طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی» ثبت شده است

متن زیر بحثی است که در بهمن 1394 در نشستی با عنوان جریان شناسی فکری جهان اسلام ارائه شده است. در این بحث که گزارش آن با تأخیری چند ساله منتشر می‌شود جریان‌های کلی فکر در عالم اسلامی بر اساس سه پاسخ کلان به مسئله چگونگی تغییر صورت‌بندی شده است که عبارتند از اصلاح، احیا و انقلاب.

ایام «دهه‌ی فجر» را که روز تولد مهم‌ترین اتفاق عالم اسلام در دوره‌ی اخیر، که مسیر حرکت جهان اسلام را از آنچه که بود، متمایز می‌کند، تبریک می گویم.

عنوان بحثی که امشب ارائه می‌دهم و امیدوارم که با نقد و نظر شما بزرگواران تکمیل و تنقیح بشود پاسخ‌های متعددی است که در دوره‌ی معاصر در جهان اسلام و در سطح اندیشه‌ی اجتماعی متفکّرین مسلمان به مسئله داده شده است که می‌توان این پاسخ‌ها را در یک سه‌گانه‌ی اصلاح، احیا و انقلاب صورت‌بندی کرد.

دراین بحث می کوشیم که جریان‌های فکری معاصر در جهان اسلام را با توجه به مقوله‌ی انقلاب اسلامی بازشناسیم. انقلاب اسلامی به دلایلی از جمله بعضی از موانع مذهبی، زبانی، جغرافیایی و قومی به یک معنا نتوانسته است جایگاه خودش را در جهان اسلام پیدا کند؛ یعنی آن‌قدر که جهان اسلام از مثلاً شکست در جنگ شش روزه از اسرائیل سرشکسته و افسرده شده است، از مقاومت هشت ساله، از جنگ 33 روزه‌ی لبنان، از جنگ 20 روزه‌ی غزه احساس غرور و سربلندی نمی‌کند و مانند این موارد. چگونه جنگ شش روزه معنا دارد و می‌تواند این معنا را به جهان اسلام منتقل کند که وضع شما این است، ولی جنگ 33 روزه یا اتفاقاتی که در جریان انقلاب اسلامی در این سه، چهار دهه افتاده است، جایگاه خودش را در جهان اسلام پیدا نمی‌کند؟!

بحث ما به صورت کلی در ارتباط با پاسخی است که در سطح اندیشه‌ی اجتماعی متفکرین مسلمان برای برون رفت از یک وضعیت تیره و تاریک در دوره‌ی معاصر صورت‌بندی شده است.

۰ نظر ۲۸ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۲۴
مجتبی نامخواه
متن زیر که در روزهای آغازین مهرماه در ضمن چند توییت در @Namkhah1 منتشر شده به نقد شبه‌تحلیل‌ها درباره اتفاقات پس از شهریور 1401 می‌پردازد. در بعدها در گفتگویی این بحث را کمی بیشتر باز کردم.

می‌گوید: «کوخ‌نشینان موجوداتی هستند که وطن ندارند و، چون وطن ندارند، و نمی‌دانند وطن چیست، آن را نابود می‌کنند … ما هنوز نتوانسته‌ایم توضیح دهیم که کوخ‌نشینان [ در جریان انقلاب اسلامی]چه بر سر ملّیت ایرانی آوردند … آیا این خیزش ملّی همان توضیح در عمل نیست؟ من فکر می‌کنم هست.»

‏این گویاترین استدلال جواد طباطبایی و ایده ایرانشهری برای صورت‌بندی اتفاقات اخیر تحت عنوان «انقلاب ملی» است. این تحلیل با همه دور بودنش از واقعیت، از ایده «انقلاب زنانه» ژاک رانسیر و دیگران و از ایده «انقلاب جهانی» اسلاوی ژیژک، صادقانه و صریح‌تر است.

۰ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۲
مجتبی نامخواه

تحجر، به تجددزدگی امکان اجتماعی می‌دهد

 

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش دوم

بحث عمده در این بخش از گفتگو این است که ما در تقاطع دو طیف تحلیلی، دچار یک از هم‌گسیختگی تحلیلی شده‌ایم. این وضعیت به برآمدن چهار چارچوب فکری منجر شده که هم‌دیگر را نفی‌کنند در حالی که راه‌حل، تعامل میان این سطوح است.
در ادامه تلاش کرده‌ام در حد توان نشان بدهم چگونه بحران در تلاقی و تعاطی کاستی‌ها زاده می‌شود. این کاستی‌ها در وضع کنونی ما عبارتند از شکست ساختاری و سیاستی در حوزه فرهنگ، بسط تمایلات فکری و سیاستی نسبت به به تحجر تجدد و از همه مهم‌تر نابرابری اجتماعی و «عقب‌ماندگی در عدالت» که موجب ویرانی جامعه و فرهنگ شده است.

 

محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی درطول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعه‌شناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیده‌ها بیابد. اما به‌نظر می‌رسد در هر برهه شاهد نوعی بهت‌زدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعه‌شناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمی‌دهد. در بخش نخست گفت‌وگو با مجتبی نامخواه، پژهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیرگروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) امکان‌های موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعه‌شناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول این گفت‌وگو روز گذشته در همین صفحه منتشر شد. نامخواه در این بخش از گفت‌وگو تاکید کرد: «جامعه‌شناسی ما اعم از طرح درس‌های ما، گسترش رشته‌های ما و ترجمه‌ها و تالیف‌های ما به مقوله‌هایی از قبیل اعتراض و جنبش و شورش و حتی عنوان عام‌تر تغییرات اجتماعی بی‌توجه است.» لذا از این جهت «در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم

وی در این گفت‌وگو با تاکید بر اینکه فقر درک ما از اعتراض هم در حوزه درک جامعه‌شناختی است؛ هم در حوزه فلسفی و الهیاتی، گفت: «ما به‌جز فقر نظری، فقر مشاهداتی نیز داریم. اگر تعبیر درستی باشد، ریشه مشکل ما به فقر مشاهداتی برمی‌گردد، یعنی میل به دیدن واقعیت در ما به‌شدت ضعیف است و این یک ریشه نهادی و تاریخی دارد

۰ نظر ۱۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۲۵
مجتبی نامخواه

امکان‌های سنت فلسفی و الهیاتی خود را برای درک اعتراض به کار نمی‌گیریم

 

گفت‌وگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش نخست

متن زیر بخش نخست گفتگو با صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان است درباره اتفاقات پس از شهرویر 1401 است. در این بخش بیشتر در این باره بحث کرده‌ام که گویا ما علاقه‌ای نداریم امکان‌های سنت خود را برای شناخت تغییرات اجتماعی فعال و بالفعل کنیم. در حالی که در طلیعه و تأسیس فلسفه اسلامی، آن‌گاه که حکمت عملی و علم مدنی در حال متولد شدن است فارابی این چنین استدلال می‌کند که  درک تغییرات جزئی زمانی، «فضیلت فکری» محسوب می‌شود و ما اکنون دچار افکار و جریان‌های فکری بی‌فضیلتیم.

محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی در طول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعه‌شناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیده‌ها بیابد. اما به‌نظر می‌رسد در هر برهه شاهد نوعی بهت‌زدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعه‌شناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمی‌دهد. در گفت‌وگو با مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) ضمن بررسی اتفاقات اخیر در کشور، امکان‌های موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعه‌شناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول از این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید‌.

 

گویا در جمهوری اسلامی سیاست، سیاست غافلگیر شدن است و مسائلی مثل دی 96 یا آبان 98 یا مساله مهسا امینی به وجود می‌آید و نه‌تنها مدیریت بحرانی انجام نمی‌شود بلکه تحلیل‌های سطحی که بتواند کمی وضعیت را مشخص کند بیرون نمی‌آید و صرفا همیشه یک غافلگیری حاکم می‌شود و حالتی از بهت‌زدگی برای مسئولان و تحلیلگران پیش می‌آید. ریشه این مساله در کجا است؟ و چرا ما حتی نمی‌توانیم چند سال آینده کشور را پیش‌بینی کنیم؟

 

بخش مهمی از این ناتوانی ما به ناتوانی نظری بر می‌گردد. یعنی هم از نظر جامعه‌شناختی و هم از نظر تحلیل اجتماعی، ما در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم. بخشی از ناتوانی ما به این فقر نظری ما برمی‌گردد. فقر نظری یعنی اینکه یا آثار مهم و آثار جدید را در این زمینه نخوانده‌ایم یا خیلی نخوانده‌ایم و جدی نگرفته‌ایم.

