طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

دیدار با جنبشی از آینده

در یک سال اخیر در نقاط مختلفی از کشور، حرکت‌هایی اعتراضی از سوی سپرده‌گذاران برخی بانک‌ها و موسسات اعتباری صورت پذیرفته است. اگرچه هیچ آمار قابل‌استنادی از این تجمع‌ها وجود ندارد و امکان به دست آوردن چنین آماری هم نیست، اما به احتمال زیاد این اعتراض‌ها از  نظرهای گوناگونی همچون فراوانی، کمیت و پایداری از مهم‌ترین حرکت‌های اعتراضی یک سال اخیر در کشور بوده‌اند. به‌رغم این‌که مسئولان امر با تندترین تعابیر سعی می‌کردند سپرده‌گذاران را «طمع‌کار» خوانده و تجمع‌ها را سازماندهی‌شده و غیرواقعی بدانند؛ اگرچه مسئولان کوشیدند سپرده‌گذاران را به لحاظ حقوقی مقصر دانسته و به لحاظ اجتماعی طرد کنند؛ با وجود اینکه رسانه‌های رسمی و همچنین کنشگران و تحلیلگران اجتماعی این حرکت‌ها را نادیده گرفته‌ یا انکار کرده‌اند؛ واقعیت اما این است که ما با نمونه‌هایی کاملا ویژه از یک گونه جدید از حرکت‌های اجتماعی مواجهیم: با نسل جدیدی از اعتراض‌ها که می‌تواند جرقه‌ای باشد برای درک نسلی جدید از جنبش‌های اجتماعی. تجمع سپرده‌گذاران اگرچه از «اعتراض‌های پراکنده» و «شخصی‌‌صنفی» آغاز می‌شود اما اگر دقیق‌تر شویم گونه‌ای بدیع از اعتراض‌ها و حتی جنبش‌های «اجتماعی» را می‌‌بینیم که متولد شده‌ و احتمالا بتوانند ادامه داشته باشند. این یادداشت می‌‌کوشد ابعادی از این پدیده را تا حدودی تشریح کند.

دیدار با جنبشی از آینده


۰ نظر ۰۸ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۷
مجتبی نامخواه

زمینه­‌های فکری و پیامدهای اجتماعی برآمدن اسلام مناسک میان­‌تهی


یکی از پدیده‌هایی که سال به سال بیش از گذشته با آن مواجهیم، گسترش آیین­‌های مذهبی و پیدایش آیین­‌هایی تازه است. یک آیین مذهبی می‌تواند ترویج‌کننده و احیاگر آرمان‌های اصلی دین بوده و به واسطه‌ی معرفت‌ها و  نشانه‌هایی که به میانه‌ی جامعه می‌آورد به بزرگداشت ایده‌­های محوری دین کمک کند. تعظیم شعائر اسلامی مفهومی است برخاسته از متن الهیات اسلامی که آیات و روایات فراوانی به آن دلالت می‌دهد. پرسش اما این­‌جاست آیین به خودی خود مفید است یا وقتی واجد این نقشِ ذاتی باشد؟

۱ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۲
مجتبی نامخواه

پای هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی­ را به ده‌­ها و صدها

برنامه­‌ی آموزشی­ حزب­‌اللهی بازکنیم


بخشی از متن:
این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه‌ و دوره‌ی جنگ نرم و غرب‌شناسی دارند؛ چه می‌کنند که چهل‌سال است هنوز نوبت به بررسی اسناد لانه نرسیده است؟

باید از غرب‌شناسی فلسفی-هپروتیِ هایدگریست‌ها و غرب‌ستیزی سیاسی-اطلاعاتی امنیتی‌ها، و غرب­گریزی مذهبی-اخلاقی سنتی­‌ها عبور کنیم و با آمریکای واقعی مواجه شویم.

نیاز فکری ما بازخوانی بی‌واسطه‌ از تجربه‌ی عینی «نفوذ» آمریکا در انقلاب اسلامی است؛ نه انشانویسی و جمله‌سازی با کلمه نفوذ.  

