طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۲۰۶ مطلب با موضوع «یادداشت‌ها» ثبت شده است

مروری بر واکنش‌های دیندارانه‌ مردم جهان به بیماری همه‌گیر کروناویروس

 

پیشینه:

در ماه‌های اخیر و در خصوص مسائل ناشی از بیماری‌گیر کرونا، تأمل و جستجو از سه منظر را مهم می‌دانستم؛ این سه محور عبارتند از:  

  • ببیماری و نابرابری (بازخوانی تجربه دوران بیماری همه‌گیر از منظر سیاست اجتماعی)
  •  بیماری و دینداری (بررسی وضعیت دینداری در زمانه بیماری همه‌گیر)
  •  بیماری و یاری (بازخوانی تجربه یاریگری در برابر بیماری همه‌گیر)

در هر سه حوزه به نتایجی اولیه دست پیدا کردم که به امید دریافت نظرات و برای بهبود بحث‌ها، این نتایج را در قالب چند گفتگوی لایو، یادداشت و سخنرانی به اشتراک گذاشته و یا مطالبی در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردم. تلاش می‌کنم برای جمع‌بندی بیشتر، به مرور این نتایج را در وبلاگ نیز قرار بدهم.

متن زیر یادداشت و گزارشی مقدماتی است برای بحثی که در محور بیماری و دینداری دنبال می‌کردم. این متن سه ماه قبل تدوین شده و ناظر به واکنش‌های آن هنگام است؛ هر چند طی این سه ماه بر خلاف کمیت احتمالاً کاهشی، کیفیت واکنش‌های دین‌دارانه به مسئله کرونا تغییر چندانی نکرده است.

از دوستان دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و تیم پژوهشی برنامه ایام به خاطر همکاری در ارائه داده‌های رصدی این متن ممنونم.

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۹ ، ۲۳:۴۹
مجتبی نامخواه

در ایام اخیر و به اقتضای این بیماری همه‌گیر، از منظرهای مختلف درباره مسائل آن جستجو کرده و برخی نتایج  اولیه آن را، به امید نقد و تکمیل، در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم. متن زیر چهار فرسته‌ای است که از منظر مرگ‌آگاهی به این مسئله توجه کرده، می‌کوشد طرحی از بحث در این حوزه را پیش بکشد و پیش از این در صفحه اینستاگرامم منتشر شده است.

 


 

مرگ، عشق، زندگی
در حاشیه جهاد در غسالخانه

🔽 معنای زندگی بسته به این است که چه تصویر و تفسیری از مرگ داریم.
همبستگی میان «معنای زندگی» و «چیستی مرگ» به آن اندازه است که تطور درک انسان‌ها از مرگ، ادوار زندگی اجتماعی و تمدنی انسان را رقم می‌زند. چه آن‌که رنسانس اعراض از مرگ‌اندیشی سقراطی بود.
🔽 در تحلیل‌هایی پردامنه، امام خمینی به ما نشان می‌دهد که چگونه شهادت‌خواهی و «عشق به موت» انسان دیگری را در زمین تاریخی و جهان اجتماعی ما خلق کرد: انسان انقلاب اسلامی مولود و مولد تطور معنای مرگ بود.
🔽 انسان انقلاب اسلامی در تجربه‌زیسته خود با مرگ زندگی می‌کرد و برای او مردن همان زندگی بود. این معنا از مرگ، زندگی دیگری را برای جامعه ایرانی رقم زد و به او این امکان را داد تا تاریخ خود را ایجاد کند؛ جامعه خود را بسازد و در جنگی مستمر بایستد.
شهید نماینده جامعه بود برای مواجهه با مرگ. در این مواجهه شهید برای جامعه معانی و گونه‌های جدیدی از زندگی به بشارت می‌آورد. در عالم رازی است که جز با خون افشا نمی‌شود و شهید جان خود را هزینه را می‌دهد تا آن راز را برای دیگران افشا کند. .
🔽 کسانی که می‌میرند با مرگ مواجه نمی‌شوند. تجربه مواجهه با مرگ برای کسانی ممکن می‌شود که از حجاب هراس از مرگ رها شده و زندگی‌شان در دامنه آتش‌فشانِ مرگ بنا کنند. چه چیزی به انسان امکان رفتن به مرگ و تجربه مواجهه با آن را می‌دهد؟ مرگ کوچک. به تعبیر ابن‌عربی عشق «موت الاصغر» است و تنها مرگ کوچک است که می‌تواند امکان مواجهه با مرگ بزرگ را فراهم آورد.

 

۰ نظر ۱۸ تیر ۹۹ ، ۱۱:۱۳
مجتبی نامخواه

به روز بودن یا به قاعده بودن؟

یکی از تعابیر یا مفاهیمی که کم و بیش درباره چگونگی زندگی اجتماعی طلاب زیاد به کار برده می‌شود، مفهوم «به روز بودن» است. به روز بود موضوع، مضمون و زمینه گپ و گفت‎ها و تصمیم‌ها و تجویزهای فراوانی است؛ اما مفهوم «به روز بودگی» چه معنای محصلی دارد و معادل کدام مفهوم یا واژه‌یِ به کار برده شده در کدام متن معتبر و موجه است؟ در کدام نظریه یا دانش به آن پرداخته شده است؟ در این‌ نوشته می‌خواهم تا حدی استدلال و تأکید کنم که این ترکیب و تعبیر، اهمیت و یا حتی معنای چندانی ندارد؛ گمان می‌کنم این مفهوم که این همه در تعیین و تصمیم‌های شخصی برای شکل‌دهی به زی‌طلبگی مهم انگاشته می‌شود، مهم نیست. بر این باورم که مفهومِ «به روز بودن» و برجسته بودنِ این مفهوم در ارتباط با کنشگری اجتماعی روحانیت، بیش از هر چیز یک تعبیرِ تا حدودی عامیانه و ناشی از پیش­فرض‌هایی برگرفته از سویه‌های نظری، کژکارکردهای ساختاری و زمینه‌ای گسترده‌‌تر از تغییرات و مناسبات اجتماعی است. این یادداشت می‌کوشد این سه زمینه را شرح داده و معطوف به پاسخی جایگزین، نقد نماید.

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۹ ، ۰۰:۱۸
مجتبی نامخواه

مطلبی که ده سال قبل و در نخستین روز وبلاگ طبقه سه منتشر شد (این لینک)، با اندکی ویرایش 

 

درآمدی بر ...«طبقه مرفه جدید»

بسمل....

قرار بود در روزهای اخیر جلسه‌ای برگزار شود درباره ی «عملکرد و روش امام علی (ع) در مبارزه با طبقه ی مرفهین به وجود آمده از دل نظام صدر اسلام»؛ آن جلسه به دلایلی برگزار نشد ولی بعدها یادداشت‌هایی که برای بحث آن جلسه آماده کرده بودم را تکمیل‌تر کردم، شد نوشته ای به نسبت مفصل که علاوه بر موضوع فوق چیزهایی هم درباره شباهت‌ها و ضرورت الگوگیری از آن روش در جمهوری اسلامی، بستر ها تأثیرات وجود طبقه مرفه جدید در جامعه و حکومت  غیره. همین که شد طرحی از آب و گل در آمده، گذاشتم در کوزه! یک بار که برای نوشیدن آب کوزه گذرم به آن نوشته افتاد، احساس کردم یک چیزی کم دارد. آخر مسئله نسبت ما و طبقه مرفه جدید فقط طرح و حرف و مقاله  نیست که نوشتنی  باشد و دردی است که فریاد زدنی ست؛ از آنجا که آن موقع نصف شب بود و نمی شد فریاد بزنم، نوشتم اش، شد این؛ شاید مقدمه ای باشد بر آگاهی تفصیلی تر ما از طبقه ی مرفهین بی درد در دل نظام جمهوری اسلامی، آگاهی‌ای که اگر از مقدمه ی ضروری طرح حرف ونقد  وبحث ضرورتا عبور نکند و به عمل نیانجامد، بود و نبودش توفیری ندارد؛ تازه برای «طبقه ی مرفه جدید» بهتر هم هست؛ در ادامه این متن می‌آید و بحث «عملکرد و روش امام علی (ع) در مبارزه با طبقه ی مرفهین به وجود آمده از دل نظام صدر اسلام» هم بماند برای بعد  ...

«کسانی هستند که تلاش می کنند و حقیقتاً درصدد این هستند که طبقه ی ممتازه ی جدیده در جمهوری اسلامی به وجود آوردند».

شده بود این جمله و هاله ای از نکات و سؤال پیرامون  آن بارها به ذهن‌ام هجوم آورند. آخر این نه خبر از یک شبکه ماهواره‌ای ضد انقلاب بود و نه حرف یک شخص کم اطلاع، نه شعار و چماق یک گروه سیاسی بود برای کوبیدن برسر رقیب و نه ...

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۲
مجتبی نامخواه

درست ده سال قبل در چنین روزی بود که تجربه کمتر از یک دهه فعالیت مسجدی، کار فرهنگی، فعالیت خبرنگاری و سپس روزنامه‌نگاری و دست‌آخر فعالیت‌های محدودِ سیاسی را جمع‌بندی و مرور کردم و درست در شرایطی که از ناکارآمدیِ تجربه‌های پیشین ملول و از در اختیار داشتن امکان بیان در رسانه‌های رسمی به کلی ناامید شده بودم، برای طی آن‌چه مسیر بایسته در آینده می‌دانستم، این وبلاگ متولد شد.

طبقه سه پس از ده سال

 

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۹ ، ۰۱:۴۸
مجتبی نامخواه

مسئله «بحران نمایندگیِ» طبقات فرودست یکی از جدی‌ترین مسئله‌های زمانه و جامعه ماست. مسئله تنها این نیست که اقشار مستضعف درآمد کافی، امکانات رفاهی، مسکن و حتی در برخی مناطق آب شرب سالم ندارند. مسئله این‌جاست که  این اقشار، به مرور زمان، هر روز کمتر از گذشته امکان‌ها و کرسی‌هایی دارند که خواست‌های آن‌ها را در سطوح تصمیم‌گیری، تصمیم‌سازی، خط مشی‌گذاری و حاکمیت نمایندگی کند.

محافظه‌کارانِ ثبات‌گرا می‌کوشند با تقلیل مسئله به ابعاد معیشتی (اقتصادی) از طرح راه‌حل‌های دگرگون‌ساز جلوگیری کرده و سطح پاسخ‌ها را در حد بسته غذایی و ساخت سرویس بهداشتی در مناطق محروم نگه دارند. در حالی که «جنگ فقر و غنا»یی که امام خمینی به ما آموخت که آینده انقلاب به آن بستگی دارد، یک جنگ تمام عیار اجتماعی است که به وضوح تمامی عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی را شامل می‌شود.

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۲
مجتبی نامخواه

ما امروز با مسائل و ظرفیت‌هایی مواجهیم که اندیشه امام خمینی به مثابه یک دستگاه فکری می‌تواند این مسئله‌ها و تجربه‌ها را صورت‌بندی کرده و به ما این امکان را بدهد که با آن‌ها مواجهه فعال داشته باشیم و آن‌ها را درک و حل کنیم. اگر امروز در عدالت دچار مشکلیم؛ دچار عقب‌ماندگی در عدالت (1396/11/29) هستیم،  اگر رهبر و نیز جامعه «از کارکرد عدالت در کشور نارضایتی دارند» (بیانیه گام دوم1397/11/22)، اگر «نمره‌ی مطلوبی در باب عدالت»(1399/3/7) نداریم، این مسئله را می‌توان در دستگاه تحلیل اندیشه امام به بحث گذاشت و با مفاهیم راهبردی حاصل از این نگرش، مفاهیمی مهمی مانند جنگ فقر و غنا به درک و حل آن کمک کرد.

