حضور امر مدرن در جامعه ایرانی، تحدید نقشها و کارکردهای اجتماعی نهاد روحانیت را به دنبال داشت. آغاز مواجهه ما با امر مدرن، آشنایی با رویه سخت و نظامی آن بود. بهت و حیرتی که در جنگهای ایران و روس و پس از مشاهده جنگافزارهای ملل راقیه، به سربازان ایرانی دست داد، از دروازه جنگ به جهان اجتماعی ما ایرانیان راه یافت. کمی بعد پای اقتدار سیاسی ملل اروپایی نیز به جامعه ایرانی باز شد. استعمار با تقویت استبداد، به تثبیت بهت حاصل از مواجهه ما با امر مدرن دامن زد و ذهن جستوجوگر انسان ایرانی را بیش از پیش کنجکاوِ درک معمای مدرنیته کرد. برای انسان ایرانی این پرسش به صورت جدی مطرح میشد که «چرا آنها پیشرفت کردند و ما عقب ماندیم؟» مرحله بعدی آشنایی ما با امر مدرن، آشنایی با نظامهای معرفتی و نظری پشتیبانِ این امر بود. در این مرحله بود که انسانهایی مبهوت و شیدا راز امر مدرن را در نظام فرهنگی و معرفتی و فلسفی آن جستوجو کرده، به تقلید از آن و تولید تام آن، از فرق سر تا ناخن پا اقدام کردند.