۰ نظر ۱۲ آذر ۰۱ ، ۲۱:۱۷
مجتبی نامخواه

 ما و امکان‌های انقلابی، اسلامی، ایرانی و جهانی مشارکت اجتماعی

مجتبی نامخواه*

برگزاری انتخابات مجلس یازدهم از جهات مختلفی دست‌مایه‌ها و فرصت‌های لازم برای اندیشیدن درباره مفهوم مشارکت فراهم آورده است. اگر چه سیاست‌زدگی و کلیشه‌های تکراری الیت‌های سیاسی این امکان را نیز بسیار محدود کرده و یا به کلی به محاق برده است. با این حال پدیده‌ها و واقعیت‌ها (در این‌جا مشارکت) در فرض یا در وضع عدم، بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرند. عدم یک پدیده، امکان مهمی برای اندیشیدن پیرامون وجود آن پدیده است. هنگامی که مشارکت در یازدهمین انتخاب مجلس شورای اسلامی در پایتخت به حدود 25 درصد و در پیرامون به کمتر از 50 درصد رسیده است؛ این وضهیت از یک منظر امکان مهمی برای اندیشیدن پیرامون مشارکت به دست می‌دهد. اندیشیدن پیرامون این که مشارکت چیست؟ چه وضعیت و چه اهمیتی دارد؟ و این که چشم‌انداز آینده مشارکت چیست و کدام الگوی مشارکت در آینده مطرح است؟ در ادامه تلاش می‌کنم در پرتو پرسش‌های فوق، اگر نه یک بحث، که دست‌کم طرحی از یک بحث پیرامون مشارکت و ابعاد و امکان‌های چهارگانه امر مردمی در ایران امروز را ارائه کنم.

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۴۱
مجتبی نامخواه
گفتگو با نسیم آنلاین
اعتراض شرط و امکان ایجاد «جامعه قدسی» است/از آنارشیسم دی ماه ۹۶ به وندالیسم آبان ۹۸ رسیده‌ایم/ درک معوج از ولایت فقیه، در اثر رسوبات فکری متحجران و محافظه کاران است

 

حجت الاسلام مجتبی نامخواه جامعه شناس و پژوهشگر انقلاب اسلامی در گفتگو با نسیم آنلاین اتفاقات اخیر را از منظر جامعه شناختی مورد بررسی قرار داد و گفت: واقعا جای تعجب دارد در میانه میدانی که می تواند به نابرابری اجتماعی ضربه جدی وارد کند و عقب ماندگی ما را در عدالت عمیق تر کند، در میانه میدانی که می بینیم اعتراض اجتماعی، این مهم ترین امکان جامعه برای تعالی و تقدس چگونه به یکی از دو محاق نظم گرایی و آنارشیسم فرو می غلطتد، باز هم مسئله غالب در میان ما حزب اللهی ها فهم اصل این رویداد و میدان نیست.

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۸ ، ۱۴:۲۴
مجتبی نامخواه

مقاله منتشر شده در مجله علمی پژوهشی معرفت فرهنگی اجتماعی

سال دهم، شماره اول، پیاپی 37، زمستان 1397

تهیه مقاله از طریق این لینک

چکیده
این مقاله با هدف بررسی تجربه و اندیشه امام موسی صدر در زمینة تغییر اجتماعی، در ابتدا به روایت تجربه او در زمینه ایجاد یک تغییر اجتماعی پرداخته و در گام دوم، بر نگرش و نظریه‌ای تأکید می‌کند که این تجربه را پشتیبانی می‌کند. این بررسی مستلزم پاسخ به شش پرسش اساسی مطرح در حوزة تغییر اجتماعی شامل چیستی، چگونگی، آهنگ، شرایط، عوامل و کارگزاران تغییرات اجتماعی است. برای این کار، ضمن بررسی روایت‌های کنشگران و ناظران این تغییر، با روش تحلیلی، آثار امام موسی صدر مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی این تحقیق نشان می‌دهد، امام موسی صدر چیستی تغییر اجتماعی را ضرورتی هم‌بود با توحید و تکامل انسان قلمداد کرده و چگونگی آن را به انقلاب مستمر ارجاع می‌دهد. درباره آهنگ تغییر، به تغییری تدریجی و خُرد و با محوریت خدمت به انسان‌ها معتقد است و ضمن در نظر گرفتن شرایط وجودی و عینی تغییر اجتماعی، بستر فرهنگی را زمینه‌ساز پیدایش کارگزارنی برای تغییر اجتماعی به حساب می‌آورد. در زمینه کارگزاری تغییرات نیز ضمن طرح دو دوگانة مردم/ نخبگان و جنبش/ سازمان، معتقد است که نیروی لازم برای تغییر، در جریان یک «جنبشِ مردمی» به وجود می‌آید.
کلیدواژه‌ها: امام موسی صدر، تغییر اجتماعی، جنبش اجتماعی، تغییر انسانی.



۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۵۷
مجتبی نامخواه

دوستانی که مباحث این وبلاگ را دنبال می‌کنند، کم و بیش تأکید بر مقوله تغییر را ملاحظه کرده‌اند. پیشنهاد می‌کنم برای توضیح بیشتر درباره این مفهوم، کتاب تغییرات اجتماعی از منظر متفکران مسلمان را از نظر بگذرانند. این کتاب مجموعه مقالاتی است که توسط پژوهشکده علوم انسانی پژوهشگاه بین‌المللی المصطفی(ص) منتشر شده و به موضوع تغییر در اندیشه متفکرین مسلمان می‎پردازد. در فصل اول این کتاب، صفحات 41 تا 74 موضوع تغییر اجتماعی از دیدگاه امام خمینی را تا حدودی توضیح داده‌ام.

تغییرات اجتماعی از دیدگاه متفکرین مسلمان

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۲۱
مجتبی نامخواه

 

گزیده:

نگذاریم اراذلِ اهلِ اغتشاش از اصحاب اهل اعتراض به عنوان سپر انسانی استفاده کنند. اگر این تفکیک تحلیلی و سپس اجتماعی انجام شود، به زودی و به راحتی یک نیم‌روز، دیگر بن‌سلمان و ترامپ، موضوعی برای توییت نخواهند نداشت.

همان جوانان مؤمنی که بن‌سلمان و ترامپ را بی‌ داعش کرد، بی ‌توییت هم خواهد کرد. نمادِ این نسل از انسان‌های انقلاب اسلامی، حجتِ شهید، محسن حججی است که در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است»: «هزاران دست از اینجا نیش خورد و هر که می‌خواهد/ بیاید، دست خود را در این کندو بچرخاند».


موسایِ از نیل گذشته هم که باشی، آزمونِ اعتمادِ به خضر را در پیش داری. «پس دم فروبسته مَپُرسیم چه بر جا ماندست/ همچنانت عَلَمی هست که برجا مانده است». چه خوب میدانی فراهم آمده برای آزمونِ یقینِ انسان‌هایِ خامنه‌ای. انسان‌ خامنه‌ای برای بالندگیِ هستی و هویت خود در انتظار غیریت و ضدیت با‌ فتنه‌هایی است که از گور بن‌سلمان‌ها بر می‌خیزد: داعش باشد یا دیگران؛  سامرا باشد یا «غزّه، حلب، تهران، چه فرقی می‌کند»؟


متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۴
مجتبی نامخواه
درآمدی بر جامعه‌شناسی فتنه با تأکید بر رویدادهای 1388


بخشی از 99 درصد که در راستای منافع کاست یک درصدی بسیج شده‌اند دست به ساماندهی و ایجاد یک «جنبش اشتباهی» می‌زنند و این وضعیت در الهیات اجتماعی اسلامی «فتنه» نامیده می‌شود.

۰ نظر ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۱:۰۹
مجتبی نامخواه

 

 

جریان‌های سیاسی عمده در ایرانِ امروز در دو سطح نگرش­‌ها و کنش‌گرها، امنیت‌بنیان هستند. امنیت البته عنصری نیست که اصل یا اهمیت آن مورد تردید باشد؛ آن‌چه هست تفوق و تعدی استلزامات امر امنیتی به میدان امر اجتماعی است. تفوقی که به وضوح ثبات‌گرایی و انسداد تغییر را دامن می­‌زند. در سایه­‌ی همین نگرش امنیتی است که ما، نیروهای اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی، بیشتر به تهدیدهای عرصه­‌ی سیاسی متوجهیم و از «تحدید»های این حوزه غافلیم: به تهدیداتی می­اندیشیم که متوجه ثبات در عرصه سیاست است و از تحدیداتی که تغییر در میدان سیاست را نحیف و مسدود می­‌کند، به کلی فارغیم. این یادداشت در ادامه می­‌کوشد با تمرکز بر مصداق ملموس انتخابات، تحدیدِ تغییرِ سیاسی را با سه محور-استدلالِ «تهی­‌شدن انتخابات از امر مدنی»، «خصوصی­‌سازی انتخابات» و «حرفه­‌ای شدن انتخابات» توضیح دهد. در ادامه نیز در پی آن است که طرحی اولیه از «چه باید کرد؟» در این باره را دنبال نماید. برای آغاز از تجربه زیسته­‌ای شروع می­‌کنیم که به احتمال زیاد، بسیاری از ما کم و بیش در آن مشترکیم.


