پیشرفت از منظر امام خمینی
بر اساس روششناسیای که حضرت آیتالله خامنهای در بازخوانی و تشخیص اصول منظومهی فکری امام خمینی طرح میکنند؛ دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت یکی از «بیّنات» مکتب امام خمینی است نه یک موضع موردی و به اقتضای حادثهای خاص. کوشش امام خمینی در پروراندن مفهومی اسلامی در زمینهی پیشرفت، با تدوامی تاریخی و تأکیدی معرفتی همراه بوده و بخش قابل توجهی از حکمت عملیای را تشکیل داده است که در مکتب امام خمینی شکلگرفته است. مقولهی پیشرفت آن چنان در حکمت عملی امام(ره) مرکزیت دارد که از یک منظر میتوان تمام پروژهی «انقلاب اسلامی» را همچون پاسخی خمینیستی به مسئلهی عقب ماندگی در نظر گرفت.
تلاش امام خمینی از آغاز «دوران نهضت» معطوف به طرح یک دیدگاه منسجم پیرامون پیشرفت و مفاهیم همبود آن است. علاوه بر آن این تلاش از آغاز «دوران نظام» معطوف میشود به ارائهی یک الگوی عینی در این زمینه که در نهایت یک سازهی نظری نظاممند در زمینهی پیشرفت به دست میدهد؛ این یادداشت می کوشد برای بررسی این ادوار یک مقدمه به دست بدهد و با تأکید بر دوره ی سوم، مهمترین ابعاد «نظریهی پیشرفت امام خمینی» را به صورت گذرا مرور کند.
دوره |
بازهی زمانی |
مفهوم مرکزی |
محور |
رویکرد |
چکیده دستاوردها |
اول |
قبل از انقلاب اسلامی |
ترقی |
تعریف پیشرفت |
بازخوانی آموزه |
نقد جزمیتهای رایج دربارهی ترقی و بازخوانی آموزههای اسلامی ناظر به پیشرفت |
دوم |
پس از انقلاب اسلامی |
سازندگی |
غایت و چگونگی پیشرفت |
طراحی الگو |
ارائهی الگوی عملی در زمینهی سازندگی |
سوم |
پس از جنگ تحمیلی |
بازسازی |
زمینهها و سیاستهای پیشرفت |
جمعبندی تجربه |
صورتبندی مفهومی تجربهی یک دهه پیشرفت و بازتولیدآن در چارچوب سیاستهای بازسازی |
دورههای نظریه پیشرفت امام خمینی
× این مطلب با تغییرات اندکی در شمارهی اول مجله برهان اندیشه (آبانماه 1394) صص 8-11 با عنوان «پاسخ معمار کبیر جمهوری اسلامی به مسئلهی عقب ماندگی» منتشر شده است.
نظریه پیشرفت امام خمینی
مجتبی نامخواه*
بر اساس روششناسیای که حضرت آیتالله خامنهای در بازخوانی و تشخیص اصول منظومهی فکری امام خمینی طرح میکنند؛ دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت یکی از «بیّنات» مکتب امام خمینی است نه یک موضع موردی و به اقتضای حادثهای خاص.[1] کوشش امام خمینی در پروراندن مفهومی اسلامی در زمینهی پیشرفت، با تدوامی تاریخی و تأکیدی معرفتی همراه بوده و بخش قابل توجهی از حکمت عملیای را تشکیل داده است که در مکتب امام خمینی شکلگرفته است. مقولهی پیشرفت آن چنان در حکمت عملی امام(ره) مرکزیت دارد که از یک منظر میتوان تمام پروژهی «انقلاب اسلامی» را همچون پاسخی خمینیستی به مسئلهی عقب ماندگی در نظر گرفت.
تلاش امام خمینی از آغاز «دوران نهضت» معطوف به طرح یک دیدگاه منسجم پیرامون پیشرفت و مفاهیم همبود آن است. علاوه بر آن این تلاش از آغاز «دوران نظام» معطوف میشود به ارائهی یک الگوی عینی در این زمینه که در نهایت یک سازهی نظری نظاممند در زمینهی پیشرفت به دست میدهد؛ این یادداشت می کوشد برای بررسی این ادوار یک مقدمه به دست بدهد و با تأکید بر دوره ی سوم، مهمترین ابعاد «نظریهی پیشرفت امام خمینی» را به صورت گذرا مرور کند.
ادوار نظریه پیشرفت امام خمینی
برای نظریه پیشرفت امام خمینی سه کلان دوره می توان از هم تمییز داد: دوران اول پیش از پیروزی انقلاب اسلامی قرار دارد و در آن مفهوم «ترقی» در کانون نقد و بررسی و پردازش اندیشه امام خمینی قرار دارد. در دورهی بعد که با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز میشود «سازندگی» و الگوی چگونگی تحقق آن محور مباحث است. دورهی سوم پس از پایان جنگ تحمیلی آغاز میشود.
اگر بحثهای نظری ناظر به نقد جزمیتهای رایج پبرامون ترقی ویژرگی دوران اول بود، مباحث ناظر به الگوی عینی ویژگی مباحث نظریه پیشرفت امام خمینی در دورهی دوم است . ویژگی دوره سوم اما این است که امام خمینی به نوعی تجربهی دهسالهی پیشرفتِ انقلاب اسلامی را صورتبندی نظری نموده و در چارچوب سیاستهای کلان حول مفهوم «بازسازی» بازتولید میکنند.
دوره |
بازهی زمانی |
مفهوم مرکزی |
محور |
رویکرد |
چکیده دستاوردها |
اول |
قبل از انقلاب اسلامی |
ترقی |
تعریف پیشرفت |
بازخوانی آموزه |
نقد جزمیتهای رایج دربارهی ترقی و بازخوانی آموزههای اسلامی ناظر به پیشرفت |
دوم |
پس از انقلاب اسلامی |
سازندگی |
غایت و چگونگی پیشرفت |
طراحی الگو |
ارائهی الگوی عملی در زمینهی سازندگی |
سوم |
پس از جنگ تحمیلی |
بازسازی |
زمینهها و سیاستهای پیشرفت |
جمعبندی تجربه |
صورتبندی مفهومی تجربهی یک دهه پیشرفت و بازتولیدآن در چارچوب سیاستهای بازسازی |
نگاره شماره یک: دورههای نظریه پیشرفت امام خمینی
اولین مضمونها و استدلالهای امام خمینی در زمینه پیشرفت به بازخوانی ترقی غربی و بازتاب آن در جهان اسلام و ایران اختصاص دارد. نگرش نقدگرایانهی امام خمینی و تفکیکی که میان «ترقی» و «زمینههای فرهنگی» آن قائل میشوند، اولین لایه نظریه پیشرفت امام را شکل میدهد. در نقدهای آغازین امام خمینی به رژیم شاه مفهوم پیشرفت محوریت دارد. امام به صراحت میگویند «من مخالف شاه هستم؛ به دلیل آنکه وی .... پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار داده است» استدلال ایشان بر این مخالفت وجهی آشکارا «استقلالگرایانه» دارد: «سیاست وی وابسته به قدرتهای خارجی است».[2] به یک معنا برونگرا بودن پیشرفت رژیم طاغوت از مدخلها و بنیانهای مهم شکلدهی و وقوع انقلاب اسلامی است.
در نقد امام به الگوی پیشرفت و ترقی رژیم سابق اگر چه وجه استقلالگرایانهی آن پر رنگ و بارز است اما از همان اولین گفتههای انتقادی امامخمینی در این زمینه رویکرد مردمگرایانهی ایشان در مقولهی پیشرفت آشکار است: «اگر حکومت به دست ملت بیفتد، آنها در مصالح خودشان کوشا خواهند بود و آنگاه ان شاءاللَّه سریعاً پیشرفت حاصل مى گردد.»[3] امام خمینی در کوران مبارزه به وضوح به نقد سیاستهای صنعتی رژیم شاه پرداخته و سیاست صنعتی نظام مورد نظر انقلاب اسلامی را تشریح میکنند:
سیاست صنعتى رژیم شاه، توسعه صنایع مصرفى و مونتاژ و وابسته کردن صنایع به صنایع اجنبى است. سیاست صنعتى دولت جمهورى آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادى و مادر خواهد بود، به طورى که هرگونه وابستگى از بین برود.[4]
در کنار این رویکرد نقدگرایانه نسبت به باورهای رایج در دوران رژیم طاغوت در زمینهی ترقی، امام خمینی برآموزههای دینی پیرامون پیشرفت تأکید دارند و قرآن را به مثابه «روش ترقی» انسان مطرح میکنند: «اسلام دین ترقى است. قرآن روش ترقى و شکوفایى انسان است» [5] ایشان ضمن تأکید بر نقش مبانی ایدئولوژیک در شکل دهی به چگونگی پیشرفت این چنین استدلال میکنند که اگر نگرش لیبرالیستی در غرب و کمونیستی در شرق الگوهای برای پیشرفت به وجود آورده است، «مکتب اسلام» نیز حرفهایی در زمینه الگوی پیشرفت دارد: «ملت ایران با داشتن مکتبى مترقى چون اسلام، دلیلى ندارد که براى پیشرفت و تعالى خود از الگوهاى غربى و یا کشورهاى کمونیست تقلید کند.»[6]
دومین مرحله در نظریه پیشرفت امام خمینی، متضمن دو فرایند است: یکی طرح ایجابی الگوی انقلاب اسلامی و دیگری بازخوانی آموزههای اسلامی ناظر به پیشرفت. بازخوانی این آموزهها به مثابه مبانی الگوی مورد نظر انقلاب زمینهی تحقق آن را فراهم میآورد. حالا وقت آن است که نقدهای استقلالگرایانه و مردممدارانهی امام خمینی به الگوی پیشرفت رژیم پهلوی، بُعد ایجابی به خود بگیرد. نمونهی طرح الگوی ایجابی انقلاب اسلامی در زمینهی پیشرفت را میتوان در پیام جهادسازندگی ملاحظه نمود.[7] نهادهای انقلاب اسلامی از مهمترین تجربههای سازمانیافته بر اساس الگوی اسلامی، مردمی و استقلالگرایانه در زمینهی پیشرفت و جهاد سازندگی از مهمترین نهادهای انقلاب اسلامی در این زمینه است.
اصول پیشرفت از منظر امام خمینی
مهمترین متنی که خطوط سومین دورهی نظریه پیشرفت امام خمینی را بازتاب میدهد پیامی است که تحت عنوان «سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور» در تاریخ 11 مهرماه 1367 صادر شده است. این پیام میکوشد براساس جمعبندی تجربهی دهسالهی گذشته افق آینده پیشرفت در جمهوری اسلامی را ترسیم کند. در ادامه میکوشیم ابعادی از این پیام مهم و تأثیرگذار امام خمینی را به بحث بگذاریم.
پیام بازسازی امام خمینی علیرغم ایجاز نسبی دربردارندهی اصول کلی نظریه پیشرفت و خطوط کلی اندیشههای اقتصادی امام خمینی است. رهبر انقلاب در یک بازخوانی هفت اصل مهم برای اندیشه اقتصادی امام خمینی بر میشمارند.[8] نگاره شماره شماره دو این اصول را نشان میدهد. در پیام مشهور به بازسازی ما به نوعی بازتابی از تمامی این اصول را میبینم. امام خمینی در آخرین پیامهایشان در حال ارائهی چکیدهای از اندیشه و تجربهی خود برای آیندهی جمهوری اسلامی هستند.
نگاره شماره دو: خوانش آیتالله خامنهای از اصول نگرش اقتصادی امام خمینی
دوگانهی استقلال/ وابستگی
اولین مسئلهی نظریه امام خمینی در زمینهی در بُعد سیاسی پیشرفت مسئلهی وابستگی و یا به عبارت دقیقتر احتمال وابستگی است. امام خمینی با جدیت تمام تفکر «کاستن از استقلال به نفع پیشرفت» را توهم توسعه دانسته و با آن مقابله میکنند.
دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت با استدلالی روشن پیرامون سیاست «نه شرقی و نه غربی» آغاز میشود. ایشان این سیاست را باعث «قوام» و «دوام» جمهوری اسلامی ایران میدانند و «عدول از این سیاست» را «خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور». ایشان تأکید میکنند: «جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد.» به همین خاطر آرزو میکنند «مردم سلحشور ایران خشم و کینهی انقلابی و مقدس»شان را در سینه نگه داشته و «شعلههای ستم سوزش» را علیه شوروی و آمریکا به کار گیرند. ایشان میگویند: «در مسئله بازسازى و سازندگى من اطمینان دارم که شخصیتهاى رده بالاى نظام و مسئولین محترم و نیز مردم وفادار و انقلابى کشورمان چون گذشته هر گز قبول نمىکنند که نیل به این هدف به قیمت وابستگى ایران اسلامى به شرق و یا غرب تمام شود.»
در بخشی از این پیام امام خمینی در زمینهی استقلال یک فتوای فقهی را مطرح میکنند؛ امام خمینی در سال آخر حیاتشان نامههایی دارند که حاکی از دغدغه ایشان برای فراخوانی و بازخوانی ظرفیتهای فقه برای پیشرفت کشور است.[9] فتوای مطرح شده در این پیام را نیز می توان در این راستا و بخشی از فقه اجتماعی امام خمینی در زمینهی استقلال و پیشرفت دانست: «به مسئولین و دستاندرکاران در هر رده نیز مىگویم که شرعاً بر همه شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگ و ریشههاى وابستگى این کشور به بیگانگان را در هر زمینهاى قطع نمایید.» این فتوی در دورهای مطرح میشود که چند روز است جنگ پایان یافته است. شرایط جنگ اساسا امکان برقراری روابط وابستهگرایانه را نمیدهد. با این حال بازهم امام خمینی از قطع «ریشههای وابستگی» سخن به میان میآورند؛ این حاکی از نگاه تشکیکی، مراتبی و تکاملی امام خمینی به مقولهی استقلال و وابستگی است. این که در بعد استقلالخواهی همواره سطوح بالاتری از استقلال مطرح است که باید برای نیل به آن تلاش نمود.
دوگانهی محرومین/ مرفهین
دومین دوگانهی محوری در نظریه پیشرفت امام خمینی دوگانهی محرومین و مرفهین است که در زمینهی بُعد اجتماعی پیشرفت مطرح میشود. از منظری که امام(ره) در این پیام به تحلیل تاریخ اجتماعی انقلاب اسلای و دفاع مقدس میگشایند؛ اکثریت «شهدا و ایثارگران» و «رزمندگان عزیز اسلام» «از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل براى انقلاب سوختند.» بر اساس این تحلیل و تئوری امام خمینی به یک راهبرد مهم در زمینه بازسازی و پیشرفت میرسند که در ابعاد اقتصادی پیشرفت، نقش «تودههاى مردم و جامعه» را در برابر «افراد خاص متمکن و مرفه» پر رنگ میکند.
دوگانهی کشاورزی/ صنعت
دوگانهی دیگر و انتخاب مهمی که امام خمینی در سطح اقتصادی پیشرفت طرح می کنند دوگانهی کشاورزی یا صنعت است. از نظر امام خمینی «مطمئناً خودکفایى در کشاورزى مقدمهاى است براى استقلال و خودکفایى در زمینههاى دیگر» از همین رو ضمن تأکید بر حفظ اولویت و تقدم کشاورزی این استدلال را مطرح میکنند که «توجه به بازسازى مراکز صنعتى نباید کوچکترین خللى بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایى کشاورزى وارد آورد».
سطوح برنامه پیشرفت |
دوگانههای محوری |
|
سطح سیاسی |
استقلال |
وابستگی |
سطح اجتماعی |
محرومین |
مرفهین |
سطح اقتصادی |
کشاورزی |
صنعت |
نگاره شماره سه: دوگانههای محوری در زمینهی چگونگی پیشرفت
این دوگانههای محوری میتوانند درک روشنی از آناتومی جریانهای فکری کنونی در زمینهی پیشرفت به دست بدهند. مسئله مهم در بازشناسی جریانهای دو سوی این دوگانه پیوستگی این سه سطح است. به این معنا که میان اعتقاد به «وابستگی» و حتی بیمعنی بودن «استقلال» در سطح سیاسی؛ باور به عاملیت «مرفهین» در جریان توسعه در سطح اجتماعی و نفی «ارزش» و «امکان» خودکفایی در کشاورزی و تأکید بر تفوق صنعت در سطح اقتصادی همبستگی وجود دارد؛ به گونهای که باور به هر کدام از این مؤلفهها، تا حدودی موضع یک جریان را در سطوح دیگر مشخص می کند.
نقش دولت/ مردم در پیشرفت
ترسیم کلیات نقش دولت و مردم یکی از اساسیترین بخشهای یک نظریهی درباب پیشرفت است. دیدگاه امام خمینی در این باره نیز استدلالهای قابل توجهی در بر دارد. اولین مسئله این است که از منظر امام خمینی پیشرفت حاصل تعامل دولت و ملت است. از این روی نوعی هم انسجام و همدلی را در این زمینه پیش میکشند؛ « شکاف و اختلاف» را مضر و معلول «دستهاى پنهان و آشکار غرب و شرق» دانسته و برای جلب «اعتماد مردم» به مثابه سرمایه اجتماعی پیشرفت تلاش میکنند.
مسئله دیگر عاملیت مردم در زمینهی پیشرفت است. در اینجا امام خمینی تجربه و ایدهی جهادسازندگی مبنی بر محوریت و عاملیت مردم در پیشرفت را دنبال میکنند. در این زمینه امام خمینی میکوشند موانع عاملیت مردمی در زمینهی پیشرفت را کنار بزنند. این کوشش امام خمینی حاوی یک استدلال به شدت انتقادی در زمینهی وضعیت بازار و «تجارت داخلی و خارجی» است. از نظر ایشان عرصه تجارت به «انحصار» افراد «خاص» و «متمکن و مرفه» درآمده است؛ آنچه این انحصار را مستحکمتر میکند نوعی طلسم بودگی و عدم امکان حضور مردم در این عرصه است. یکی از اصول مهم نظریه پیشرفت امام شکستن این طلسم است: «شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به تودههاى مردم و جامعه».
انگارهی پیشرفت مردمی به مثابه یک رهیافت عام و تجویز امام خمینی برای همهی حوزههاست؛ از «بازسازی» گرفته تا «سازندگی»، از کشاورزی گرفته تا صنعت و تجارت. از همین روی «استفاده از نیروهاى عظیم مردمى در بازسازى و سازندگى و بهادادن به مؤمنین انقلاب خصوصاً جبهه رفتهها و توسعه حضور مردم در کشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى» را به مثابه یکی اصول نظریه پیشرفت انقلاب اسلامی مطرح میشود.
مسئله دیگر نقش دولت در پیشرفت است. به نوعی 9 بند پیام بازسازی امام خمینی ناظر به این نقش و مسئولیت دولت در زمینهی پیشرفت است. از نظر امام خمینی دولت و حکومت چند نقش اساسی در پیشرفت دارد که در ادامه فهرستوار به آنها اشاره میشود:
§ یکی از این نقشها، نقش اجتماعی اجتماعی دولت است. دولت در تنظیم نظام «منزلت اجتماعی» مسئولیت دارد؛ خلاصهی استلال امام خمینی در این زمینه این است که «طبقات محروم و کم درآمد» نقشی کلیدی در به دست آوردن «هر چه انقلاب اسلامى ایران دارد» داشتهاند؛ از این روی باید دولت «در حد توان و مقدورات قدرشناس» زحماتی باشد که «خانوادههاى عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین» متحمل شدهاند. مسئلهی کلیدی اینجاست که دولت میبایست این قدرشناسى را فراتر از تعریف و تمجید ظاهرى در «همه نوع امتیازات اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى» دنبال کند. (بند اول)
§ تأمین امنیت و «تقویت بنیه دفاعى و نظامى کشور و توسعه و گسترش صنایع تسلیحاتى» و «رعایت اصول ایمنى و حفاظتى» نقش دیگر دولت است.(بند دوم و ششم)
§ نقش دیگر دولت سیاستگذاری است؛ تعیین اولویتها به عنوان نمونه «اولویت و تقدم خودکفایی کشاورزی» از مسئولیت های اساسی دولت در زمینه ی پیشرفت است.(بند سوم)
§ نقش دیگر دولت تأمین زیرساختهای علمی پیشرفت است؛ امام خمینی استدلال میکنند: «بازسازى توسعه مراکز علمى و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهاى متعهد و متخصص»، «مهمترین عامل در کسب خودکفایی» است.(بند چهارم)
§ نقش دیگر دولت در عرصهی پیشرفت «برنامهریزی» است: «برنامهریزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم».(بند پنجم)
§ نقش دیگر دولت «نظارت» است. این نظارت البته حداکثری بوده و به دولت امکان «نظارت دولت در نوع و قیمت» کالاهای تجاری را نیز میدهد. (بند پنجم)
§ نقش دیگر دولت در عرصه پیشرفت رفع موانع مردمیتر شدن عرصهی اقتصادی است. امام خمینی در این زمینه «شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج» و «توسعهی حضور مردم» در عرصههای اقتصادی را مطرح میکنند(بند هفتم).
§ دستآخر اینکه دولت در مسیر پیشرفت در حوزهی فرهنگی نیز نقشهای مهمی دارد. یکی این که مانع آن شود که مناسبات و محاسبات امر اقتصادی بر امر فرهنگی تفوق یابد و امکان فهم آیندگان از مفاهیم و تاریخ انقلاب را محدود کنند؛ در این زمینه امام خمینی یک پیشنهاد عینی دارند که به نوعی بنیانگذاری مفهوم «میراث فرهنگی انقلاب اسلامی» است: «حفظ و نگهدارى ترکیب یک یا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسیم علنى تجاوز دشمنان علیه انقلاب و کشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت که آیندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نکنند.» نقش دیگر دولت در حوزهی فرهنگی عبارت است از «تأکید بر حفظ ارزشها و شئون اخلاقى و اجتماعى و نیز سالمسازى اجتماعات»(بند هشتم و نهم).
نگاره شماره چهار: وظایف دولت در زمینه پیشرفت بر اساس پیام بازسازی امام خمینی(ره)
روابط نظامهای اجتماعی در نگاه امام خمینی
در نگاه امام خمینی انسان یک موجود یکپارچه است. این یکپارچگی هم در طول نشئههای حیات انسانی مطرح است و هم در عرض عرصهها و حوزههای حیات انسان. در مکتب امام خمینی همانطور که دنیای منهای آخرت معنا ندارد، آخرت منهای دنیا نیز بی معناست. سطح دیگر این نگرهی پیوسته به انسان در زمینهی فرد و جامعه و حوزههای گوناگون حیات اجتماعی انسان است. از همین روی در اندیشه اجتماعی امام خمینی عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی حیات انسانها واجد مناسباتی متقابل است. نگاره شماره پنج روابط متقابل میان چهار حوزه عمده حیات اجتماعی انسان را نشان میدهد.
نگاره شماره پنج: روابط مقابل حوزههای حیات اجتماعی انسانی از منظر امام خمینی
نمونه این نگرش پیوسته به حوزههای حیات اجتماعی انسان را در نگاه امام خمینی به مقولهی اقتصاد را میتوانیم در پیام بازسازی ببنیم. امام خمینی در این پیام توجهی توأمان به ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اقتصاد دارند. در بعد سیاسی اقتصاد، در دو سطح بینالمللی و داخلی دو مقوله استقلال و همگرایی دولت و ملت را مطرح می کنند. در بعد اجتماعی اقتصاد، دو مقولهی مردمیشدن اقتصاد و محوریت مستضعفین در اقتصاد را مطرح میکنند و در بعد فرهنگی اقتصاد دو مقولهی مهم مبارزه با فرهنگ مصرفی و عدم تفوق فرهنگ بر اقتصاد را پیش میکشند. نگاره شماره شش مناسباتی را نشان میدهد که امام خمینی در پیام بازسازی میان اقتصاد و ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حیات انسانی برقرار کردهاند.
اقتصاد در اندیشه امام خمینی |
بعد سیاسی |
همگرایی دولت و ملت |
عدم وابستگی | ||
بعد اجتماعی |
مردمیکردن اقتصاد |
|
محوریت مستضعفین | ||
بعد فرهنگی |
مبارزه با فرهنگ مصرفی |
|
عدم تفوق اقتصاد بر فرهنگ |
نگاره شماره شش: نگرش چند بُعدی به اقتصاد در پیام بازسازی امام خمینی
* طلبه درس خارج حوزه علمیه و دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین
namkhahmojtaba@gmail.com
[1]. ن.ک به: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) در 14/3/1394.
[2] . صحیفه امام، ج ۳، ص ۳۶۹.
[3]. همان، ج ۴، ص۳۷۹.
[4]. همان، ج ۴، ص ۵۰۶.
[5]. همان، جلد ۴، ص ۱۵۹.
[6]. همان، ج۴، ص ۵۰۷.
[7] . همان، ج8، ص179.
[8] ن.ک به: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) در 14/3/1392.
[9]. ن ک به: صحیفه امام، ج 21، صص150-152 و صص 176- 180.