طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

مردم، کنشگران انقلاب دوم

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۴ ق.ظ

    گفتاری درباره «ایران» و «مردم» در انقلاب دوم

1.   مطالعه‌ی اسناد به دست آمده به ما می‌گوید سفارت آمریکا در ایران، مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران است. سفارت آمریکا با رجال عمده سیاسی ارتباط گرفته و جریان‌سازی می‌کند. توسط مرتبطین خود روزنامه و مجله تأسیس می‌کند و مثل یک حزب تمام عیار چشم به کسب قدرت در مناصب و تغییرات سیاسی دارد. مهم‌تر از همه در گوشه گوشه‌ی کشورمان غائله‌های جدایی‌طلبانه ایجاد می‌کند. آن‌ها تصمیم گرفته‌اند برای مقابله با انقلاب اسلامی، ایران را نابود کنند.  سفارت آمریکا یک اتاق جنگ تمام عیار علیه ایران و انقلاب ایران در قلب تهران است. ماجرای گردآوری اسلحه در سفارت، کودتا یا پناه‌دادن به محمدرضا پهلوی و احتمال بازگرداندن آن فقط بعد سیاسی و تقریباً کم‌اهمیت‌تر ماجراست. نقش‌هایی که سفارت آمریکا در آن ایام ایفا می‌کند خیلی بیشتر از این‌هاست.

2.       مسئله دیگر آن است که طراحی‌های آمریکایی‌ها به گونه‌ای که پیش می‌رود که آن‌ها کاملاً به حصول نتایج اطمینان دارند. در میان جریان‌های مختلف سیاسی یارگیری‌های چندلایه کرده‌اند. همان‌طور که می‌دانیم بعدها اسنادی به دست آمد که فاش کرد علاوه بر عناصر بلندپایه‌ای از دولت موقت، اولین ریاست جمهوری ایران نیز با سفارت آمریکا مرتبط بوده است اما جالب است بدانیم حتی نفر دوم در اولین انتخابات ریاست جمهوری هم با سفارت آمریکا مرتبط بوده و آن‌ها روی آن نظر کاملاً مثبت دارند. یعنی اگر بنی‌صدر هم به ریاست جمهوری نمی‌رسید آن‌ها با نفر دوم انتخابات، با دریادار مدنی کارشان را پیش می‌بردند. مقصود آن‌که سفارت آمریکا محل ایفای نقش‌های این چنینی و چند لایه‌ است.

3.       همان‌طور که می‌دانیم اولین بار اشغال سفارت آمریکا را یک گروه چپ انجام می‌دهد. تنها چند روز پس از انقلاب. تمام این ماجرا فقط چند ساعت به طول می‌انجامد. چرا که فضای عمومی و عقلانیت اجتماعی با این کار همراه نیست. حدود نُه ماه بعد اما وقتی دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر می‌کنند، عقلانیت اجتماعی و افکار عمومی کاملاً همراه است. چون در این مدت با تمام وجود احساس و تجربه کرده که آمریکا چه می‌کند. مردم و آن عقلانیت عمومی نه فقط برای انقلاب اسلامی، بلکه برای تمامیت و موجودیت ایران نگران است. بنابراین بر خلاف آن‌چه اغلب ترویج می‌شود، تسخیر سفارت هیچ ارتباطی با ایدئولوژی‌های چپ نداشت؛ حتی ارتباط چندانی با اصول و موضاع ایدئولوژیک اسلامی هم نداشته است. یک تصمیم عمومی بود که دقیقا منافع ایران، بلکه موجودیت ایران را در نظر گرفته بود. به همین خاطر می‌بینیم که در طول مدت ماه‌های پس از تسخیر سفارت، چه امواج حمایت مردمی زیادی وجود دارد. البته مردم که می‌آیند دیدگاه‌های خودشان را می‌اورند. پلاکاردهایشان، شعارهایشان و شعرهایشان همه و همه رنگ و بویی از شور و احساس دارد اما منشأ تصمیم‌های‌شان کاملاً عقلانی و مبتنی بر یک حساب هزینه/ فایده است. رفراندوم به معنای معمول آن نبوده، انتخابات به معنای معمول آن نبود اما واقع امر این است که تسخیر سفارت، محصول یک رفراندوم انقلابی و یک انتخابات میدانی بود.

4.   به نظرم بی‌راه نیست اگر بگوییم تسخیر سفارت آمریکا ارتباط چندانی با اشخاص تسخیرکنندگان ندارد. بی‌آن‌که بخواهیم درباره فرد خاصی صحبت کنیم، باید بدانیم که کنشگران واقعی و عاملیت انقلاب دوم درست مثل انقلاب اول، مردم بودند نه چند نفر یا چند صد نفر خاص. اگر مردم نبودند، دانشجویان پیرو خط امام هم مثل چریک‌های فدایی خلق چند ساعته کارشان تمام می‌شد. کما این که خودشان هم ابتدا این تصور را داشتند که برای چندساعت آن‌جا خواهند بود. ماجرا از وقتی عوض شد که این رویداد مورد حمایت مردم قرار گرفت. یعنی همان عقلانیت اجتماعی‌ای که می‌بیند نه فقط انقلاب و امکان تغییرات اجتماعی، بلکه اصل وجود و کیانش در خطر و در معرض توطئه مستمر است، واکنش نشان می‌دهد. در این مقیاس تحلیلی، نظر و عملِ گذشته و اکنونی چند نفر اهمیت چندانی ندارد.

5.    آیا بازگشت و از انقلاب دوم امکان دارد؟ بی‌آن‌که بخواهیم به فرد یا جریانی اشاره کنیم، باید به عنوان یک اصل کلی بدانیم که انقلاب دوم هم می‌تواند مانند انقلاب اول و مانند هر انقلاب دیگری، دچار ترمیدور شود. گردونه چرخ بخورد و کسانی که روزی کادرها و فداییان انقلاب بودند تبدیل بشوند به بی‌تفاوت‌ها و پشیمان‌ها. چرا چنین نشود؟ حرکت ارتجاع و وقوع انقلاب معکوس در مسیر هر انقلابی ممکن است. کافی است انقلابیون سابق، پس از چندی به نان و نوایِ اضافی برسند.

انقلاب ساندویچ نیست که اگر کسی گرسنه‌تر باشد، با نان اضافه آن را بخورد. نان و نوایِ اضافه، گرسنه‌ترها را تازه تازه، به دورانی جدید می‌رساند. گاهی تازه به دوران رسیده‌ها، خیلی بیشتر از کسانی که پیش‌تر به دوران رسیده بودند، قواعد دوران و حرکت دَوَرانی را بلد می‌شوند.  

 

۹۷/۰۸/۱۴
مجتبی نامخواه

استکبارستیزی

انقلاب دوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی