طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۲۰۶ مطلب با موضوع «یادداشت‌ها» ثبت شده است

در روزهای اخیر اقدام‌های رو به جلو علیه کرونا با یکی از هفت نگرش اجتماعی بازدارنده مواجه می‌شد:

اول. عده‌ای گفتند بازی سیاسی طرفداران دولت برای کاهش مشارکت است. برای آن‌ها سیاست مهم‌تر از سلامت است.

دوم. عده‌ای گفتند اعمال محدودیت‌ها برای زدن زیارت و ولایت است. برای آن‌ها درکی که از زیارت و مذهب دارند مهم‌تر از سلامت است.

سوم. عده‌ای گفتند توطئه آمریکا و غرب است. برای این‌ها توطئه مهم‌تر از سلامت است.

چهارم. عده‌ای گفتند سرایت بیماری امکان ندارد! و درمان آن نزد اطباء اسلامی است. برای آن‌ها پاسخ اسلامی به مسئله مهم‌تر از سلامت است

پنجم. عده‌ای گفتند از شنبه همه چیز عادی می‌شود اما شنبه آغاز هفته پیک کرونا ست. آن‌ها متخصص امنیت هستند و برای آن‌ها امنیت مهم‌تر از سلامت است.

ششم. عده‌ای هم تلاش کردند از هر اقدام یا عدم اقدامی برای مخالفت با جمهوری اسلامی و بازتولید هراس در جامعه استفاده کنند. برای آن‌ها براندازی مهم‌تر از سلامت است.

هفتم. عده دیگری هم البته وجود داشتند؛ کسانی که بسترساز برآمدنِ «از شنبه همه چیز عادی می‌شود» هستند اما یا در سکوتند و یا آدرس سازمان بهداشت جهانی را می‌دهند. برای آن‌ها غرب مهم‌تر از سلامت است.

سلامت مسئله برجسته این روزهای ماست. عدالت اما مسئله هر روز ماست. مواضع هفت گانه فوق اما در برابر هرگونه مسئله گرایی مقاومت منفی بازتولید می کنند. از این روی نقش این هفت دسته فوق در قصه عقب‌ماندگی در عدالت، با نقش این روزهاشان تقریباً مشابه است.


یادداشت منتشر شده در کانال تلگرام طبقه سه

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۳۱
مجتبی نامخواه

به یاد استاد سید هادی خسروشاهی

 

قبل‌تر گمان می‌کردم جستجو در آثار و آراء سید جمال برای ما خیلی مهم است اما اخیراً متوجه شدم این کار خیلی خیلی مهم است و چه بسا یکی از ضروری‌ترین نیازهای فکری زمانه ماست. در زمانه‌ای که تحجر در میان بخش قابل توجهی از اهالی تفکر اسلامی و نیز نیروهای دوستدار انقلاب اسلامی رشد قابل ملاحظه‌ای داشته؛ در زمانه‌ای که برخی نیمه‌سوادها ناسزا به سید جمال را رسالت خود می‌دانند! خیلی مهم است که ما بتوانیم متن مقالات و رسائل سید جمال را بخوانیم؛ خیلی مهم است از زندگی او چیزهای بیشتری بدانیم و از اسناد مهمی پیرامون او را اطلاع کسب کنیم. در هجوم نیمه‌سوادهایی که مضمون تحول در علوم اجتماعی و طبیعی را یکسره هجو کرده‌اند، اندیشه اجتماعی سید جمال یکی از مهم‌ترین درس‌هایی است که باید فرابگیریم. استاد سیدهادی خسروشاهی به طرز عمیقی این نیاز را درک کرده بود و از معلم‌های بی‌نظیرِ سیدجمال بود برای نسل ما.

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۰۰
مجتبی نامخواه

تلاش برای بازتعریف اجتماعی انتخابات؛ گذری بر معنای «پیروزی»


از جمله مهمترین مفاهیمی که به واسطه تفوق تفکر جناح راست و احزاب اصولگرا، در ذهن نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی (حزب الله) مغلوبه شده، مفاهیم و دوگانه های شکست/پیروزی، تکلیف/نتیجه و مانند آن است. از آن جا که احزاب در معنای کنونی آن تنها قبائلی جهت کسب، حفظ و بسط قدرت هستند، کلیه روندهای مشارکت سیاسی را به فرایندهای در راستای کسب قدرت تقلیل داده‌اند. آن‌ها در هیچ انتخاباتی، هیچ هدفی به جز طی مسیرهای منتهی به کسب قدرت ندارند. انتخابات یک فرصت بی‌بدیل برای بسط جمهوریت به لایه‌های اجتماعی، گفتگو، دیدار با دیگری، بیان ایده‌ها، بازتولید سرمایه اجتماعی، ابراز هویت و غیریت و نقد و پالایش روندهای بسیج نیروی اجتماعی است. حزبی‌ها اما از انتخابات فقط کرسی را می‌فهمند. آن‌ها عملا «انتخابات» را به «منتخب» تقلیل داده‌اند و تنها چیزی که برای‌شان اهمیت دارد طی مسیرهایی است که قبیله را در دست‌یابی به قدرت نزدیک‌تر کند. از این رو دال مرکزی گفتار و رفتار انتخاباتی آن‌ها وحدت است نه هیچ چیز دیگر.
در نگاه انقلاب اسلامی اما آن‌چه سیاست‌ورزان حرفه‌ای و حزبی مقصد می‌پندارند تنها یک بهانه است. نتیجه با پیروزی به دست نمی‌آید، بلکه با عمل به دست می‌آید: «موجیم و وصل ما از خود بریدن است؛ ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است».

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۲۰
مجتبی نامخواه

یادداشت‌های بحث ارائه شده در دو نشست «جهان پهلوان» و «قهرمان بدون مرز»؛ منتشر شده در کتاب عقل سرخ؛ یادنامه علوم اجتماعی ایران برای حاج قاسم سلیمانی

عقل سرخ

 

انسان انقلاب اسلامی: حاج قاسم سلیمانی

برای درک وقوع یک پدیده باید از شرایط امکان آن بپرسیم. قاسم سلیمانی به مثابه یک پدیده چگونه امکان یافته است؟ هنگامی که به این پرسش پاسخ بدهیم، خواهیم توانست به این پرسش‌ها نیز پاسخ بدهیم که پیامدهای این پدیده یعنی شهید قاسم سلیمانی و واکنش‌های انسانی به شهادت او و آن‌گاه تشییع شهید قاسم سلیمانی چگونه پدیده‌‌هایی هستند؟ بنابراین مقدم بر هر گفتگویی باید تلاش کنیم به این پرسش‌ها پاسخ بدهیم که حاج قاسم سلیمانی کیست؟ و شرایط امکان آن کدام است؟ هنگامی که در بیستم اسفند 1337 در روستای «قنات ملک» در جنوب کرمان نوزادی متولد شد که نام قاسم را برای او انتخاب کردند؛ هیچ کس چنین آینده‌ای را برای او نه فقط تصور بلکه حتی آرزو هم نمی‌کرد. بعدها خود او هم چنین آینده‌ای را برای خود متصور نبود؛ حتی آن هنگام که در پی پهلوانی بود به روایت تصویری منتشر شده، در سال 1356 در وسط گود زورخانه‌ای در کرمان می‌چرخید. حتی همان هنگام نیز او چنین آینده‌ای برای خود متصور و متمنی نبود. این آینده چگونه برای او ممکن شد؟  

 

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۳۵
مجتبی نامخواه

به مناسبت گرامیداشت مرحوم عبدالرضا حیاتی در اختتامیه جشنواره عمار استان خوزستان

انقلاب اسلامی ما را وارد جهان اجتماعی و فرهنگی تازه‌ای کرد. این جهان اجزاء و انسان‌های به کلی متفاوتی داشت. ازمعرفت و اندیشه، تا مسجد و نهج‌البلاغه تا کتاب‌های امام خمینی و شهید مطهری و دکتر شریعتی؛ از تئاتر و موسیقی و سرود و مداحی، تا خط و نقاشی و هنرهای تجسمی و داستان‌نویسی  و روزنامه‌نگاری؛ همه چیز در جهان انقلاب بود و تازه بود و عبدالرضا حیاتی چکیده‌ای بود از همه‌‌ی چیزها و کارهای تازه‌ای که در جهان انقلابِ ما، در اهواز جاری بود.

عبدالرضا حیاتی

۰ نظر ۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۳۲
مجتبی نامخواه

وقوع زنجیره‌ای از سیلاب‌ها در آخرین روزهای سال 97 و آغاز بهار 98، دریچه‌ی جدیدی به روی ما گشود تا از خلال مسائل پیرامونی این رویداد، بیش از پیش به امر اجتماعی و مسائل آن بنگریم. حوادث طبیعی، آن‌چنان که از عنوان‌شان روشن است، در جهان طبیعی روی می‌دهند اما چگونگی مواجهه‌ی انسانی با این پدیده‌ها، در جهان اجتماعی و ذیل مناسبات متراکمی و متکثر اجتماعی رقم می‌خورد. از این رو در بررسی این رویدادها، باید به مناسبات متعددی توجه داد که میان جهان طبیعی و جهان اجتماعی بر قرار است. در ادامه تلاش می‌شود فهرست‌واره‌ای از ابعاد و مسئله‌های اجتماعیِ سیلاب‌های بهار 98 طرح گردد.

۱ نظر ۲۰ آذر ۹۸ ، ۲۱:۵۸
مجتبی نامخواه

طی یک‌ونیم‌ دهه‌ اخیر که با سقوط صدام، بار دیگر آیین پیاده‌روی اربعین رونق گرفته است، عالَم اسلامی و به‌ویژه شیعی، پدیده‌ای گسترده و بی‌سابقه را مشاهده و تجربه می‌کند؛ رویدادی که در چند سال اخیر، از بزرگ‌ترین آیین جهان اسلام، یعنی حج، نزدیک به ده برابر گسترده‌تر شده است.

به دلیل بزرگی این پدیده است یا دلایل دیگری دارد، هرچه هست، این رویداد توانسته در حاشیه‌ فضاهای حوزوی و ‌آکادمیک، توجهاتی را به خود جلب کند. این توجهات به‌ویژه در نیم‌دهه اخیر گسترش چشمگیری یافته و به تولید و تولد یک حوزه مطالعاتی منتهی شده است. در شرایطی که بی‌توجهی به پدیده‌ها و مسائل جاری، کم‌وبیش سنت رایج محافل حوزوی و آکادمیک است، تولید ده‌ها مقاله و کتاب  و برگزاری سخنرانی و کنگره درباره یک رویداد در جریان، می‌تواند یک گام به پیش تلقی گردد. اگرچه می‌توان چنین حدس زد که خاستگاه حجم انبوهی از مطالعات اربعین، بسترهای وجودی و بروکراتیک فراهم‌شده باشد و به‌وضوح می‌توان دید بسیاری از آنچه در عداد مطالعات اربعین دانسته می‌شود، یک‌سری گزاره‌های ماقبل مطالعه یا خطابه‌هایی هستند که از کرسی دانش القا می‌شوند. بااین‌همه نمی‌توان اصل توجه اندیشوران و تحلیل‌گران به یک پدیده‌ انضمامی را به‌مثابه یک ظرفیت تلقی، و از آن استقبال نکرد.

۰ نظر ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۲
مجتبی نامخواه

تأملی بر آیین اربعین به‌مثابه یک جنبش

[متن تفصیلی]

اربعین را نباید به‌مثابه یک اَبَرآیین (آیین بزرگ) ببینیم؛ اربعین یک فراآیین (فراتر از آیین) است. رویدادهای روی‌داده در فرایند اربعین، در عین معهود و مسبوق بودن در دیگر آیین‌های حسینی، فراتر از آن است که در چارچوب یک مناسک آیینی بگنجد. ما در پدیده‌ اربعین با رویدادهای بدیع و خارق‌العاده‌ای مواجهیم که لبه‌های آن از ذیل مفهوم مناسک آیینی بیرون می‌دود. این وجه تمایز و پدیده‌گونگی، به ما اجازه می‌دهد که از «جنبش اربعین» سخن بگوییم. احتمالاً با ضمیمه‌ کردن مفهوم «جنبش» به «آیین»، بتوانیم سهم بیشتری در مشاهده و تحلیل رویدادهای پدیده‌ اربعین داشته باشیم. ما در پدیده‌ اربعین، با یک آیین ‌جنبش‌گونه و بلکه یک جنبش آیین‌گونه مواجهیم؛ با یک حرکت بینافرهنگی، فراقومی، فراملی، فرامذهبی و حتی فرادینی و انسانی که در عین وجوه بزرگداشت‌گونه و تجلیل‌گرایانه نسبت به رویداد عاشورا، واجد سلسله ابعاد و اهدافی است که یکسره امروزین است.

۱ نظر ۱۰ مهر ۹۸ ، ۱۹:۵۱
مجتبی نامخواه

مقدمه‌ای د رباره ریشه‌های ناکنشگری ما

در حاشیه متن و فرامتن نقد سریال عروس تاریکی (بوی باران)

 

 

خلاصه مطلب:

- از یک منظر، دست کم در شرایط کنونی ما، پاسخ به پرسشِ «مهم‌ترین مسئله اجتماعی ما چیست؟»، یک کلمه بیشتر نیست: «جامعه». جامعه ما در کلیت خود، تا اطلاع ثانوی مهم‌ترین مسئله اجتماعی ماست. مسئله ما این است که یک محافظه‌کاریِ جدید، که یک‌سره فعال و البته تمامیت‌خواه است، در صدد انقیاد و ناکنشگری اجتماعی ماست؛ سریال «عروس تاریکی» یک از بهترین متونی است که تاریکی این نگرش را باز می‌نمایاند. از این جهت تحلیل این سریال، معبر قابل توجهی به دست می‌دهد به مهم‌ترین مسئله اجتماعی روزگار ما.

- ترانه (ناصری) و نقش مکمل او، سهیل (کریمی)، به خوبی کنشگران طبقه متوسط جامعه ما را بازتاب می‌دهند. سرنوشت این دو نقش و اقدامات‌شان، جان‌مایه‌ و هسته اصلی حرف سریال است.

- مسئله اصلی این هسته اصلی آن است که در سر جمع خود، این دو کاراکتر کنشگر یکسره شکست خورده نشان می‌دهد؛ آن‌هم بدترین نوع شکست. ترانه و سهیل با تمام تفاوت سطح کنشگری خود در یک چیز مشترک هستند: آن‌ها علی‌رغم صدق نیت و حسن فاعلی، حسن فعلی ندارند و از لحاظ فعلیت و عاملیت، نادانسته در طرح باندهای بزرگ مافیایی فعالیت می‌کنند.

- سریال در هسته مرکزی معنای خود، حامل یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین ایده‌های محافظه‌کاری ایرانی: کنشگری اجتماعی هر چند به ظاهر خیر است اما نادانسته در دامن شبکه‌ای مخوف، مخفی و پیچیده از شر عمل می‌کند. اگر چنین است، چه باید کرد؟ آیا کنشگری و عدالت‌خواهیِ خوب امکان دارد؟ پاسخ سریال مثبت است. در این‌جا محافظه‌کاری عدالت‌خواه به مثابه یک محلل عمل می‌کند. کنشگری عدالت‌خواهانه امکان دارد اما تنها و تنها در حیطه اختیارات نهادهای رسمی حافظ نظم (نیروهای امنیتی و قضایی) است؛ اگر این نیروهای رسمی نظم به درستی عمل نکنند، آن وقت چطور؟ آن وقت هم «تو چه کاره‌ای» درست است؟ تصویر سریال از ناکارآمدی و الکن بودن بازپرس و نیروی انتظامی، طرح کننده این سطح از پرسش است: اگر در وضعیت طبیعی، کنشگری اجتماعی و قسط‌خواهانه (ترانه و سهیل)، به دلیل ناآگاهی کنشگران اجتماعی از ابعاد پرونده، منتهی به بازی‌خوردن در طرح یک شر بزرگ‌تر می‌شود؛ آیا در صورت ناکارآمدی نهادهای رسمی قضایی و امنیتی، کنشگران اجتماعی حق دارند به مقابله با بی‌عدالتی بپردازند. پاسخ باز هم منفی است. بوی باران از خاستگاهی برخاسته که هرگونه کنشگری اجتماعی را ممتنع، بی‌فایده و یا دارای تأثیرات منفیِ نادانسته جلوه می‌دهد.

- آن‌چه در فرامتن نقدِ عروس تاریکی رخ داد، خود نشانه‌ای است از اهمیت این سریال. این سریال نماینده روح حاکم بر صداوسیما است. محافظه‌کاری ایرانی از صداوسیما برای منفعل کردن طبقه متوسط استفاده می‌کند و این سریال خام‌دستانه از این اراده پرده بر می‌دارد. صداوسیما دانشگاه محافظه‌کاری است.

- همدستی می‌فروش و محتسب، صداوسیما را به ساختاری متصلب‌ و در مرز فروپاشی تبدیل کرده است.

- عروس تاریکی سریالی است که سه مرتبه در مراجع مسئول صداوسیما رد شده ولی با دور زدن این ساختار قانونی در مسیر ساخت قرار گرفته است. طبیعی است در نقد آن باید به جز نقد متن، اشاره‌ای نیز به فرامتن به وجود آورنده این مانیفست محافظه‌کاری داشت. همین اشاره اما کافی است تا کسانی در حد و حدود یک استاد جامعه‌شناسی سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه به انتشار چت‌های خصوصی بپردازند! یا آن دیگری که روزی وزارت‌خانه فرهنگ این مملکت را اداره می‌کرده، شهادت‌نامه بنویسد! یا آن دیگری که بیشترین کلی‌گویی‌ها در زمینه تمدن اسلامی را به نام خود ثبت کرده، از عرشی که خود به نام علوم انسانی اسلامی ساخته‌اند فرود آید و با استناد به چت‌های خصوصی منتشر شده مطلب بنویسد! و گویا این قصه همچنان ادامه دارد.

متن کامل در ادامه مطلب ...

۰ نظر ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۳۰
مجتبی نامخواه

در حاشیه چهارمین تجمع چند وقت اخیر علیه خصوصی‌سازی‌ها

 

روز گذشته برای چهارمین مرتبه طی چند ماه اخیر، جمعی از جوانان انقلابی در اعتراض به روند خصوصی‌سازی‌ها تجمع کردند. حالا وزارت اقتصاد و امور دارایی، سازمان خصوصی‌سازی، دولت و قوه قضاییه؛ اگر نگوییم صدای اعتراض علیه خصوصی‌سازی‌ها را شنیده‌اند. به علاوه طی کمتر از سه ماه اخیر دو بار در عالی‌ترین سطح کشور، رهبر انقلاب در سخنرانی‌هایی عمومی و در دیدار با جوانان، حرکت‌های اعتراضی علیه خصوصی‌سازی را تایید کرده (1/3/1398) و به تصریح از مخالفت خود با خصوصی‌سازی‌ها سخن گفته و تأکید کرده‌اند که ایشان نیز منتقد و بلکه «مهم‌ترین منتقد عملکردها» در زمینه خصوصی‌سازی هستند. (16/5/1398) با این همه خصوصی‌سازی‌ها، با روندی کم و بیش مشابه گذشته ادامه دارد و متوقف نمی‌شود.

 مسئله چیست؟

۲ نظر ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۶
مجتبی نامخواه

 

 

تجربه تاریخی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ما می‌گوید، آنچه امام گفت همان می‌شود. شاید کمی زمان ببرد اما زمانه‌ای فرا می‌رسد که بسیجی و حزب‌اللهی، فراتر از راننده اسنپ و فراتر هر مسئله فرعی دیگری، به مخالفت با پول‌پرستی و مقابله با طبقه مرفه جدید بیاندیشد. یقین معنوی به جای خود، تجربه عینی نشان داده آن عصری که نیرو انقلاب و مسئله‌هایش فراتر از این باشد، آن عصری که انسان بسیجی فراتر از وضع موجود، انسان خمینی و انسان خامنه‌ای باشد، فراخواهد رسید.

آن عصرِ فراتر فراخواهد رسید و این چند جوان بسیجی، که حالا مورد امنیتی‌ و قضایی دارند؛ آن تجمع کوچکی که چندی قبل برقرار شد و برای اولین بار کارگران و طلاب و دانشجویان، شانه به شانه هم علیه آن‌چه خصوصی‌سازی می‌خوانندش، شعار دادند؛ همگی مبشرانِ تنهایِ آن عصر فراتر هستند در زمانه‌ی ما.

 

 

۱ نظر ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۹
مجتبی نامخواه

 


«جنگ فقر و غنا» به مثابه یک نظریه و چارچوب مفهومی، تعریفِ منحصر به فردِ انقلاب اسلامی از نابرابری اجتماعی را بازتاب می‌دهد.

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۸ ، ۲۳:۳۱
مجتبی نامخواه


هر طور حساب کنیم نسبت به گذشته، مناسبات سرمایه‌داری در ایران بسط بیشتری پیدا کرده است اما ما حداکثر آب در هاون می‌کوبیم؛ باید شکست این هاون‌ها را!

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۱
مجتبی نامخواه

اصولگرایی نو وکهنه را که بشکافیم و حتی نشکافته، به هسته اصلی‌اش می‌رسیم: محافظه‌کاری سنتی- بازاری و محافظه‌کاری حکومتی- امنیتی دو جریان عمده‌ای هستند که سال‌هاست ذهن و زبان حزب‌الله را در معادله‌ها و دوگانه‌های حزبی- قبیلگی خود به زیر کشیده‌اند.
حاصل این محافظه‌کاری، پیش و بیش از هر چیز نابودساختن امکان‌های کنشگری حزب‌الله (نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی)؛ و تقلیل جایگاه اجتماعی آن‌ها تا حد پادوهای حزبی- انتخاباتی است.
«رهبر انقلاب» به عقب‌ماندگی در عدالت اعتراف می‌کند، اقرار می‌کند و نزد خدا و خلق اعتذار می‌کند؛ «انسان انقلاب» اما بی‌تفاوت یا بدون کنش مؤثر از کنار این نابرابری هار می‌گذرد؛ چرا؟ چرا انبوهی از نابرابری‌ها و نتایج آن در خصوصی‌سازی‌ها، اعتراض‌های کارگران، بحران‌های زیست محیطی و غیره انسانِ انقلاب را نمی‌جنباند؟

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۳۸
مجتبی نامخواه