طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

ما و مسئله‌ «تبعیض قانونی»

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۲۵ ق.ظ

 ویرایش دوم

آیا می‌شود در هنگام نهضت، تئوریسین‌های انقلابی حقوق 10 و حتی 6/5 برابر را «ظالمانه» بدانند ولی نوبت که به دوره‌ نظام رسید، وکلا و مدیران حکومتی با افتخار و به نام عدالت حقوق هفت و چهارده و بیست و یک برابری و بیشتر را تصویب و پرداخت کنند؟


تبعبض قانونی



* توضیح: بر حسب طرح ساماندهی دریافتی مقامات، حقوق مدیران 2 برابر حداکثر حقوق کارمندان خواهد بود. در نسخه‌ی قبلی این یادداشت به اشتباه 5 برابر ذکر شده بود. بنابراین تبعیض‌های قانونی از هفت تا 21 برابر خواهد بود.

خبر 21  شب گذشته یک گفتگوی کوتاه داشت؛ هر قدر فکر می‌کنم نمی‌توانم از اندوه آن رها شوم. عضو هیئت رئیسه مجلس با یک حالت بین خوشحالی و افتخار، انگار که راه حل مشکل حقوق‌های نجومی را پیدا کرده باشد از «طرح ساماندهی دریافتی مقامات و مدیران کشور و لزوم استرداد دریافتی‌های مازاد» می‌گفت. طرحی که می‌گفت  قرار است هفته آینده با قید یک فوریت در مجلس....

گفتگو حدود ده دقیقه طول کشید. در آغاز می‌گفت هیچ استثنائی وجود ندارد و خلاصه‌ی طرح این بود: مدیران نباید بیشتر از 2 برابر حداکثر دریافتی کارمندان، حقوق و دریافتی داشته باشند. حداکثر دریافتی کارمندان نباید بیشتر از 7 برابر حداقل دریافتی‌شان باشد. البته مدیران بانک‌ها و بیمه‌ها می‌توانند یک و نیم برای مدیران دریافتی داشته باشند. خلاصه‌ی این طرح به زبان ساده می‌شود:

 حقوق یک مدیر بانک و بیمه یک و نیم برابر حقوق یک مدیر دولتی؛ حقوق یک مدیر دولتی 5 برابر حداکثر حقوق یک کارمند؛ حداکثر حقوق یک کارمند هفت برابر حقوق یک کارگر ساده!!

سراغ کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلامِ  شهید مطهری رفتم. فرازی را که قبلا هم علامت زده بودم دوباره و چندباره خواندم...

«کارگر یک رکن اساسی اجتماع است، همه به کار او محتاجند. کارگر فقط حامی و محافظ حقوق ندارد والاّ باید عالی ترین حقوق به او تعلق داشته باشد. اینکه در یک اجتماع، یک مدیرکل بی مصرف ماهی دوهزار، سه هزار تومان حقوق می گیرد ولی یک کارگر روزی ده تومان، که اگر همه روزه بگیرد ماهی سیصدتومان می شود، یک کار ظالمانه است. هیچ دلیلی ندارد که حقوق رفتگر نباید از سیصدتومان مثلاً بالاتر باشد و حقوق یک وزیر نباید از سه هزار تومان کمتر باشد. درست است که [کارهایی نظیر کار یک وزیر] برای نبوغ و ابتکار و سطح عالی کار و کار فکری و مغزی ارزش بیشتری دارد ولی امتیاز آن کارها به افتخاری است که نصیب صاحب آنها می گردد؛ و برای رفتگر خود رفتگری نوعی مجازات است و نباید حقوق و مزد اینها را کمتر فرض کرد.» (نظری به نظام اقتصادی اسلام؛ صص139-140)

خیلی دوست دارم بدانم واقعاً چه با خودشان فکر می‌کنند؟ آیا مردم این‌ها را به این خاطر دوست دارند که ریش دارند ولی رقبای‌شان با کارگزران رژیم سابق ریش نداشتند؟ می‌شود با این حرف‌ها در مورد نظام اقتصادی اسلام، انقلاب کرد ولی بعد از انقلاب چنین قانون‌های تبعیض‌آمیزی نوشت؟ در عمل هم که خدا و خلقش می‌بینند چه روی می‌دهد و حقوق‌ها و نابرابری ها چگونه است. تأسف آورتر آن‌که این طرح و امثال آن در خوش‌بینانه ترین حالت برای اصلاح وضعیت نابرابر موجود است!

 آیا می‌شود در هنگام نهضت، تئوریسین‌های انقلابی حقوق 10 و حتی 6/5 برابر را «ظالمانه» بدانند ولی نوبت که به دوره‌ نظام رسید، وکلا و مدیران حکومتی با افتخار و به نام عدالت حقوق هفت و چهارده و بیست و یک برابری و بیشتر را تصویب و پرداخت کنند؟

امام حسین(علیه‌السلام) می‌فرمود: «فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم». شما علما دینی و نخبگان در اثر نادیده گرفتن و عدم مطالبه حق ضعفا آن را ضایع کردید ولی برای خودتان حقوق مختلف تعریف و تصویب کردید و آن را تا آخر مطالبه کردید.  

به این‌ها که امیدی نیست؛ جناح مؤمن انقلابی چه مسئولیتی دارد؟ آیا ما با این نشستن‌ها از انتزاعیات نظری درباره‌ی اقتصاد اسلامی سخن‌گفتن‌ها‌، و بعد هم دنبال تصویب بودجه‌های پژوهشی و حقوق‌های بیشتر دویدن‌ها و در سودای هیئت علمی شدن به سربردن‌ها؛ مصداق این فرمایش امام حسین(ع) نیستیم؟

 آیا وقت آن نشده به جای حرف‌های صد من یک غاز و محافظه‌کارانه تحت عنوان اقتصاد اسلامی و  اقتصاد مقاومتی، برای حقوق کارگران حامی باشیم؟ آیا می‌توان با منبر رفتن یا به تعبیر امروزی‌تر آن گفتمان‌سازی و دیگر اقدامات تنزه‌طلبانه‌ای که بویی از «مقاومت» نبرده، مدعی اقتصاد مقاومتی بود و تازه به مسئولان هم انتقاد کرد که فقط «حرف» اقتصاد مقاومتی می‌زنند؟ آیا نباید از موضع جناح مؤمن انقلابی به جنبش حقوق کارگران اندیشید؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی