طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
متن زیر گفتگویی است تفصیلی درباره آسیب‌شناسی فرایند سیاستگذاری فرهنگی. هسته اصلی بحث تقابل جمهوری‌خواهی فرهنگی در برابر اشرافیت فرهنگی است. در این بحث تلاش می‌کنم توضیح بدهم ساختار استعلایی سیاست‌گذاری موجب شکاف سیاست فرهنگی و امر مدنی شده است. گفتگو نیازمند کمی ویرایش است ولی همین نسخه هم قابل خواندن است.

(لینک گفتگو در خبرگزاری مهر)


بازگشت به جمهوری‌خواهی فرهنگی/ اشرافیت فرهنگی کجا شکل می‌گیرد؟

یک پژوهشگر فرهنگی معتقد است آنچه ساختار فرهنگی را در وضعیت نامطلوب فعلی قرار داده، مسئله کلانی با عنوان فاصله بین فرهنگ و امر مدنی یا همان فاصله میان فرهنگ و جامعه است.

خبرگزاری‬ مهر، گروه‬ فرهنگ‬ و‬ اندیشه: ‬ انقلاب اسلامی ایران، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده است. رهبر‬ معظم‬ انقلاب‬ در سال‌های پس از انقلاب با عبارت‌های مختلفی بر مباحث فرهنگی و ضرورت توجه ویژه به این حوزه تأکید فرمودند و در دهه هشتاد نیز بحث مهندسی فرهنگی را بر اساس یک نوع آسیب‏‌شناسی فرهنگی و در جهت پیشرفت متناسب با انقلاب مطرح و تدوین سند مهندسی را مطالبه کردند و در دیدار با هیئت دولت جدید نیز ایشان مجدداً بحث بازسازی فرهنگ را مطرح کردند که گویای این واقعیت است که وضعیت فرهنگی کشور و پیشبرد و مدیریت عرصه فرهنگی، مطلوب نبوده است.

در گفت‌وگوی ذیل‬ حجت الاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر‬ فرهنگی درباره‬ جایگاه‬ شورای عالی انقلاب فرهنگی‬ در‬ نگاه‬ مقام معظم رهبری به‎‬ عنوان یک قرارگاه فرهنگی‬ به‬ آسیب‏‌شناسی وضعیت فعلی این شورا و عملکرد آن و راهکارهای مردمی شدن فرهنگ پرداخته‬ است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

*حضرت آقا که الگوی قرارگاهی را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسئله کلانی به نام فرهنگ مطرح فرمودند، با توجه به اینکه فرهنگ، یک عینیتی با خود بحث انقلاب دارد، سوال نخست این است که ایشان از چه منظری این الگو را مطرح فرمودند و آیا این الگو اساساً توانسته است بحث مدیریت فرهنگی را پیش ببرد یا خیر؟ یعنی الگوی موجود سیاست‏گذاری فرهنگی در شورای عالی که به‏‬ صورت سندنویسی و ابلاغ آن به نهادهای فرهنگی عمل می‌کند، توانسته است ایده انقلاب فرهنگی را محقق سازد یا خیر و اگر در این امر موفق نبوده، چه معضلات و موانعی وجود داشته است؟

این بحث جای تأمل دارد که آیا اساساً مشکلات، ناشی از الگوی سیاست‎گذاری است یا مسائل دیگری نیز وجود دارد که در سطوح مختلف قابل پیگیری است؛ اما پیش از ورود به این بحث، باید ببینیم که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ، به‬ ‏عنوان راه‌حل برای چه وضعیتی است و می‌خواهد به چه مسئله‌ای پاسخ دهد؟ پاسخ اجمالی به این سوال این است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ می‌خواهد میان راه‌حل‌های اصلاح‏گرایانه خرد و یک راه‌حل بنیادین، تفکیک قائل شود. منظور از بازسازی انقلابی، یک بازسازی بنیادین است.

شاید پیش از آنکه مقام معظم رهبری سخن از بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی به میان بیاورند، ارزیابی‌ها و تحلیل‌هایی توسط نهادهای رسمی از وضعیت فرهنگی کشور وجود داشته است؛ اما این ارزیابی‌ها نوعاً مشکلات و مسائل را به کارگزاران یا محتوای سیاست‌ها و چیزهایی از این قبیل ارجاع می‌دادند و به‏‬ عنوان مثال، عدم تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، عدم اهتمام رئیس جمهور و نقصان سیاست‌ها از جمله موانع این امر تلقّی می‌شد. اما به نظر می‌رسد تعبیر مقام معظم رهبری، اشاره به به یک بحران اساسی‌تر دارد که این بحران در سطح کارگزار و محتوای سیاست‌ها نیست، بلکه در سطح ساختاری است و هرچند بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ به معنای دور ریختن تمامیت ساختار موجود نیست؛ اما حداقل به این معنا می‌تواند باشد که مدیران و نهادهای فرهنگی فعلی با نگرش‌های موجود، دیگر نمی‌توانند متولی بازسازی خود هم باشند.

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۰۸
مجتبی نامخواه

درباره استاد فقید سید محسن شفیعی و اهمیت اجتماعی «رواداری»

 

متن زیر یادداشتی است درباره مرحوم حجت الاسلام سید محسن شفیعی و نقش اجتماعی او در استان خوزستان. پرسش اصلی این نوشته این است که نیروهای اجتماعی استان چگونه می‌توانند پس از او، که در پیام تسلیت رهبر انقلاب «امید آینده» خوانده شده بودند، آینده استان را بسازند؟ دال اصلی این چگونگی عبارت است از رواداری و همراهی نیروهای متکثر اجتماعی به منظور تغییر در وضعیت کنونی به ویژه دگرگونی مناسبات تبعیض‌زا.

 

آن که زبان از غیب می‌گشود، در غزلی گفته است: «فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت». درست گفته و به گمانم یکی از کارهای نگفتنیِ «فراق یار»، شناخت است. «عدم» به ما امکان اندیشیدن درباره «وجود» می‌دهد و حالا که چهل روز پس از «امید آینده»، ما همچنان بر پا مانده‌ایم، شاید بتوانیم کمی از این شناخت‌ها و پرسش‌هایی بگوییم که در فقدان او متولد  شده است؛ اگر چه نوشتن در روزگار هجران، هنوز دشوار است. در میانه این داغداری و دشواری، بی‌آن‌که قصد تفصیل باشد، این نوشته می‌خواهد تنها یکی از ابعاد ایده اجتماعی استاد سفر کرده‌مان را به بحث بگذارد: «رواداری». می‌دانیم که آن عزیز سفرکرده‌، در زندکی فکری و تبلیغی خود بیش از گفتار بر رفتار تأکید داشت. او استدلال می‌کرد که «آن‌قدری که با سلوک پیامبر اکرم (ص) به اسلام دعوت شدند، با گفتارو خطبه آن حضرت نشدند». بر این اساس در این بررسی نمی‌توانیم گفتارها و ایده‌های او را درباره رواداری بکاویم و به ناچار باید بیشتر بر رفتار او متمرکز می‌شویم. مسئله دیگر این که او روادار بود ولی این روادای او چیزی بود فراتر از یک ویژگی اخلاقی در یک مرد مذهبی خوب. رواداری او به طور مشخص یکی از دال‌های اصلی در نگاه استاد سید محسن شفیعی و ناظر به یک بستر تاریخی و اجتماعی بود.  بنابراین برای بررسی اهمیت اجتماعی رواداری، بیش از هر چه نیازمند آنیم که بپرسیم چرا این رواداری امروز برای ما ضروری است؟

می‌دانیم که استان خوزستان آزمایشگاه و چه بسا زایشگاه یک برنامه توسعه شکست‌خورده‌ی چند ده ساله است. همین چند ماه قبل بود که آن دولت‌مردی که طی سالیان متمادی از مقامات و مقامات بلندپایه کشور بوده، در شهر اهواز، گویا نخستین بار با تبعیض مواجه شده باشد؛ به زایش تبعیض از توسعه اعتراف کرد. آن روز که آن دولت‌مرد گفت «توسعه‌ای که ما اجرا کردیم متأسفانه عواضش این چنین دارد نشان داده می‌شود»؛ نقطه آغاز تبعیض نبود بلکه آن روزی بود که تبعیض‌های اجتماعی آن‌قدرها دامن گسترانده بود که دیگر امکانی برای انکار آن نبود: ما وارث یک جامعه تبعیض‌زده‌ایم. پرسش اما این جاست که در این زایشگاه تبعیض، چرا نیروی اجتماعیِ ضد تبعیض متولد نشده است؟

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۵۹
مجتبی نامخواه

یادی از حاج نادر طالب‌زاده، معلم دگرگونی، جرأت، امید و نقد و خمینی

گزیده:

  • او برای ما بیان‌کننده درکی وجودی و بی‌واسطه از انقلاب اسلامی بود. او انقلاب اسلامی را به مثابه یک دگرگونی ژرف، انسانی، درونی، باطنی و انفسی تجربه کرده بود و آن را این چنین روایت می‌کرد.
  • از جمله ویژگی‌های حاج نادر، یک جمع دشوارِ دیالکتیکی میان نقد و امید بود: حاج نادر سرشار از امید بود، آن قدر که وقتی آن چند ساعت دیدار با او دست می‌داد، تا یکی دو روز، انگار برق چشمانش در وجودمان جهیدن گرفته باشد، سر حال و پُر از نیرو برای دگرگونی اوضاع بودیم.
  • خمینی‌ای که او برایمان تفسیر می‌کرد، سراسر شور ویرانی نظم‌های ناهم‌ساز و ساختن جهانی دیگر بود.
  • شب که از نیمه می‌گذشت هر یک گوشه‌ای می‌خوابیدیم اما او فقط کمی می‌خوابید. قبل از اذان صبح بر می‌خواست و برای خود خلوت سحری داشت؛ نمی‌دانم در آن خلوت چه می‌کرد که بعد از نماز صبح، به عیان می‌دیدیم همچون تیر از چله کمان رها شده، برای حرکت و جنبیدن، نیرو و انگیزه داشت.

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۳:۱۱
مجتبی نامخواه

پاسخ به پرسش‌ها و نقدها پیرامون جشنواره علوم انسانی عمار

متن زیر دومین گفتگویی است که در آن، به صورت مبسوط ایده جشنواره علوم انسانی عمار این بار ناظر به نقدها و پرسش‌ها شرح داده شده است. این گفتگو در دومین شماره ویژه‌نامه جشنواره با عنوان «شرح‌ راه» منتشر شده و متن کامل این مجله از اینجا قابل دریافت است.

 

گزیده:

  • عمار یک «جنبش‌واره اجتماعی» است. یعنی بیش از آن که یک رویداد فرهنگی یا هنری و یا یک بخش از ساختار رسمی فرهنگی باشد یک جنبش‌واره و در حوزه امر اجتماعی است.
  • انبوهی از آثار فرهنگی هنری خوب یا خیلی خوب، در مستند، در درام و حتی در هنرهای تجسمی هست که حامل وجوهی روایی از جامعه، حامل وجوهی معرفتی از سنت و حامل بازسازی‌های متکاملی از امر نو است اما آن چنان که باید و شاید مورد توجه اهالی اندیشه به ویژه اهالی تفکر اسلامی و پروژه‌های فکری معطوف به انقلاب اسلامی نیست.
  • مستحضرید که این یک تحلیل و نه «یک» تحلیل که یک استدلال تکرار شونده در زمینه جامعه‌شناسیِ جامعه‌شناسی ایران است که مسئله علوم اجتماعی و به طور مشخص جامعه‌شناسی ایرانی، عدم مواجهه با مسئله است.
  • امر فرهنگی و علمی در جامعه ما انتزاعی است. یک سازمان فرهنگی یا پژوهشی بر اساس اعتبارات مصوب و تخصیص یافته خود، در جلسات کلان و متعدد خود تصمیم می‌گیرد یک همایش و یا جشنواره را برگزار کند؛ در مورد علوم انسانی عمار ابدا این طور نیست. این جشنواره پاسخی جمعی به یک نیاز است که جمعی از اندیشوران علوم انسانی طی قریب به یک دهه گفتگو به آن رسیده‌اند.
  • ما در سنت حوزوی یک فرم از مباحثه علمی را داریم که به آن «گعده علمی» می‌گویند. گعده بر خلاف مباحثه‌های معمول متن‌محور، یک جور بحث تفننی و البته علمی است. از هر دری سخنی، اما سخنی علمی گفته می‌شود. محور مباحثه مسئله و متن است و محور گعده موضوع و دور هم بودن افراد. در مباحثه چیزی فهمیده می‌شود و در گعده، که یک مباحثه آزاد است، فهم‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود. در نگاه ما جشنواره یک نوع گعده است.
  • ما به واسطه انقلاب اسلامی این امکان را پیدا کردیم که از یک وضعیت واکنشی خارج شده و کنش اجتماعی داشته باشیم. ما نیاز داریم این کنش‌ها، نیت و معنا و منطق‌شان را بفهمیم. تأمل و تحلیل و تعمیم این کنش‌ها می‌توانند محور تولید سطوح جدید از آگاهی و دانایی باشد.
  • جشنواره و ایده آن یک موجود اجتماعی است. یعنی بیش از این که بر بنیان‌های نظری استوار باشد، بر وضعیت اجتماعی تأکید دارد. تأکید جشنواره بر مشاهده به این معنا نیست که در ایده جشنواره مشاهده فلان موقعیت فلسفی یا بهمان جایگاه را نسبت به نظریه دارد؛ بلکه مبتنی بر یک تحلیل از وضعیت است.
  • بنیادهای عقل عملی در نگاه فارابی، هم از طریق عقل نظری به دست می‌آید و هم از طریق وحی. اما فارابی استدلال می‌کند که آن چه عقل نظری یا وحی به ما می‌دهد، تا زمانی که تجربه حاصل نشود، یک عقل عملی بالقوه است. چه هنگام این عقل عملی بالفعل می‌شود؟ هنگامی که نخست تجربه حاصل شود و دوم این که این تجربه‌ها انباشت شود
  • ما فکر می‌کنیم اگر یک دهه بعد بتوانیم یک تعادلی میان مشاهده‌ها و تأملات‌مان داشته باشیم می‌توانیم بگوییم به هدف جشنواره رسیده‌ایم.

 اشاره: جشنواره علوم انسانی عمار این بخت را داشته که از نخستین روزهای انتشار فراخوان در آذرماه 1400 تا کنون، مورد توجه، همراهی و همراهی انتقادی بخشی از پژوهشگران علوم انسانی قرار گرفته است. طی مدت فراخوان تا روزهای منتهی به اختتامیه، برگزارکنندگان جشنواره این فرصت را پیدا کردند که در نشست‌هایی با برخی از اساتید و پژوهشگران نکات آن‌ها را بی‌واسطه بشنود. برخی از این اندیشوران گرامی نیز با حضور در نشست‌های آموزشی و پیرامونی جشنواره نکات خود را با مخاطبان جشنواره در میان گذاشتند.

۳ نظر ۱۴ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۰۵
مجتبی نامخواه

فایل صوتی گفتاری تحت عنوان «انقلاب اسلامی و اجتماعی شدن هنر» از طریق این لینک در کانال تلگرامی طبقه سه در دسترس است. این سخنرانی شهریورماه گذشته در یک نشست آموزشی مجازی در زمینه روزنامه‌نگاریِ فرهنگ و هنر ارائه شده است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۱۲
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

 این یک جنون ساختاری است!

آزادسازی و مقررات‌زدایی در حوزه زمین و مسکن، باعث شده هیولایی از سرمایه‌داری مستغلاتی سربرآورد که به راحتی شهر و مردم را می‌بلعد. این یک جنون ساختاری است. وضعیتی که به نفع مستأجران، مالکان خُرد و در نهایت حاکمیت و دین و جامعه نیست، و تنها به سود نوفئودال‌های طبقه مرفه جدید است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۰۸
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

یک رشته توییت

عدالتخواهان، این بار در آستانه بت‌پرستی!

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۰۵
مجتبی نامخواه
متن زیر تحریر و صوت گفتار کوتاهی است که در نشست تفحص عدالت در بودجه 1401، درباره نقد لایحه بودجه از منظر عدالت اجتماعی داشته‌ام.

 

تصمیم‌گرفتن برای جامعه منهای جامعه، زابشگاه تصمیمات شبه تعدیلی است. بودجه اگر چه یک متن و سند مالی در زمینه تخصیص منابع است اما مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین مصوبات سالانه است که بیشترین تأثیر را بر جامعه می‌گذارد. بنابراین این حق جامعه است که تصمیات حکمرانان را از منظری اجتماعی مورد ارزیابی و مداقه قرار بدهد. از این منظر گمان می‌کنم اهمیت و بلکه ضرورت دارد که برای دفاع از کلیت جامعه، در تدوین و ارزیابی بودجه، این سند از نقطه نظر اجتماعی تحلیل شود و تأثیرات آن از منظر اجتماعی هم بحث و بررسی شود.

تعدیل ساختاری به مثابه عنوانی عام، ویژگی فرایند آن دسته از سیاست‌هایی است که منتزع از جامعه و در یک بستر محاسباتی صرفاً اقتصادی متولد می‌شود. تصمیماتی که البته همان اهداف اقتصادی را هم محقق نمی‌کند. از خرداد 71 تا آبان 98 و طی تمام مدت سه دهه زمان میان این دو برهه، جامعه با انبوهی از تصمیمات تعدیلی، کاردآجین شده است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۳۶
مجتبی نامخواه


تا کنون درباره ابعاد محتوایی ایده جشنواره علوم انسانی عمار توضیحاتی داده‌ایم اما ایده روش‌شناختی آن را کمتر به بحث گذاشته‌ایم.
تا حدودی هم طبیعی است. ما در حال تولدیم؛ در حال برگزاری نخستین دوره هستیم و تصور ما این است که این دوره، با تمام فعالیت‌های جانبی آن، از نشست‌های آموزشی تا برنامه تلویزیونی و نشریه و نشست‌های آغاز و انجام، خوشبینانه یک فراخوان مقدماتی است، برای دوره‌های بعد.
با این حال شاید لازم باشد نکاتی را درباره بُعد روش‌شناختی ایده جشنواره به بحث بگذارم. اگر بخواهم برای انجام بهتر این بحث، یک کتاب را به عنوان مبنای و متنی برای مباحثه معرفی کنم، آن کتاب این خواهد بود: «عکاسی روشی برای مطالعات اجتماعی». بخش مهمی از مبنای کار ما در جشنواره البته مستند است نه عکاسی ولی میان این دو اشتراک‌هایی وجود دارد.
ما تصور می‌کنیم علوم اجتماعی ایرانی، در کنار نقدها و کوشش‌های نظری، برای بالندگی نیازمند تحرک‌های مشاهداتی است. در وضعیت کنونی ما بیش از نظریه به مشاهده محتاجیم. بخشی از این مشاهده‌های به شکلی مستقیم انجام خواهد پذیرفت اما بخش مهم و شاید مهم‌تر، بهره‌مندی از مشاهده‌های موجود است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۴۷
مجتبی نامخواه
جنبش ضد خصوصی‌سازی، فراتر از اعتراض به یک سری از تصمیم‌های غلط اقتصادی، یکی از ضروری‌ترین، فوری‌ترین، مهم‌ترین و دینی‎ترین کنش‌های اجتماعی امروز ماست. متن زیر گفتاری است در همین زمینه؛ که تحریری است از بحث ارائه شده در نشستی با عنوان مجمع ملی مطالبه‌گران خصوصی‌سازی، در تاریخ 2 مهرماه 1400. در این گفتار تلاش کرده‌ام مبحثی را در نقد خصوصی‌سازی، در سه زمینه‌ در میان بگذارم: «تحلیل اجتماعی وضعیت»، «پیشنهادهای سیاستی برای برون رفت» و «محتوای فکری و الهیاتی» لازم برای شکل‌دهی به جنبش ضد خصوصی‌سازی.

تحلیل اجتماعی وضعیت(1): خصوصی‌سازی مُرده است

  1.  قبل از طرح بحث لازم است اشاره و تدقیق کنم که ما درباره چه چیزی حرف می‌زنیم؟ اگر خصوصی‌سازی به معنایی است که در متن قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 آمده و اگر به معنای روندی است که طی سال‌های اخیر اجرا شده، گزارش‌هایی رسمی به ما می‌گوید این یک ایده و مفهوم به کلی شکست خورده است. مسئله روی دادن مواردی از خطا نیست؛ مسئله یک خطای کلی است. مسئله این است که گزارش‌های رسمی، از جمله گزارش تفریغ بودجه 1397 و گزارش نهاد مربوطه در مجمع تشخیص به ما می‌گوید طی یک و نیم دهه، ذیل این کلمه اتفاقاتی افتاده که موارد انحراف یافته آن بیشتر از موارد صحیح آن بوده است.
۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۰:۲۲
مجتبی نامخواه

در این گفتگو با بسیج دانشجویی دانشگاه شریف، درباره اعتراض و اهمیت اجتماعی آن صحبت کردم و به طور ویژه به این بحث پرداختم که اعتراض در فرایند شناخت و درک مسئله اجتماعی چه اهمیتی دارد.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۴۳
مجتبی نامخواه

در گفتگو با نسیم آنلاین در حاشیه تحلیل دی ۹۶ و آبان ۹۸، از سه منظر جامعه‌شناسی، فلسفه و الهیات به مقوله «اعتراض» پرداخته‌ام.

فایل صوتی این گفتگو با حدف پرسش‌های بزرگواری که با او گفتگو می‌کردم، به مدت یک ساعت و 15 دقیقه و از طریق لینک زیر در کانال تلگرامی طبقه سه قابل دسترسی است.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۳۵
مجتبی نامخواه
گروه فرهنگ و هنر دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) با همکاری نهادهای دیگر یک سلسله از نشست‌ها در تحلیل اجتماعی و ادبی مداحی‌های محرم هر سال برگزار می‌کند. سال گذشته در این سلسله نشست‌ها بحثی در خصوص تحلیل مداحی‌های حاج مهدی رسولی ارائه دادم (اینجا) . امسال موضوع بحثم تحلیل مداحی‌های حاج میثم مطیعی بود که بیشتر به وجود مضامین عدالت‌خواهی در این مداحی‌ها پرداختم. متن زیر چکیده‌ای از مطالبی است که در این نشست ارائه دادم. متن کامل‌تر گزارش نشست و ارائه دیگر محققان بزرگوار را در این گزارش بخوانید (اینجا).

در نگاه و آثار مطیعی، عاشورا اکنون است

حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه، [پژوهشگر] دانش اجتماعی مسلمین به عنوان اولین منتقد اظهار داشت: در جامعه‌شناسی دینداری هیأت با دو سطح پروژه‌ای و پروسه‌ای مواجهیم. در سطح پروژه‌ای با نغمه‌پرداز، مداح و شاعر و تعامل این‌ها با هم و در سطح بعدی با مخاطبان هیأت روبرو هستیم.

وی افزود: در سطح پروسه‌ای با افرادی مواجهیم که نحوه‌ای خاص از سلوک دین‌داری را دارند که به جوان مومن انقلابی معروف شده‌اند. رویارویی این افراد با مسائل اجتماعی هم متفاوت است.

برای فرزند و نسل‌های بعدی هم سخن می‌گوید

نامخواه با اشاره به اینکه نوع ‌دین‌داری که مطیعی آن را نمایندگی می‌کند دارای دو ویژگی است، گفت: در نگاه او و آثارش به طور برجسته‌ای اکنون بودن عاشورا را شاهدیم که امری تاریخی تلقی نشده است. او نمی‌گوید ای کاش بودم بلکه احساس می‌کند قافله هنوز هست و باید به آن برسد. دوم آن که آینده هم دارد و برای فرزند و نسل‌های بعدی هم سخن می‌گوید.

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۲۷
مجتبی نامخواه
مصاحبه زیر درباره مصوبه کمیسیون تلفیق بودجه پیرامون سربازی است. این مصوبه هر چند یکی دو روز بیشتر عمر نداشت! و به سرعت توسط تصویب‌کنندگان آن لغو شد اما حامل معانی‌ و ابعادی از ذهنیت قانون‌گذاران و حکمرانان بود که ارزش تأمل دارد. در گفتگوی زیر با روزنامه فرهیختگان که در حد فاصل کوتاه تصویب تا لغو این مصوبه انجام شده، سعی شده برخی از ابعاد این پدیده مورد بررسی قرار گیرد.

 

پیشنهاد مجلس درباره خرید سربازی عدالت را نمی‌بیند

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: درحالی‌که در هشت‌سال گذشته با اقدامات دولت روحانی نابرابری در سطوح مختلف اجتماعی تشدید شده است، از مجلس یازدهم انتظار می‌رفت درجهت کاهش نابرابری‌ها قدم بردارد؛ اما طی چند روز گذشته نمایندگان کمیسیون تلفیق با خرید سربازی برای سربازان غایب موافقت کردند. پیرامون اثراتی که پیشنهاد مجلس بر افکارعمومی دارد و خدشه‌ای که بر عدالت اجتماعی وارد می‌کند با مجتبی نامخواه به گفت‌وگو پرداختم. او در ابتدای گفت‌وگو به این پرداخت که پیشنهاد کمیسیون تلفیق درباره سربازی به احتمال زیاد در صحن علنی مجلس رد می‌شود. نامخواه می‌گوید: «در همین 24ساعت اخیر، این اقدام مجلس واکنش‌های منفی بسیاری را به‌همراه داشته است. این مساله بیشتر از آنکه از جنبه حقوقی و قانونی اهمیت داشته باشد، از جنبه اجتماعی و فرهنگی اهمیٓت بسیار بالایی دارد. به این معنا که این پیشنهاد کمیسیون تلفیق، اجمالا یک پیام و ایده‌ای را به جامعه مخابره می‌کند که مردم می‌گویند ما در وضعیتی قرار داریم که برای اداره‌کنندگان کشور، پول از همه‌چیز مهم‌تر است. همچنین این اقدام مجلس این پیام را به مردم مخابره می‌کند که مسئولان می‌خواهند یک رشد 8درصدی را محقق کرده و برای کشور درآمد ایجاد کنند و حاضر هستند در این راستا هر چیزی را به کالا تبدیل کنند. ایده انقلاب اسلامی در قانون اساسی درمورد سلامت، آموزش، مسکن و... در چندین اصل تصریح شده است و همه این موارد را حق اساسی مردم می‌داند، مثلا فرض کنید این مواردی که اشاره کردم با یک قانون موقت یک‌ساله آموزش عمومی از یک حق به یک کالا تبدیل شد، به‌طوری‌که هرکس هر میزان پول بدهد می‌تواند از این کالا تهیه کند. این مسیر ادامه پیدا کرده است و از یک وضع تراژدیک به یک وضع کاملا کمدی می‌رسد که دیگر حتی می‌توانند مجازات را هم بخرند. شما فرض کنید اگر مجازات شوند، لایروبی می‌کنند. یا مثلا در بحث امنیت، اگر شما پول بیشتری داشته باشید، می‌توانید امنیت محله‌تان را تامین کنید. اینها همه‌اش ایده‌هایی است که یک مسئولی در سطوح بالا یا پایین یک‌جایی به‌عنوان ایده‌ای آن را مطرح کرده، چیزی هنوز محقق نشده است، مثل همین مصوبه‌ای که درباره خرید سربازی اخیرا مطرح شده؛ اما این نشان‌دهنده این است که گویا این تراژدی نابرابری را پذیرفتند، نابرابری‌ای که آن تراژدی در عرصه‌های مختلف اجتماعی ایجاد کرده از طرف تصمیم‌گیران کشور پذیرفته شده است. تصمیم‌گیران پذیرفتند ارزش محوری، پول است که با آن می‌شود همه‌چیز را خرید و با آن همه‌چیز را معامله کرد. تاثیر فرهنگی و اجتماعی این مصوبه به‌مراتب از تاثیرش در نحوه خدمت بسیار بیشتر است. یعنی یک مصوبه‌ای که پول را می‌بیند، رشد را می‌بیند، اما عدالت را نمی‌بیند. کسب درآمد را می‌بیند، اما عدالت را نمی‌بیند.

۰ نظر ۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۱۶
مجتبی نامخواه