روحانیت در فضای کنشگری سیاسی به گونهها و دستههای مختلفی تقسیم میشوند. هر کسی با توجه به نوع نگاهی که به فضای موجود دارد یک دستهبندی در نظر دارد. دستهبندی حضرتعالی از نحوه سیاستورزی روحانیت در وضع موجود چگونه است و چه گونههایی را میشناسید؟
به صورت اجمالی میتوان گفت انقلاب اسلامی در دورهای شکل گرفت که حوزه علمیه و مشخصا حوزههای علمیه اصلی که قم، مشهد و نجف بودند، مطلقا آمادگی برای کنشگری اجتماعی سیاسی نداشتند. یک قشر تأثیرگذار در انقلاب بودند و در عین حال در ضدیت با انقلاب نیز یک قشر تأثیرگذار بودند و یا حداقل در بیتفاوتی نسبت به انقلاب اسلامی. لذا درگیریهای معروف و مشهور حضرت امام(ره) در قم و نجف و اشارات متعددی که در ارتباط ولایت فقیه دارند، ما را بر وجود جریانهای وسیعی از روحانیت که با انقلاب اسلامی همراهی نداشتند، دلالت میدهد. طبعا بخشی از جریانهای حوزوی با انقلاب همکاری داشتند که البته جربانهای مؤثری هم بودند. در بخش سنتی هم یک همراهیهایی بود به تعبیر حضرت آقا در سال 42-43 دیگر همراهی نبود، حداقل در سطح مرجعیت کسی به جز حضرت امام(ره) با روند انقلاب همراهی نمیکرد، حالا نه به عنوان انقلاب بلکه به عنوانهای دیگر بعضی از بزرگواران حمایتهایی داشتند. روحانیانی که با انقلاب اسلامی همراه بودند در دو دسته عمده قابل شناسایی و تشخیص است و در این کتابی که اخیرا از رهبر انقلاب که خاطرات آن زمان را تعریف میکنند که ابتدا به صورت عربی و سپس فارسی منتشر شده است نیز به این دو دسته اشاره میکند: یک دسته جریانهای فکری بودند که اصالتا مبارزه و مقاومت سیاسی را دنبال نمیکردند ولی هدف کلی آنان، تغییر نگرش عمده در زمینه تفکر دینی بود که نهایتا به کار سیاسی هم کشیده شد. دسته بعدی کسانی بودند که مخالفتهای جدی با رژیم داشتند ولی در عین حال جنبههای فکری نداشتند. کار که پیش رفت، دسته اول دچار تکرار و تحجر شدند. خود حضرت امام میگفتند که من از معدود کسانی بودم که اعتقاد داشتم هر دو باید با هم باشند.