طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir
ایتا @tabagheh3_ir
***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۷ ارديبهشت ۰۴، ۲۰:۴۶ - جواد
    مرحبا

در طول هشت سالی که از جشنواره عمار می‌گذرد، همواره به زمینه‌ها، آسیب‌ها، چشم‎‌‌انداز و معانی اجتماعیِ این رویداد به عنوان یک موضوع برای پرسش و اندیشه‌ورزی نگاه کرده‌‌ام. به نظرم جشنواره عمار موضوعی است که تحلیل آن می‌تواند ما به جایی فراتر از خود و به «کنشِ عماری» یا «کنش آگاهی بخش متناسب با انقلاب اسلامی» برساند. احتمالاً حالا بعد از هشت سال خیلی‌ها جشنواره عمار را با افراد خاصی بشناسند یا به دلایل مختلف نسبت به آن موضع منفی و مثبت داشته باشند. برای نگارنده اما بیشتر از هر چیز، ماهیت پایین به بالایی و مدنی عمار موضوعیت داشته و این‌که یکی از معدود بازآفرینی‌های کنش مدنی انقلاب در دهه چهارم آن است.

لینک زیر، و دو مطلبی که در روزهای آینده منتشر خواهم کرد، حاصل این نگاه در این چند سال است ...


جامعه شناسی جشنواره عمار

جامعه‌شناسی جشنواره عمار


۰ نظر ۱۴ دی ۹۶ ، ۰۸:۲۵
مجتبی نامخواه
درباره عمار و علوم اجتماعی

گزیده:

* اکنون رهیافت متمایز عمار در مواجهه با یک امر مدرن (سینما)، به نتیجه‌های قابل‌تاملی رسیده و این پرسش را مطرح است که اگر این روش در شکل‌دهی به یک سینمای مردمی موفق بوده است، چرا نتوان آن را به‌مثابه یک رهیافت موثر در شکل‌دهی به علوم اجتماعی جایگزین بازتولید کرد؟

* چرا اصحاب علوم اجتماعی نه آنان‌که مدافع و مترجم علوم اجتماعی موجود بوده و نه حتی آنان‌که منتقد علوم اجتماعی موجود هستند، هیچ یک به مردم و کنش‌ها و مسائل متمایزی که در سایه‌ انقلاب اسلامی ممکن و محقق ساخته‌اند آن‌چنان که باید توجهی ندارند؟

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۰۷:۳۲
مجتبی نامخواه

چشم‌انداز بخش پژوهش در جشنواره عمار


گزیده:

*کنش‌گری معطوف به انقلاب اسلامی در ساحت علوم اجتماعی، از موضعی منتقدانه در گفتگویی مداوم و چند ساله با جریان مسلط قرار دارد. جریان هژمونِ علوم اجتماعی در جهان غیر غربی، دچار «ذهن اسیر» است. این جریان اروپا و غرب را محور می‌بیند و در آموزه‌ها، اسیر شده است. منتقدان این وضعیت اگر چه از موضع نقدگرایانه، با شکل‌دهی به استدلال‌هایی پردامنه می‌کوشند ذهن ایرانی را از این اسارت رها سازند؛ اما خود دچار وضعیتی شده‌ که می توان آن را با مفهوم «اسیر ذهن» تشریح کرد.

*انباشت استدلال‌ها و کوشش برای ساخت عقلانیت نظری ژرف و تدارک مبادی معرفتی مستحکم برای مواجهه با هجمۀ «ذهن اسیر» طی یک مباحثه‌- مخاصمۀ بیست، سی ساله، جریان منتقد را تا حدودی از واقعیت اجتماعی دور کرده و به ذهنی اسیرِ ذهنیت‌ها دچار ساخته است.

*در این وضعیت جریان معطوف به انقلاب در عرصۀ علوم اجتماعی، «تصویر» و «تحلیل» مناسبی از واقعیت‌های عینی مرتبط با انقلاب اسلامی و مسائل آن ندارد.

*در این میان اگر سینمای عمار بتواند فقط چند پرده از مسائل عینی جامعه را به کنش‌گران معطوف به انقلاب میدان علوم اجتماعی بنمایاند و تبدیل به «مسئله» کند، کار تمام است. ذهنیت پیشرفته و چند لایۀ این جریان در تعاطی با امر اجتماعی در وجه عینی، به تکاپویی مثمر  و نتیجه‌بخش، منتهی خواهد شد و این برای جریان جایگزین در علوم اجتماعی، ستاندۀ کمی نیست.

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۵
مجتبی نامخواه

 

گزیده:

نگذاریم اراذلِ اهلِ اغتشاش از اصحاب اهل اعتراض به عنوان سپر انسانی استفاده کنند. اگر این تفکیک تحلیلی و سپس اجتماعی انجام شود، به زودی و به راحتی یک نیم‌روز، دیگر بن‌سلمان و ترامپ، موضوعی برای توییت نخواهند نداشت.

همان جوانان مؤمنی که بن‌سلمان و ترامپ را بی‌ داعش کرد، بی ‌توییت هم خواهد کرد. نمادِ این نسل از انسان‌های انقلاب اسلامی، حجتِ شهید، محسن حججی است که در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است»: «هزاران دست از اینجا نیش خورد و هر که می‌خواهد/ بیاید، دست خود را در این کندو بچرخاند».


موسایِ از نیل گذشته هم که باشی، آزمونِ اعتمادِ به خضر را در پیش داری. «پس دم فروبسته مَپُرسیم چه بر جا ماندست/ همچنانت عَلَمی هست که برجا مانده است». چه خوب میدانی فراهم آمده برای آزمونِ یقینِ انسان‌هایِ خامنه‌ای. انسان‌ خامنه‌ای برای بالندگیِ هستی و هویت خود در انتظار غیریت و ضدیت با‌ فتنه‌هایی است که از گور بن‌سلمان‌ها بر می‌خیزد: داعش باشد یا دیگران؛  سامرا باشد یا «غزّه، حلب، تهران، چه فرقی می‌کند»؟


متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۴
مجتبی نامخواه
درآمدی بر جامعه‌شناسی فتنه با تأکید بر رویدادهای 1388


بخشی از 99 درصد که در راستای منافع کاست یک درصدی بسیج شده‌اند دست به ساماندهی و ایجاد یک «جنبش اشتباهی» می‌زنند و این وضعیت در الهیات اجتماعی اسلامی «فتنه» نامیده می‌شود.

۰ نظر ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۱:۰۹
مجتبی نامخواه

گزیده:

*این چه انقلابیگری‎ای است که امروز ما داریم؟ چرا انقلابیگری ما شامل آرمان قدس نمی‎شود؟ کنشگری که جای خود دارد، چرا حتی در واکنش نشان دادن هم عقب افتاده‌ایم از خیلی دیگر از ملت‌ها؟ جز این است که انقلاب را به قرائتِ اهالی احزاب فهمیده‌ایم؟ جز این است دل به دولت/حاکمیت سپرده‌ایم برای پیگیری آرمان‌های انقلاب و خیلی که انقلابی باشیم، حداکثر از دولت/حاکمیت چیزی را «مطالبه» می‌کنیم؟

*چشم وا کنیم و ببنیم چقدر شبیه شده‌ایم به کسانی که در آلاکلنگ قدرت یا وکیل و وزیر هستند، یا فعال سیاسی و حزبی

*ما می‌خواستیم فرزند خمینی باشیم، افسوس که این جماعت، جماعت همواره بر کرسیِ قدرت نشسته، یا همواره به سوی قبله قدرت خوابیده‌، ما را موجوداتی کرده‌اند مشابه خودشان. ما همانی شده‌ایم که از آن بدمان می‌آید. قدس نشانه خوبی است که ببنیم چه قدر کنشگری انقلابی‌مان در رکود است. ما فقط ادای انقلابی بودن در می‌آوریم. خود و قدس را آزاد کنیم.

