طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحجر» ثبت شده است

در گفت‌وگوی زیر درباره ضرورت مدارا در ترویج دین، مبانی نظری مدارا در اندیشه امام خمینی و موضوعات مرتبط از جمله زمینه‌های اجتماعی فرهنگ، اخلاق تبلیغ، بنیادهای هستی‌شناختی مدارا، «منبری پرخاشگو» و خطر جنبش نفرت دینی بحث کرده‌ام. متن زیر نسخه ویراسته و تکمیل شده مصاحبه‌ای است که با روزنامه وطن امروز (19 فروردین 1402) انجام شده است.

گزیده:

متاسفانه عنصر مدارا که ضرورت گفتمان دینی است، یک عنصر لیبرال و یک لیبرالیسم فرهنگی جلوه داده می‌شود که خود نشان دهنده این است که چقدر متأثر تحجر و منبری‌های پرخاشگو از این عنصر فاصله گرفته‌ایم. یعنی چیزی که از نگاه وجودشناختی عرفانی امام برآمده و از اساس، ایده انقلاب اسلامی بوده، تحت تأثیر منبریان پرخاشگو و رتوریک نفرت، از فرهنگ دینی ما کنار گذاشته می‌شود؛ معلوم است که با این شیوه در ترویج دین نتیجه نمی‌گیریم.

۰ نظر ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۲۸
مجتبی نامخواه

درآمد: مردادماه گذشته، در نخستین سالگرد خروج نظامیان آمریکا از افغانستان و برپایی امارت اسلامی متنی نوشتم پیرامون مخاطره الهام‌بخشی احتمالی در ایران و دیگر جوامع اسلامی.

پس از گفت‌وگو با دوستانی به این نتیجه رسیدم که سخن آن نوشته بداعت یا هامیت خاصی ندارد و از انتشار صرف‌نظر کردم. این روزها که هم‌زمان با اعلام ممنوعیت تحصیل دختران توسط عالی‌ترین مقام امارت، جمع زیادی از مدیران رسانه‌های یک جریان سیاسی به سرزمین‌های تحت تصرف طالبان سفر کرده‌اند تا با افغانستان «واقعی» آشنا شوند، بار دیگر نگران موضوعی شدم که در نوشته مذکور بدان پرداخته بودم: الهام‌بخشی امارت طالبان. تصور می‌کنم در این فضا از نظر گذراندن آن متن بی‌فایده نباشد.

 

***

یک‌سالگی «امارت اسلامی» یک مقطع و موضوع مهم برای همه کسانی است که به آینده اسلام در سیاست و جامعه و به آینده جریان‌های اسلامی فکر می‌کنند. همچنان که اگر  در ۲۰۱۴ «خلافت اسلامی» در غرب ایران امکان حکمرانی می‌یافت، این تجربه بر سرنوشت جریان‌های اسلامی اثر می‌گذاشت، حکمرانی یک‌ساله  «امارت اسلامی» در شرق نیز واجد تأثیرات در خور توجه بر جریان‌های اسلامی است. روشن است که نمی‌باید و نمی‌توان تفاوت‌های بنیادین میان گروه‌های تکفیری و افراطی را نادیده گرفت. مشکله تکفیر و افراط واجد صورت‌های متکثری است. طالبان همان داعش نیست و از قضا خطر اصلی همین جاست: طالبان با ارایه رویه‌هایی ملایم‌تر نسبت به داعش و نسبت به گذشته کریه خود، به گروه‌های اسلامی حاضر در میدان سیاست و جامعه پیام «امکان» می‌دهد: امکان این که مسئله جمهوری را به جای الگوی برآمده از مدنیت و از طریق اقتدار برآمده از بدویت حل کنید. لازم نیست مانند انقلاب اسلامی در ایران، در برابر چیستی نظام سیاسی، بر ضرورت «جمهوری» اسلامی تأکید کنید. «حکومت» اسلامی اصل است و منهای جمهوری نیز امکان دارد. نفی و اثبات این امکان‌ها و ضرورت‌ها اگر چه از عینیت بر می‌خیزد اما می‌تواند بنیان‌های ذهنی و فلسفه سیاسی گروه‌های اسلامی را دستخوش دگرگونی کند. بنابراین ما فارغ از مسئله‌های جاری پیرامون طالبان، با مسئله جدیدی تحت عنوان الهام بخشی طالبا مواجه هستیم.

۰ نظر ۰۳ دی ۰۱ ، ۱۶:۱۶
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

یک رشته توییت

عدالتخواهان، این بار در آستانه بت‌پرستی!

۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۰۵
مجتبی نامخواه

یک #رشتو کوتاه درباره «داعش یواش» یا «مخالفان مردم»

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۲۱
مجتبی نامخواه

چند توییت درباره چیستی طالبان

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

 

شما از «جمهوریِ واقعیِ اسلامیِ دوم» شدنِ طالبان می‌نویسید و ما بیشتر نگران نیرویی هستیم که «امارتِ اسلامیِ اول» شدن ایران فکر می‌کند.

طالبان عوض شده؟ شاید اما بیشتر از طالب‌ها شما عوض شده‌اید که «جمهوری اسلامی» و «امارت اسلامی» را اول و دوم یکدیگر می‌پندارید.

۰ نظر ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۵۰
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۰۲ تیر ۰۰ ، ۲۰:۲۷
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۳۰
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۲۴
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۵۹
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۴۱
مجتبی نامخواه
متن زیر، تحریر گفتاری است که برای دانشجویان یک حلقه مطالعاتی صحیفه‌خوانی، به صورت مجازی ارائه شده است.

گزیده:

  • مسئله از جایی آغاز شد که «نشستند و گفتند و برخاستند» و با این گفته‌ها مجلس‌ها آراستند و حالا این ماییم و این سی- چهل سال گفته‌ پیرامون امام خمینی که به طرز تعجب و البته تأسف برانگیزی، اغلب یا در پی مجلس آرایی بوده‌اند یا اگر نخواهیم بد بین باشیم، از ظن خود شده‌اند یار امام.
  • ما می‌بینیم که این همه تفسیر و توضیح امام خمینی، برای مایی که در جستجو حقیقت ایده‌های امام هستیم، جز بر حیرت‌مان نمی‌افزاید. چه باید کرد؟ این‌جاست که امام خمینی به مثابه یک پروژه و مسئله فکری مهم در برابر ما مطرح می‌شود.
  • ما اندیشه امام خمینی را برای تغییر وضعیت، برای فهم خود، برای فهم مسئله‌های خود و برای حل مسئله‌هامان می‌خواهیم. مگر غیر این است؟ ما اندیشه امام خمینی را برای این می‌خواهیم که به ما بگوید ریشه‌های معرفتی عقب‌ماندگی در عدالت را در بسط اسلام سرمایه‌داری جستجو کنید.
  • اگر مفسر خط امام کسانی شدند که نسبت به سر برآرودن سرمایه‌داری زالو صفت، بی‌تفاوت بودند؛ مسئله‌شان معنویت و خودسازی بود؛ سیاست و انتخابات و ائتلاف و لیست بود؛ انتزاعیات اجتماعی و حرف‌های کلی زدن درباره تمدن‌سازی بود؛ اما «اسلام سرمایه‌داری» نبود و تشنگی به خون سرمایه‌داران زالو صفت نبود؛ بعد همین تفکر به جای آن‌که بیاید و بگوید من محافظه‌کار هستم، آمد و گفت من انقلابی هستم و برای این که کسی به انقلابی بودنش شک نکند، عوض انقلابی‌گری، پرخاشگری کرد؛ و بعد تبدیل شد به بازتاب دهنده خط امام و تبدیل شد به مفسر صحیفه امام، معلوم است که در این تفسیر مفاهیم کلیدی‌ای مثل «اسلام سرمایه‌داری» هیچ جایگاهی ندارد.
  •  تفکری که در نظر آن همه ارزش‌ها مطلقاً خوب هستند؛ این تفکر حتما رنگ و بوی اشعری‌گری دارد و اگر تمام عمر هم علیه وضع موجود هشتگ بزند، نه جامعه و فطرتِ مردم از او قبول می‌کند و نه تاریخ. این تفکر اشعری‌گرایانه در طول تاریخ به درد توجیه وضع موجود خورده؛ آخر چطور می‌تواند حرف از تغییر بزند؟
  • با درکِ اشعریِ رایج درباره ارزش و نظام ارزش‌ها، ارزشی یعنی کسی که «همه چیز را حرام می‌داند». بر اساس تفکر انقلاب اما در نظام ارزش‌ها، یک ارزش مطلق وجود دارد و ارزشی بودن، قبل از پیگیری فرعیات و فروعات، در پی آن ارزش مطلق بودن است.

 

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۰۲
مجتبی نامخواه
متن زیر بخش دوم گفتگویی است که با مجله الکترونیکی اخوت درباره نسبت انقلاب اسلامی و دوگانه شیعه/ سنی داشته‌ام. لینک مصاحبه

 

گزیده: شما نمی توانید با اسلام نابی که مسئله‌اش عدل ظلم و اقدام علیه طاغوت و ایجاد جامعه توحیدی است، با چنین اسلامی انقلاب کنید بعد با اسلام مناسک میان تهی و با تغلیظ مناسک و فضائل، تمدن اسلامی ایجاد کنید.

 

ادامه گفتگو با حجت الاسلام مجتبی نامخواه درباره نگاه درست و اصیل به انقلاب اسلامی. قسمت اول گفتگو را اینجا بخوانید

* طبق فرمایش شما ما در ایجاد انقلاب اسلامی به شیعه و سنی بودن و حتی کافر بودن فرد نگاه نمی کردیم، با این حساب در آن پنج مرحله ای که حضرت آقا در تحقق اهداف انقلاب می دانند یعنی؛ انقلاب، نظام، دولت، جامعه و امت،آیا آن امت و تمدن را که به گونه ای هدف نهایی انقلاب است، می توانیم بصورت تمدنی شیعی بسازیم؟

بعد از انقلاب اتفاقی که افتاده این است که تمام کسانی که نه فقط به کنش گران بلکه به کادر انقلاب هم تهمت وهابی گری می زدند که یک خط فکری بودند و یک آدم که نبود، یک خط فکری بود که از بین نرفت بلکه خودش را مرتب بازتولید کرد و توانست به مسیرهای مهمی برساند. در روند تدوین قانون اساسی هم آن خط وارد شد و حتی جاهایی حساسیت شیعی را برجسته کرد.  باعث شد بخش‌هایی از قانون اساسی رنگ و بوی شیعی بگیرد. ولی واقعیتی که وجود دارد این است که این پنج مرحله یا مراحل شکل گیری تمدن اسلامی به ما می گوید تمدن اسلامی یک پدیده از جنس انقلاب اسلامی و در تداوم انقلاب اسلامی است. شما نمی توانید با اسلام نابی که مسئله‌اش عدل/ ظلم و اقدام علیه طاغوت و ایجاد جامعه توحیدی است، با چنین اسلامی انقلاب کنید بعد با اسلام مناسک میان تهی و با تغلیظ مناسک و فضائل، تمدن اسلامی ایجاد کنید. انقلاب اسلامی دقیقاً حرفش این است که اگر مسیر به سمت تمدن اسلامی وجود داشته باشد، این مسیر از ادامه انقلاب اسلامی می گذرد. نمی شود کسانی و تفکری که در موقعیت تهمت انقلابیون به وهابی گری بودند امروز در موضع برپایی تمدن اسلامی بنشینند. معلوم است این تفکر یک تمدن شیعی و در واقع یک تمدن مناسکی را باز تولید می‌کنند. تمدن اسلامی، تمدن آینده و تمدن بزرگ را پیش از انقلاب جریان های مختلف می گفتند. این انقلاب اسلامی بود که به تمدن رنگ وبوی توحیدی داد. امروز همه از تمدن حرف می زنند و آن تفکر مناسک میان تهی پیش از انقلاب که هیچ وقت اسلام را اسلام عقیده و جهاد نمی دید، امروز از تمدن اسلامی دم می زند. مهم و مسئله ما این است، کدام تمدن اسلامی؟ کدام اسلام می تواند تمدن اسلامی را بسازد؟

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۰۰
مجتبی نامخواه
متن زیر بخش نخست گفتگویی است که با مجله الکترونیکی اخوت درباره نسبت انقلاب اسلامی و دوگانه شیعه/ سنی داشته‌ام. لینک مصاحبه

 

گزیده: مبارز انقلابی سال 57 ،وقتی برای کنش انقلابی‌اش نیاز به دانش و بینش داشته هرگز در تأمین این محتوی، نگاه فرقه‌ای و دوگانه شیعه و سنی به محتوای این دانش نداشت. انقلاب اسلامی ما در تجربه تاریخی خودش از تمام عقبه معرفتی جهان اسلام، بدون لحاظ این دوگانه بهره می‌گیرد.

 

گفتگوی اختصاصی اخوت با حجت الاسلام مجتبی نامخواه، مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام درباره نگاه درست و اصیل به انقلاب اسلامی

 * آیا انقلاب ایران در سال 57 یک انقلاب با قرائت شیعی بوده یا اساسا قرائتی فرامذهبی دارد؟

ـ شیعه یا سنی بودن پدیده انقلاب و پرسش از این موضوع یک دوگانه و مسئله متاخر است. برای کنشگر و کارگزار تغییرات منتهی به انقلاب، مثلا در سال‌های 56-57،  در بحث‌های فکری، معرفتی و ایدئولوژیکی که به طور جدی مطرح بوده، هیچ وقت دوگانه شیعه و سنی با این معنای امروزی، برای‌شان مسئله نبوده است. مبارز انقلابی سال 57 ،وقتی برای کنش انقلابی‌اش نیاز به دانش و بینش داشته هرگز در تأمین این محتوی، نگاه فرقه‌ای و دوگانه شیعه و سنی به محتوای این دانش نداشت. انقلاب اسلامی ما در تجربه تاریخی خودش از تمام عقبه معرفتی جهان اسلام، بدون لحاظ این دوگانه بهره می‌گیرد. به همین خاطر می‌بینیم نه در سطح ایدئولوگ‌های گروه‌های کوچک سازمانی یا در سطح سخنرانان منطقه‌ای، بلکه در عالی ترین سطوح انقلاب که امام و رهبر و انقلاب و مرحوم مطهری و شهید بهشتی و دیگران هستند و مبانی فکری انقلاب اسلامی را بازتولید می‌کنند، این دوگانه به صورت یک مسئله اصلا مطرح نیست و در در این سطح، رهبران عالی مبارزات فکری انقلاب از نویسندگانی اثر ترجمه می کنند که به لحاظ مذهبی اهل سنت هستند. هیچ وقت این تفاوت مذهبی برایشان مسئله نیست. چه آن زمانی که دارند ترجمه می‌کنند، یا موقع انتشار کار و در هنگام مطالعه شدن و خوانده شدن توسط مخاطبان، اصلا این دوگانه مطرح نیست.

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۵۷
مجتبی نامخواه
در گفتگو با روزنامه وطن امروز (1399/11/12) به بحث دوگانه اسلام ناب اسلام آمریکایی و ابعاد و اهمیت این دوگانه در اندیشه امام خمینی و رهبر انقلاب پرداختم.

گفتگو با وطن امروز تصویر

 

فایل صفحه روزنامه دریافت

فایل نمودارهای ضمیمه مصاحبه دریافت

 