اسناد لانه جاسوسی


* در همین رابطه ن.ک به:
تاریخ و تفکر انقلاب بزرگ‌تر/ گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای‌ آن

۰ نظر ۱۱ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۹
مجتبی نامخواه

خلاصه:

 کربلا محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب است. جامعه اسلامی به جایی می‌­رسد که مفاهیم باقی هستند، اما از درون تهی­ شده‌­اند.  اصل کربلا کربلا یک هشدار بود نسبت به این فرایند که یک‌بار چشم باز نکنید و ­بینید صورتِ نظام، اسلامی مانده است؛ و به همین دلیل شورش علیه آن «خروج» و خوارج شدن خوانده می­شود اما در باطن، این اباعبدالله(ع) است که خارجی و شورشی است و ابن شریح­‌ها هستند که مفتی و قاضی شده­‌اند.


*سخنرانی در هیئت هفتگی محبین اهل بیت(ع) دانشگاه تربیت مدرس، یادبود شهدای گمنام دانشگاه 1396/8/2

۰ نظر ۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۳
مجتبی نامخواه

مردم راه حلی برای تمام مسائل اجتماعی

این یادداشت می­‌کوشد با دو پرسش اساسی به تشریح ابعادی از نظریه مردم­‌سالاری دینی در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب اسلامی بپردازد: پرسش اول این­که  نقش مردم در اندیشه رهبر انقلاب، که مفهوم/ نظریه مردم­‌سالاری دینی آن را بازتاب می­‌دهد، از کدام بنیادهای نظری برخاسته است؟ و دیگر این­که این مفهوم در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب چه موقعیت دارد؟

بنیادهای معرفتی نظریه‌ی مردم‌سلاری دینی رهبر فرزانه انقلاب

هستی شناسی

توحید ناب

انسان شناسی

فطرت

معرفت‌شناسی

سه گانه‌ی وحی،عقل، تجربه

در نظریه رهبر انقلاب درباره مردم‌سالاری دینی، مردم به مثابه یک راه حل برای تمام مسئله­‌های اجتماعی مطرح است: «حرف مکرّرگفته‌شده و بارهاگفته‌شده را می­خواهیم باز یک بار دیگر بیان کنیم، خلاصه‌اش این است که می­‌خواهیم بگوییم مسئولین کشور بدانند و آحاد مردم بدانند که حلّ مشکلات کشور جز به دست خود آحاد این کشور عملی نیست و شدنی نیست؛ چه مشکلات اقتصادی، چه مشکلات فرهنگی؛ همه نوع مشکلات».

بر حسب این استدلال مرز «سیاست‌گذاری» و «جنبش اجتماعی» از میان برداشته شود: مردم در اندیشه رهبر انقلاب هم در سطح امر سیاسی (Politics) مطرح است و هم در سطح خط مشی‌گذاری (Policy).


* یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان (اینجا)؛ متن کامل با ارجاعات.

۰ نظر ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۹:۵۸
مجتبی نامخواه

در حاشیه­‌ی دادگاهِ دادخواهانِ شیرازی


خلاصه:

·         امام خمینی سه کارکرد عمده را برای بسیج برجسته می‌کنند: مخالفت با استکبار، مخالفت با پول‌پرستی و مخالفت با تحجرگرایی و مقدس‌نمایی.

·         در برابر این نگره­‌ی خمینیستی رهیافت محافظه­‌کارانه­‌‌ای وجود دارد که مایل است نقش بسیج را به جریان-سازمانی خدماتی فروبکاهد. خدماتی که در دهه­‌ی پیشین عبارت بود از اقداماتی همچون کویرزدایی و قطره­‌چکانی فلج اطفال و البته در شرایط کنونی معادل­‌های دیگری یافته است.

·         برآیند نقشی که ما ایفا کرده و می‌کنیم، در تمام سال‌های این سه‌دهه، به کدام یک از این دو رهیافت فوق نزدیک‌تر است. اگر چه تئوریسین‌های نقش دوم بسیج بر خلاف دیروز، امروز دیگر به عنوان استوانه­‌های انقلاب ترویج نمی­‌شوند اما مسئله این جاست که ساختاری که دیروز بسیجیان را ذیل رهیافت دوم  و از جمله ذیل افراد مذکور قرار می‌داد، هم امروز هم با تغییرات و برخی جوان‌گرایی‌هایی! زنده و فعال است.

·         اگر دیروز جناح راست و اصولگرایی نام ‌داشت و کویرزدایی و قطره‌چکانی را ترویج می‌کرد و امروز اصول‌گرایی تحول‌‌خواه و نواصولگرایی و غیره نام دارد و می‌خواهد به بهانه اردوهای جهادی یا دیگر کارهای خوب، حزب‌الله را از میدان مبارزه‌ی اجتماعی بیرون برده و به حاشیه شهرها بکشاند.

·         راه رفتن به اردوی جهادی و ساخت «سرویس بهداشتی در مناطق محروم» را هموار می‌کند اما نوبت به عدالت‌خواهی که می‌رسد منبرها و رسانه­بولتن‌هاشان را آبستن ده‌ها آسیب‌شناسی و آینده‌شناسی و فتنه‌شناسی می‌کنند و هر ورز به بهانه‌ای فتوا به احتیاط می‌می‌دهند. 

·         همواره بر صدر بوده‌اند بی‌آنکه بگویند  پس ده‌ها سال تریبون‌داری و میدان‌داری‌شان، کجاست رویکردهای ضد تحجر و کجاست ضدیت با مقدس‌مآبی نیروهای انقلاب؟ کجاست کنش‌های ضدپول‌پرستی‌مان؟ چه کسانی آرام و بی‌سر و صدا هویت ما را دزدیدند و ما را به یک‌سری ظرفیت‌های بومی توسعه استحاله کردند؟

·         امروز پس از سال‌ها پیروی از احزاب قبیله‌ی اصولگرایان و رسانه‌هاشان و منبرهاشان، حزب‌‌الله را می‌بینیم که نه فقط از نقش و کارکرد خمینیستی خود بازمانده، بلکه از هویت اصیل خود نیز خلع شده است. نه تنها نمی‌تواند تاریخ را ورق بزند، بلکه به دلیل همراهی با حزبی‌ها، از کسب موفقیت در سطحی‌ترین تغییرات اجتماعی در انتخابات‌ها نیز ناتوان است.

·         رهیافتی که حزب‌الله را به مثابه یک پامنبری برای بحث‌های عمدتاً فردی-مذهبی می‌خواسته یا حداکثر یک عنصر اهل اردوی جهادی در حاشیه شهرها می‌پسندید، جریانی است که ده‌ها هیئت و محفل قرارگاه مذهبی جهادی ایجاد می‌کند اما به دلیل فقدان اعتقاد راسخ به  عدالت‌خواهی از شکل دادن یک حرکت کوچک عدالت‌خواهانه در حمایت از حقوق کارگرانِ شلاق‌خورده و حقوق ناگرفته عاجز است. از حمایت از حقوق معلمان، فقرا و مستضعفان ناتوان است؛ از ساماندهی یک حرکت کوچک در اعتراض به بلایایی که سرمایه‌داری بر سپرده‌های مردم در بانک‌ها ایجاد می‌کند ناتوان است، از حمایت از حقِ مسکن پایمال شده مستضعفین ناتوان است، از تقابل با طبقه مرفه جدید ناتوان است اما پیرامون مسائل «فرهنگی» و «مذهبی» و «تمدنی» و «اردوهای جهادی»، تا بتوانند «جبهه» و «محفل» و «همایش» و «قرارگاه و خیریه» برپا می‌کنند.

·         با این حال گویی اخیراً متوجه شده‌اند که این حرکت‌ها چون فارغ از درگیری با ظلم است، جذابیت چندانی برای فطرت خمینیست‌های جوان ندارد. متوجه شده‌اند رویه‌ی کنونی ناکارآمدی‌شان، تجویزهای آن‌ها در عرصه‌های اجتماعی را بیشتر از پیش ناکارآمد می‌سازد و اگر دیروز مردم را از دست دادند، امروز در حال از دست دادن حزب‌الله هستند.

