طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

مبشرانِ عصرِ فراتر

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۱۹ ب.ظ

 

 

تجربه تاریخی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ما می‌گوید، آنچه امام گفت همان می‌شود. شاید کمی زمان ببرد اما زمانه‌ای فرا می‌رسد که بسیجی و حزب‌اللهی، فراتر از راننده اسنپ و فراتر هر مسئله فرعی دیگری، به مخالفت با پول‌پرستی و مقابله با طبقه مرفه جدید بیاندیشد. یقین معنوی به جای خود، تجربه عینی نشان داده آن عصری که نیرو انقلاب و مسئله‌هایش فراتر از این باشد، آن عصری که انسان بسیجی فراتر از وضع موجود، انسان خمینی و انسان خامنه‌ای باشد، فراخواهد رسید.

آن عصرِ فراتر فراخواهد رسید و این چند جوان بسیجی، که حالا مورد امنیتی‌ و قضایی دارند؛ آن تجمع کوچکی که چندی قبل برقرار شد و برای اولین بار کارگران و طلاب و دانشجویان، شانه به شانه هم علیه آن‌چه خصوصی‌سازی می‌خوانندش، شعار دادند؛ همگی مبشرانِ تنهایِ آن عصر فراتر هستند در زمانه‌ی ما.

 

 

مبشرانِ عصرِ فراتر

پس از سخنان رهبری در تأیید حرکت‌های انتقادی دانشجویان علیه خصوصی‌سازی[1]، احتمال می‌دادم از فردا صدها هسته بسیج دانشجویی و غیر دانشجویی در برابر کارخانه‌ها و کارگاه‌هایی که مصداقی از انبوه خصوصی‌سازی‌های ظالمانه‌اند صف خواهند ‌کشید. ابتدا شعار می‌دهند «این همه لشکر آمده» و بعد شروع می‌کنند به فریاد مطالبات هزاران کارگری که اجیر و اسیر شده‌اند در دستان خریداران این واگذاری‌های نابرابر.

گمان می‌کردم تأیید رهبر انقلاب، کنش‌های کوچک اعتراضی علیه خصوصی‌سازی‌ها را تا سطح الگویی جدید در کنشگری مدنی حزب‌الله، تثبیت خواهد کرد. تصور می‌کردم اگر دیروز جوان حزب‌اللهی کسی بود که به اردوی جهادی، اردوهای راهیان نور، دوره‌های معرفتی، جشنواره عمار و  مانند آن می‌رفت؛ فردا، فردای آن تصریح و تأیید رهبری، جوانِ حزب‌اللهی کسی خواهد بود که در کنار همه تجربه‌ها و مدل‌های پیشین، به مقابل کارخانه‌های واگذار شده و نهادهای واگذار کننده یا آنان که مسئولند و یا آنان که مسکوت گذاشته‌اند می‌رود؛ اما این طور نشد. در روزگاری که برای تقریظ رهبری بر یک کتاب هم رونمایی می‌گیرند! در روزگاری که پیامکش برایم آمده برای برنامه‌های‌ِ آموزشی کتاب انسان 250 ساله، دوره تربیت مربی می‌گذارند؛ در همین ایام، این تأیید رهبری در خصوصی اعتراض به خصوصی‌سازی‌ها، هیچ و تأکید می‌کنم هیچ نتیجه و تأثیر محصلی نداشت.

***

امروز دو  سه ماهی از آن سخنرانی رهبری گذشته؛ در ایامی که سیطره محافظه‌کاری بر ذهن و زبان حزب‌الله به او اجازه نداده هیچ حرکت یا حتی پالس مثبتی در خصوص اعتراض به خصوصی‌سازی داشته باشد؛ درست در همین ایام نیروی حزب‌الله در عرصه حجاب و دیگر امور انفعالی، ده‌ها پروژه و پویش را به سرانجام رساند و از یک راننده اسنپ یک قهرمان ساخت. این ناکنشگری در امری و بیش‌فعالی در عرصه‌ای دیگر ما را به این پرسش نمی‌رساند که چرا نیروی حزب‌الله امکانی بازتولید برای کنش اعتراضی علیه خصوصی‌سازی نمی‌یابد؟ چرا ده‌ها و صدها بسیج دانشجویی و غیر دانشجویی، چرا هزاران هسته حزب‌اللهی، قبل یا دست‌کم بعد از آن تصریح و تأیید رهبری، در برابر بسط آشکار نابرابری‌های اجتماعی اقدامی نکرده و نمی‌کنند؟

***

خبر رسید در همین ایام ناکنشگری حزب‌الله، نهادهای امنیتی و قضایی از خجالت همان چند دانشجوی معترض به خصوصی‌سازی ماشین‌سازی سهند درآمده‌ و درخواهند آمد. فعالان همان و دقیقاً همان معدود حرکتی که از اولیات انقلابیگری برخاسته و مورد تأیید رهبری هم بود. می‌دانیم و به عیان دیده‌ایم این درک غلط از امنیت و تبدیل همه چیز از جمله دستگاه قضایی به ابزار برقراری این درک معوج امنیت، چه اکسیری است برای مس کردن طلا و سرمایه‌ی اجتماعی انقلاب اسلامی. فی‌الحال اما این رویه و تداوم آن مهم نیست؛ برخوردی که دستگاه قضایی و امنیتی با چند بسیجی معترض حزب‌اللهی داشته، دارد و خواهد داشت، مهم نیست؛ مهم آن تفکر و تحلیل، آن جریانی که منطقی مشابه و معادل این اقدام امنیتی و قضایی را در حوزه عمومی انقلاب اسلامی بسط داده و به صدها و هزارها بسیجی دیگر امکان اعتراض نمی‌دهد. برخورد با چند معترض بسیجی مسئله‌ی بسیار کوچک‌تر است؛ مسئله آن است که اغلب قریب به اتفاق ما، جوانان بسیجی دهه نود، در ذهن و زبان خود حامل نمایندگانی از همین تفکر امنیتی و قضایی هستیم که به ما امکان اعتراض نمی‌دهد. مهم تفکری است که برای ما جا انداخته بسیجی خوب بسیجی‌ای است که در حاشیه فلان منطقه محروم سرویس بهداشتی می‌سازد؛ بسیجی خوب بسیجی‌ای است که دوره تربیت مربی بیانیه گام دوم را گذراند و گواهی آن را در جیب دارد؛ بسیجی خوب بسیجی‌ای است که در فضای مجازی هشتگ راننده اسنپ می‌زند؛ آن بسیجی‌ای که دنبال مسائل خصوصی‌سازی ماشین‌سازی تبریز و پالایشگاه کرمانشاه و نیشکر هفت تپه می‌رود، «مورد» امنیتی و قضایی دارد. بسیجی خوب، بسیجی مرده است.

***

این قرارمان نبود؛ در قاموس آنی که بسیج را وجود بخشید و حزب‌‎الله را متولد ساخت، نقش و کارکرد بسیج این نبود. هویت و غیریت حزب‌الله این حرف‌ها نبود. امام روح‌الله بسیج را برای مخالفت با «پول‌پرستی» می‌خواست.[2] جانشین امام روح‌الله و روح‌الهی عصر ما، از طبقه جدیدی می‌گفت که به واسطه پول‌پرستی به وجود آمده است[3]؛ از رسالت نیروهای «مخلص» انقلاب اسلامی در مقابله با طبقه مرفه جدید سخن می‌گفت[4]. امامان خمینی و خامنه‌ای عهد و عصر دیگری را طلب می‌کردند؛ ما اما نیروی مخلص انقلاب نبودیم؛ دچار ناخالصی‌هایی بودیم که هر روز بر فراز منبری و بولتنی، ما را به امری می‌خواندند غیر از آن‌چه امامان‌مان می‌گفتند و می‌گوید؛ امامان‌مان از مقابله با «پول‌پرستی» می‌گفتند و این‌ها از چیزهایی غیر و یا حتی ضد آن می‌گویند.

تجربه تاریخی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ما می‌گوید، آنچه امام گفت همان می‌شود. شاید کمی زمان ببرد اما زمانه‌ای فرا می‌رسد که بسیجی و حزب‌اللهی، فراتر از راننده اسنپ و فراتر هر مسئله فرعی دیگری، به ضدیت با پول‌پرستی و مقابله با طبقه مرفه جدید بیاندیشد. یقین معنوی به جای خود، تجربه عینی نشان داده آن عصری که نیرو انقلاب و مسئله‌هایش فراتر از این باشد، آن عصری که انسان بسیجی فراتر از وضع موجود، انسان خمینی و انسان خامنه‌ای باشد، فراخواهد رسید.

آن عصرِ فراتر فراخواهد رسید و این چند جوان بسیجی، که حالا مورد امنیتی‌ و قضایی دارند؛ آن تجمع کوچکی که چندی قبل برقرار شد و برای اولین بار کارگران و طلاب و دانشجویان، شانه به شانه هم علیه آن‌چه خصوصی‌سازی می‌خوانندش، شعار دادند؛ همگی مبشرانِ تنهایِ آن عصر فراتر هستند در زمانه‌ی ما. قلیل و تنها هستند، باشند؛ مجبور هستند به جای کلاس دانشگاه، راهروهای دادگاه و غیر دادگاه را طی کنند؛ طی کنند؛ خیالی نیست؛ «باید بچشد عذاب تنهایی را، مردی که ز عصر خود فراتر باشد»[5]. به زودی مثال‌شان «مَثَلِ حَبّةٍ أنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائةُ حَبَّه»[6] خواهد بود و آن‌چنان جوانه زنند که « یُعْجِبُ الزُّرَّاع»[7] ما به وعده‌های الهی و به آن‌چه از زبان رهبران الهی عصرمان بیرون آمده ایمان داریم.

 

[1] . رهبر انقلاب در سخنرانی خود در دیدار دانشجویان از مشکل بزرگ خصوصی‌سازی و نقش دانشجویان در حل آن سخن گفتند: « در همین مسئله‌ی نیشکرِ هفت‌تپّه و ماشین‌سازیِ تبریز، دانشجوها رفتند و یک مشکلی را واقعاً حل کردند؛ یعنی نه پول دارند، نه قدرت قانونی دارند امّا در عین حال حضورشان میتواند یک کار بزرگ را، یک مشکل بزرگ را حل کند.» بیانات مورخ 1/3/1398

[2]  امام خمینی در آخرین پیام‌شان به بسیجیان، از هویت و کارکرد ضد پول‌پرستی بسیج سخن گفتند: « ملتی که در خط اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله - و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند»، ج 1، ص 195.

[3]  رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی‌های خود بر تحلیل جوان‌های انقلابی در زمینه ایجاد یک طبقه جدید صحه می‌گذارند و مصرف‌گرایی، تجمل‌پرستی و پول‌گرایی را زمینه‌های شکل‌گیری این طبقه جدید عنوان می‌کنند: «امروز متأسفانه همان‏طور که این جوانها گفتند، مصرف‏گرائی و مسابقه‏ی تجمل‏پرستی و مسابقه‏ی پول درآوردن و تلاش برای پول کردن، یک طبقه‏ی جدیدی درست کرده». بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز 1387/02/14

[4]  رهبر انقلاب در تحلیلی هشدارگونه درباره کسانی گفتند که در صدد ایجاد طبقه‌ی مرفه جدید هستند؛ فراز دیگر این تحلیل نقش تقابلی مخلصان انقلاب در برابر این طبقه است: «کسانی هستند که تلاش می‌کنند و حقیقتا در صدد این هستند که طبقه‌ی ممتازه‌ی جدیدی در نظام جمهوری اسلامی به وجود آورند. به خاطر انتخاب‌ها و انتصاب‌ها و زرنگی‌ها و دست و پاداری‌ها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، و از طریق نامشروعی که با زرنگی آن را یاد گرفته‌اند، به اموال عمومی دست بیندازند و یک طبقه‌ای جدید - طبقه‌ی ممتازان و مرفهان بی‌درد - درست کنند. نظام اسلامی، با مرفهان بی‌درد و معارض و مخل، آن‌طور برخورد سختی کرد؛ حال از درون شکم نظام اسلامی، یک طبقه‌ی مرفه بی‌درد جدید طلوع کند! مگر این شدنی است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت که چنین انحراف‌های بزرگی به وجود آید.» 25/4/1376

[5]  شعری از استاد شفیعی کدکنی

[6]  سوره بقره، آیه 261.

[7]  سوره فتح، آیه 29.

نظرات  (۱)

سلام

لطفا «ل» مخالفت را بگذارید. ممنون

امام روح‌الله بسیج را برای مخافت با «پول‌پرستی» می‌خواست.

 

 

یا من اشتباه خواندم؟!

پاسخ:
سلام ممنون، اصلاح شد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی