آوردههای جشنواره مشاهده برای تولید نظریه
گزیده:
* اکنون رهیافت متمایز عمار در مواجهه با یک امر مدرن (سینما)، به نتیجههای
قابلتاملی رسیده و این پرسش را مطرح است که اگر این روش در شکلدهی به یک
سینمای مردمی موفق بوده است، چرا نتوان آن را بهمثابه یک رهیافت موثر در
شکلدهی به علوم اجتماعی جایگزین بازتولید کرد؟
* چرا اصحاب علوم اجتماعی نه آنانکه مدافع و مترجم علوم اجتماعی موجود بوده و نه حتی آنانکه منتقد علوم اجتماعی موجود هستند، هیچ یک به مردم و کنشها و مسائل متمایزی که در سایه انقلاب اسلامی ممکن و محقق ساختهاند آنچنان که باید توجهی ندارند؟
متن کامل در ادامه مطلب
جشنواره مردمی عمار در هفتسالگی خود توانسته است نسبتی جدید میان انقلاب اسلامی و سینما ایجاد کند. در این نسبت متفاوت یک امر انقلابی با امر مدرن، جشنواره عمار از نقدهای نظری فراتر رفته و توانسته است یک موجودیت عینی و اجتماعی را شکل بدهد. تاکید جشنواره عمار بر ظرفیتهای ایجابی نهفته در روایت عینی کنش انسانی و مسائل اجتماعی معطوف بر انقلاب اسلامی، میتواند فراتر از امر سینمایی، رهیافت جدیدی را در مواجهه با امر مدرن شکل دهد. جشنواره عمار به سینمای متداول میگوید: «چرا در روایتهای خود مردم را رها کردهاید؟»، «چرا کنشهای بیبدیل مردم در جهان اجتماعیای که انقلاب اسلامی آفریده را نادیده میانگارید؟»، «چرا خیرالنساء، ننهعصمت و مشاسماعیلها را روایت نمیکنید؟»، «چرا کنشهای انسان انقلاب اسلامی و مسالههایش را نادیده میگیرد؟». در عین حال عمار به این پرسشها اکتفا نکرده و خود دست به اقدام زده است؛ اقدامی که امروز تنها پس از هفت سال، به یک جنبشواره اجتماعی- فرهنگی موثر و آیندهدار بدل شده است.
اکنون رهیافت متمایز عمار در مواجهه با یک امر مدرن (سینما)، به نتیجههای قابلتاملی رسیده و این پرسش را مطرح است که اگر این روش در شکلدهی به یک سینمای مردمی موفق بوده است، چرا نتوان آن را بهمثابه یک رهیافت موثر در شکلدهی به علوم اجتماعی جایگزین بازتولید کرد؟ چرا نتوان مشابه همین پرسشهای عمار از سینما را از اصحاب علوم اجتماعی پرسید؟ چرا اصحاب علوم اجتماعی نه آنانکه مدافع و مترجم علوم اجتماعی موجود بوده و نه حتی آنانکه منتقد علوم اجتماعی موجود هستند، هیچ یک به مردم و کنشها و مسائل متمایزی که در سایه انقلاب اسلامی ممکن و محقق ساختهاند آنچنان که باید توجهی ندارند؟
ما امروز و در ساحت علوم اجتماعی با دو مساله متقابل مواجهیم: دلبستگان علوم اجتماعی موجود دچار «ذهن اسیر» هستند و منتقدانی که با اکتفا به تحلیلهای معرفتشناختی «اسیر ذهن» شدهاند. آنها مشکل «نظریه» دارند و اینان از فقدان «مشاهده» رنج میبرند. جشنواره عمار به مثابه یک جنبشواره فرهنگی در حد توان کوشیده است طی این مدت هفت ساله، اعماق تاریخ معاصرمان را بکاود و اعماق جغرافیای ایران را جستوجو کند؛ برای روایت متن جامعه، مردم و انسانهای انقلاب اسلامی تلاش کند و لحظهای را در به دست دادن درکی انضمامی از ایدهها و تجربهها و مسالههای منتهی و منبعث از انقلاب اسلامی از دست ندهد.
اکنون این سرمایه هفتساله از مشاهدههای جشنواره مردمی عمار فراروی ماست تا در مسیر بازتولید علوم اجتماعی جایگزین بر مشکل «مشاهده» فائق آییم؛ از نقدهایی در اسارت ذهن رهایی یابیم و از نظریهبازیهای انتزاعی فاصله بگیریم؛ فرصتی برای اینکه متن مردم و مسالههایشان را از نزدیک مشاهده و در نظریهسازیهایمان لحاظ کنیم.* یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان (اینجا)