·         در برابر این خودآگاهی البته ابزارهای تعریف شده‌ای دارند؛ بخشی از ابزارها همان برچسب‌های عدالت‌خوار،  عدالت‌باز، خوارج، فتنه آینده، عدالت‌خواهی مارکسیستی، عدالت‌خواهی حجتیه‌ای، عدالت‌خواهی نق‌نقو است که در ماه‌های اخیر مطرح کرده‌اند. بخش مهم‌تر ابزارشان اما اتفاقی است که در 25 مهرماه در شیراز خواهد افتاد.

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۲۴ مهر ۹۶ ، ۱۷:۳۸
مجتبی نامخواه
محسن حججی، پدیده پیچیده‌ای که در روزهای اخیر ذهن و زبان ما ایرانیان را درنوردید، چگونه موجودی است؟ این ایام بیشتر نوشته‌ها و کوشش‌ها به اقتضای تاثر از شرایط، بر «شخص» شهید حججی متمرکز شده است؛ برای بررسی ژرف‌تر اما باید این شهید و رویدادهای رخ‌داده پیرامون آن را از بند احوال شخصی رها ساخته و در بستر و متنی وسیع‌تر قرار داد. پرسش اصلی این است که پدیده حججی در یک متن وسیع‌تر اجتماعی و فلسفی- نظری واجد و حامل چه معانی‌ای است؟ دو فریم و تنها دو فریم از آخرین ساعات زندگی محسن حججی، امکانی جدید فراهم آورده تا به درکی متکامل‌تر از «انسان انقلاب اسلامی» برسیم. این نوشته می‌کوشد خطوط کلی‌ای به دست بدهد که به احتمال زیاد به تدارک و تکامل این درک کمک می‌کند.

* یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان (اینجا) دریافت
درک اجتماعی فاسفی از پدیده شهید حججی

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۰:۲۱
مجتبی نامخواه

 

 

جریان‌های سیاسی عمده در ایرانِ امروز در دو سطح نگرش­‌ها و کنش‌گرها، امنیت‌بنیان هستند. امنیت البته عنصری نیست که اصل یا اهمیت آن مورد تردید باشد؛ آن‌چه هست تفوق و تعدی استلزامات امر امنیتی به میدان امر اجتماعی است. تفوقی که به وضوح ثبات‌گرایی و انسداد تغییر را دامن می­‌زند. در سایه­‌ی همین نگرش امنیتی است که ما، نیروهای اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی، بیشتر به تهدیدهای عرصه­‌ی سیاسی متوجهیم و از «تحدید»های این حوزه غافلیم: به تهدیداتی می­اندیشیم که متوجه ثبات در عرصه سیاست است و از تحدیداتی که تغییر در میدان سیاست را نحیف و مسدود می­‌کند، به کلی فارغیم. این یادداشت در ادامه می­‌کوشد با تمرکز بر مصداق ملموس انتخابات، تحدیدِ تغییرِ سیاسی را با سه محور-استدلالِ «تهی­‌شدن انتخابات از امر مدنی»، «خصوصی­‌سازی انتخابات» و «حرفه­‌ای شدن انتخابات» توضیح دهد. در ادامه نیز در پی آن است که طرحی اولیه از «چه باید کرد؟» در این باره را دنبال نماید. برای آغاز از تجربه زیسته­‌ای شروع می­‌کنیم که به احتمال زیاد، بسیاری از ما کم و بیش در آن مشترکیم.


* این یادداشت، متن تکمیل یافته‌ی یادداشتی است که در ایام انتخابات اخیر (اردیبهشت 96) در نهمین شماره مجله بهمن آذربایجان منتشر شده است. 
۱ نظر ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۷
مجتبی نامخواه

در دیدگاهِ مهجور متفکران انقلاب اسلامی درباره زن، حجاب یک «نامسئله» است؛ اگر چه برای جمهوری اسلامی یک مسئله یا ابرمسئله است.

هیاهوهای گفتاری و کنش‌های رفتاری در مخالفت و موافقت با حجاب و قوانین مربوط به آن، دست‌کم دو دهه است بحث و بخش ثابتی از فضای عمومی رسانه‌های ما را به خود اختصاص داده است. در این میان دیدگاه انقلاب اسلامی درباره «زن» است که بیشتر از همه چیز آسیب دیده و به محاق رفته است. «جدال حجاب» در دو سوی خود از سقف تقنین‌های انجام شده درباره حجاب فراتر نرفته و خود حجابی برای دستیابی به نگرش‌های بنیادی‌تر درباره حجاب شده است. «مسئله حجاب» به معنای رایج آن مسئله جمهوری اسلامی است و شدت و کثرت پرداختن به این سطح از مسئله، سطح دیگر و مهم‌تر بحث را به فراموشی سپرده است. مراد از سطح دیگر، سطح مطرح در ساحت انقلاب اسلامی است؛ سطحی که گفتوگو درباره آن، به سبب فراموشی و محاق چندین ساله، کمی دشوار است و یادداشت پیش‌ رو امیدوار است گامی کوچک در این مسیر بردارد و دستکم بتواند درباره آن طرح بحث کند.

 


*یادداشت منتشر شده در پنجمین شماره ماهنامه رسائل

۲ نظر ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۹
مجتبی نامخواه

درباره روح‌الله نامداری، پروژه و کتاب‌هایش

نوشتن درباره روح­‌الله نامداری دشوار است و این دشواری چیزی است غیر از غم نوشتن پس از او و چیزی است علاوه بر آن. سهم بیشتر این دشواری از این جهت است که ما اغلب عادت کرده­‌ایم در تجلیل اسطوره­‌های واقعی یا ساختگی مطلبی بنویسیم و کمتر شده به تحلیل یک مدل عینی و در دسترس بپردازیم. روح­‌الله نامداری نمونه­‌ای از اندیشه­‌ورزی نسلی نو در حزب­‌الله بود که معطوف به خمینی می­‌اندیشید؛ معطوف به خمینی می­‌نوشت؛ معطوف به خمینی حرکت می­‌کرد و معطوف به خمینی می­‌زیست. انسان­‌های معطوف به خمینی، از آن­جا که خلاف­‌آمد عادات پیرامونی­‌شان زندگی می­‌کنند، همواره توجه برانگیز هستند. آن­ها می­‌خواهند تغییرات مهمی در خود و جهان خود ایجاد کنند. بنابراین در مواجهه با یک انسانِ خمینی می­‌بینیم که در تمام سطوح زندگی به ویژه در کنش‌گری و اندیشه­‌ورزی اجتماعی، صاحب یک «پروژه» است. کوشش و بینشی منسجم و البته ناسازگار با وضع موجود دارد و در هر شرایطی در پی پیگیری آن است. شاید توضیحش کمی دشوار باشد که در این­جا «پروژه داشتن»، «خلاف آمد عادت بودن»، «معطوف به تغییر بودن» و «انسان خمینی بودن»؛ فارغ از هرگونه ارج­‌گذاری یا ارزیابی ارزشی به کار می­‌رود. شاید مروری بر پروژه­‌ی روح­‌الله نامداری مؤیدی باشد بر این مطلب.

 


* یادداشت منتشر شده در شماره پنجم (تیرماه 96) ماهنامه رسائل

۱ نظر ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۵۶
مجتبی نامخواه
تأملی درباره‌ی انقلاب‌زدایی از حوزه‌ی علمیه
  • انقلاب‌زداها ضدانقلاب نیستند، مبانی انقلاب را رد و دیدگاه‌هایی برخلاف آن اثبات نمی‌کنند؛ تنها به اموری دیگر غیر از نیازها، ایده­‌ها و اندیشه­‌های اسلامِ انقلاب می‌پردازند. انقلاب‌زُدایان به‌سان یک روح سرگردان‌اند و معلق‌اند؛ همه‌جا هستند و عامل و کارگزار اصلی در بسیاری از پروژه‌های آرام ولی مستمر انقلاب‌زدایی هستند.

یادداشت منتشر شده در بخش دیگران سایت khamenei.ir (اینجا)؛ بازنشر در خبرگزاری رسمی حوزه (اینجا)
متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۳
مجتبی نامخواه

در شماره اخیر مجله رسائل (شماره پنجم، تیرماه 1396) پرونده‌ای با عنوان انسان خمینی، یادمان مرحوم روح‌الله نامداری منتشر شده است. محور این پرونده به انسان‌های خمینی به طور عام، و مرحوم روح‌الله نامداری به طور خاص است.

انسان خمینی

متن زیر یادداشتی است که برای دیباچه این پرونده نوشته‌ام:

 

دیباچه پرونده «انسانِ خمینی»

مدت­ها بود در رسائل به فکر این بودیم که به «انسان­‌های خمینی» بپردازیم. انسان­‌هایی که امام خمینی هویتی جدی و جدید برای­شان رقم زده و آن­ها را به یک کنش‌گر متمایز در میدان­‌های مختلف اجتماعی تبدیل کرده است. نمونه­‌ی تام این چنین انسان­‌هایی، البته شهیدانی که همه­ چیزشان را در مسیر این هویت جدید به میدان آورده بودند. وقتی مجموعه یادداشت­‌های هفت جلد حسن باقری را مرور می­‌کنیم و به جهان اجتماعی به کلی متفاوت پس آن می­‌اندیشیم؛ وقتی بیش از هزار صفحه سخنرانی­‌های شهید همت را مرور می­‌کنیم و از ایده­‌های متفاوتش شگفت­‌زده می­‌شویم؛ وقتی شهید علم­‌الهدی و سخنرانی­‌ها و نوشته­‌هایش را مرور می­‌کنیم؛ یا به میان روحانیون شهید و نوشته­‌ها و گفتارهای­‌شان نظری می­‌اندازیم با انسان­‌هایی مواجه می­‌شویم که در نسبتی متفاوت با امام خمینی قرار دارند. با انسان­‌هایی که خمینی همه چیزشان است و ما حالاحالاها با تحلیل این انسان­‌ها کار داریم.

برای شروع اما یک مشکل داشتیم؛ وقتی همه نمونه­‌های ما در بررسی انسانِ خمینی منحصر به شهدایی این چنین باشد، ناخودآگاه انسان خمینی فراتر از یک مدل قابل لمس، به یک اسوه­‌ی اسطوره­ مانند تبدل می­‌شود. در حالی که ما می­‌خواستیم بگوییم اگر چه شهیدان نمونه­‌های بارز و تام انسان خمینی هستند اما این­جا، اکنون نیز انسانِ خمینی «امکان» دارد... و درست در همین هنگام یک خبر ما را به خود آورد: کوچ روح­الله نامداری برای ما حامل یک پیام بود: در اکنون و امروزِ عالم ما نیز هستند انسان­‌هایی که به خمینی باشند.

ما در پرونده­‌ی پیش­رو نخواسته­‌ایم صرفاً یک یادنامه برای برادر خوب­‌مان روح­‌الله نامداری منتشر کنیم. هدف ما بیشتر توجه به هویت اجتماعی، دغدغه­‌ها و پروژه فکری نسلی است که روح­‌الله نامداری به خوبی با آن مرتبط بود و آن را نمایندگی می­‌کرد. شاید همین رابطه­‌ی نزدیک این نسل با نماینده­‌اش باعث شده بود تألیف ماندگارش، جدال دو اسلام، این همه دست به دست شود... ما در این پرونده کوشیده­‌ایم غروب روح­‌الله را به مثابه طلوع نسلی جدید از انسان­‌های روح­‌الله، به تحلیل بنشینیم.

۰ نظر ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۴
مجتبی نامخواه

 

 

مشهور است حکمت عملی بعد از فارابی ادامه پیدا نکرده و رو به افول گذاشته است. این یک احتمال قابل تأمل و مطالعه است که به صورت یک پیش‌­فرض و بلکه پیش داوری درآمده و گویی راه را بر این پرسش بسته که چرا میراث اسلامی موجود در زمینه حکمت عملی نیز از کانون توجه خارج است؟

 

احیاء و حتی بازخوانی میراث حکمی در وضعیت کنونی دو دسته از مخالفان را در برابر خورد می­‌بیند: مخالفانی سنتی که بر اساس درک تقابلی خود از نسبت عقل و نقل، با حکمی بودگی این میراث در تعارضند؛ و مخالفان مدرنی که بر بنیادی مشابه و درکی تقابلی از نسبت عقل و دین، با میراث بودگی آن سر ستیز دارند.