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۳۵
مجتبی نامخواه

در این ایام که درگاه‌های متعدد رسانه‌های جریان رسمی، یک‌بار دیگر بحث واقعا بیهوده‌ی‌ ولایت و عدالت را دامن می‌زدند، با پیام‌ها و پرسش‌های متعددی روبرو شدم که می‌خواستند در این باره موضعی- حرفی داشته باشم. با موضع‌گیری در این قبیل موضوعات پیش پا افتاده و فرعی مخالف بوده و هستم. حالا که زمان و رمضان گذشته و می‌بینم هنوز این پرسش برای دوستانی همچنان باقی است، این چند خط را نه به عنوان بازی در زمین سازندگان این دوگانه، بلکه از باب انجام وظیفه در پاسخ به پرسش‌ها می‌نویسم:

۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۱
مجتبی نامخواه


 ایران «جامعه‌تر» از دیگر ملل با بحران‌ها روبرو می‌شود

 

جامعه تر

۱ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۲۰
مجتبی نامخواه

 

نقدی بر «جهش تولید» از طریق «کاهش حداقل حقوق در مناطق کمتر برخوردار»

 

راهپیمایی کارگری حزب جمهوری اسلامی 1358

راهپیمایی حزب جمهوری اسلامی در روز جهانی کارگر در سال 1358

 

تحلیل‌های رهبر انقلاب، با تمام سرشاری‌شان از امید، در مواردی حاوی نقدهایی به کلی بنیادین است. از جمله در پیام آغاز امسال‌شان؛ در ارزیابی‌ای که از رونق تولید، به مثابه خط‌مشی عمومی سال گذشته داشتند: «لکن اثری در زندگی مردم از آن محسوس نشد». چرا رونق تولید از نقطه نظر «زندگی مردم» بلااثر شد؟ یکی از کاستی‌هایی که مانع درک و تحقق شعار سال گذشته و جاری در زندگی مردم می‌شود این است که این شعارها صرفا اقتصادی و محافظه‌کارانه فهمیده می‌شوند و نه اجتماعی یا  «در زندگی مردم». در نتیجه‌ی این یک‌جانبه‌گرایی یا تقلیل‌گرایی‌ در تحلیل‌ها، راهکارهایی برای رونق تولید مطرح می‌شود که یا به کلی بلااثر است یا در شرایطی درست بر ضد آن عمل می‌کند. در ادامه تلاش می‌شود فرایند بلااثر یا تبدیل شدن جهش تولید به ضد آن، ناظر به یک پیشنهاد توضیح داده شود.

۱ نظر ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۴۰
مجتبی نامخواه

در تحلیل اجتماعی فقر و نابرابری، دو پرسش مهم وجود دارد. یک پرسش علت فقر است. چرا کسی در جامعه فقیر می‌شود؟ در انگاره‌هایی که به طور مشخص توسط نئولیبرال‌های ایرانی، طبقه مرفه جدید و تمام کسانی که از مسیرهای مختلف دانسته یا نادانسته مدافع نابرابری‌های وضع موجود هستند ترویج می‌شود، علت فقر تن‌پروری، بی‌سوادی و یا بی‌غیرتی فقیران است. البته امروزه کمتر کسی هست که مسائل اجتماعی، از جمله مسائلی پیچیده و چندلایه‌ای مانند فقر و نابرابری را تک عاملی تحلیل کند. مسئله اما این‌جاست که در پیدایی و پایایی فقر، علت اصلی یا مهم‌تر کدام است؟ پاسخ‌های متعددی در برابر این پرسش بنیادین، در تحلیل علت ویژگی‌ها یا عملکرد فقیران را محور قرار می‌دهند.
پرسش بنیادین دیگر این است که آیا فقر عارضه جوامع است یا جوهره آن‌؟ همان‌طور که می‌دانیم فقر و نیازمندی عده‌ای همواره همراه جوامع انسانی بوده است. مسئله این جاست که آیا همراهی همیشگی است یا عارضی؟

*
سه کلمه از روایتی منقول از «عبد صالح» و  شهید امروز هست که به این دو پرسش پاسخ می‌دهد: «لو عدل فی الناس لاستغنوا»؛ این یعنی علت نیازمندی بی‌عدالتی است و جامعه‌ای که در ‌عدالت اجتماعی (فی‌الناس) و بالتبع بی‌نیازی عمومی محقق شده باشد، «ممکن» است.

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۱۴
مجتبی نامخواه

درآمدی بر پیدایی بنیادگرایی متحجرانه و مقدس‌مآبی جدید

 

چند سالی است رسم شده هرگاه تحجرِ ریشه دوانده در متن و بطن جامعه مذهبی در جایی بروز می‌کند و سر بر می‌آورد، با برچسب شیعه انگلیسی، سر و ته مسئله را هم می‌آوریم. نمی‌دانم چگونه می‌توان اعلان کرد که اغلب قریب به اتفاق نشانه‌های حادّ تحجر، در کسانی بروز کرده که نه تنها هیچ و تاکید می‌کنم هیچ ارتباطی با ضد انقلاب ندارند، بلکه از قضا به کلی در درون خانواده انقلاب قرار دارند.
ترویج خرافات و مطالب سست و بی‌بنیاد به عنوان طب اسلامی و سنتی، مخالفت با تدابیر بهداشتی، ایجاد دوگانه سلامت/ زیارت، مخالفت‌ها و ان‌قلت‌های انبوه در زمینه محدودیت و سپس تعطیلی مساجد و حرم‌ها و حجم زیاد از مباحث بی‌حاصلی که مآلاً پیشگیری را کُند و به شیوع کمک می‌کند؛ از سوی طلاب جوان یا فضلای موجهی صادر می‌شود که هیچ ارتباطی با شیعه انگلیسی ندارند. هراس انگیزتر از سرایت کروناویروس، سرایت آن چیزی است که در آینه این ایام به عینه دیدیم؛ ما با سرایت ویروسی به مراتب مهلک‌تر از کرونا مواجهیم: مقدس‌مآبی و تحجر.

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۱
مجتبی نامخواه

تأملی بر تلاقی مسائل زنان و انقلاب اسلامی

آیت‌الله خامنه‌ای پنج دهه پیش در گفتارهای طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و در گزارشی از وضعیت اندیشه اسلامی از ناکارآمدی فراگیر آن در ایجاد تغییر اجتماعی و جامعه‌سازی سخن می‌گویند. از این‌که اندوخته‌های حکمی کلامی درباره توحید، شامل کلیاتی است که در برابر امر عینی، در مواجهه با مسئله و در تشکیل یک جامعه توحیدی، بی‌اثر است.

 نگاهی کلی و گذرا به پژوهش‌های اسلامی در حوزه زن و البته در سطوحی کلان‌تر در حوزه علوم اجتماعی نشان می‌دهد گویا بار دیگر و نیم قرن پس از آن گزارش انتقادی، وضعیت اندیشه اسلامی به ویژه در حوزه زنان به کلی‌گویی، جزئی‌نگری و مآلاً ناکارآیی در مواجهه با حل مسئله و ایجاد تغییر مواجه شده است. طرفه آن‌که به عنوان نمونه بیش از دو دهه پژوهش متمرکز در حوزه زنان٬ در مواجهه با مسئله زنانگیِ نابرابری، هیچ گفتار مؤثری یا حتی مدونی ندارد. حال آن‌که این از واضح‌ترین مسائل جامعه زنان و جامعه ماست و منابع مالی اغلب پژوهش‌ها و مراکز پژوهشی اسلامی در حوزه زنان نیز همین جامعه و منابع عمومی است.

 تحدید مطالعات و مسائل زنان به موضوع‌هایی در حوالی حجاب و پوشش و خانواده که از اساس طرحی ایستا و متحجرانه است؛ آن‌گاه پافشاری چند ده‌ساله بر این زمین نازا و نادیدن دیگر مسائل حوزه زنان، جملگی در سلسله عاملان وضع موجودِ اندیشه اسلامی در حوزه زنان به شمار می‌روند.

۱ نظر ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۴۴
مجتبی نامخواه