جشنواره عمار و روایت مقاومت
شهدای جبهههای جهانی مقاومت در سوریه و عراق، یکی از مضامین محوری هفتمین دوره جشنواره عمار اس: یکی از بخشهای مسابقه به آن اختصاص یافته و حجم قابل توجهی از نشانهها و برنامههای جانبی به همراه اصلیترین مضمون پوستر جشنواره، در اینباره است. در طول یکی دو سال اخیر برنامههای تلویزیونی و مستندهای متعددی حول این موضوع ساخته شده و همهی اینها نشان میدهد که جبهه مقاومت به مرحله «روایت» رسیده است.
همین دو- سه سال پیش، در حالی که مدتها از درگیریهای تن به تن سربازان انقلاب اسلامی در سوریه و عراق گذشته بود، روایت مقاومت که نه، حتی نام بردن و یادکردن از این شهدا، منطقهای ممنوعه بود. شاید بتوانیم محدودیتهای این دوره را درک کنیم اما همواره این پرسش برایمان باقی خواهد بود که کدامین «مصلحت» موجب میشد حتی روی مزار برخی از این شهیدان، هیچ اشارتی به محل شهادت نباشد و به عبارت کلی جبهههای جنگ حق علیه باطل «اکتفا» شود؟ کمی زمان برد تا از تفوق امنیت بر مقاومت کاسته شود و روایت مقاومت آزاد گردد.
در سوی دیگر اما مخالفان جبهه مقاومت، روایت و رسانه برایشان جدی بود و هست. سطح این جدیت هنگامی بهتر درک شد که عملیات رسانهای آنها عیله آزادسازی حلب را دیدیم. دیدیم که چگونه به اسم صلحخواهی، برای خارج شدن شهری از دست تروریستهای تکفیری مویه میکنند! ماجرای حلب این حُسن را داشت که نشان بدهد همهی آن نامههای سرگشاده و بحثهای «استراتجیک» کسانی در لوای نقد مقاومت، از کجا ریشه میگیرد و کجا ختم میشود.
موضع غربگرایان ایرانی در جبههی امروز البته به مراتب قابل قبولتر از جایگاه اسلافشان در دفاع مقدس دیروز است. هنوز از یاد نبردهایم بیانیه دادن غربگرایان وطنی را علیه جنگ تحمیلی! هنوز فراموش نکردهایم اینکه کسانی میتوانند به دلیل اختلاف نظرهای سیاسی، دُرست در پشت جبههی مدافعان و رزمندگان خودی فعال شده و علیهشان بیانیه بدهند! این تعجب البته کمتر شد، هنگامی که در روزهای پایانی جنگ، چپهای آمریکایی و شرقزدگان ایرانی، مرزهای جدید برای حیرت ما تعریف کردند: هنگامی که با حمایت حزب بعث عراق برای آزادسازی ایران به وطن خود حمله کردند! با بررسی این سابقهها، موضع غربگرایان وطنی در مورد آزادسازی حلب نه فقط عجیب نبود، بلکه خیلی هم مفید بود! غربگرایان وطنی با فریاد یا سکوتشان و با ترجمان مواضع رسانههای هژمونی جهانی به ما یادآوری کردند که جبههی جدیدی فراروی مقاومت گشوده شده: جبهه روایت مقاومت.
یکی از متفکران پستمدرن در مقالهای پیرامون جنگ خلیج فارس نوشته بود: «جنگ خلیج فارس رخ نداد». او این جنگ و واقعیتهای دنیای مدرن را ساخته و پرداختهی رسانه ها میدانست و این مسئله را در مفهوم ابرواقعیت یا واقعیت حاد (hyper-reality) توضیح داده بود. شاید همدلی با این تحلیل دشوار باشد اما به سادگی میتوانیم این تحلیل را به مثابه استعارهای درک کنیم بر اهمیت روایت. از جنگ خلیج فارس و زمان ارائه این تحلیل، حدود دو و نیم دهه میگذرد. در تمام این مدت این واقعیت حادتر از قبل شده است. «روایت» مجنگ از اصل آن اگر مهمتر نباشد، کم اهمیتتر نیست. با این حال در جبههی روایت مقاومت، تجددمآبان تنها یکی از خطوط پیشِ روی جبهه مقاومت را شکل میدهند. تحجرمآبی و تقلیل آرمان جبهه جهانی مقاومت به منازعات مذهبی سویه دیگر ماجراست. جبههی روایتِ مقاومت، واقعیت دارد و جنگ جاری در آن بسیار حاد است. بر این اساس موضع جشنواره عمار در تأکید بر «روایت مقاومت» هوشمندانه است و قابل تأمل.
منتشر شده در بولتن روزانه هفتمین دوره جشنواره عمار*