طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
متن زیر بحثی درباره عدالت اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی است که تیرماه سال گذشته (1402) در گفت‌وگو با یکی از روزنامه‌ها ارائه شد ولی به دلایلی از جانب آن روزنامه انتشار نیافت.

 

چرا موارد متعددی از بزه و آسیب اجتماعی نظیر گروگانگیری، سرقت و خودکشی افزایش پیدا کرده است؟

یکی از مهم‌ترین تبیین‌هایی که از افزایش معنادار کجروی و بزه در جوامع می‌توانیم داشته باشیم، آسیب‌دیدن همبستگی اجتماعی است. در واقع اگر کجروی به طرز «معنا»داری افزایش پیدا کند، این معنا را می‌توانیم با کاهش همبستگی توضیح بدهیم. همبستگی از یک‌سو به جوامع امکان هم‌اندیشی و همیاری می‌دهد؛ امکان و نیروی حل مسائل می‌دهد و از سویی دیگر به سان نظمی نامرئی مانع از ارتکاب کجروی‌ها و وقوع آسیب‌های اجتماعی می‌شود. در جوامعی که هم‌بستگی اجتماعی آسیب ببیند و کاهش پیدا کند، ارتکاب بزه و کجروی افزایش پیدا می‌کند.

مهم‌ترین یا یکی از مهمترین مسئله‌هایی که به هم‌بستگی اجتماعی آسیب می‌زند، نابرابری اجتماعی است. در تعابیر دینی ما هم آمده که جعل الله العدل تنسیقا للقلوب. عدالت در جامعه باعث و برانگیزاننده همبستگی است و کاهش عدل، از تنسیق قلوب می‌کاهد. قلب‌های جامعه را چند پاره می‌کند و قلوب دور افتاده دچار گرگ می‌شوند.

از طرف دیگر می‌دانیم طبق الگوی که ایده و رهبر انقلاب برای ارزیابی عدالت در اخیتار ما قرار می‌دهد، ما در وضعیت کنونی دچار عقب‌ماندگی در عدالت هستیم. بنابراین کاملا طبیعی است که در این شرایط و با گسترش ناعدالتی و فقر، همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کجروی و بزه افزایش پیدا کند. هم‌چنان که تحقیقات مختلفی نشان می‌دهد طی ده سال اخیر با افزایش نابرابری در جامعه ما، جرم، خودکشی و سرقت افزایش پیدا کرده است.

نظام ارزشی در این میان چه نقشی دارد؟ آیا بخشی از این وضعیت معلول بی‌ارزش شدن ارزش‌ها در جامعه است؟

یکی از مهم‌ترین کارکردهای نظام ارزشی و هنجاری در جوامع، ایجاد نوعی از تور کنترل درونی و بیرونی است اما قدرت نظام ارزشی نیز ارتباط زیادی با مسئله عدالت دارد. در واقع آن‌چنان که نگاه حکمی و شیعی تشریح می‌کند، عدالت تنها ارزش مطلق در نظام ارزشی ماست. دیگر ارزش‌ها غیرمطلق و نسبی هستند و به وسیله عدالت پشتیبانی می‌شوند. عقب‌ماندگی در عدالت این پشتیبانی را تضعیف می‌کند. نظام ارزشی به جامعه امکان می‌دهد که روی کنترل درونی و خودنگهداری آحاد جامعه حساب کند و با تضعیف آن، این کنترل درونی نیز کاهش پیدا می‌کند.

 

نقش رسانه در زمینه بازتاب اجتماعی موارد کجروی چیست؟

شهید آوینی در روایتی که درباره ساخت روایت فتح دارد توضیح می‌دهد که صداوسیما و در تبلیغات رسمی جنگ یک اشتباه راهبردی را مرتکب می‌شود و واقعیت کمبود نیرو را نمی‌گوید. از آن دوره تا کنون راهبرد رسانه‌های رسمی این است که در برابر هایپر رئالیتی منفی بیرونی، یک جور فرواواقعیت انقلابی تولید ‌کند و آوینی به ما توضیح می‌دهد چطور این فرایند به ضد خودش تبدیل می‌شود و «حربه صداقت» را از دست رسانه‌های نظام می‌گیرد. از آن‌جا که این روایت غیرصادقانه به ظاهر انقلابی است، یعنی با خواست لحظه نظام سیاسی هم‌راستا است، کار لحظه را راه می‌اندازد. در آن تجربه‌نگاری از روایت فتح، شهید آوینی هشدار می‌دهد که این داروی لحظه‌ای، نوعی تخدیر است و در ادامه چون متکی بر واقعیت نیست، ضرر آن بیشتر از سود آن است. می‌دانیم که روایت انسانی عرفانی شهید آوینی از جنگ با روایت تبلیغاتی رایج از آن متفاوت بوده است. نمی‌توانم بگویم ایده روایت و مستندهای آوینی یکسره در نقد این رویکرد است اما حتما از سر ناهمراهی با این رویکرد است و در در روایتی که از ساخت روایت فتح دارد، این رویکرد را به شکلی صریح و رادیکال می‌کند.

مسئله این جاست که همان خطای رسانه در تبلیغات جنگِ وقت را امروز به رویکرد کلی تبلیغات و رسانه‌های رسمی تبدیل شده است. بهانه البته جنگ است و چه بسا این کار را به اسم روایت و حتی آوینی و جهاد تبیین انجام می‌دهند. آدم‌ها البته عوض شده‌اند. آدم‌هایی که آن زمان ستاد جنگ و صداوسیما را اداره می‌کردند امروز دیدگاه‌های دیگری دارند، اما وارثان امروزین آن نگاه‌ها  خطای معرفت‌شناختی را ادامه می‌دهند.

یک مثال بزنم بیست سال قبل مرگ هاجر نویدی در روستایی در دهدشت، جامعه که نه ولی به هر حال وجدان‌هایی را تکان ‌داد. این روزها لابد شنیده‌ایم خبر مادری را که احتمالاً سرپرست خانوار بوده و در شهرستان درود به خاطر فقر و ناتوانی در پرداخت اجاره بهای مسکن، آن هم مسکنی که قاعدتا باید در حاشیه شهر باشد، خبر دقیق ندارم؛ خودش داروی سمی می‌خورد، به سه فرزندش هم چنین دارویی می‌دهد. سه فرزند کشته می‌شوند و خودش هم در کماست.

 آیا این خبر در حد هاجر نویدی طنین دارد؟ آیا اگر دیروز هاجر نویدی تیتر یکی دو روزنامه می‌شد، امروز هم این مسئله به همان اندازه جامعه را و رسانه را تکان می‌دهد. طبعا نه. چرا؟ چون می‌گویند ما در یک جنگ‌شناختی هستیم که دشمن می‌خواهد اخبار منفی را برجسته کند و ما را ناامید کنند و ما باید خبر خوب بگوییم. امروز همان کسانی که در آن زمان هاجر نویدی را تیتر می‌کردند، بی‌تفاوت از کنار ماجرای درود می‌گذرند در صورتی که در یک جامعه عادی این خبر باید بنیان‌های آن جامعه را تکان بدهد. رسانه باید سراسیمه و می‌مهابا ولی عمیق و دقیق بپرسد در برنامه‌های ساختاری مثل برنامه توسعه پنج ساله ششم، زنان خودسرپرست چه جایگاهی داشتند؟ آن ایده‌ها و تکالیف مصوب و قانونی چقدر محقق شد؟ چقدر از عدم تحقق مربوط به عدم وجود منابع بود و چقدر مربوط به توزیع نابرابر منابع عمومی؟ چقدر مربوط به دولت سابق بود و چقدر مبوط به دولت کنونی؟ چه تمهیداتی برای این موضوع در برنامه هفتم دیده شده؟ اصلا مسئله مسکن چطور است؟ چقدر تورم داشته؟ مستأجران چه باید بکنند و مانند این. سوال بپرسیده شود، تا پاسخ خلق شود.

