طبقه سه

تحریف «تحریف امام(ره)»

اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد… مسئله‌ی تحریف شخصیّت امام… خطر بزرگی محسوب می‌شود… آن راهی که می‌تواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است.

ره‌بر انقلاب اسلامی

۱۴ خرداد ۱۳۹۴

هشدارهای جدی رهبر انقلاب درباره تحریف امام خمینی(ره) تا حدودی تحرک آفرین بود. تحرکاتی که امید را زنده می‌کند، شاید توبه‌ای باشد بر کم کاری‌ها در شناخت امام(ره). با این همه این چنین نبود که این تحرکات جنبه های منفی نداشته باشد. در صدر این تحرکات منفی مدیران و مسئولان همیشه حاضر در صحنه بودند. انگار که پول گرفته باشند برای به هم زدن حال و احوال عمومی از یک موضوعی؛ دقیقا همین طور رفتار می کنند. چطور؟ هر کدامشان یک تریبونی بوقی چیزی پیدا می کنند و بنا می‌کنند به تکرار، که بله امام تحریف بشود ال می شود و بل می شود.

دسته ی دوم تحرکات منفی سیاسیونی هستند که کلا همه چیز را در چارچوب دعوا و رقابت های نعمتی-حیدری شان می بینند. تلاش می کنند طوری در این باره حرف بزنند که رقیب شان را عامل تحریف امام معرفی کنند!

دسته ی دیگر اما نیروهای امنیتی هستند که از قضا اهل فعالیت اجتماعی و سیاسی هم هستند. البته همه حق دارند فعالیت سیاسی و اجتماعی داشته باشند اما فعالیت در هر حوزه‌ای اقتضائات خاص خود را دارد. اگر کسی بخواهد با روش بازجویی مصاحبه مطبوعاتی کند، مثل این است که کسی بخواهد با سبک و سابقه معاونت وزارت اطلاعات مشاورت فرهنگی بدهد؛ معلوم است اولین حرفی که در دهان طرف می گذارد برداشتن سایه امنیتی از سر حوزه فرهنگ باشد! الغرض این هم یک بیماری رایج است دیگر. حضرت رهبر از یک مسئله معرفتی می گوید این جماعت سریع از فاز جدید سناریوی فلان می گویند که در کمیته ایکس طراحی شده است و الی آخر.

چه باید کرد؟ بر اساس دسته اول که صفحات استانی خبرگزاری ها پر است از حرف هاشان، اصولا کار خاصی نباید کرد. همان تکرار مجزی است انشاءالله. طبیعی است کنش پیشنهادی جماعت دسته ی دوم و سوم نیز کنش سیاسی و شبه امنیتی باشد. به سیاست باز و نیروی امنیتی ایرادی نیست، آنها کار خود بکنند اما ما جماعت حزب‌الله، بیایید تا دیر نشده به همین سخنرانی اخیر رهبری برگردیم. کی دیدیم ایشان بگویند چاره‌ی‌تحریف در حزب‌بازی و بیسیم بازی است؟ نگذاریم مبحث تحریف امام، را تحریف کنند.

سخنان رهبری سه محور داشت: هشدار، طرح راهکار، اجرای راهکار. چاره همانطور که رهبر انقلاب فرمودند بازخوانی روشمند اصول کلی است. یک کنشِ معرفتی- اجتماعی است. چاره بازتولید اصول نگرش خمینیستی و تبدیل صحیفه امام به یک معرفت اجتماعی است. از دل حرافی های این مسئولان کلیشه کار و این جماعت تهدید محور و محافظه کار چیزی جز بیهوده گویی و انفعال در نمی آید. اگر کسی را سودای گفتگو و عملی جدی است راه همان است که رهبر حکیم فرمود؛ «بازخوانی»؛ باقی تحریف مبحثِ «تحریف امام(ره)» است و بی‌ثمر.

آیا هشدار رهبر به تشکیل حلقه‌های «بازخوانی امام خمینی» متنهی می شود؟

پی‌نوشت:

«چه باید کرد؟» را انسانِ حزبی و اصحاب قدرت چه می فهمند؟ اهل البیت ادری بما فی البیت؛ «انسان خمینی» بهتر می‌داند چه باید کرد. باید از او پرسید.

باید از شهید سید حسین علم‌الهدی بپرسیم که اگر می‌پرسیدیم در جواب می‌گفت:

«یکی از مهمترین مسئولیتهایی که ما و تمامی انقلابیون مسلمان امروز بر دوش داریم درک سخنان امام است که سخنان امام همواره عمق و دارای گستردگی بسیار زیادی است؛ و ما نباید بطور سطحی فقط به شنیدن اکتفاء بکنیم، بلکه باید سعی بکنیم که در سخنان امام دقیقاً تفکر و اندیشه بکنیم. و مهمترین مسأله‌ای که امروز وجود دارد و باید ما در این رابطه فکر بکنیم انسجام مکتبی و فرهنگی است که بر فرهنگ اسلام حاکم است. اگر ما دقیقاً جملات امام را مورد مطالعه قرار بدهیم می‌بینیم که بسیاری از این جملات، بلکه همه پیامهای امام برای مردم با آیات قرآن هماهنگی دارد، با اهداف ائمه اطهار هماهنگی دارد، و با سخنان علی(ع) در نهج‌البلاغه هماهنگی دارد، بلکه علاوه بر این وجود هماهنگی یک نوع رابطه خاص میان سخنان امام امت «خمینی» و آیات قرآن و احادیثی از ائمه خواهیم یافت که این سخنان همدیگر را تفسیر می‌کنند و همدیگر را توضیح می‌دهند، و بسیاری از آیات قرآن را ما از زبان امام امت با زبان ساده می‌شنویم. بنابراین سخنانی که از حلقوم این ابرمرد، یعنی آیه ا… العظمی امام خمینی بیرون می‌آید یک سخنان معمولی و ساده نیستند، بلکه سخنانی هستند که دارای عمق و گستردگی بسیار زیادی هستند و ما انسجام مکتبمان را باید از ایجاد ارتباط میان سخنان امام و آیات قرآن و احادیث ائمه اطهار بیابیم، و این خود مسأله‌ای بسیار عمیق در رابطه با کارهای تحقیقاتی و مسئولیتهای مکتبی و فرهنگی است.»

باید از شهید علیرضا رجبی بپرسیم که اگر می‌پرسیدیم در جواب می‌نوشت:

«هیهات که ۲۰ سال از عمرم گذشت هنوز اندر خم یک کوچه ام. زیرا از نعمتهایی که پروردگار به من داده سپاسگذاری نکردم وشرمنده ام و بیشتر از همه به نعمتهای بزرگ خداوند ناسپاسی کرده ام و توفیق نیافتم آنطور که باید در گفتار امام و رهبر ومرجع تقلیدمان، روح خدا، خمینی بت شکن تفکر کنم. و توفیق نیافتم که بیشتر بشناسمش. افسوس و صد افسوس که با او هم عصربودم ولی از ولایتش بهره ای نجستم» .

آیا هشدار رهبر به تشکیل حلقه‌های «بازخوانی امام خمینی» متنهی می شود؟

اگر حزب الله از جنس شهید علم الهدی و شهید رجبی باشد که قاعدتا باید بشود؛ اما افسوس که سیاست‌بازان سهم بیشتری دارند از کیک ذهن و زبان ما حزب الله.

یادداشت منتشر شده در سایت تریبون مستضعفین (+)