طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

تاملی بر معنای «استعداد برتر» در حوزه علمیه

جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۱۲ ب.ظ
چندی است مقوله «استعداد برتر» وارد نظام حوزه‌های علمیه شده و نهادها و سازوکارهایی برای شناسایی و پیشتیبانی در این زمینه شکل گرفته است. متن زیر ارائه‌ای است که در جریان سیاست‌گذاری در زمینه استعدادهای برتر حوزوی مطرح شده و به معنا و معیار استعداد برتر و نخبه حوزوی می‌پردازد.

 

اگر چونان اصحاب حکمت، استعداد را آمادگی پذیرش صورت یا حالتی تعریف کنیم؛ در این‌ حوزه علمیه استعداد به معنای «آمادگی پذیرش صورت و حالت‌ها مطلوب یک حوزه/ طلبه» خواهد بود. بنابراین پرسش اساسی این است که این وضع مطلوب کدام است؟

به طور مشخص ما با دو رهیافت کلی در تعریف فلسفه و وضعیت مطلوب برای حوزه(ساختار) و طلبه(کارگزار) مواجهیم. نخست تعریفی که حوزه علمیه/ طلبه را مسئول دین و دنیای انسان‌ها و جوامع می‌داند. در این تصویر طلاب جانشینان غیرمعصوم انبیائی هستند که تنها برای «یُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَه» نیامده‌اند بلکه «لیقوم الناس بالقسط» هم جز ذاتی رسالت آن‌هاست. به تعبیر دیگر در نظر انبیا تزکیه نفوس منهای قسط اجتماعی «امکان» ندارد. در برابر این رهیافت اما نگاهی است که حوزه‌های علمیه و روحانیت را مسئول دین مردم می‌داند. آخوند خوب، آخوندِ مسئله‌گو و مفسر قرآن و معارف‌گو است ولو در یک جامعه نابرابر باشد. بر این اساس است که تصور و تصویر می‌کنند حوزه علمیه خوب هم حوزه‌ای است یک نهاد آموزشی و پژوهشی خوب باشد و «مسئله‌گو»های خوبی تربیت کند؛ نه یک این که نهاد اجتماعی باشد و معطوف به لیقوم الناس بالقسط کنشگرانی مؤثر را بپروراند.

انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب اسلامی می‌کوشند اثبات کنند که رسالت روحانیت عبارت است از «هدایت»، «سیاست» و «خدمت». متحجران، که البته در میان علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی هم متأثرانی دارند، می‌کوشند کارکرد روحانیت را به هدایت تقلیل داده و حوزه‌های علمیه را به نهادهای آموزشی و پژوهشی‌ای فروبکاهند که رسالتی جز تربیت متصدیان هدایت مردم ندارند؛ بماند که از هدایت هم جز مسئله‌گویی و تصحیح والضالین چیزی در ذهن ندارند.

 تقابل این دو نگرش یک تقابل ژرف و دامن گسترده است. ما به وضوح می‌بینیم که در دوره‌هایی حتی در تفسیر سیره امام صادق(ع)، که نقطه عزیمت هویتیِ حوزه‌های علمیه است نیز این تعارض وجود دارد. مقدس‌مآبان می‌کوشند امام صادق(ع) را به عالمی بنشسته بر کرسی تدریس تقلیل بدهند تا بدین وسیله تنبلی و تن‌پروری خود  را به عنوان «شاگردان امام صادق(ع)» توجیه و تئوریزه کنند. حال آن‌که امام صادق(ع) و اساساً امام، نمی‌تواند از امر اجتماعی و از مبارزه برای اقامه قسط فارغ باشد. گفتارهایی پیش از انقلاب و سپس سلسله نوشتارهای رهبر انقلاب در سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب، که بعدها در کتابی تحت عنوان «پیشوای صادق» منتشر شده، به خوبی تقابل این دو نگرش در تفسیر سیره امام صادق(ع) را نشان می‌دهد.

غرض این که پرسش از استعداد برتر، تنها زمانی ممکن و صحیح است که ذیل بحث از حوزه/ طلبه مطلوب باشد. نگاهی وجود دارد که حوزه علمیه را به یک نهاد آموزشی و پژوهشی فرو می‌کاهد که مآلاً در رسالت ذاتی و توحیدی لیقوم الناس بالقسط یک‌سره الکن است؛ در این نگاه و در این حوزه ممکن است معدل و نمرات ملاک اصلی باشد؛ حوزه علمیه‌ای که به خود می‌اندیشد اما باید به خوبی دریابد که نباید معیارهایی که با تعریف مکانیکی و کمّی از نخبه، رسالت اجتماعی دانشگاه‌ها را تضعیف کرده و به محاق برده، در حوزه‌های علمیه نیز بازتولید شود.

اگر مدیریت و سیاست‌گذاری در حوزه علمیه را مستلزم بازاندیشی مستمر و بنیان‌گرایانه در کارکردهای این نهاد مقدس بدانیم؛ باید به واسطه یک بازاندیشیِ خلاق مانع آن شویم که معیارهای کمیّت‌گرایانه‌ای که نمره و معدل و مقاله را بدل از نخبگی می‌داند، با نگرش‌ها تنزه‌طلبانه و مقدس‌مآبانه‌ در درون نظام‌های حوزوی پیوند بخورند و بازتولید شوند. سازوکارهای کنونی شناسایی نخبگان حوزوی به چه میزان بر این خودآگاهی مبتنی است و به چه میزان وضعیت موجود را در حوزه‌های علمیه بازتولید می‌کند؟

۰۰/۰۲/۰۳
مجتبی نامخواه

جهان طلبگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی