دریافت
حجم: 7.62 مگابایت
توضیحات: ارائه بحث در بررسی پیامدهای اجتماعی سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت
حجتالاسلام مجتبی نامخواه مدیر کارگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) به عنوان آخرین کارشناس این برنامه که معتقد است سیاستهای اقتصادی چیز جدیدی نیست و در دهه هفتاد اجرا شده و قربانی آن هم جامعه در فضاهای مختلف بوده است، پاسخ سازمان مدیریت به نامه اقتصاددانها را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این متن تأکید شده که جریان اصلی علم اقتصاد اساس اصلاحات ساختاری است که دولت دنبال میکند.
ما بیشتر امام خمینی را از طریق تبلیغات و خطابههای مناسبتی میشناسیم. اغلب پارهای از سخنرانیهای ایشان را بنا به صلاحدید دروازهبانان رسانههای رسمی و غیررسمی شنیده و یا خواندهایم و بس. این خرده شناختها هنگامی که به محبت ما به امام خمینی ضمیمه میشود، سازهای را تشکیل میدهد که با اصلی نسبت ما با امام خمینیبر دوش آن است. این محبتها و آن گفتارها در جای خود خوب است اما وقتثی از جایگاه خود خارج شده و باعث شود ما برای شناخت امام هیچ تلاشی نکنیم، هیچ کتابی نخوانیم و هیچ تأملی نداشته باشیم؛ در این شرایط میتوانیم بگوییم یک امر خوب به ضد خود تبدیل شده است. مسئله این است که تصویر و تفسیری که این خطابهها و علاقهها از امام خمینی به دست میدهد، تفسیری نیست که بتواند وضعیتی را تغییر بدهد، یا نیروی اجتماعی لازم برای این کار را فراهم کند. در حالی که امام خمینی مهمترین تغییر دهنده تاریخ و جامعه ما بوده و ما همچنان نیازمند درک و ادامه آن تغییرات هستیم.
به طور کل مطالعه ما درباره امام خمینی و خمینیخوانی میتواند سه گام را شامل شود: نخستین گام که مهمترین آن هم هست آثار خود امام است. این آثار در یک تفسیر کلی، با تسامح در عنوان گذاری، به دو سطح مبانی و حکمت عملی قابل تقسیم است. مهمترین اثر امام خمینی در کل آثار امام خمینی، در سطح حکمت عملی او قرار دارد و صحیفه امام است. اثری حاوی قریب به نیم قرن کوشش فکری او برای هدفی که در سراآغاز صحیفه از آن به «قیام لله» تعبیر میکنند.
در گفتار کوتاهی در مراسم یادبود پنجمین سالگرد مرحوم روحالله نامداری در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، کمی درباره راهحل او برای چالش آزادی و ارزشپذیری در تربیت صحبت کردم. این که چگونه میتوان فرایند جامعهپذیری و انتقال ارزشها به مرتبی را پیگرفت، بی آنکه آنها را به شکلی یکسان قالب زد؟ فایل صوتی در کنار ارائههای مفید و دقیق دوستان دیگر در کانال تلگرامی طبقه سه و از طریق لینک زیر قابل دسترسی است:
گزیده:
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد میشود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی بهمعنای حقیقی، نه بهمعنای صورتهای حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیشبردن یک گفتمان را دارند.
فرهیختگان: با وجود گذشت 9 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم به نظر میرسد گفتمان فراگیری وجود ندارد که بتوان اقدامات دولت را ذیل آن جمعبندی کرد. گفتوگوی روزنامه فرهیختگان با مجتبی نامخواه در همین رابطه را بخوانید.
دولت جدید درحال حاضر گفتمانی دارد؟ و شما بهعنوان یک پژوهشگر تا چه میزان «عدالت و جمهوریت» را بهعنوان گفتمان دولت، لمس کردید؟
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد میشود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی بهمعنای حقیقی، نه بهمعنای صورتهای حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیشبردن یک گفتمان را دارند. بنابراین گفتمان تعیینکردنی نیست. یک نوع تعینیافتنی است، بیش از آنکه تعیینکردنی باشد. آنچه تعیینشدنی و اعلامشدنی و انتخابشدنی است شعار است، نه گفتمان. فقدان گفتمان و فقدان ایده کلان در سطح تئوریک باعث میشود در سطح سیاسی دولتمردان انسجام گفتاری مشخصی نداشته باشند، در گزینش همکاران و نیروهای انسانی و نظام منزلتی که برای ما تعریف میکنند، جایگاهی که در ساختار برای آنها تعریف میکنند هیچگونه انسجامی نداشته باشند و همینطور برنامهها و اقدامات نیز فاقد انسجام میشود. بنابراین در پاسخ به پرسش اینکه گفتمان دولت چیست، آنچه درخصوص دولت کنونی میتوان بدان فکر کرد این است که جامعه به همان میزان نقش دارد که دولتمردان نقش دارند، یعنی به همان میزان جامعه از گفتمان دولت حق دارد حرف بزند که دولتمردان میتوانند. به یک معنا تعیین گفتمان پروژهای نیست. این مقدمات را از این باب عرض کردم که بیان کنم وضعیتی که دولت درحال حاضر با آن مواجه است، وضعیتی است که نه در سطح تئوریک و نهادهای تئوریک مثل مرکز بررسیهای استراتژیک که بیان کردید، نه در سطح گفتار دولتمردان و نخبگان و نه در سطح رتوریک و نه در سطح اقدامات و برنامهها به یک گفتمان یا یک ایده مشخص ارجاع داده نمیشود.
یک پژوهشگر فرهنگی معتقد است آنچه ساختار فرهنگی را در وضعیت نامطلوب فعلی قرار داده، مسئله کلانی با عنوان فاصله بین فرهنگ و امر مدنی یا همان فاصله میان فرهنگ و جامعه است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: انقلاب اسلامی ایران، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده است. رهبر معظم انقلاب در سالهای پس از انقلاب با عبارتهای مختلفی بر مباحث فرهنگی و ضرورت توجه ویژه به این حوزه تأکید فرمودند و در دهه هشتاد نیز بحث مهندسی فرهنگی را بر اساس یک نوع آسیبشناسی فرهنگی و در جهت پیشرفت متناسب با انقلاب مطرح و تدوین سند مهندسی را مطالبه کردند و در دیدار با هیئت دولت جدید نیز ایشان مجدداً بحث بازسازی فرهنگ را مطرح کردند که گویای این واقعیت است که وضعیت فرهنگی کشور و پیشبرد و مدیریت عرصه فرهنگی، مطلوب نبوده است.
در گفتوگوی ذیل حجت الاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر فرهنگی درباره جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نگاه مقام معظم رهبری به عنوان یک قرارگاه فرهنگی به آسیبشناسی وضعیت فعلی این شورا و عملکرد آن و راهکارهای مردمی شدن فرهنگ پرداخته است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*حضرت آقا که الگوی قرارگاهی را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسئله کلانی به نام فرهنگ مطرح فرمودند، با توجه به اینکه فرهنگ، یک عینیتی با خود بحث انقلاب دارد، سوال نخست این است که ایشان از چه منظری این الگو را مطرح فرمودند و آیا این الگو اساساً توانسته است بحث مدیریت فرهنگی را پیش ببرد یا خیر؟ یعنی الگوی موجود سیاستگذاری فرهنگی در شورای عالی که به صورت سندنویسی و ابلاغ آن به نهادهای فرهنگی عمل میکند، توانسته است ایده انقلاب فرهنگی را محقق سازد یا خیر و اگر در این امر موفق نبوده، چه معضلات و موانعی وجود داشته است؟
این بحث جای تأمل دارد که آیا اساساً مشکلات، ناشی از الگوی سیاستگذاری است یا مسائل دیگری نیز وجود دارد که در سطوح مختلف قابل پیگیری است؛ اما پیش از ورود به این بحث، باید ببینیم که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ، به عنوان راهحل برای چه وضعیتی است و میخواهد به چه مسئلهای پاسخ دهد؟ پاسخ اجمالی به این سوال این است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ میخواهد میان راهحلهای اصلاحگرایانه خرد و یک راهحل بنیادین، تفکیک قائل شود. منظور از بازسازی انقلابی، یک بازسازی بنیادین است.
شاید پیش از آنکه مقام معظم رهبری سخن از بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی به میان بیاورند، ارزیابیها و تحلیلهایی توسط نهادهای رسمی از وضعیت فرهنگی کشور وجود داشته است؛ اما این ارزیابیها نوعاً مشکلات و مسائل را به کارگزاران یا محتوای سیاستها و چیزهایی از این قبیل ارجاع میدادند و به عنوان مثال، عدم تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، عدم اهتمام رئیس جمهور و نقصان سیاستها از جمله موانع این امر تلقّی میشد. اما به نظر میرسد تعبیر مقام معظم رهبری، اشاره به به یک بحران اساسیتر دارد که این بحران در سطح کارگزار و محتوای سیاستها نیست، بلکه در سطح ساختاری است و هرچند بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ به معنای دور ریختن تمامیت ساختار موجود نیست؛ اما حداقل به این معنا میتواند باشد که مدیران و نهادهای فرهنگی فعلی با نگرشهای موجود، دیگر نمیتوانند متولی بازسازی خود هم باشند.
درباره استاد فقید سید محسن شفیعی و اهمیت اجتماعی «رواداری»
آن که زبان از غیب میگشود، در غزلی گفته است: «فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت». درست گفته و به گمانم یکی از کارهای نگفتنیِ «فراق یار»، شناخت است. «عدم» به ما امکان اندیشیدن درباره «وجود» میدهد و حالا که چهل روز پس از «امید آینده»، ما همچنان بر پا ماندهایم، شاید بتوانیم کمی از این شناختها و پرسشهایی بگوییم که در فقدان او متولد شده است؛ اگر چه نوشتن در روزگار هجران، هنوز دشوار است. در میانه این داغداری و دشواری، بیآنکه قصد تفصیل باشد، این نوشته میخواهد تنها یکی از ابعاد ایده اجتماعی استاد سفر کردهمان را به بحث بگذارد: «رواداری». میدانیم که آن عزیز سفرکرده، در زندکی فکری و تبلیغی خود بیش از گفتار بر رفتار تأکید داشت. او استدلال میکرد که «آنقدری که با سلوک پیامبر اکرم (ص) به اسلام دعوت شدند، با گفتارو خطبه آن حضرت نشدند». بر این اساس در این بررسی نمیتوانیم گفتارها و ایدههای او را درباره رواداری بکاویم و به ناچار باید بیشتر بر رفتار او متمرکز میشویم. مسئله دیگر این که او روادار بود ولی این روادای او چیزی بود فراتر از یک ویژگی اخلاقی در یک مرد مذهبی خوب. رواداری او به طور مشخص یکی از دالهای اصلی در نگاه استاد سید محسن شفیعی و ناظر به یک بستر تاریخی و اجتماعی بود. بنابراین برای بررسی اهمیت اجتماعی رواداری، بیش از هر چه نیازمند آنیم که بپرسیم چرا این رواداری امروز برای ما ضروری است؟
میدانیم که استان خوزستان آزمایشگاه و چه بسا زایشگاه یک برنامه توسعه شکستخوردهی چند ده ساله است. همین چند ماه قبل بود که آن دولتمردی که طی سالیان متمادی از مقامات و مقامات بلندپایه کشور بوده، در شهر اهواز، گویا نخستین بار با تبعیض مواجه شده باشد؛ به زایش تبعیض از توسعه اعتراف کرد. آن روز که آن دولتمرد گفت «توسعهای که ما اجرا کردیم متأسفانه عواضش این چنین دارد نشان داده میشود»؛ نقطه آغاز تبعیض نبود بلکه آن روزی بود که تبعیضهای اجتماعی آنقدرها دامن گسترانده بود که دیگر امکانی برای انکار آن نبود: ما وارث یک جامعه تبعیضزدهایم. پرسش اما این جاست که در این زایشگاه تبعیض، چرا نیروی اجتماعیِ ضد تبعیض متولد نشده است؟
یادی از حاج نادر طالبزاده، معلم دگرگونی، جرأت، امید و نقد و خمینی
گزیده:
پاسخ به پرسشها و نقدها پیرامون جشنواره علوم انسانی عمار
گزیده:
اشاره: جشنواره علوم انسانی عمار این بخت را داشته که از نخستین روزهای انتشار فراخوان در آذرماه 1400 تا کنون، مورد توجه، همراهی و همراهی انتقادی بخشی از پژوهشگران علوم انسانی قرار گرفته است. طی مدت فراخوان تا روزهای منتهی به اختتامیه، برگزارکنندگان جشنواره این فرصت را پیدا کردند که در نشستهایی با برخی از اساتید و پژوهشگران نکات آنها را بیواسطه بشنود. برخی از این اندیشوران گرامی نیز با حضور در نشستهای آموزشی و پیرامونی جشنواره نکات خود را با مخاطبان جشنواره در میان گذاشتند.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
این یک جنون ساختاری است!
آزادسازی و مقرراتزدایی در حوزه زمین و مسکن، باعث شده هیولایی از سرمایهداری مستغلاتی سربرآورد که به راحتی شهر و مردم را میبلعد. این یک جنون ساختاری است. وضعیتی که به نفع مستأجران، مالکان خُرد و در نهایت حاکمیت و دین و جامعه نیست، و تنها به سود نوفئودالهای طبقه مرفه جدید است.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
یک رشته توییت
عدالتخواهان، این بار در آستانه بتپرستی!
تصمیمگرفتن برای جامعه منهای جامعه، زابشگاه تصمیمات شبه تعدیلی است. بودجه اگر چه یک متن و سند مالی در زمینه تخصیص منابع است اما مهمترین یا یکی از مهمترین مصوبات سالانه است که بیشترین تأثیر را بر جامعه میگذارد. بنابراین این حق جامعه است که تصمیات حکمرانان را از منظری اجتماعی مورد ارزیابی و مداقه قرار بدهد. از این منظر گمان میکنم اهمیت و بلکه ضرورت دارد که برای دفاع از کلیت جامعه، در تدوین و ارزیابی بودجه، این سند از نقطه نظر اجتماعی تحلیل شود و تأثیرات آن از منظر اجتماعی هم بحث و بررسی شود.
تعدیل ساختاری به مثابه عنوانی عام، ویژگی فرایند آن دسته از سیاستهایی است که منتزع از جامعه و در یک بستر محاسباتی صرفاً اقتصادی متولد میشود. تصمیماتی که البته همان اهداف اقتصادی را هم محقق نمیکند. از خرداد 71 تا آبان 98 و طی تمام مدت سه دهه زمان میان این دو برهه، جامعه با انبوهی از تصمیمات تعدیلی، کاردآجین شده است.