گزیده:
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد میشود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی بهمعنای حقیقی، نه بهمعنای صورتهای حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیشبردن یک گفتمان را دارند.
فرهیختگان: با وجود گذشت 9 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم به نظر میرسد گفتمان فراگیری وجود ندارد که بتوان اقدامات دولت را ذیل آن جمعبندی کرد. گفتوگوی روزنامه فرهیختگان با مجتبی نامخواه در همین رابطه را بخوانید.
دولت جدید درحال حاضر گفتمانی دارد؟ و شما بهعنوان یک پژوهشگر تا چه میزان «عدالت و جمهوریت» را بهعنوان گفتمان دولت، لمس کردید؟
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد میشود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی بهمعنای حقیقی، نه بهمعنای صورتهای حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیشبردن یک گفتمان را دارند. بنابراین گفتمان تعیینکردنی نیست. یک نوع تعینیافتنی است، بیش از آنکه تعیینکردنی باشد. آنچه تعیینشدنی و اعلامشدنی و انتخابشدنی است شعار است، نه گفتمان. فقدان گفتمان و فقدان ایده کلان در سطح تئوریک باعث میشود در سطح سیاسی دولتمردان انسجام گفتاری مشخصی نداشته باشند، در گزینش همکاران و نیروهای انسانی و نظام منزلتی که برای ما تعریف میکنند، جایگاهی که در ساختار برای آنها تعریف میکنند هیچگونه انسجامی نداشته باشند و همینطور برنامهها و اقدامات نیز فاقد انسجام میشود. بنابراین در پاسخ به پرسش اینکه گفتمان دولت چیست، آنچه درخصوص دولت کنونی میتوان بدان فکر کرد این است که جامعه به همان میزان نقش دارد که دولتمردان نقش دارند، یعنی به همان میزان جامعه از گفتمان دولت حق دارد حرف بزند که دولتمردان میتوانند. به یک معنا تعیین گفتمان پروژهای نیست. این مقدمات را از این باب عرض کردم که بیان کنم وضعیتی که دولت درحال حاضر با آن مواجه است، وضعیتی است که نه در سطح تئوریک و نهادهای تئوریک مثل مرکز بررسیهای استراتژیک که بیان کردید، نه در سطح گفتار دولتمردان و نخبگان و نه در سطح رتوریک و نه در سطح اقدامات و برنامهها به یک گفتمان یا یک ایده مشخص ارجاع داده نمیشود.