طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۲۰۶ مطلب با موضوع «یادداشت‌ها» ثبت شده است

درحاشیه نام‌سال1398: رونق تولید

 در تحلیل و تصریحی که انقلاب و رهبر انقلاب درباره اقتصاد و نظام اقتصادی دارند، «تولید ستون فقرات اقتصاد است» و «کارگر ستون فقرات تولید است».
ای کاش پیش از شروع به تحلیل های فانتزی  که رونق تولید را محدود و منحصر می‌کند به خرید و مصرف کالای ایرانی؛ به یاد داشته باشیم که ستونِ فقراتِ تولید را چه بارهای گرانباری سنگین و بلکه خم کرده:

  • فاصله و تبعیض‌های مصوب ده- بیست برابری دستمزد کارگران و حقوق مدیران!
  • رویه های سخت گیرانه قضایی در مورد اعتراض‌های کارگری که به عنوان نمونه و نشانه به تازیانه بر گُرده کارگران منتهی می‌شود.
  • فوران نگاه های امنیتی به کنش‌های کارگری (مطالبات و اعتراضات کارگری و ...)
  • دالان تو در تو و اغلب بن‌بست پیشِ روی کارگران برای اعتراض. بن‌بست‌های حقوقی پیش روی کارگران برای اعتراض موثر
  • نابرابری رسانه‌ای (به عنوان نمونه مقایسه کنیم حق السهم اتاق_بازرگانی و تشکل های کارگری را از آنتن صدا و سیما)
  •  چالش پیش روی شوراهای کارگری و مسئله تشکل و ساماندهی
  • فروکاستن رونق تولید به خرید کالای ایرانی، پاسخی اقتصادی و خُرد است به مسئله‌ای اجتماعی و کلان؛ پاسخی که البته ناکارآمد است و ناکافی...
۰ نظر ۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۴۴
مجتبی نامخواه

انقلاب اسلامی ایران مانند هر دگرگونی اجتماعی دیگری، در برابر «دیگری‌»هایی امکان و سپس وقوع یافته است. اگر دیگری انقلاب فرانسه، محافظه‌کاریِ تکیه داده به سنت، آن‌چنان که ادموند برک تفسیر می‌کرد بود؛ انقلاب اسلامی به شکلی توأمان در تقابل مستقیم با محافظه‌کاران متکی به سنت و همزمان در تقابل با متجددانِ منتقد سنت پدید آمد. بر این اساس می‌توانیم بگوییم آرایش دیگری‌های انقلاب اسلامی ایران، همچون دیگری انقلاب فرانسه چندان ساده و بسیط نبود. انقلاب اسلامی مخالفینی نیرومند در کانون‌ها و طبقات متقاطع اجتماعی، در حجره‌ها و کافه‌ها داشت و همین درک دیگری‌های انقلاب اسلامی را به موضوعی پیچیده و در خور تأملاتی ضروری تبدیل می‌کند.

در میان جمیع دیگری‌های انقلاب اسلامی،  «سرمایه‌داری» از جمله غیرهایی است که به رغم وجودی مؤثر و تأثیراتی فزاینده، به دلایلی نادیده گرفته شده و یا حتی انکار می‌شود. چهاردهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وجود یک سرمایه‌داری مبسوط الید ایرانی یک واقعیت است. واقعیتی که به دلایلی مبهم و گاه متضاد دیده نمی‌شود تا روز به روز، بیش از پیش رشد یابد و به عرصه‌های حیات اجتماعی ما چنگ اندازد. سرمایه‌داری ایرانی چیست؟ در چه ابعادی از زندگی اجتماعی اقتصادی ما پیشروی کرده و پیش‌ران‌های آن کدام است؟ یادداشت حاضر می‌کوشد به قدر توان طرحی از پاسخ به پرسش از چیستی سرمایه‌داری ایرانی را دراندازد.

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۴
مجتبی نامخواه

انتشار متن موسوم به سند پایه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پیش و بیش از آن‌که به محتوایِ متن خود دلالت دهد، به فرامتنی ارجاع داد که نشانگر مسئله­بودگی چگونگی پیشرفت در وضع کنونی ماست. پیش از این، شاید حدود سه دهه قبل، پرسش از چگونگی پیشرفت در کلیت خود، به میزان کنونی مسئله عمومی نبود. ما در زمینه پیشرفت طی دو سه دهه اخیر از سطوح صرفاً پراتیک عبور کرده و به موقعیتی رسیده‌ایم که در آن پیشرفت وجهی پرابلماتیک یافته است. ممکن است در پاسخ به مسئله‌ی چگونگی پیشرفت، راه را به خطا رفته باشیم؛ همچنان‌که در مواردی این چنین است. مهم اما قرار داشتن در موقعیتی است که هستیم، موقعیت پرسش از چگونگی پیشرفت.

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۱
مجتبی نامخواه

حضور امر مدرن در جامعه ایرانی، تحدید نقش‌ها و کارکردهای اجتماعی نهاد روحانیت را به دنبال داشت. آغاز مواجهه‌ ما با امر مدرن، آشنایی با رویه‌ سخت و نظامی آن بود. بهت و حیرتی که در جنگ‌های ایران و روس و پس از مشاهده‌‌ جنگ‌افزارهای ملل راقیه، به سربازان ایرانی دست داد، از دروازه‌ جنگ به جهان اجتماعی ما ایرانیان راه یافت. کمی بعد پای اقتدار سیاسی ملل اروپایی نیز به جامعه ایرانی باز شد. استعمار با تقویت استبداد، به تثبیت بهت حاصل از مواجهه ما با امر مدرن دامن ‌زد و ذهن جست‌وجوگر انسان ایرانی را بیش از پیش کنجکاوِ درک معمای مدرنیته کرد. برای انسان ایرانی این پرسش به صورت جدی مطرح می‌شد که «چرا آنها پیشرفت کردند و ما عقب ماندیم؟» مرحله‌ بعدی آشنایی ما با امر مدرن، آشنایی با نظام‌های معرفتی و نظری پشتیبانِ این امر بود. در این مرحله بود که انسان‌هایی مبهوت و شیدا راز امر مدرن را در نظام فرهنگی و معرفتی و فلسفی آن جست‌وجو کرده، به تقلید از آن و تولید تام آن، از فرق سر تا ناخن پا اقدام کردند.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۴۲
مجتبی نامخواه


خدمت و امر اجتماعی

در یک بررسی گذرا پیرامون فلسفه و تاریخچه نهاد روحانیت شیعه، می‌توان کارکردهای اجتماعی روحانیت را به دو دسته عام «کارکردهای فکری- نظری» و «کارکردهای عینی- عملی» تقسیم کرد. در ساحت فکری- نظری روحانیت به «هدایت فکری و دینی»، بازخوانی و بازنشر آموزه‌های دینی در میان آحاد جامعه می‌پردازد. اما کوشش‌های روحانیت در ساحت عینی- عملی شامل دو بخش می‌شود: در یک سطح، روحانیت کلیت نظام اجتماعی را نشانه می‌گیرد و در سطحی کلان، برای برپایی نظام اسلامی به هدایت سیاسی می‌پردازد. در سطح خُرد نیز «خدمت اجتماعی» همواره وجهه همت روحانیت شیعه بوده است. به‌عبارت دیگر، اگر بر حسب استدلال فارابی غایت زندگی اجتماعی انسان را «سعادت» بدانیم؛ «سیاست»، تدبیرِ کلان نیل مُدُن به آن و «خدمت»، راهبرد خُرد آن است.

اگر مبتنی بر چنین منطقی به تحلیل کارکرد / وظایف روحانیت بپردازریم می‌توانیم به سه‌گانه «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی» دست پیدا کنیم. رهبر انقلاب در سخنرانی در جمع طلاب تهران از این سه مورد به‌عنوان وظایف عمده روحانیت شیعه یاد می‌کنند. بر حسب این تحلیل، خدمت اجتماعی یک‌سوم یا یکی از سه وظیفه / کارکرد عمده روحانیت شیعه است؛ درحالی‌که معدود متون تحلیلی / جامعه‌شناختی پیرامون سازمان روحانیت و فلسفه آن، از اساس کارکرد «خدمت» را برای روحانیت قائل نیستند. به این دلیل است که پرداختن به موضوع و موضع «روحانیت و خدمت» تا حدودی دشوار است. از انکار یا نادیده گرفتن اساس این کارکرد که بگذریم، کمتر متن مدونی به این موضوع پرداخته است؛ کمتر گزارش عینی یا تحلیلی نظری در این‌باره وجود دارد و کمتر صاحب‌نظری را در این حوزه می‌توان سراغ گرفت.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۰
مجتبی نامخواه

  شهید مطهری یکی از اصلی‌­ترین متفکرانی است که کوشیده تحلیل­‌هایی اسلامی درباره مسائل اجتماعی معاصر ارائه بدهد. کوشش­‌های انتقادی شهید مطهری علیه تفکر التقاطی و اندیشه­‌های متأثر از ماتریالیسم نظری و عملی، و خوانش­‌های ایجابی از ظرفیت­‌های اجتماعی مفاهیم اسلامی، میراث گران‌بها و تجربه­‌ای مهم از تأمل پیرامون مقولات اجتماعی به دست می­‌دهد. مقوله «خدمت اجتماعی» یا خدمت به خلق یکی از این مفاهیم است. یادداشت پیش‌رو می­‌کوشد گزارشی اجمالی از دیدگاه شهید مطهری در تحلیل مفهوم خدمت به دست بدهد.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۶
مجتبی نامخواه


نگاهی به کارکردهای سه‌گانه روحانیت و کارکرد فراموش‌شده

چندی پیش رهبر انقلاب در یک صورت‌بندی سه‌گانه‌ از نقش و کارکردهای اجتماعی روحانیت، «هدایت»، «سیاست» و «خدمت» را به‌مثابه سه وظیفه مهم برجسته کردند.[1] از این سه کارکرد، هدایت به‌نوعی همزاد روحانیت است. توجه به کارکرد سیاست نیز اگرچه گاه در فراز و گاه همچون سال‌های منتهی به آغاز نهضت امام خمینی، در فرود بوده اما دست‌کم در پنجاه سال اخیر، روزبه‌روز مورد توجه فزاینده قرار گرفته است. «خدمت»، اما کارکردی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و در شرایط کنونی به دلایلی روحانیت کمتر نسبت به خدمت اجتماعی احساس وظیفه می‌کند.

مراد از خدمت اجتماعی در این تقسیم‌بندی رهبر انقلاب، آن‌چنان که خود تصریح می‌کنند عبارت است از «مدرسه‌سازی، بیمارستان‌سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه‌ها». خدمت اجتماعیِ روحانیت به این معنا گاه به‌کلی فراموش و یا حتی انکار شده است.[2] با این حال این نسیان و انکار، بیشتر یک عارضه معاصر و دست‌کم مربوط به یک سده اخیر است. بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد پیش از آغاز قرن جاری، نه فقط روحانیت، کارکرد خدمت اجتماعی را انکار یا فراموش نمی‌کرده است، بلکه با اهتمام تام به آن متوجه بوده و تجربه‌های بی‌بدیلی در این زمینه شکل داده است.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۴
مجتبی نامخواه

تأملی درباب نتیجه معکوس کنش امنیتی و محافظه‌کارانه در ساحت رسانه و جامعه


سال 1388 حکم انتصاب مجدد مهندس عزت‌الله ضرغامی به ریاست سازمان صدا وسیما حاوی یک بخش غیرمعمول بود. فقدان تحولات مد نظر در پنج ساله اول باعث شد تا رهبر انقلاب در پایان حکم مجدد، برای تحول در ابتدای دوره دوم، با لحنی غیرمتداول و انتقادی، یک اولتیماتوم یک‌ساله را تعیین کنند. بنابود در این یک سال ریاست سازمان روحیه‌ی غیرتحول‌خواهانه و محافظه‌کارانه خود را کنار گذاشته و دست به کار انجام تحولاتی قابل «اندازه‌گیری» بشوند. امری که اگر چه هیچ‌گاه در احکام مجدد از سوی رهبری سابقه نداشت اما رویه ثبات‌گرای ریاست وقت سازمان این خلاف‌آمد عاد را اقتضا می‌کرد. در آن زمان هیچگاه این تصور وجود نداشت روزگاری فرا برسد که سازمان صداوسیما وضع موجودی غیرقابل قبول‌تر از این را تجربه کند. حتی وقتی اندکی پس از انتصاب ریاست بعدی سازمان، مناسباتی باعث استعفای او شد، گمان نمی‌شد آن سازمان به چنین روزگار و وضعی برسد. 

۰ نظر ۲۱ آذر ۹۷ ، ۱۴:۵۹
مجتبی نامخواه

 

 

چندی بود و هست که ذیل تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر کنشگری اجتماعی، در حال جستجو و تأمل پیرامون تأثیر پیدایش سوژه‌ی آنلاین بر کنش تغییرخواهانه (عدالت‌خواهانه) بوده و هستم. در پی این‌که جهان آنلاین چه امکان‌ها و محدودیت‌هایی برای ایجاد تغییرات اجتماعی فراهم آورده است؟

در این میان انتشار یک نامه از یک تشکل دانشجویی به رهبر انقلاب را دست‌مایه‌ و مصداق مناسبی دیدم، برای در میان گذاشتن طرحی اولیه‌ی از آن‌چه یافته و آموخته بودم.

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۰:۰۲
مجتبی نامخواه

    گفتاری درباره «ایران» و «مردم» در انقلاب دوم

1.   مطالعه‌ی اسناد به دست آمده به ما می‌گوید سفارت آمریکا در ایران، مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران است. سفارت آمریکا با رجال عمده سیاسی ارتباط گرفته و جریان‌سازی می‌کند. توسط مرتبطین خود روزنامه و مجله تأسیس می‌کند و مثل یک حزب تمام عیار چشم به کسب قدرت در مناصب و تغییرات سیاسی دارد. مهم‌تر از همه در گوشه گوشه‌ی کشورمان غائله‌های جدایی‌طلبانه ایجاد می‌کند. آن‌ها تصمیم گرفته‌اند برای مقابله با انقلاب اسلامی، ایران را نابود کنند.  سفارت آمریکا یک اتاق جنگ تمام عیار علیه ایران و انقلاب ایران در قلب تهران است. ماجرای گردآوری اسلحه در سفارت، کودتا یا پناه‌دادن به محمدرضا پهلوی و احتمال بازگرداندن آن فقط بعد سیاسی و تقریباً کم‌اهمیت‌تر ماجراست. نقش‌هایی که سفارت آمریکا در آن ایام ایفا می‌کند خیلی بیشتر از این‌هاست.

۰ نظر ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۰:۲۴
مجتبی نامخواه

باز این چه جنبش است؟ یک

 

اربعین را نباید به مثابه یک ابرآیین (آیین بزرگ) بینیم، اربعین یک فرا آیین (فراتر از آیین) است: رویدادهایِ روی داده در فرایند اربعین در عین معهود و مسبوق بودن در دیگر آیین‌های حسینی، فراتر از آن است که در چارچوب یک مناسک آیینی بگنجد.

*

ما در جریان پدیده‌ی اربعین با رویدادهای بدیع و خارق‌العاده‌ای مواجهیم که لبه‌های آن از ذیل مفهوم مناسک آیینی بیرون می‌دود. این وجه تمایز و پدیده‌گونگی به ما اجازه می‌دهد که از «جنبش اربعین» سخن بگوییم. احتمالاً ما با ضمیمه‌ کردن مفهوم «جنبش» به «آیین» بتوانیم سهم بیشتری در مشاهده و تحلیل رویدادهای پدیده‌ی اربعین داشته باشیم.

*

هر جنبش از یک ایدئولوژی خاصی بهره می‌برد. ایدئولوژی جنبش اربعین چیست؟

*

چگونه می‎شود در مناسک و آیین بزرگداشت قیامی که با «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» آغاز شده و با طلب اصلاح، «طَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» و نیز با خواست امر به معروف و نهی از منکر، «أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ» ادامه یافته است، شرکت کرد بی‌آن‌که این مناسک به آن اهداف دلالت دهد؟

*

چگونه می‌توان تصور کرد مناسک مربوط به بزرگداشت یک قیام، شرکت‌کنندگان را به صریح‌ترین جملات و ایده‌های آن قیام مرتبط ننموده و آن‌ها را در مسیر تحقق این اهداف منسجم و توانمند ننمایند؟

*

امروز سیمای قریب به اتفاق جوامع اسلامی عبارت است از تسلیم در برابر نابرابری جهانی و سکوت در برابر نابرابری‌ها داخلی. آیا نخبگان در جوامع اسلامی در برابر این نابرابری مسئول نیستند؟

*

امام حسین(علیه‌السلام) نخبگان و علمای دینی جهان اسلام را به طرزی رادیکال نقد می‌کنند و می‌فرمایند شما با سکوت و محافظه‌کاری‌تان ضعیفان و فقرا و زمین‌گیر شدگان را تسلیم ظالمان و روابط ظالمانه کرده‌اید، شما بزرگترین مصیبت و بدبختی جوامع‌تان هستید ولی نمی‌فهمید.

*

پرسش‌های امام حسین(علیه‌السلام) از نخبگان مذهبی، پرسش‌های نقد و امروزین است. پرسش این است چرا به واسطه‌ی سکوت و ترس شما از مرگ، توده‌های مستضعف مردم برده‌ی روابط و مناسبات ظالمانه شده‌اند یا از معیشت روزمره‌ی خود بازماندند: «فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم، فمن بین مستعبد مقهور وبین مستضعف علی معیشته مغلوب».

*

پرسش اصلیِ پیش روی ما این است که آیا می‌توان مناسک آیینی اربعین را بدون توجه به این پرسش‌ها و گفتارهای صریح حسینی پی‌گرفت؟ فراموش نکنیم مناسکی که محتوای لازم را نداشته باشد یک خوبِ ناقص نیست، بلکه اشتباهی معرفتی و اجتماعی است که ارتکاب و تکرار آن، هر چند با نیت‌های خالصانه باشد، به بازتولید و تقویت «اسلام مناسک میان‌تهی» در برابر «اسلام ناب» منتهی می‌شود.

 

۰ نظر ۰۷ آبان ۹۷ ، ۱۴:۰۸
مجتبی نامخواه

 

بر خلاف آن‌چه اغلب تصور می‌شود مهم‌ترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی می‌کنند. مهم‌ترین اقدام برای پوچ و بی‌معناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آن‌چه توطئه‌های استکبارجهانی علیه ما را ممکن می‌کند، استکبار ایرانی است.

*

ما حزب‌اللهی‌هایی هستیم که سال‌هاست ذهن و زبان‌مان را اشرافیت ریش‌دار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمی‌گوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه "کارگران"». آن‌چه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطه‌ی تازیانه‌هایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت می‌زند، منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانه‌هایی که استکبار جهانی به گُرده‌های بردگان می‌زند ‌بیاشوبیم و نسبت به گُرده‌های کارگران بی‌تفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی می‌کند؟

*

عاشورا پژواک فریاد مردی بود که می‌فرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک ‌میان‌تهی، کلمات و آیین‌ها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جامانده‌ی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.

*

در جامعه‌ای که حقوق نجومی قانون باشد، تازیانه بر گرده‌ی کارگران هم قانون خواهد بود. همه ما جامانده و وامانده‌ی واقعیِ اربعین و حسین(ع) هستیم اگر این وضع را ببینیم و دمِ مؤثر برنیاوریم.

 

۱ نظر ۰۷ آبان ۹۷ ، ۱۳:۱۴
مجتبی نامخواه
در مطلبی با عنوان تغییر به مثابه تبلیغ سعی کرده‌ام در حد توان و در چهار محور، گزارشی جامع از پروژه اجتماعی - فکری امام موسی صدر در لبنان به دست بدهم:

  •  لبنان قبل از امام موسی صدر به روایت شهید چمران
  •  امام موسی صدر و تغییر اجتماعی
  •  مؤسسات امام موسی صدر: نهادهای خدمت و تغییر
  •  جمع‌بندی الگوی تبلیغی امام موسی صدر

تغییر به مثابه تبلیغ


این مطلب در هفتمین شماره‌ی مجله رسائل، صفحه‌های 82 تا 94 منتشر شده است. در ادامه مطلب، تصویر بیان مسئله و مقدمه‌ی این مطلب آمده است.

۰ نظر ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۰۵
مجتبی نامخواه

علم اجتماعی چه نیازی به رسانه دارد؟

گزیده:

*همواره برای علم اجتماعی­‎ای که از دل مباحثه انتقادی با علم مدرن خلق شده و خواهد شد این آسیب محتمل وجود دارد که در کشاکش کوشش برای رهایی از «تجددزدگی»، به دامن «تجردزگی» در افتد.

*علم اجتماعی اما اگر به «درد» مردم نپردازد، به چه درد مردم می‌خورد؟
*این مردمِ به زعم نخبگان ناآگاه از علوم اجتماعی نیستند که نیازمند رسانه­‎ها هستند تا خطابه­‎ی ایدئولوژی­‎های مدرن یا نقدهای معرفت­‎شناختی منتقدان­‎شان را بخوانند؛ این اصحاب علوم اجتماعی هستند که برای رهایی از دامِ امتناعِ تجدد و تجرد، نیازمند «مردم» هستند.

۰ نظر ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۲۲
مجتبی نامخواه