بیش و پیش از این پیش‌­داوری­‌ها و مخالفت­‌ها اما گویی این روزمرگی­ است که میراث ارزشمند حکمت عملی را از دسترس خارج ساخته و بیرون از حلقه­‌های آموزش و گفتگو نگاه داشته است. به راستی چرا خوانش حکمت عملی حتی در میان انبوهی از حلقه­‌هایی که برگرد میراث حکمی اسلامی شکل می­‌گیرد رایج نیست؟

این­ پرسش­‌ها زمینه­‌ای شد تا این پرونده­‌ی مختصر، به موضوع حکمت عملی اختصاص بدهیم. دقیق­‌تر بخواهیم اشاره کنیم می­‌توان گفت که موضوع پرونده نه پیرامون حکمت عملی، که بر گرد یک تجربه در خوانش این میراث شکل گرفته است. بهانه­‌ی شکل­‌گیری این پرونده حلقه­­‌ای بود که در میانه­‌ی سال گذشته در قم، برای بازخوانی حکمت عملی شکل گرفت. استاد پارسانیا، متفکری مؤلف و معلم، در تداوم حکمت صدرایی است که در طول این­‌سال­‌ها و در دغدغه­‌های آموزشی و پژوهشی خود نشان داده فراتر از صدرا، به تمامی میراث عقلی عالم اسلام تعلق خاطر دارد. همین تعلق خاطر باعث شد حلقه­‌ی بازخوانی حکمت عملی در قم، در اولین گام خوانش الحروف حکیم فارابی در دستور کار خود قرار بدهد. فیلسوف نوصدرایی در خوانش باب «حدوث الألفاظ و الفلسفه و الملة» از کتاب الحروف دغدغه­‌های خود درباره انتقال فرهنگ، ترجمه و نسبت زبان، دین و جامعه را دنبال می­‌کرد و الحروف دیروز را به پرسش­‌های امروز پیوند­ می­‌زد.

...

«حکمت عملی» اگر از طاق نسیان به درآید، و موضوع بازخوانی و بازیابی قرار بگیرد، به ما ظرفیت بی­‌بدیلی خواهد داد برای بازاندیشی به مسائل اکنونی خود؛ و برای بازتولید علوم انسانی اسلامی. اکنون این میراث از حاشیه­‌ی کتاب­خانه­‌ها و مراکز پژوهشی بیرون آمده و خود را به میانه­ی حلقات آموزشی در حوزه علمیه قم رسانده است. آیا این نشانه­‌ای نیست از آغاز یک مرحله­‌ی جدید در توجه به میراث اسلامی در زمینه­‌ی حکمت عملی؟


*در شماره اخیر مجله علوم انسانی اسلامی صدرا (شماره21، بهار 1396) پرونده‌ای درباره حکمت عملی منتشر شده است. محور این پرونده «بازخوانی حکمت عملی و بازسازی علم اجتماعی مسلمین» و درس‌گفتار الحروف استاد پارسانیا در نیمه دوم سال گذشته است.

متن فوق بخشی از یادداشتی است که برای دیباچه‌ی این پرونده نوشته‌ام.

 

۰ نظر ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۲۵
مجتبی نامخواه

گزیده:

دیدار 1396/6/6 تحقق یکی از آرزوهای دیرین طلاب جوان بود. دیداری که سخنرانانش یک‌سره از طلاب جوان بودند؛ این دیدار اولین گام در مسیری است که به میانه نرسیده، مبدأ تحول­‌هایی چشم‌گیر خواهد بود. فرامتن دیدار 6 شهریور، از متن آن مهم­‌تر بود، چه رسد به حاشیه­‌ها. حالا دیگر دیدار طلاب جوان با رهبری نه یک آرزو که یک خاطره است، خاطره­‌ای که در حافظه­‌ی جمعی طلاب جوان مؤثر باقی خواهد ماند. کوششِ فردای شش شهریور عبارت است از تبدیل «دیدار طلاب جوان با رهبر انقلاب» به یک سنت ثابت. سنتی که بسیاری از استلزامات مبارزه را  برای طلاب جوان فراهم خواهد آورد.

۰ نظر ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۲۴
مجتبی نامخواه