طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خصوصی‌سازی» ثبت شده است

جنبش ضد خصوصی‌سازی، فراتر از اعتراض به یک سری از تصمیم‌های غلط اقتصادی، یکی از ضروری‌ترین، فوری‌ترین، مهم‌ترین و دینی‎ترین کنش‌های اجتماعی امروز ماست. متن زیر گفتاری است در همین زمینه؛ که تحریری است از بحث ارائه شده در نشستی با عنوان مجمع ملی مطالبه‌گران خصوصی‌سازی، در تاریخ 2 مهرماه 1400. در این گفتار تلاش کرده‌ام مبحثی را در نقد خصوصی‌سازی، در سه زمینه‌ در میان بگذارم: «تحلیل اجتماعی وضعیت»، «پیشنهادهای سیاستی برای برون رفت» و «محتوای فکری و الهیاتی» لازم برای شکل‌دهی به جنبش ضد خصوصی‌سازی.

تحلیل اجتماعی وضعیت(1): خصوصی‌سازی مُرده است

  1.  قبل از طرح بحث لازم است اشاره و تدقیق کنم که ما درباره چه چیزی حرف می‌زنیم؟ اگر خصوصی‌سازی به معنایی است که در متن قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 آمده و اگر به معنای روندی است که طی سال‌های اخیر اجرا شده، گزارش‌هایی رسمی به ما می‌گوید این یک ایده و مفهوم به کلی شکست خورده است. مسئله روی دادن مواردی از خطا نیست؛ مسئله یک خطای کلی است. مسئله این است که گزارش‌های رسمی، از جمله گزارش تفریغ بودجه 1397 و گزارش نهاد مربوطه در مجمع تشخیص به ما می‌گوید طی یک و نیم دهه، ذیل این کلمه اتفاقاتی افتاده که موارد انحراف یافته آن بیشتر از موارد صحیح آن بوده است.
۰ نظر ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۰:۲۲
مجتبی نامخواه

مطالبی که تا کنون درباره خصوصی‌سازی در این صفحه منتشر شده، بیشتر پیرامون تحلیل اجتماعی این پدیده و به طور عمده ناظر به پنج پرسش زیر بوده است:

 

پرسش کلیدی

عنوان یادداشت‌ها

آدرس

چگونه در زمینه خصوصی‌سازی از ادراکی مشترک و مورد توافق محرومیم؟

خصوصی‌سازی‌ها و نابرابری: مسئله چیست؟ راه‌حل کدام است؟

http://tabagheh3.ir/1398/05/24

چگونه اعتراض به خصوصی‌سازی به یک نیروی اجتماعی جدید شکل داده است؟

مبشرانِ عصرِ فراتر

http://tabagheh3.ir/1398/05/08

چگونه اعتراض به خصوصی‌سازی نحوه مشارکت اجتماعی و سیاسی را تغییر داده است؟

کنشگری و مشارکت اجتماعی در ایرانِ آینده؛ مدرسه هفت تپه

http://tabagheh3.ir/1399/06/15

چگونه خصوصی‌سازی می‌تواند بر امید اجتماعی تأثیرگذار باشد؟

مدرسه هفت تپه و درکی اجتماعی از امید

http://tabagheh3.ir/1400/02/23

چگونه خصوصی‌سازی اصلی‌ترین حوزه‌های خدمات دولت را در بر می‌گیرد؟

جامعه‌شناسی یک پایان: درباره خصوصی‌سازی آموزش و پروش

http://tabagheh3.ir/1395/04/14

۰ نظر ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۹:۱۹
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

 

کاش مسئولان یکی را داشته باشند که این یکی دو روزه چرخی در تایملاین و استوری‌های ملت بزند و ببیند تا چه اندازه ملی‌شدن هفت تپه، به کاربران و کارگران شادی و امید را هدیه کرده است.

بررسی‌های مختلف می‌گویند در جامعه کنونی ما ناامیدی، چالشی جدی است. مهم تر از ناامیدی اما درک ما از امید و ناامیدی است. مدرسه هفت تپه به ما می گوید ناامیدی بیشتر از آن‌که ناشی از مغلوبه شدن در #جنگ_روایت‌ها باشد ناشی از شکست در #جنگ_فقر_و_غنا ست.

بین این دو تلقی از ناامیدی تفاوت زیادی وجود دارد. اگر ناامیدی معلول جنگ روایت‌ها باشد، راه حل آن این است که میلیاردی هزینه کنیم و گردان و لشکر سایبری به خط می‌کنیم تا کشتگانِ جنگ هیبریدی را با حقنه کردن روایت های موسوم به #خبر_خوب، احیا و امیدوار کنند.