گزیده گفتگو

  • هویت انسان انقلاب اسلامی در غیریت با تحجر و تجدد شکل گرفته بود. طبیعی بود که نیروی اجتماعی انقلاب هم در تقابل با این دو جریان قرار بگیرد.
  • صورت‌بندی تحجر، تجدد و در برابر آن‌ها یک نیروی فکری پویا که هویت خود را در از انقلاب اسلامی می‌گیرد و در انقلاب اسلامی می‌جوید، صورت‌بندی نیروهای فکری اجتماعی دست‌کم نیم قرن اخیر ماست.
  • رهبر انقلاب هشدار می‌دهند که مراقب باشیم تصویر ما از اسلام و دینداری نشود یک سری «مناسک میان‌تهی» و دیگر اسلام را آن‌چنان که باید، به عنوان «عقیده و جهاد» نبینیم.
  • رهبر انقلاب استدلال می‌کنند که «مدرسه انقلاب» و مکتب امام خمینی عبارت است از درگیری با اسلامی که می‌خواهد به مثابه ضلع تزویر و «در خدمت زر و زور» باشد؛ و تلاش برای سربرکشیدن اسلامی که هم با «فرعون‌ها» و قدرت‌مندان مقابله کند و هم با ثروت‌مندانی که در لوای انقلاب و توحید رشد می‌کنند و بعد در مقابل اصل حرکت می‌ایستند که استعاره قرآنی آن «قارون» است.
  • چرا منابر و تریبون‌ها و پژوهش‌هایی که در زمینه تفکر اسلامی وجود دارد، هشدارهای اصیل انقلاب اسلامی درباره تبدیل شدن تفکر اسلامی به ابزار زر و زور و تقابل با اسلام مناسک میان‌تهی و مضامینی از این قبیل را بازتولید نمی‌کند؟ یکی از زمینه‌های این وضعیت این است که در پژوهش و گفتارهای مذهبی زمانه ما و به طور مشخص در فرهنگ عمومی دینی، تحجر یا دست‌کم بی‌تفاوتی نسبت به تحجر رشد کرده است. از آن طرف در سطوحی دیگر که بیشتر الیت بروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها هستند، تجددزدگی و التقاط با آموزه‌های سرمایه‌داری رشد کرده است و این‌ها زمینه‌های انقلاب ارتجاعی است.
  • در یک جامعه نابرابر و طبعاً ناهم‌بسته یا از هم‌گسیخته، هیچ پروژه‌ای جلو نمی‌رود مگر پروژه‌های ارتجاعیِ کسانی که مستظهر به تکاثر ثروت و قدرت هستند. در این‌جاست که رهبر انقلاب اسلام ناب را به عنوان «اسلام عدالت‌خواه» تعبیر می‌کنند. یا بارها و بارها می‌گویند ما در زمینه عدالت اجتماعی دچار «عقب‌ماندگی» هستیم.
  • وقتی سال‌هاست رهبری از مجلس خبرگان رهبری و چه بسا تمام نخبگان اجتماعی یک ارزیابی اسلامی از وضعیت عدالت خواسته‌اند، و جواب نگرفته‌اند؛ وقتی یک دهه است از حوزه و دانشگاه رشته عدالت‌پژوهی خواسته‌اند و جوابی نیامده است؛ وقتی ارزیابی ایشان مبتنی بر عقب‌ماندگی در عدالت در محیط‌های نخبگانی پژواک لازم را ندارد؛ وقتی حتی اصل ارزیابی وضعیت عدالت یا اصل نابرابری و عدالت، مسئله عمومی ما نیست؛ یعنی باید بر راهبردهای ضد ترمیدوری تمرکز بیشتری بکنیم و متوجه باشیم که انقلاب ارتجاعی، بر خلاف انقلاب تکاملی، خیلی آرام و تدریجی اتفاق می‌افتد.
  • رسانه‌های یک درصدی، آدم‌های حزبی، مسائل جزئی و فرعی مرتب تولید غفلت می‌کند و این باعث می‌شود ما این اصول را فراموش کنیم. باعث می‌شود دستگاه تحلیلی ما با این مفاهیم کار نکند و ما این تعابیر را به عنوان ابزارهای مفهومی و تحلیلی به کار نبریم.
  • مفهوم «اسلام سرمایه‌داری» یا «مفهوم اسلام پابرهنگان»، در ادبیات دینی علاقه‌مندان به انقلاب کجاست؟ آیا اگر ایده «اسلام سرمایه‌داری» یک مفهوم جان‌دار بود و بسط و شرح لازم را پیدا کرده بود، امروز وضعیت ما در «عقب‌ماندگی در عدالت» به آن‌جا می‌رسید که رهبر انقلاب به تعبیر خودشان مجبور به اعتراف و عذرخواهی شوند؟
  • این همه منابر و مجامع پژوهش اسلامی، که گاهی این همه با مقولاتی مثل تمدن اسلامی و مراحل تمدن اسلامی و غیره بازی می‌کنند و جمله‌سازی می‌کنند؛ اگر دنبال پروژه‌بازی نیستند و به ادبیات امام خمینی علاقه‌مند هستند، چرا یک‌بار درباره تحجر و مقدس‌مآبی، درباره جنگ فقر و غنا و درباره اسلام سرمایه‌داری حرف نمی‌زنند؟ اگر مسئله‌شان ایده‌های رهبری است چرا از اسلام مناسک میان‌تهی و اسلام عدالت‌خواه و عقب‌ماندگی در عدالت نمی‌گویند؟ مگر ایده‌های کلیدی و پرتکرار رهبر انقلاب نیست؟ چرا تنها به نوشتن انشانویسی درباره تمدن اسلامی و دولت اسلامی علاقه نشان می‌دهند؟

۱ نظر ۱۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۳۰
مجتبی نامخواه