متن کامل در ادامه طلب

۰ نظر ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۱
مجتبی نامخواه
*وقتی کسانی پیدا می­‌شوند که به راحتی و به سادگی قانون اساسی را نفی می­‌کنند؛ آن هم نه یک اصل و دو اصل آن بلکه کلیت آن را نفی می­‌کنند؛ انسان می­‌ماند چه بگوید؟ وقتی قانون اساسی هم اعتبار نداشته باشد، چه چیزی می­‌ماند که مانع از هم گسیختگی «ایران» شود؟
می‌گویند «در قانون اساسی ایران مواردی چون بیمه، اشتغال، مسکن، مقابله با غرب و عدالت تاکید شده است که همه اینها موارد مورد نظر سوسیالیست­‌ها می­‌باشد. این نشان می­‌دهد که در تاریخ معاصر ایران جریان کاملا سوسیالیستی در اندیشه و سیاست­‌گذاری حاکم بوده است. به تعبیر بنده این مسئله مانند یک سیاه چاله است که متفکران و سیاست­‌مداران ما در آن غرق شده­‌اند.» سوال این جاست که با این نگاه قانون اساسی چه ارزشی دارد و چه راهی می ماند جز عبور از قانون اساسی؟

*این نفی­ و استبعادی که راست­‌گرایان نسبت به اصل و اساس قانون دارند، برای مایی که عاقبت عبورِ چپ­‌گرایانه از قانون را دیده‌ایم، هرج و مرج  و تروریسمِ حاصل از این عبور را دیده­‌ایم، خیلی هراس برانگیز است.

*قرار نیست و امکان آن نیست که سرمایه­‌داری ایرانی مثل مارکسیسم ایرانی، سازمان مجاهدین خلق درست کند یا مثل سرمایه­‌داری جهانی، داعش بیافریند؛ اما آیا امکان ترورسیم اقتصادی هم منتفی است؟ آیا کسانی که زیر چرخ­‌های بانک­‌های «خصوصی» و ربای نظام­‌مند جاری در نظام بانکی له می­‌شوند؛ زیر بار خصوصی­‌سازی آلومینیوم المهدی کمر خم می­‌کنند؛ به خاطر شرایطی که کارآفرینان محترم ایجاد می­کنند زیر خروارها خاک در معدن یورت دفن می­‌شوند و به خاطر اعتراض به کارآفرینان محترم در آق­‌دره، کمر به شلاق می­‌سپارند کمتر از قربانیان ترور هستند؟ آیا قربانیان «تروریسم کاپیتالیسم» کمتر از قربانیان «تروریسم مارکسیسم» هستند؟
متن کامل در ادامه مطلب

* مطلب منتشر شده در یک مناظره مکتوب؛ مجله خردنامه همشهری، شماره 179، مرداد 1396
دو مطلب مرتبط:

*سکولاریزاسیون از مسیر کاپیتالیزاسیون

*بازتولید «اسلام سرمایه‌داری» در ایران امروز؛ تعاطی «منورالفکری محافظه‌کار» و«محافظه‌کاری سنت‌زده»


 
۱ نظر ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۴:۱۴
مجتبی نامخواه

اسلام ناب تبریز

دوستان بزرگواری تماس می‌گیرند و برای برگزاری کارگاه‌هایی پیرامون اندیشه امام خمینی، انتظار همکاری و حضور دارند. در حال حاضر به دلیل اشتغالات درسی امکان اجابت و انجام این تعداد سفر را ندارم. از این که فرصت گفتگو و آموختن از این دوستان خوب را از دست می‌دهم؛ متأسفم. در عوض لینک فایل‌های صوتی و آدرس دسترسی به لوح فشرده تصویری یکی از کارگاه‌های اسلام ناب را در ادامه مطلب قرار می‌دهم؛ این شش جلسه، کم و بیش مقدمه مشترک و مدخل همه بحث‌هایی است که درباره اندیشه امام خمینی مد نظر دارم.
ممنون از دوستان خوبِ دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامیِ تبریز؛ که زحمت برگزاری و تدوین این مباحث را کشیده‌اند.
۰ نظر ۲۹ آذر ۹۶ ، ۲۲:۵۳
مجتبی نامخواه

خلاصه یادداشت:
*به فراز و فرودهای کوشش‌ها برای روایت انسان انقلاب عادت کرده‌ایم اما روایتی که اشنوگل پیش می‎کشید، دست‌کم دو برجستگی داشت: یکی تعلیق هنرمندانه‌ای که تعلق مخاطب به قهرمان را می‌کشت و به او برای تدقیق و تحلیل رفتارهای انسان انقلاب، امکانِ توجه بیشتری می‌داد.

