طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

در نشست سوم از سلسله نشست‌هایی که درباره تحلیل هنری و اجتماعی عزاداری‌های محرم 99  و به همت گروه فرهنگ و هنر دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) و اندیشکده راهبردی اربعین برگزار شده، سعی کردم بازتاب مؤلفه‌های دینداری نسل جوان متأثر از انقلاب اسلامی را در مضمامین و ملودی‌های مداحی‌های دهه اول محرم حاج مهدی رسولی نشان داده و تحلیل و نقد کنم. متن زیر بخشی از ارائه آن شب است که در خبرگزاری دانشجو (اینجا) منعکس شده است.

 

تحلیل مداحی های محرم امسال

۰ نظر ۲۳ مهر ۹۹ ، ۲۲:۲۷
مجتبی نامخواه

 

بررسی‌هایی درباره نسبت موسیقی، مذهب و کنش انقلابی؛ و پرسش‌های پیرامون پدیده‌ی «حامد زمانی»

این یادداشت دو سال قبل، در حاشیه یک بحث تحلیلی درباره موسیقی انقلاب نوشته شده؛ در این متن ضمن بررسی نسبت «کنش انقلابی»، «مذهب و دینداری» و «موسیقی»، برخی از آثار حامد زمانی را به نمایندگی از گونه‌های کارهایش، به اجمال بررسی کرده‌ام. یادداشت به دلایلی منتشر نشده بود؛ روزهای اخیر برای تدوین بحثی مشابه دوباره آن را مرور کردم و برای بررسی بیشتر در این‌جا منتشر می‌کنم.

بررسی تطورات کنش انقلابی در دهه اخیر، ما را با یک تفاوت مهم میان کنش انقلابیِ دهه سوم و دهه چهارم مواجه می‌سازد: کنشگری روی‌آور به انقلاب اسلامی در دهه اخیر آهنگین‌تر از دهه سوم است. این انقلابیگری است که موسیقایی شده یا موسیقی است که انقلابی گردیده است؟ تفاوت چندانی ندارد. واقعیت این است که ساخت کنش انقلابی در دهه چهارم، از انحصار و تقلیلِ سیاست‌زدگی‌های خشک و بی‌روح دهه‌ی پیش از آن خارج شده و توانسته تا حدودی قابل توجه، میان ایدئولوژی و ملودی پیوند برقرار کند. این پیوند انرژی‌هایی را در دو سطح اجتماعی و موسیقایی آزاد کرده است. از جمله‌ی بناهایی که با این نیرو ساخته شده است شکل‌گیری موجی نو در تولید موسیقی‌های انقلابی است. نمی‌توان و نمی‌باید از تحلیل و نقد و حتی نقد رادیکالِ این موج و تغییرات غافل بود. هم‌چنان که نمی‌توان سطح تحلیل‌ را به موسیقی و هنر منحصر کرد و زمینه‌ها و تأثیرات اجتماعی آن را نادیده گرفت.

یادداشت حاضر می‌کوشد در مروری گذرا، درکی اجتماعی از موج اخیر موسیقی انقلاب به دست بدهد. از منظر موسیقی نمی‌دانم اما از منظر مطالعات انقلاب، این موج اخیر در موسیقی انقلابی، تأثیر به سزایی در تطور کنشگری انقلابی داشته است. به همین دلیل است که فراچنگ آوردن درکی اجتماعی از این موج، اهمیت و ضرورت می‌یابد. ضرورتی که طی دو مقدمه و نیم‌گام، به احتمال زیاد دست یافتن بدان را آسان‌تر سازد: یکی نیم‌گامی به عقب و طرح و درانداختن این پرسش که «موسیقی در ساخت کنش انقلابی سال‌های منتهی به انقلاب و دهه‌ی پس از آن چه جایگاهی داشته است؟» و تلاش برای پاسخ تاریخی و فلسفی به این پرسش. نیم‌گام دیگر، محدود ساختن بررسی‌های نوشته، به حامد زمانی؛ خواننده و آهنگساز جوانی که از هر سو بدو بنگریم، نمونه، نشانه و شاید پدیده‌ای است از انقلابیگری‌هایِ آهنگین در دهه اخیر.

۰ نظر ۱۷ مهر ۹۹ ، ۱۷:۴۸
مجتبی نامخواه
این متن را سه - چهار سال قبل در حاشیه برنامه پژوهشی تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی)  نوشتم و به دلایلی منتشر نشد. هدف از نشر اولیه در این صفحه، اخذ نظرات اندیشوران گرامی جهت انتشار نهایی آن است. زمانی که این متن را می‌نوشتم هنوز محصولات چندانی از این پروژه منتشر نشده بود. امروز که به لطف خداوند ده‌ها کتابِ تاریخ فرهنگی اجتماعی در این پروژه منتشر شده؛ همواره تصور می‌کنم و امیدوارم این برنامه یکی از معدود روندهایی باشد که بهبود روایت انقلاب اسلامی را در آینده‌ای میان‌مدت نوید می‌دهد.

بیان مسئله

این نوشته در جستجوی «نسبت تاریخ و علوم اجتماعی در ساحت انقلاب اسلامی» به این پرسش می‌پردازد که: «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی در ساخت و تولید نظریه‌ در علوم اجتماعی ایرانی اسلامی یا علوم اجتماعی جایگزین، چه ظرفیت‌هایی به دست می‌هد؟ به عبارت دیگر میان تاریخ مردمی انقلاب اسلامی و تولید یک رهیافت ایرانی- اسلامی و جایگزین در علوم اجتماعی چه نسبتی برقرار است؟ پاسخ کامل به این پرسش امکان و زمینه‌‌های مبسوط‌تری می‌طلبد اما می‌توان امیدوار بود در حد یک یادداشت، ‌طرح‌واره‌ای از پاسخ به دست بیاید. برای این منظور لازم است دو سطح از بحث را دنبال کنیم: یکی این‌که وقتی از «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی حرف می‌زنیم، از چه چیز حرف می‌زنیم؟ و دیگر این‌که میان «تاریخ مردمی انقلاب اسلامی» و «علوم اجتماعی جایگزین» چه نسبتی بر قرار است؟

۰ نظر ۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۹:۵۶
مجتبی نامخواه

تلاش کردم در ابتدای بحثم در جمع طلاب مدرسه علمیه مشکات، توضیحی درباره چیستی افشاگری داشته باشم (موضوع‌شناسی)؛ در ادامه و در گفتگو با حضار درباره برخی احکام، عناوین و حدود  فقهی و اخلاقی افشاگری نکاتی را مطرح کردم. فایل صوتی این جلسه در ادامه قابل دسترسی است.

 

پوستر مبانی افشاگری

 

 


دریافت

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۷
مجتبی نامخواه
این یادداشت را در دی‌ماه 97 نوشته بودم اما در دفتر یادداشت‌هایم مانده بود و منتشر نشده بود. این یادداشت بیشتر به دنبال درآمدی بر درک آینده و نسبت آینده‌نگاری و عدالت‌خواهی است و گذری انتقادی دارد بر رمان زایو، نوشته مصطفی رضایی کلوزی.

درک آینده چگونه ممکن می‌شود؟ در روزگار کنونی و در مواجهه با یک انقلاب چهل‌ساله، بیش از همیشه مسئله‌ی آینده داغ است. با این همه عطش جامعه ایرانی برای پاسخ به پرسش «به کجا می‌رویم؟» کم و بیش بی‌جواب است. درک درست از آینده، مستلزم در دست داشتن تصویر روشنی از «پیش از آینده» یا شرایط منتهی به آینده است. برای درک آینده باید تصویری روشن داشته باشیم از اکنونی که در آن قرار داریم و البته گذشته‌ای که پشت سر گذاشته‌ایم. ما این تصویر روشن را نداریم. مسئله این نیست که وضع کنونی ما روشن نیست؛ بیش‌تر و پیش‌تر از این، مسئله این‌جاست که تصویر ما از وضع کنونی ناروشن و تار است.

درک اکنون اجتماعی‌مان نیازمند دانش اجتماعی و انسانی‌ای است که ما در اختیار نداریم. ما چیزهای زیادی از نظریه‌هایی می‌دانیم که اندیشمندان علم اجتماعی در جهانی دیگر یا بخش دیگر از جهان آفریده‌اند. به همان میزان یا کم‌تر درباره‌ی نقد این نظریه‌ها می‌دانیم و درباره اسلامی‌سازی علوم انسانی نظریه داریم. مسئله‌ی ما و اکنون ما را اما آن ترجمه‌ها و این نقدها درک نمی‌کنند؛ حق هم دارند. موضوع نظریه و نقد نظریه، ترجمه و  اسلامی‌سازی است. اساساً در این دو گرایش فکری، چندان قرار نیست به وضع کنونی‌مان و مسائل آن فکر شود. از باب نمونه امروز جامعه ایرانی با مسئله‌هایِ حزن‌‌آفرینی همچون نابرابری اجتماعی و پدیده‌های شوق‌آفرین همچون امکان اجتماعی- نظامی نابودی داعش مواجه است. چقدر به این مسئله‌ها و این پدیده‌ها توجه نظری شده است؟ خیلی خیلی کم و یا تقریباً هیچ. در شرایطی که از دیدن اکنون‌مان الکنیم، آینده را می‌توانیم ببینیم؟

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۵
مجتبی نامخواه

درباره‌ی کتاب «راز جعبه آینه»

این یادداشت را چهار سال قبل درباره کتاب «راز جعبه آینه‌ها؛ جستاری پیرامون جعبه آینه‌های مزار شهدا» نوشتم ولی به دلایلی در مسیر انتشار باقی مانده بود. درک فرهنگی اجتماعی جنگ کماکان یکی از مهم‌ترین مسئله‌های امروز ماست. قبل‌تر اشاره‌هایی در زمینه درک اجتماعی از شهیدان (این‌جا) و دفاع مقدس داشته‌ام(این‌جا)؛ این یادداشت و یادداشتی که سال‌ها قبل با عنوان بررسی‌هایی درباره نظریه اجتماعی غیر رسمی: مناسبات مطالعات دفاع مقدس و رویکردهای پست مدرن منتشر شده، بیشتر تأملاتی است معرفت‌شناختی و روش‌شناختی درباره درک فرهنگی از دفاع مقدس.

اعتراض چندی پیش رهبر انقلاب به یکسان‌سازی مزارهای شهدا، بار دیگر ماجرای این طرح ویرانگر را داغ کرد. کسانی که تا دیروز با بی‌تفاوتی از کنار این مسئله می‌گذشتند یا حتی عاملیت آن را بر عهده داشتند، به یک‌باره در مقام منتقد تمام عیار این طرح ظاهر شده و اندر مضرات این کار سخنانی بیهوده به هم بافتند. در این میان بازخوانی یک اثر پژوهشی درباره المان‌هایی که در این طرح نابود شده‌اند، خالی از لطف نیست. «راز جعبه آینه» کتابی است که دو نیم سال پیش از این منتشر شده و می‌کوشد مطالعه‌ای نشانه شناسانه پیرامون یکی از قربانیان طرح یکسان‌سازی مزار شهدا، یعنی جعبه آینه‌ها داشته باشد.

کوشش «راز جعبه آینه» رخ‌نمایی و تا حدودی بررسی معنایی نشانه‌هایی است که جعبه‌آینه‌ها یا حجله‌های مزار شهدای دفاع مقدس در صدد انتقال آن هستند. بررسی این معانی و تأمل معرفت‌شناختی-روش‌شناختی در باب چگونگی این بررسی، در زمره‌ی مهم‌ترین مسائل و منبعی برای پاسخ مهم‌ترین پرسش‌هایی است که انقلاب اسلامی در مسیر بازتولید فرهنگی خود با آن مواجه بوده، هست و خواهد بود. ناکارآمدی نهادهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی در انتقال معانی منبعث از انقلاب اسلامی، از جمله پرسش‌ها و چالش‌هایی است که در آینده و در کشاکش گذارهای نسلی، بیش از پیش خود را نشان خواهد داد. این پرسش پاسخ‌هایی کلان و صرفاً نظری ندارد. پرسش از چگونگی انتقال معانی انقلاب اسلامی، از دلِ بررسی انتقال‌های محقق و مؤثر معنایی می‌گذرد. امری که حجله‌ها یا جعبه آینه‌های شهدا می‌تواند یکی از نمونه‌های آن به شمار آید. 

 این یادداشت می‌کوشد انتقال معنا در حوزه دفاع مقدس را با تمرکز بر کتاب راز جعبه آینه مورد بررسی قرار داده و البته پیش از این فرامتنی را بررسی نماید که پژوهش در این زمینه را امکان و ضرورت بخشیده است. بنابراین این یادداشت از سه بخش تشکیل شده است. در آغاز به بستر اندیشیدن درباره جعبه آینه‌ها پرداخته شده است. در ادامه کتاب «راز جعبه آینه» را از نظر گذرانده و در نهایت نیز بر اساس این بستر و این اثر، چگونگی بررسی دفاع مقدس را به بحث گذاشته است.

۰ نظر ۰۶ مهر ۹۹ ، ۲۰:۵۶
مجتبی نامخواه
مطلب زیر محتوای چند استوری است که خانم فاطمه عظیمی‌پسند درباره مطلب تجربه یک «عدالت‌خواهی زنانه» در صفحه اینستاگرام‌شان منتشر کرده‌اند.

تحسینی بر نوشته ایشان دارم و در پی آن تحسین، نقدی. البته نگاه آقای نامخواه گرامی را نسبت به زنان زیاد نمی‌شناسم. اما ابتدا لطفا کامل این پست رو بخوانید.

داخل این متن، حق آزادی و انتخاب آزاد و عادلانه به درستی تبیین شده است. وجود عقل برابر و پی آن، قدرت تشخیص و قدرت ورود به عرصه های اساسی سیاسی برابر و بر مبنای شایستگی ها و مهارت اشخاص بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها. گویای اینکه تا زمانی که به زنان و قدرت آنها اعتماد نداشته باشیم و همچنان نسبت به فعالیت های میدانی و عملی زنان ترس و واهمه داشته باشیم، در نهایت امر یعنی نتیجه عینی کار در جامعه اصولگرا، همین آش است و همین کاسه!

۰ نظر ۰۴ مهر ۹۹ ، ۲۰:۳۶
مجتبی نامخواه

یادداشت منتشر شده در صفحه اینستاگرام

🔻بر اساس تعریفی که #محافظه‌کاری_مذهبی و سیاسی تا حدود زیادی برای نیروهای انقلاب جا انداخته، وظیفه یا مهم‌ترین وظیفه زن انقلابی عبارت است از فعالیت در عرصه حجاب و عفاف، خانواده، جمعیت، نقد فمینیسم و حداکثر مباحث موسوم به سبک زندگی. کافی است گشتی در اهالی کار فرهنگی داشته باشیم تا چنین واقعیتی را تأیید کنیم.
  🔻در سخنرانی‌ای که رهبر انقلاب از عقب‌ماندگی در عدالت می‌گویند و به وجود آن اعتراف و اقرار می‌کنند و حتی به خاطر آن از خدا و مردم عذرخواهی می‌کنند؛ در کنار مردان از زنان مؤمنی می‌گویند که به همت آنان این مسئله حل خواهد شد.

🔻امروز دچار نوعی تفکر اسلامی راکد هستیم که کل یوم دوگانه‌ای، دعوایی، شبهه‌ای، احتیاطی چیزی جلوی پای خلق‌الله می‌گذارد که احتیاطاً عدالت‌خواهی نکنند و کارهای دیگری اولویت داشته باشد. بر اساس این برداشت از اسلام، واحد خواهران که جای خود دارد واحد برادران را هم چه به جنگ فقر و غنا؛ وقتی این همه مبانی معرفتی و ولایت و مواسات و مطالبه و سیاست اهمیت و اولویت دارد؟

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۹ ، ۲۱:۱۲
مجتبی نامخواه