عقل خطابی و تبلیغاتی اما به همه چیز خطابی و جدلی پاسخ می‌دهد. گمان می‌کند مخاطب و جامعه، نیروهای تحت امر او هستند که بشود به آن‌ها گفت اخبار را از طرق رسمی بدست بیاورید و تحلیل‌‌ها را در بولتن‌ها و پلتفرم‌های ابلاغی دنبال کنید. ما باید از شر این عقل خطابی رها شویم تا بتوانیم به خودمان و به مسئله‌هامان فکر کنیم.

 

رسانه‌های ما و حتی صداوسیما و تریبون‌های رسمی مثل نماز جمعه و غیره، کم و بیش از گرانی، تورم و بحران معیشت می‌گویند، آیا منظور این است که شیوه گفتن‌شان صریح و کافی نیست؟

مسئله عادت ما به ندیدن مسئله‌ها از منظر عدالت است. قبول دارم که رسانه‌ها و خطبه‌ها هم از معیشت و گرانی می‌گویند اما میان گفتن برای دگرگونی وضعیت و گفتن برای گفتن و از سر باز کردن تفاوت زیادی وجود دارد و جامعه این را متوجه می‌شود. مسئله تورم تنها معیشت نیست. مسئله عدالت است. مسئله این است که برای عموم جامعه که درآمد و پس‌اندازشان ریالی است، تورم مصیبت است اما برای طبقاتی که دارایی‌شان مستغلات و ارز و مانند این است، تورم اتفاقا نعمت است. برای انبوهی از شرکت‌ها، هولدینگ‌ها و کارتل‌های اقتصادی این‌ها فرصت اقتصادی است.

هامن طور که می‌دانیم در نیم دهه اخیر قیمت مسکن حدود 1000 درصد رشد داشته است. هیچ خبری برای نهاد خانواده در یک جامعه بدتر از این نیست اما ما می‌دانیم که این خبر برای مالکان چیزهایی غیر از ریال، برای سرمایه‌داری مستغلاتی، برای آنان که طلا و ارز پس‌انداز می‌کنند، چقدر خوشحال کننده است. آیا رسانه‌ها از این منفعت و از نیروهای حافظ آن، که به طور طبیعی اجازه و امکان دگرگونی شرایط تورمی را نمی‌دهند هم می‌گوید؟ از این می‌گوید که تورم چگونه مسائل اجتماعی ما را شکل داده و چگونه افکار و فرهنگ ما را دگرگون و منحط کرده است؟ از مادر درودی که به خاطر فقر اقدام به کشتن خود و سه فرزندش می‌کند هم می‌گویند؟ این بی‌عدالتی رسانه‌ای نیست که روایت مسئله‌های مادر درودی خلاف امنیت باشد و هجو فلان سلبریتی انقلابی‌گری رسانه‌ای باشد؟ آیا مسئولیت رسانه ملی فقط کمپین صاحب‌خانه خوب است؟ مسئله این جاست که توانسته‌اند درکی از خبر خوب بسازند، توانسته‌اند تفسیری منحط از جهاد تبیین ارائه بدهند که در آن رسانه مستقیم و غیرمستقیم، منافع منتفعان شرایط تورمی و نابرابر را پوشش می‌دهد و به اسم انقلابی‌گری و دفاع از انقلاب جهش فقر را نادیده می‌گیرد. این وضعیت و موضع در بازنمایی مسائل اجتماعی که مخصوص نگرش رسانه‌ای ما نیست و در حوزه عمومی یک دانش و نگرش اجتماعی عقیم، نامسئله‌گرا و کلی‌گو را بازتولید کرده، از خودِ وجود عقب‌ماندگی در عدالت و از خودِ مسائل اجتماعی خطرناک‌تر است.

 

 

۰۳/۰۴/۲۸
مجتبی نامخواه

عقب‌ماندگی در عدالت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی