برای این که راه یک انقلاب به قتلگاه کربلا ختم شود لازم نیست حاکم کسی مثل یزید باشد/ نابرابریهای اجتماعی جزء شرایط تمهید کربلاست
گزیده:
چه میشود که گذر یک انقلاب به طف میافتد؟ آیا همهی چیز در شخص یزید و شخصیتی مشابه یزید خلاصه میشود؟ آیا حتما باید حاکم جامعه دَعی و بن الدَعی باشد؛ شرابخوار و بوزینهباز باشد تا راه انقلاب به گودال ختم شود؟ یا اینکه مسیرهای دیگری هم هست؟
این وضعیت البته اسلام ابنعباسها را به خطر نمیاندازد؛ لذا ساکتند. ابنعباسهای امروزی میتوانند مثل ابنعباس دیروز عمل کنند؛ گیریم که جامعه طبقاتی شود، گیریم که «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» بشود، اینعباس در همچنین شرایطی در پایتخت معنوی وقت، در مدینه مینشست و آیات قرآن تفسیر میکرد و مسئلهی شرعی می گفت. اگر شرایط طوری بشود که أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم، به کرسی تفسیر و مسئله شرعی ابنعباسها که کار ندارد. البته کرسی که نه دکان. این وضعیت دکان ابنعباسها را تعطیل نمیکند؛ اما اسلامِ حسین بنعلی(علیهالسلام) را، همهی ارزشهای توحیدی و انسانی را به مسلخ برد.
*این متن، تحریر و تکمیل گفتاری است که در جمع طلاب مدرسه علمیه امام باقر(علیه السلام) قم ارائه شده است.