* این یادداشت، متن تکمیل یافته‌ی یادداشتی است که در ایام انتخابات اخیر (اردیبهشت 96) در نهمین شماره مجله بهمن آذربایجان منتشر شده است. 
۱ نظر ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۷
مجتبی نامخواه
لزوم بازتولید جنبش‌های اجتماعی هم‌بود با انقلاب اسلامی
 
  • حقیقت آن است که مقابله با فقر، منهای «مبارزه» با فقر ممکن نیست؛ نمی‌توان با عینیت تکاثر ثروت، تنها با امر فرهنگی و رواج حقیقت‌هایی در باب نگاه توحیدی به ثروت مقابله کرد. نمی‌توان بدون تشنه بودن به خون سرمایه‌داران زالوصفت و مبارزه اجتماعی، تغییری ایجاد کرد. در یک کلام، فرهنگ آنچنان که مارکس می‌گفت امری روبنایی نیست؛ اما باید توجه کنیم که تمام بنا هم نیست؛ فرهنگ مهم و زیربنای جامعه است؛ همچنان که معرفت زیربنای فرهنگ است. فرهنگ زیربناست اما تمام بنا نیست و بنا نیست همه چیز با تغییر فرهنگ اتفاق بیفتد. توجه به امر اجتماعی یعنی کار کردن در زیربنای جامعه کافی نیست.

بازگشت به امر اجتماعی


* یادداشت منشر شده در روزنامه فرهیختگان (اینجا و اینجا)
۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۱۹
مجتبی نامخواه

«تغییر بنیادینِ انقلاب‌گریانه» یا «تغییر عقیمِ محافظه‌کارانه»


انقلابی‌گری در ذات خود تغییر‌گرایی را به همراه دارد. در مقابل و در ذهن و زبان‌ محافظه‌کاران، این تثبیت وضع موجود است که بر تغییر آن تفوق دارد. این تفوق البته به این معنی نیست که محافظه‌کاران هیچ تغییری را برنمی‌تابد. سطحی از تغییر نه‌ فقط قابل انکار نیست که ضرورت زندگی اجتماعی است. موضع دقیق محافظه‌کاران «تفوق ثبات بر تغییر» است. آنچه محافظه‌کاری با آن مخالف است تغییر «بنیادین» است، نه هرگونه تغییری. همچنین این احتمال وجود دارد محافظه‌کاری به تغییری دل ببندد که در راستای کسب قدرت باشد: محافظه‌کاران همواره همه‌چیز را در حال از دست رفتن تصور می‌کنند؛ این بدان معناست که باید به قدرت و اقتدار کلان دست یابند تا مانع این امر شوند.

انقلابی‌گری اما در پی نیل به وضع مطلوب است و به این واسطه و به نحوی ثانوی به عبور از وضع موجود می‌اندیشد. عبور از وضع موجود هم ‌فقط عبور از رییس‌جمهور نیست. قبیله‌گرایان سیاسی و قبایل اصولگرا و اصلاح‌طلبِ درون آن، بخشی از وضع موجود هستند نه آلترناتیو آن. عبور از یک قبیله به سمت قبیله‌ای دیگر نه آن‌قدر مهم و شورانگیز است که مطلوب باشد و نه حتی با اندک اطلاعی از وضع موجود ممکن خواهد بود. ما در پی آنیم که از کلیت وضع موجود عبور کنیم؛ نه این که با گفتنِ «مردم از دسته‌بندی‌های رایج خسته شده‌اند»، دسته‌بندی‌های غیررایجی ایجاد کنیم که دسته‌بندی‌های رایج را نجات داده و بازتولید کند. سیطره‌ی محافظه‌کاران تجددمآب از یک‌سو و تصلب محافظه‌کاران سنت‌مآب از سوی دیگر، امکان عملی تغییر در عرصه‌ی سیاسی را عمیقاً تحدید ساخته است اما شکستن این محدودیت‌ها برای فرزندان انقلاب، به حول و قوه‌ الاهی کار دشواری نخواهد بود.

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۹
مجتبی نامخواه

    عدالت خواهی و محافظه کاری

اندیشیدن درباره‌ی مفاهیم و پروژه‌ی عدالت‌خواهی بخشی از کوشش عمومی برای اقامه‌ی قسط است و این کوشش وقتی ممکن می‌شود که در بطن و متن یک حرکت عمومی باشد. ما امروز برای تداوم عدالت‌خواهی‌مان نیازمند بازاندیشی در پروژه‌ی عدالت خواهی هستیم.

بحثی که در ادامه پیرامون عدالت خواهی و محافظه‌کاری خواهیم داشت می‌تواند از مصادیق این بازاندیشی باشد.


* خلاصه بحث ارائه شده در نشست جنبش عدالت‌خواه دانشجویی- مشهد مقدس بهمن 1395
جزوه PDF دریافت
حجم: 1.8 مگابایت

۱ نظر ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۲
مجتبی نامخواه