کنونی اثبات و تشریح کند. در ادامه پرسش از چگونگی عدالت‌خواهی محور اصلی سرمقاله است. «نوعدالت‌خواهی» یا «باسازی عدالت‌خواهی در قامتی نو و رادیکال»، پاسخ این نوشتار به پرسش از چگونگی عدالت‌خواهی است. سرمقاله نخستین شماره مجله نامه جمهور در مقام بیان مانیفست و چشم‌اندازِ این مجله تلاش می‌کند نوعدالت‌خواهی را در ضمن راهبردهایی بیست‌گانه و در دو فصل کلی طراحی و تفسیر کند: راهبردهای مرتبط با احیای سوژه عدالت‌خواه و راهبردهای مربوط به بازسازی پروژه عدالت‌خواهی.

علی اسکندری دبیر تحریریه نامه جمهور نیز در دیباچه‌ای تفصیلی، مسیر مجله را در چارچوب آینده عدالت‌خواهی از مسیر نابرابری‌نخواهی و جمهوریت‌خواهی تشریح کرده است. این نوشتار می‌کوشد با تدقیق وضعیت و مفهوم عدالت بر اساس «نابرابری»، گزارشی از مسیر گذشته و نقشه راه آینده عدالت‌خواهی به‌دست بدهد. 

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۵:۳۳
مجتبی نامخواه

درباره عدالت‌پژوهیِ در تفکر اسلامی، برنامه پژوهشی احمد واعظی در حوزه عدالت و پیرامون کتاب اخیر او «بازاندیشی عدالت اجتماعی، چیستی، چرایی، قلمرو»

متن زیر مقاله‌ای است که با عنوان: در ستایش بازاندیشی؛ متن و فرامتن کتاب «بازاندیشی عدالت اجتماعی» در مجله برداشت اول، شماره 4 و 5، بهمن و اسفند 1401،ص426-437 منتشر شده است.

درآمد

«عقب‌ماندگی در عدالت»، اگر چه ارزیابی رهبر انقلاب ناظر به وضعیت عینی و اجتماعی ماست اما به خوبی می‌تواند زمینه‌ها و وضعیت فکری آن را نیز توصیف کند: این عقب‌ماندگی عینی تا حد زیادی محصول امتناع فکری در حوزه عدالت است.

سال‌های دهه نود برای جامعه ما در شرایطی آغاز شد که رهبر انقلاب آن را «مطلقا غیرقابل قبول» در زمینه عدالت توصیف کردند. سیر وضعیت عدالت در این دهه البته به مراتب قابل غیرقبول‌تر از آغاز آن بود. در پایان این دهه کمتر کسی بود که توصیف وضعیت به «عقب‌ماندگی در عدالت» را انکار کند. در تمام مدت این دهه اما این عقب‌ماندگی کمتر به مثابه یک مسئله جدی در اندیشه اسلامی بازتاب یافته بود. هیچ اثر مهمی در زمینه اندیشه اسلامی در زمینه عدالت منتشر نشده بود و به نظر می‌رسید اندیشوران حوزوی نیز عدالت را به دست فراموشی سپرده‌اند. در پایان دهه اما ورق برگشت و چندین اثر قابل اعتنا در این حوزه منتشر شد. متن زیر بررسی یکی از این آثار است. اثری که شاید بتواند بار دیگر بحث درباره عدالت اجتماعی را به عرصه عمومی اندیشه اسلامی بازگرداند.

عدالت اجتماعی؛ احیای دل‌مشغولی حوزوی

تفکر اسلامی در یکی دو سال‌ اخیر بیش از زمان‌های دیگر دل‌مشغول عدالت و عدالت اجتماعی شده است. برخاسته از این دل‌مشغولی، تنها طی مدت دو سال گذشته چندین اثر از اندیش‌ورزان حوزوی در حوزه نظریه عدالت منتشر شده که از زوایای مختلف به طرح بحث در این زمینه پرداخته‌اند. این دل‌مشغولی هر چند دیر هنگام اما از یک جهت امیدوار کننده و از جهات دیگر البته یأس‌آفرین است. وجوه ناامیدکننده این آثار این است که اغلب و نه همگی، مونولوگ‌ها و گفت‌وگوها با خود هستند: ناتوان از برقراری ارتباط با مسئله‌های موجود و حتی نظریه‌ها و ایده‌های موجود درباب عدالت. در برخی و یا اغلب این آثار، دغدغه کلامی و مقابله با دیدگاه‌های غیر اسلامی در زمینه عدالت مسئله اصلی مؤلف است و نه فقدان عدالت در جامعه. برخی گزارش‌ها با رکود موجود در حوزه عدالت پیوند خورده و فاقد پرسش است. برخی بیشتر یک متن آیینی درباره عدالت است که با تکرار کلیاتی مقدس، امامزاده‌ای می‌سازد که «نه کور می‌کند و نه شفا می‌دهد»! دست آخر این که اغلب یا همه این آثار، نه امتناع فکر اسلامی کنونی درباره عدالت را رفع می‌کنند و نه ارتباطی با میدان و امکان‌های بازتولید کنش‌ عدالت‌خواهانه دارند‌‌.

۰ نظر ۲۳ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۲۸
مجتبی نامخواه
متن زیر تحریر و تکمیل گفتاری[1] است که به کنکاش درباره چیستی طبقه، طبقه متوسط و طبقه مرفه جدید پرداخته و نسبت نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی با طبقات اجتماعی را به بحث می‌گذارد.

بیان مسأله

موضوع این بحث درباره‌ی مناسبات «طبقه‌ مرفه جدید» با دیگر طبقات اجتماعی است. هدف، گفتگو از نسبت مطلوبی است که بایسته است نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی در کنش‌های خود با طبقات مختلف اجتماعی برقرار ‌کند. پیش از این بحثی تحت عنوان «طبقه مرفه جدید و آینده انقلاب اسلامی» ارائه شده که بیشتر درباره‌ی چیستی طبقه مرفه جدید به بحث می‌پرداخته است.[2] پرسش اصلی آن بحث کمابیش این بود که «طبقه‌ مرفه جدید» چیست؟ و در تاریخ پس از انقلاب چگونه شکل‌ گرفته و بسط پیدا کرده است؟ اما موضوعی که امروز در صدد ارائه‌ی طرح‌واره‌ای از آن، و نه لزوماً بحث مستوفی درباره‌ی همه‌ی ابعاد آن هستیم؛ بُعد سلبی پرسش از چیستی طبقه مرفه جدید است: طبقه مرفه جدید چه نیست؟ یا در جامعه‌ی امروز ما، به جز طبقه مرفه جدید، چه طبقاتی در جامعه وجود دارد؟ و مناسبات طبقه مرفه جدید با آن‌ها چیست؟ و دست آخر بحث از: «چگونگی مناسبات نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی (حزب‌الله) با طبقات اجتماعی».

۰ نظر ۲۲ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۴۱
مجتبی نامخواه

اندکی در نقد نسبت برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی

 

متن زیر یادداشت کوتاهی است که آبان‌ماه 1401 در نقد برخی پاسخ‌ها حاکمیتی به اتفاقات پس از شهریور در کانال تلگرام @tabagheh3_ir منتشر شده است.

این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشت‌های روزانه‌ آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:

در صفحه شخصی فردی که دیدگاه‌های بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب می‌دهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. می‌دانند و‌ می‌دانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»

شاید این موارد اشتباه‌هایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایده‌های اصلاح‌گرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثبات‌گرا و نظم‌گراست.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۸
مجتبی نامخواه
متن زیر که در روزهای آغازین مهرماه در ضمن چند توییت در @Namkhah1 منتشر شده به نقد شبه‌تحلیل‌ها درباره اتفاقات پس از شهریور 1401 می‌پردازد. در بعدها در گفتگویی این بحث را کمی بیشتر باز کردم.

می‌گوید: «کوخ‌نشینان موجوداتی هستند که وطن ندارند و، چون وطن ندارند، و نمی‌دانند وطن چیست، آن را نابود می‌کنند … ما هنوز نتوانسته‌ایم توضیح دهیم که کوخ‌نشینان [ در جریان انقلاب اسلامی]چه بر سر ملّیت ایرانی آوردند … آیا این خیزش ملّی همان توضیح در عمل نیست؟ من فکر می‌کنم هست.»

‏این گویاترین استدلال جواد طباطبایی و ایده ایرانشهری برای صورت‌بندی اتفاقات اخیر تحت عنوان «انقلاب ملی» است. این تحلیل با همه دور بودنش از واقعیت، از ایده «انقلاب زنانه» ژاک رانسیر و دیگران و از ایده «انقلاب جهانی» اسلاوی ژیژک، صادقانه و صریح‌تر است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۲
مجتبی نامخواه
این یادداشت که در روزهای آغازین مردادماه گذشته در صفحه @namkhahmojtaba در اینستاگرام منتشر شده، به بهانه انتشار یک حکم قضایی، وضع کنونی در نسبت میان ضابطه‌های حقوقی و ضابطان امنیتی را نقد کرده و عدالت‌خواهی گرفتار آمده در این نسبت را بررسی می‌کند.

انتشار حکم وحید اشتری فعال عدالت‌خواه، حاکی از یک فرامتن ناکارآمد قضایی و حقوقی است. هنوز یک ماه از تذکر رهبر انقلاب به دستگاه قضایی مبنی بر عدم تأثیرپذیری رویه‌های قضایی از ضابطان نگذشته که ادبیات غیرحقوقی موجود در متن موسوم به حکم، به نحوی آشکارا تفوق ضابطان بر ضابطه و جامعه را روایت کرده است. رویه‌هایی ناامیدکننده‌ که با بیانیه تکمیلی دستگاه قضا مشخص شد نه یک اشتباه موردی، که نتیجه کلیت وضع موجود است. در این رابطه لازم است به اختصار نکاتی طرح گردد:

۱. تفوق ضابطان بر رویه دادرسی، که به تصریح مورد نقد و اعتراض اخیر رهبر انقلاب بوده؛ فراتر از یک تذکر حقوقی، ایده‌ای بنیادین و نشانه‌ای مهم از یک آرمان گسترده در متن الهیات انقلاب اسلامی است. خروج ضابطان از مسئولیت اصلی و تفوق ضابطان بر ضابطه در میدان‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، برای انقلابی که آرمان آزادی آن، دوشادوش عدالت و معنویت در صف نخست خواست‌های ملی مطرح شده است، آسیبی نگران کننده است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۲۲
مجتبی نامخواه

تحجر، به تجددزدگی امکان اجتماعی می‌دهد

 

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش دوم

بحث عمده در این بخش از گفتگو این است که ما در تقاطع دو طیف تحلیلی، دچار یک از هم‌گسیختگی تحلیلی شده‌ایم. این وضعیت به برآمدن چهار چارچوب فکری منجر شده که هم‌دیگر را نفی‌کنند در حالی که راه‌حل، تعامل میان این سطوح است.
در ادامه تلاش کرده‌ام در حد توان نشان بدهم چگونه بحران در تلاقی و تعاطی کاستی‌ها زاده می‌شود. این کاستی‌ها در وضع کنونی ما عبارتند از شکست ساختاری و سیاستی در حوزه فرهنگ، بسط تمایلات فکری و سیاستی نسبت به به تحجر تجدد و از همه مهم‌تر نابرابری اجتماعی و «عقب‌ماندگی در عدالت» که موجب ویرانی جامعه و فرهنگ شده است.

 

محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی درطول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعه‌شناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیده‌ها بیابد. اما به‌نظر می‌رسد در هر برهه شاهد نوعی بهت‌زدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعه‌شناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمی‌دهد. در بخش نخست گفت‌وگو با مجتبی نامخواه، پژهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیرگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) امکان‌های موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعه‌شناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول این گفت‌وگو روز گذشته در همین صفحه منتشر شد. نامخواه در این بخش از گفت‌وگو تاکید کرد: «جامعه‌شناسی ما اعم از طرح درس‌های ما، گسترش رشته‌های ما و ترجمه‌ها و تالیف‌های ما به مقوله‌هایی از قبیل اعتراض و جنبش و شورش و حتی عنوان عام‌تر تغییرات اجتماعی بی‌توجه است.» لذا از این جهت «در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم

وی در این گفت‌وگو با تاکید بر اینکه فقر درک ما از اعتراض هم در حوزه درک جامعه‌شناختی است؛ هم در حوزه فلسفی و الهیاتی، گفت: «ما به‌جز فقر نظری، فقر مشاهداتی نیز داریم. اگر تعبیر درستی باشد، ریشه مشکل ما به فقر مشاهداتی برمی‌گردد، یعنی میل به دیدن واقعیت در ما به‌شدت ضعیف است و این یک ریشه نهادی و تاریخی دارد

۰ نظر ۱۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۲۵
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

یک رشته توییت

عدالتخواهان، این بار در آستانه بت‌پرستی!

