ناشفافیت نه مسئله ما، که نشانهای از وضعیت ماست. تأکید بر شفافیت لازم است اما نه فقط به این دلیل که مهمترین یا یکی از مهمترین مسئلههای ما ما شفافیت است؛ بلکه به این دلیل که ناشفافیت نشانهای گویا برای درک وضعیت ماست.
ناشفافیت نه مسئله ما، که نشانهای از وضعیت ماست. تأکید بر شفافیت لازم است اما نه فقط به این دلیل که مهمترین یا یکی از مهمترین مسئلههای ما ما شفافیت است؛ بلکه به این دلیل که ناشفافیت نشانهای گویا برای درک وضعیت ماست.
اندکی در نقد نسبت برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی
این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشتهای روزانه آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:
در صفحه شخصی فردی که دیدگاههای بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب میدهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. میدانند و میدانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»
شاید این موارد اشتباههایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایدههای اصلاحگرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثباتگرا و نظمگراست.
انتشار حکم وحید اشتری فعال عدالتخواه، حاکی از یک فرامتن ناکارآمد قضایی و حقوقی است. هنوز یک ماه از تذکر رهبر انقلاب به دستگاه قضایی مبنی بر عدم تأثیرپذیری رویههای قضایی از ضابطان نگذشته که ادبیات غیرحقوقی موجود در متن موسوم به حکم، به نحوی آشکارا تفوق ضابطان بر ضابطه و جامعه را روایت کرده است. رویههایی ناامیدکننده که با بیانیه تکمیلی دستگاه قضا مشخص شد نه یک اشتباه موردی، که نتیجه کلیت وضع موجود است. در این رابطه لازم است به اختصار نکاتی طرح گردد:
۱. تفوق ضابطان بر رویه دادرسی، که به تصریح مورد نقد و اعتراض اخیر رهبر انقلاب بوده؛ فراتر از یک تذکر حقوقی، ایدهای بنیادین و نشانهای مهم از یک آرمان گسترده در متن الهیات انقلاب اسلامی است. خروج ضابطان از مسئولیت اصلی و تفوق ضابطان بر ضابطه در میدانهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، برای انقلابی که آرمان آزادی آن، دوشادوش عدالت و معنویت در صف نخست خواستهای ملی مطرح شده است، آسیبی نگران کننده است.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
این یک جنون ساختاری است!
آزادسازی و مقرراتزدایی در حوزه زمین و مسکن، باعث شده هیولایی از سرمایهداری مستغلاتی سربرآورد که به راحتی شهر و مردم را میبلعد. این یک جنون ساختاری است. وضعیتی که به نفع مستأجران، مالکان خُرد و در نهایت حاکمیت و دین و جامعه نیست، و تنها به سود نوفئودالهای طبقه مرفه جدید است.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
یک رشته توییت
عدالتخواهان، این بار در آستانه بتپرستی!
درباره انقلاب اجتماعی و بسط تأثیرگذاری گروههای مردمی و مدنی در سیاستگذاری اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
رشته توییت درباره ضرورت تغییر در سیاستهای اجتماعی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
گزارش پایش فقر ۱۳۹۹ نشان میدهد به رغم رشد قابل توجه فقر در چهار سال اخیر، هیچ تغییر معناداری در وضعیت نهادها، مأموریتها و سیاستهای اجتماعی پدید نیامده و هیچ سیاست اجتماعی یا سیاست اجتماعی مؤثری اتخاذ نشده است.
این رشد فقر نتیجه چیست؟ میتوان حدس زد که تحریمهای جهانی، سیاستهای تبعیضآمیز توسعه، تورم کمسابقه و بیماری همهگیر کرونا از عوامل مؤثر جهش فقر است.
در مقابل اگر پولپاشیهای دولتی و صدقات نهادهای حاکمیتی را نادیده بگیریم، ما تقریباً سیاست اجتماعی نداریم!
اگر یک سیاست اجتماعی «زنده» و پویا وجود داشت، بیشک نسبت به این رشد فقر واکنش نشان میداد و چه بسا میتوانست همین منابع کنونیِ اقدامات حمایتی را از توزیع بدوی و چند پاره خارج ساخته و به پشتوانه یک سیاست اجتماعی مؤثر تبدیل سازد.
بنابراین ضرورت و فوریت دارد که حرکتهای اجتماعی عدالتخواهانه به پایهگذاری یک #سیاست_اجتماعی مؤثر بیاندیشند.
درباره نقطه آغاز در باسازی ساختاری حوزه فرهنگ
طی سالیانی، همواره در نقد مدیریت فرهنگی اینگونه تصور میکردم که رویکردها و تفکرات محافظهکارانهی مدیران و سازمانهای فرهنگی کشور، عامل اصلی ناکارآمدیهای آنهاست؛ تا این که طی سه سال گذشته، فرصت یک تجربه مدیریتی کوچک در حوزه فرهنگ را پیدا کردم و به نتایج تازهای رسیدم.
دوره این مدیریت خُرد را پیش از هر چیز به چشم یک فرصت مطالعاتی نگاه میکردم؛ فرصتی برای مطالعه یک سازمان رسمی در حوزه فرهنگ؛ و از آنجا که خواه ناخواه در تعامل با دیگر سازمانها بودم، فرصتی برای مطالعه ساختار فرهنگی کشور. یک نوع مشاهده مشارکتیِ ساختارهای فرهنگی کشور.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
ایده انقلاب این چیزی نیست که به قول لسان الغیب، «مشتی دلقپوش» و «صوفیوش»، با دهانهایی گشوده و گشاده فریاد میزنند و به هم میبافند.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
یک رشته توییت درباره عقبماندگی در عدالت و پیوست عدالت
دیروز [1400/6/6] رهبر انقلاب بار دیگر و برای چندمین بار در ده سال اخیر از عقبماندگی در عدالت گفتند. آیا با این مباحث، شرایط عمومی برای طرحِ ایدههای مرتبط با عدالت تغییری خواهد کرد؟ خیلی بعید میدانم. اولویت سیاست بر عدالت و بیتوجهی مطلقِ سیاست ایرانی به عدالت اجتماعی، مهمترین واقعیت اجتماعی امروز ماست.
عدالت از انقلاب به نظام منتقل نشده و از حرف که بگذریم، سطوح مختلف حکمرانی، از سیاستمداران تا سیاستگذاری و اجرایی، اصلاً به عدالت توجهی ندارد. البته در وضعیت فکری و تفکر اسلامی هم همین طور است و هیچ کسی نه در سطح اندیشه و نه در سطح نهادهای علمی، عدالت را جدی نمیگیرد که یک بحث مجزاست.
یک #رشتو کوتاه درباره «داعش یواش» یا «مخالفان مردم»
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
چند توییت درباره چیستی طالبان
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
شما از «جمهوریِ واقعیِ اسلامیِ دوم» شدنِ طالبان مینویسید و ما بیشتر نگران نیرویی هستیم که «امارتِ اسلامیِ اول» شدن ایران فکر میکند.
طالبان عوض شده؟ شاید اما بیشتر از طالبها شما عوض شدهاید که «جمهوری اسلامی» و «امارت اسلامی» را اول و دوم یکدیگر میپندارید.