*دیگر آن‌که در سراسر اشنوگل، انسان انقلاب در کشاکش با مرگ روایت ‌شده است. نام فیلم هنرمندانه به ابزاری غواصی اشاره داشت که نزدیکیِ فاصله مرگ و زندگی را تذکر داده و تداعی می‌کرد.
*روایت اشنوگل از مرگِ در نظر شهدای غواص و تصویرش از این مسئله‌ی بنیانیِ انسان انقلاب، در خور بود. به خاطر تعلیق خوبش بود، یا روایتِ مسئله‌ی بنیادینِ مرگ، یا دلیل دیگری داشت، نمی‌دانم اما اشنوگل به دلم نشست.

اشنوگل

متن کامل یادداشت در ادامه مطلب
۰ نظر ۱۸ آذر ۹۶ ، ۲۲:۰۱
مجتبی نامخواه

دیدار با جنبشی از آینده

در یک سال اخیر در نقاط مختلفی از کشور، حرکت‌هایی اعتراضی از سوی سپرده‌گذاران برخی بانک‌ها و موسسات اعتباری صورت پذیرفته است. اگرچه هیچ آمار قابل‌استنادی از این تجمع‌ها وجود ندارد و امکان به دست آوردن چنین آماری هم نیست، اما به احتمال زیاد این اعتراض‌ها از  نظرهای گوناگونی همچون فراوانی، کمیت و پایداری از مهم‌ترین حرکت‌های اعتراضی یک سال اخیر در کشور بوده‌اند. به‌رغم این‌که مسئولان امر با تندترین تعابیر سعی می‌کردند سپرده‌گذاران را «طمع‌کار» خوانده و تجمع‌ها را سازماندهی‌شده و غیرواقعی بدانند؛ اگرچه مسئولان کوشیدند سپرده‌گذاران را به لحاظ حقوقی مقصر دانسته و به لحاظ اجتماعی طرد کنند؛ با وجود اینکه رسانه‌های رسمی و همچنین کنشگران و تحلیلگران اجتماعی این حرکت‌ها را نادیده گرفته‌ یا انکار کرده‌اند؛ واقعیت اما این است که ما با نمونه‌هایی کاملا ویژه از یک گونه جدید از حرکت‌های اجتماعی مواجهیم: با نسل جدیدی از اعتراض‌ها که می‌تواند جرقه‌ای باشد برای درک نسلی جدید از جنبش‌های اجتماعی. تجمع سپرده‌گذاران اگرچه از «اعتراض‌های پراکنده» و «شخصی‌‌صنفی» آغاز می‌شود اما اگر دقیق‌تر شویم گونه‌ای بدیع از اعتراض‌ها و حتی جنبش‌های «اجتماعی» را می‌‌بینیم که متولد شده‌ و احتمالا بتوانند ادامه داشته باشند. این یادداشت می‌‌کوشد ابعادی از این پدیده را تا حدودی تشریح کند.

دیدار با جنبشی از آینده


۰ نظر ۰۸ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۷
مجتبی نامخواه

زمینه­‌های فکری و پیامدهای اجتماعی برآمدن اسلام مناسک میان­‌تهی


یکی از پدیده‌هایی که سال به سال بیش از گذشته با آن مواجهیم، گسترش آیین­‌های مذهبی و پیدایش آیین­‌هایی تازه است. یک آیین مذهبی می‌تواند ترویج‌کننده و احیاگر آرمان‌های اصلی دین بوده و به واسطه‌ی معرفت‌ها و  نشانه‌هایی که به میانه‌ی جامعه می‌آورد به بزرگداشت ایده‌­های محوری دین کمک کند. تعظیم شعائر اسلامی مفهومی است برخاسته از متن الهیات اسلامی که آیات و روایات فراوانی به آن دلالت می‌دهد. پرسش اما این­‌جاست آیین به خودی خود مفید است یا وقتی واجد این نقشِ ذاتی باشد؟

۱ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۲
مجتبی نامخواه

پای هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی­ را به ده‌­ها و صدها

برنامه­‌ی آموزشی­ حزب­‌اللهی بازکنیم


بخشی از متن:
این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه‌ و دوره‌ی جنگ نرم و غرب‌شناسی دارند؛ چه می‌کنند که چهل‌سال است هنوز نوبت به بررسی اسناد لانه نرسیده است؟

باید از غرب‌شناسی فلسفی-هپروتیِ هایدگریست‌ها و غرب‌ستیزی سیاسی-اطلاعاتی امنیتی‌ها، و غرب­گریزی مذهبی-اخلاقی سنتی­‌ها عبور کنیم و با آمریکای واقعی مواجه شویم.

نیاز فکری ما بازخوانی بی‌واسطه‌ از تجربه‌ی عینی «نفوذ» آمریکا در انقلاب اسلامی است؛ نه انشانویسی و جمله‌سازی با کلمه نفوذ.  

اسناد لانه جاسوسی


* در همین رابطه ن.ک به:
تاریخ و تفکر انقلاب بزرگ‌تر/ گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای‌ آن

۰ نظر ۱۱ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۹
مجتبی نامخواه

خلاصه:

 کربلا محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب است. جامعه اسلامی به جایی می‌­رسد که مفاهیم باقی هستند، اما از درون تهی­ شده‌­اند.  اصل کربلا کربلا یک هشدار بود نسبت به این فرایند که یک‌بار چشم باز نکنید و ­بینید صورتِ نظام، اسلامی مانده است؛ و به همین دلیل شورش علیه آن «خروج» و خوارج شدن خوانده می­شود اما در باطن، این اباعبدالله(ع) است که خارجی و شورشی است و ابن شریح­‌ها هستند که مفتی و قاضی شده­‌اند.


*سخنرانی در هیئت هفتگی محبین اهل بیت(ع) دانشگاه تربیت مدرس، یادبود شهدای گمنام دانشگاه 1396/8/2

۰ نظر ۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۳
مجتبی نامخواه

مردم راه حلی برای تمام مسائل اجتماعی

این یادداشت می­‌کوشد با دو پرسش اساسی به تشریح ابعادی از نظریه مردم­‌سالاری دینی در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب اسلامی بپردازد: پرسش اول این­که  نقش مردم در اندیشه رهبر انقلاب، که مفهوم/ نظریه مردم­‌سالاری دینی آن را بازتاب می­‌دهد، از کدام بنیادهای نظری برخاسته است؟ و دیگر این­که این مفهوم در اندیشه اجتماعی رهبر انقلاب چه موقعیت دارد؟

بنیادهای معرفتی نظریه‌ی مردم‌سلاری دینی رهبر فرزانه انقلاب

هستی شناسی

توحید ناب

انسان شناسی

فطرت

معرفت‌شناسی

سه گانه‌ی وحی،عقل، تجربه

در نظریه رهبر انقلاب درباره مردم‌سالاری دینی، مردم به مثابه یک راه حل برای تمام مسئله­‌های اجتماعی مطرح است: «حرف مکرّرگفته‌شده و بارهاگفته‌شده را می­خواهیم باز یک بار دیگر بیان کنیم، خلاصه‌اش این است که می­‌خواهیم بگوییم مسئولین کشور بدانند و آحاد مردم بدانند که حلّ مشکلات کشور جز به دست خود آحاد این کشور عملی نیست و شدنی نیست؛ چه مشکلات اقتصادی، چه مشکلات فرهنگی؛ همه نوع مشکلات».

بر حسب این استدلال مرز «سیاست‌گذاری» و «جنبش اجتماعی» از میان برداشته شود: مردم در اندیشه رهبر انقلاب هم در سطح امر سیاسی (Politics) مطرح است و هم در سطح خط مشی‌گذاری (Policy).


* یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان (اینجا)؛ متن کامل با ارجاعات.

۰ نظر ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۹:۵۸
مجتبی نامخواه