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۰۵
مجتبی نامخواه
متن زیر تحریر و صوت گفتار کوتاهی است که در نشست تفحص عدالت در بودجه 1401، درباره نقد لایحه بودجه از منظر عدالت اجتماعی داشته‌ام.

 

تصمیم‌گرفتن برای جامعه منهای جامعه، زابشگاه تصمیمات شبه تعدیلی است. بودجه اگر چه یک متن و سند مالی در زمینه تخصیص منابع است اما مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین مصوبات سالانه است که بیشترین تأثیر را بر جامعه می‌گذارد. بنابراین این حق جامعه است که تصمیات حکمرانان را از منظری اجتماعی مورد ارزیابی و مداقه قرار بدهد. از این منظر گمان می‌کنم اهمیت و بلکه ضرورت دارد که برای دفاع از کلیت جامعه، در تدوین و ارزیابی بودجه، این سند از نقطه نظر اجتماعی تحلیل شود و تأثیرات آن از منظر اجتماعی هم بحث و بررسی شود.

تعدیل ساختاری به مثابه عنوانی عام، ویژگی فرایند آن دسته از سیاست‌هایی است که منتزع از جامعه و در یک بستر محاسباتی صرفاً اقتصادی متولد می‌شود. تصمیماتی که البته همان اهداف اقتصادی را هم محقق نمی‌کند. از خرداد 71 تا آبان 98 و طی تمام مدت سه دهه زمان میان این دو برهه، جامعه با انبوهی از تصمیمات تعدیلی، کاردآجین شده است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۳۶
مجتبی نامخواه
مصاحبه زیر درباره مصوبه کمیسیون تلفیق بودجه پیرامون سربازی است. این مصوبه هر چند یکی دو روز بیشتر عمر نداشت! و به سرعت توسط تصویب‌کنندگان آن لغو شد اما حامل معانی‌ و ابعادی از ذهنیت قانون‌گذاران و حکمرانان بود که ارزش تأمل دارد. در گفتگوی زیر با روزنامه فرهیختگان که در حد فاصل کوتاه تصویب تا لغو این مصوبه انجام شده، سعی شده برخی از ابعاد این پدیده مورد بررسی قرار گیرد.

 

پیشنهاد مجلس درباره خرید سربازی عدالت را نمی‌بیند

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: درحالی‌که در هشت‌سال گذشته با اقدامات دولت روحانی نابرابری در سطوح مختلف اجتماعی تشدید شده است، از مجلس یازدهم انتظار می‌رفت درجهت کاهش نابرابری‌ها قدم بردارد؛ اما طی چند روز گذشته نمایندگان کمیسیون تلفیق با خرید سربازی برای سربازان غایب موافقت کردند. پیرامون اثراتی که پیشنهاد مجلس بر افکارعمومی دارد و خدشه‌ای که بر عدالت اجتماعی وارد می‌کند با مجتبی نامخواه به گفت‌وگو پرداختم. او در ابتدای گفت‌وگو به این پرداخت که پیشنهاد کمیسیون تلفیق درباره سربازی به احتمال زیاد در صحن علنی مجلس رد می‌شود. نامخواه می‌گوید: «در همین 24ساعت اخیر، این اقدام مجلس واکنش‌های منفی بسیاری را به‌همراه داشته است. این مساله بیشتر از آنکه از جنبه حقوقی و قانونی اهمیت داشته باشد، از جنبه اجتماعی و فرهنگی اهمیٓت بسیار بالایی دارد. به این معنا که این پیشنهاد کمیسیون تلفیق، اجمالا یک پیام و ایده‌ای را به جامعه مخابره می‌کند که مردم می‌گویند ما در وضعیتی قرار داریم که برای اداره‌کنندگان کشور، پول از همه‌چیز مهم‌تر است. همچنین این اقدام مجلس این پیام را به مردم مخابره می‌کند که مسئولان می‌خواهند یک رشد 8درصدی را محقق کرده و برای کشور درآمد ایجاد کنند و حاضر هستند در این راستا هر چیزی را به کالا تبدیل کنند. ایده انقلاب اسلامی در قانون اساسی درمورد سلامت، آموزش، مسکن و... در چندین اصل تصریح شده است و همه این موارد را حق اساسی مردم می‌داند، مثلا فرض کنید این مواردی که اشاره کردم با یک قانون موقت یک‌ساله آموزش عمومی از یک حق به یک کالا تبدیل شد، به‌طوری‌که هرکس هر میزان پول بدهد می‌تواند از این کالا تهیه کند. این مسیر ادامه پیدا کرده است و از یک وضع تراژدیک به یک وضع کاملا کمدی می‌رسد که دیگر حتی می‌توانند مجازات را هم بخرند. شما فرض کنید اگر مجازات شوند، لایروبی می‌کنند. یا مثلا در بحث امنیت، اگر شما پول بیشتری داشته باشید، می‌توانید امنیت محله‌تان را تامین کنید. اینها همه‌اش ایده‌هایی است که یک مسئولی در سطوح بالا یا پایین یک‌جایی به‌عنوان ایده‌ای آن را مطرح کرده، چیزی هنوز محقق نشده است، مثل همین مصوبه‌ای که درباره خرید سربازی اخیرا مطرح شده؛ اما این نشان‌دهنده این است که گویا این تراژدی نابرابری را پذیرفتند، نابرابری‌ای که آن تراژدی در عرصه‌های مختلف اجتماعی ایجاد کرده از طرف تصمیم‌گیران کشور پذیرفته شده است. تصمیم‌گیران پذیرفتند ارزش محوری، پول است که با آن می‌شود همه‌چیز را خرید و با آن همه‌چیز را معامله کرد. تاثیر فرهنگی و اجتماعی این مصوبه به‌مراتب از تاثیرش در نحوه خدمت بسیار بیشتر است. یعنی یک مصوبه‌ای که پول را می‌بیند، رشد را می‌بیند، اما عدالت را نمی‌بیند. کسب درآمد را می‌بیند، اما عدالت را نمی‌بیند.

۰ نظر ۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۱۶
مجتبی نامخواه
متن زیر پرسشی است درباره پروژه فکری استاد فرامرز رفیع‌پور که در دیدار جمعی از همراهان جشنواره علوم انسانی عمار با ایشان، مطرح کردیم.

استاد رفیع‌پور به‌رغم تصمیم‌شان بر کناره‌گیری و انزوا، از همراهان و راه‌یاران جشنواره علوم انسانی عمار است و این از موهبت‌های این حرکت تازه آغاز شده است. ما در جشنواره علوم انسانی عمار همزمان که چشم امید به رویش ایده‌های نو داریم آرزومند بازخوانی پروژه‌های فکری مؤثر گذشته نیز هستیم. آرزو داریم نسل‌های جدیدتر، مشاهده‌های اندیش‌وران گذشته را بازیابند و نظریه‌هاشان را چارچوب مشاهده‌های تازه گردانند.

این ناسازگاری‌های زمانه ماست که شاید به علت فقدان ژورنالیسم اندیشه یا ضعف فراوان آن، کم‌مایه‌هایی پروژه‌باز، صاحب پروژه فکری شمرده می‌شوند و این سو و آن‌سو حرف از اندیشه‌هاشان در میان است اما امثال فرامرز رفیع‌پور، با این همه اثر مؤثر، بر کنجی افتاده و از برنامه فکری مهم و آثار به نسبت منسجم او سخنی به میان نیست.

سخن درباره پروژه فکری استاد رفیع‌پور البته مجال و بسط بیشتری می‌طلبد. متن زیر طرح تنها یک پرسش از این پروژه است. این پرسش در حاشیه کتاب توسعه و تضاد پرورانده شده و در دیداری پرسیده شده که در آغازین روزهای دی‌ماه، در کنار جمعی از همراهان جشنواره علوم انسانی عمار با ایشان داشتیم:

۰ نظر ۱۷ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۴۲
مجتبی نامخواه