برای معلمِ تفکر و راهنمایِ متنهای مهم
به یاد استاد سید هادی خسروشاهی
قبلتر گمان میکردم جستجو در آثار و آراء سید جمال برای ما خیلی مهم است اما اخیراً متوجه شدم این کار خیلی خیلی مهم است و چه بسا یکی از ضروریترین نیازهای فکری زمانه ماست. در زمانهای که تحجر در میان بخش قابل توجهی از اهالی تفکر اسلامی و نیز نیروهای دوستدار انقلاب اسلامی رشد قابل ملاحظهای داشته؛ در زمانهای که برخی نیمهسوادها ناسزا به سید جمال را رسالت خود میدانند! خیلی مهم است که ما بتوانیم متن مقالات و رسائل سید جمال را بخوانیم؛ خیلی مهم است از زندگی او چیزهای بیشتری بدانیم و از اسناد مهمی پیرامون او را اطلاع کسب کنیم. در هجوم نیمهسوادهایی که مضمون تحول در علوم اجتماعی و طبیعی را یکسره هجو کردهاند، اندیشه اجتماعی سید جمال یکی از مهمترین درسهایی است که باید فرابگیریم. استاد سیدهادی خسروشاهی به طرز عمیقی این نیاز را درک کرده بود و از معلمهای بینظیرِ سیدجمال بود برای نسل ما.
قبلتر گمان میکردم امام موسی صدر و الگوی جنبش و تغییر اجتماعی او برای ما خیلی مهم است اما اخیرا متوجه شدم درک او برای ما تقریبا ضروری و حیاتی است. امام صدر در مسیرِ درک ما از جنبش، تغییر، انسان، فطرت، عدالت و آزادی یک گنجینهی ضروری است. ضروری به معنای دقیق و فلسفی آن. این طور بگویم بهتر است: برای نسل ما کنشگری و اندیشوری اجتماعی بدون درک امام موسی صدر، تقریباً ناممکن خواهد بود. در مسیر درک این ضرورت، استاد خسروشاهی برای من و نسل ما، یک معلم و فرصت بینظیر بود. از اولین آثار جامعی که درباره امام موسی صدر به زبان فارسی منتشر شده، یادنامهای بود که او در سال 1375 منتشر کرده بود. گمان میکنم آن زمان هنوز هیچ یک از آثار امام صدر به فارسی ترجمه نشده بود. اطمینان دارم انتشار مجموعه آثارش هنوز شروع نشده بود که استاد خسروشاهی ما را متوجه امام موسی صدر کرد و چه کاری از این مهمتر؟ او همواره دوستدار امام صدر بود. کمی بیش از بیستسال پس از آن ویژهنامه، جلد نهم از مجموعه خاطرات مستند استاد خسروشاهی درباره امام موسی صدر، هنوز حرف تازه داشت. در میان این دو اثر، توفیق یافتم با او درباره امام موسی صدر گفتگوهایی داشته باشم. این در اوج زمانهای بود که سرپا شیفته امام صدر بودم و کنجکاو درباره او. هم متن آثارش را میخواندم و هم فرامتنهای جذاب او برایم مسئله بود. استاد خسروشاهی اما معتقد بود فرامتن امام صدر، از جمله گفتگوی انتقادی با تهمتزنندگان به او، علیرغم جذابیت فایده چندانی ندارد و بهتر است بر متن امام موسی صدر متمرکز بشوم؛ راهنماییهایش در شکلدهی به مسیر مطالعاتم درباره امام موسی صدر بسیار مؤثر بود و از این جهت مدیونش هستم.
قبلتر فکر میکردم خواندن سید قطب خیلی مهم است. اکنون که جریانها منورالفکری و نیمهسوادهای همهچیزدانِ هیچنخوان، مدعایِ بنیادگرایان در مصادرهی سید قطب را پذیرفتهاند، خواندن سید قطب خیلی خیلی مهمتر شده است. استاد سیدهادی خسروشاهی معلمِ نسل ما در فهم سید قطب بود. با ترجمه و کوشش او بود که عدالت اجتماعی در اسلام برای ما خواندنی شد؛ در برابر سرمایهداری ایرانی که سید قطب را به صراحت «بدعتگزار عدالت اجتماعی» میداند؛ و در برابر بنیادگرایان اسلامی که سید قطب را «بنیانگذارِ بنیادگرایی» میخوانند؛ مهمترین راه خواندن متن آثار سید قطب است. هستند نیمهسوادهایی که نخواندهاند و به رغم توهم انقلابیگری، اینجا و آنها ملغمهای از مدعای بنیادگرایان و کاپیتالیستها را درباره سید قطب تکرار میکنند. ما اما این فرصت بینظیر را داشتیم که با متن سید قطب آشنا شویم؛ حتی به راهنمایی و زحمت او بعدها متن ترجمه کامل تفسیر سید قطب را تهیه کردم و با کنجکاوی مطالب آن را دنبال کردم. همچنین با ترجمه او بود که کتاب دو جلدی تاریخ جمعیت اخوان و بستر برآمدن سید قطب را خواندیم و با تلاش و ترجمه و تألیف او بود که با حرکتهای اسلامی معاصر در شمال آفریقا بیواسطه آشنا شدیم.
سن من که به مکتب اسلام قد نمیداد اما اعتراف میکنم که اگر جز هفتهنامه بعثت، که مدتهای بسیاری مشترک آن بودم و با شوق میخواندمش، در کارنامه سیدهادی خسروشاهی چیزی نبود، برای بزرگداشت او هزار صفحه دلیل داشتیم. بعثت مدرسه جهانیاندیشی بود و بعد از مدتی خواندن آن، ناخودآگاه سطح دغدغهها و مسئلههای انسان دستکم همعرض با مرزهای جهان اسلام میشد.
سید هادی خسروشاهی معلم بود و برای رساندن مخاطبانش به متون اصلی تلاش میکرد؛ خواندن و خواندن و باز هم خواندن شرط لازم برای تفکر کردن است و خسروشاهی در مقام یک معلم تلاش میکرد در زمانه شیوع نمیهسوادی، در دوره نخواندن و تحلیلکردن و قضاوتکردن، مخاطبن خود را اهل مطالعه آثار متفکرانی همچون سید جمال، امام موسی صدر، و سید قطب بار بیاورد. چون اویی در زمانه ما، که همه یک گوشی هوشمند به دست گرفته و گمان میکنیم متفکر و تحلیلگر انواع مسائل شدهایم، گوهری کمیاب بوده و هست. در دورانی که تحلیلگری و متفکری کالایی با ارزش شده، فضل معلمی استاد خسروشاهی فقدانش را سختتر میکند. او معلمِ تفکر کردن و پیمودن مسیر متفکر شدن بود؛ روحش شاد.