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۵۸
مجتبی نامخواه
متن زیر مجموعه پرسش‌ها و نقدهایی است که جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز در حلقه مطالعاتی خود پس از بررسی یادداشت کنشگری و مشارکت اجتماعی در ایران آینده؛ مدرسه هفت تپه در این زمینه تدوین کرده‌اند.


1.  اعتراض که معادل protest است، نوعی فریاد است در واکنش به یک اقدام نامطلوب ولی آنچه در تحصن هفت تپه اتفاق افتاد نوعی التماس بود برای پرداخت حقوق. این تفاوت زیادی با جنبش‌های اعتراضی دارد. به نظرتان اینگونه از مطالبه گری التماس گونه حداقلی میتواند موجب باز شدن راه مشارکت جدید باشد؟

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۵۷
مجتبی نامخواه
مطلب زیر را خانم رها عبداللهی در نقد رویکردِ مطلب کنشگری و مشارکت اجتماعی در ایران آینده؛ مدرسه هفت تپه نوشته و در صفحه اینستاگرام خودشان (اینجا) منتشر کرده‌اند.

هفت تپه مدرسه یا دو واحد اجباری

اعتصاب #هفت_تپه مدرسه نبود؛
یک کلاس جبرانی بود به عنوان واکنش طبیعی عقب‌ماندگی‌ها در مدیریت و مسئله #عدالت!
آیا یک نظام آموزشی با کلاس جبرانی در رشد و پیشرفت موفق خواهد شد؟ یا باید برای تئوریزه کردن مطالبه گری دنبال ایده آل دیگری باشیم؟!
جنبش‌های اعتراضی و به عبارت دقیق تر ناجنبش ها به ویژه اعتراضات صنفی که امروز خود را به عنوان نوع جدید کنشگری اجتماعی در ایران نشان داده اند، اگر چه سیاسیون و مدیران را وادار به دیدن چیزهایی میکند که عمداً یا سهواً نمی‌بینند و در عمل راه دیگری برای این وادارکردن وجود نداشته، اما تثبیت کننده یک روال معیوب هستند. روالی که در آن، همه عادت می‌کنند مطالبات را با اعتراض خیابانی وصول کنند. همه یعنی مردم، مدیران، سیاسیون...
کنش اعتراضی خیابانی مشابه ۷۰ روز اعتصاب کارگران هفت تپه یک راه حل اورژانسی است نه کشف و تجویز راه درمان!

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۰۱:۰۲
مجتبی نامخواه
مطلب زیر را خانم زهرا محسنی‌فر در نقد مطلب کنشگری و مشارکت اجتماعی در ایران آینده؛ مدرسه هفت تپه نوشته و در صفحه اینستاگرام خودشان (اینجا) منتشر کرده‌اند.

نقد مطلب هفت تپه

چند نکته در باب عدالت‌خواهی و مطالبه‌گری در موضوعاتی نظیر #هفت_تپه :
۱- ارتباط مجلس با بدنه‌ی کنشگران اجتماعی برای شناخت و لمس مشکلات و سیاست‌گذاری‌های کلان برای رفع ساختاری عوامل فساد و ناعدالتی ضروری‌است اما نباید به رویه‌ای برای حل مورد به مورد مشکلات تبدیل شود. اینکه حل مشکل کارگران یک شرکت، کارویژه‌ی نمایندگان مجلس می‌شود، از لحاظ انسانی و وجدانی قابل قبول اما از لحاظ ساختاری و حاکمیتی ضعف بزرگی است. اینکه بخشی از حاکمیت وظیفه خود را انجام ندهد و بخش دیگر به ناچار آن را گردن بگیرد، صرفا برای شرایط اضطراری قابل تجویز است.
۲- عدالت اجتماعی از طریق تشکیلات ساختاری محقق می‌شود، نه از طریق ضریب دادن به کنش‌های اعتراضی ضدساختاری. تنها توجیهی که می‌تواند عدالتخواهان را پشتیبان حرکت‌های اعتراضی خیابانی قرار دهد، فقدان بسترهای ساختاری عدالت‌گستری اجتماعی است. همان توجیهی که اضطرار را مجوز اکل میت می‌کند. در ماجرای هفت تپه اعتراض تنها راه پیش رو بود.

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۵۵
مجتبی نامخواه

 

هفتاد روز اعتراض کارگرانِ هفت تپه یک قاب یا فریم از آینده بود؛ بلکه می‌توان گفت یک پنجره یا مدرسه بود برای درک وضعیت کنشگری و مشارکت اجتماعی سیاسی در ایران آینده. این یادداشت تلاش می‌کند مروری داشته باشد بر مهم‌ترین نکته‌هایی که در تفسیر فرامتن این رویداد قابل توجه است.

گزیده یادداشت:

🔻ما اکنون در زمانه‌ای شرکت می‌کنیم که دو گونه از کنشگری و مشارکت اجتماعی در آن قابل شناسایی است. مشارکت کلاسیک که در چارچوب انتخابات، احزاب و نهادهای مدنی و خیریه انجام می‌شود و مشارکت جدید در قالب حرکت‌های شهروندی و جنبش‌های اعتراضی.

🔻به مورد هفت تپه بازگردیم؛ از یک موضع کاملاً هم‌سو با انقلاب اسلامی نگاه کنیم: آیا تأثیر مثبت و سازنده اعتراض هفت تپه بر بهبود شرایط اجتماعی و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی، از مشارکت‌های متداول و کنش‌های احزاب رسمی کمتر است؟  

🔻گونه‌ای جدید از مشارکت اجتماعی متولد شده است اما احزاب تلاش می‌کنند حاکمیت را متقاعد کنند همچنان مشارکت اجتماعی و سیاسی را به نحو کلاسیک بفهمد و به رسمیت بشناسد.

🔻این جنبش‌ها در مقایسه با حرکت‌های معمولِ ذیل جناح‌های رسمی، از قدرت بسیج کنندگی فوق‌العاده بیشتری بر خوردارند. کنشگران این حرکت‌ها از انگیزه‌های به مراتب قوی‌تر برخودارند.

🔻ساخت کنش در این جنبش‌های اعتراضی هرگز شباهتی با سازوکارهای کنشگری احزاب یا سازمان‌های مدنی ندارد. آن‌ها به معنای متداول جنبش نیستند. رسانه رسمی، مانیفست یا بیانیه، کادر و شورای مرکزی و رهبر یا چهره شاخص ندارند اما توانایی فوق‌العاده‌ای در تعیین دستور کار احزاب رسمی و ملی و همچنین نهادهای حاکمیتی دارند.

🔻در ماجرای اعتراض هفت تپه این حرکت اعتراضی در شهر شوش توانست نمایندگانی را در پایتخت درگیر مسئله‌های خود کند که چند ماه قبل بدون هیچ‌گونه ایده یا برنامه خاصی در این زمینه‌ها در رقابت‌های انتخاباتی شرکت کرده بودند. کارگران هفت تپه توانستند حمایت کسانی را جلب کنند که در جریان فعالیت‌های متداول حزبیِ خود هیچ تعهدی برای حمایت از حقوق مدنی و کنشگری طبقات فرودست ابراز نکرده‌اند؛ هیچ‌گاه از به رسمیت شناخته شدن حرکت‌های اعتراضی سخنی به میان نیاورده و به نابرابری‌های حاصل از خصوصی‌سازی هیچ اشاره‌ای نداشته‌ و حتی از بیان گفتارهایی کلان درباره عدالت و نابرابری هم صرف نظر کرده بودند.

🔻این جنبش‌ها یک پاسخ کاملاً ابتکاری به مسئله مرکز- پیرامون پیش کشیده‌ و  مسیر طرح مسئله را به کلی معکوس کرده‌اند: آن‌چه در مرکز مسئله احزاب و بازیگران رسمی میدان سیاسی است در پیرامون بازتولید نمی‌شود؛ بلکه آن‌چه برای کارگران  شوش مسئله است، دستور کار  مرکز را تعیین می‌کند. هفتاد روز هفت تپه یک مدرسه است برای آموختن کنشگری اجتماعی در ایرانِ آینده.

 

متن کامل یادداشت در ادامه مطلب

 

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۲۸
مجتبی نامخواه

در حاشیه چهارمین تجمع چند وقت اخیر علیه خصوصی‌سازی‌ها

 

روز گذشته برای چهارمین مرتبه طی چند ماه اخیر، جمعی از جوانان انقلابی در اعتراض به روند خصوصی‌سازی‌ها تجمع کردند. حالا وزارت اقتصاد و امور دارایی، سازمان خصوصی‌سازی، دولت و قوه قضاییه؛ اگر نگوییم صدای اعتراض علیه خصوصی‌سازی‌ها را شنیده‌اند. به علاوه طی کمتر از سه ماه اخیر دو بار در عالی‌ترین سطح کشور، رهبر انقلاب در سخنرانی‌هایی عمومی و در دیدار با جوانان، حرکت‌های اعتراضی علیه خصوصی‌سازی را تایید کرده (1/3/1398) و به تصریح از مخالفت خود با خصوصی‌سازی‌ها سخن گفته و تأکید کرده‌اند که ایشان نیز منتقد و بلکه «مهم‌ترین منتقد عملکردها» در زمینه خصوصی‌سازی هستند. (16/5/1398) با این همه خصوصی‌سازی‌ها، با روندی کم و بیش مشابه گذشته ادامه دارد و متوقف نمی‌شود.

 مسئله چیست؟

۲ نظر ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۶
مجتبی نامخواه

 

 

تجربه تاریخی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ما می‌گوید، آنچه امام گفت همان می‌شود. شاید کمی زمان ببرد اما زمانه‌ای فرا می‌رسد که بسیجی و حزب‌اللهی، فراتر از راننده اسنپ و فراتر هر مسئله فرعی دیگری، به مخالفت با پول‌پرستی و مقابله با طبقه مرفه جدید بیاندیشد. یقین معنوی به جای خود، تجربه عینی نشان داده آن عصری که نیرو انقلاب و مسئله‌هایش فراتر از این باشد، آن عصری که انسان بسیجی فراتر از وضع موجود، انسان خمینی و انسان خامنه‌ای باشد، فراخواهد رسید.

آن عصرِ فراتر فراخواهد رسید و این چند جوان بسیجی، که حالا مورد امنیتی‌ و قضایی دارند؛ آن تجمع کوچکی که چندی قبل برقرار شد و برای اولین بار کارگران و طلاب و دانشجویان، شانه به شانه هم علیه آن‌چه خصوصی‌سازی می‌خوانندش، شعار دادند؛ همگی مبشرانِ تنهایِ آن عصر فراتر هستند در زمانه‌ی ما.

 

 

۱ نظر ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۹
مجتبی نامخواه


فعالان فرهنگی و مذهبی بسیاری وجود دارند که فعالیت‌هاشان را معطوف به آموزش و پرورش سامان می‌دهند. چرا آن‌ها در این باره سکوت می‌کنند؟ چرا «جوان‌های مؤمن و حزب‌اللهی» که در سطح دانش‌‌آموزی «کارهای فرهنگی خودجوش» را دنبال می‌کنند نسبت به خصوصی‌سازی آموزش و پرورش معترض نیستند؟

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۴
مجتبی نامخواه

 

اشاره: چندی پیش شورای نگهبان مصوبه‌ی مجلس (نهم) در مورد لایحه «لایحه تاسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» را با اصول 52، 60، 75، 85، و 53 قانونی مغایر دانست و آن را رد کرد. اگر چه هنوز هم احتمال پیگیری روند قانونی خصوصی‌سازی آموزش و پرورش منتفی نیست با این حال به نظر می رسد اصل «مسئله» چیز دیگری است. «مسئله‌ی اصلی» - آن‌چنان که در متن یادداشت به آن اشاره‌ شده است- تنها صورت حقوقی روند خصوصی‌سازی آموزش و پرورش نیست که با رد آن توسط شورای نگهبان منتفی شده باشد؛ مسئله اساس خصوصی‌سازی آموزش و پرورش است که با محدودیت‌های پیش آمده در مسیر حقوقی، در سطح حقیقی همچنان امکان تداوم خواهد داشت. در دو یادداشت پیش رو به همین موضوع پرداخته شده است:

یادداشت «جامعه‌شناسی یک پایان: آموزش و پرورش» به بررسی فرایند خصوصی‌سازی اموزش و پرورش در سطح «صورت حقوقی» می‌پردازد؛ این یادداشت مطلبی است انتقادی در نقد «لایحه تاسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» که در ایام بررسی آن در اختیار برخی صاحب نظران قرار گرفت.

 یادداشت «جامعه‌شناسی آغاز بی‌پایانِ یک پایان: آموزش و پرورش» نیز زمینه‌ها و ظرفیت‌های اجتماعی له و علیه فرایند خصوصی آموزش و پرورش در سطح «سیرت حقیقی» را مورد بررسی قرار می‌دهد.

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۰
مجتبی نامخواه