درباره ضروت بازخوانی اسناد لانه جاسوسی
پای
هزاران صفحه اسناد لانه جاسوسی را به دهها و صدها
برنامهی آموزشی حزباللهی بازکنیم
بخشی از متن:
این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه و دورهی جنگ نرم و
غربشناسی دارند؛ چه میکنند که چهلسال است هنوز نوبت به بررسی اسناد لانه نرسیده
است؟
باید از غربشناسی فلسفی-هپروتیِ هایدگریستها و غربستیزی سیاسی-اطلاعاتی
امنیتیها، و غربگریزی مذهبی-اخلاقی سنتیها عبور کنیم و با آمریکای واقعی مواجه
شویم.
نیاز فکری ما بازخوانی بیواسطه از تجربهی عینی «نفوذ» آمریکا در انقلاب
اسلامی است؛ نه انشانویسی و جملهسازی با کلمه نفوذ.
* در همین رابطه ن.ک به:
تاریخ و تفکر انقلاب بزرگتر/ گفتاری درباره 13 آبان، زمینه ها و دستاوردهای آن
بسمه تعالی
پس از سخنرانی رهبر انقلاب در ایام 13 آبان سال گذشته و اشارهی اعتراضیشان پیرامون بیتوجهی به اسنادلانه جاسوسی، بار دیگر و برای دورهی زمانی محدودی، مجموعه کتابهای اسناد لانه مورد توجه قرار گرفت. به ویژه اینکه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی که متن 74 جلد کتاب اسناد لانه را در یازده جلد منتشر کرده و فایلهای این یازده جلد را در اختیار عموم گذاشته است. فایل این کتابها البته چندسالی هست که منتشر شده و در دسترس است اما مناسبت تقویمی 13 آبان که میشود، استکبارستیزیهای شرطیشدهمان گل میکند و متن حدود 9000 صفحهای این یازده جلد را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دست به دست میچرخانیم. این بازنشر البته خوب است اما به چه میزان به مطالعهی این چند هزار صفحه کمک میکند؟ آیا این انتشار مجازی، همهی مسئولیتِ ما در این باره است یا لازم است گامهای دیگری هم برداریم؟
***
بازخوانی اسناد لانه البته ایده و مطالبهای بود که رهبر انقلاب در سال 1394 مطرح کردند:
«جوانهای عزیز! اسناد لانهی جاسوسی را بگیرید بخوانید، درسآموز است. دانشجویانی که سفارت را تسخیر کردند و فهمیدند اینجا لانهی جاسوسی است، با زحمت زیاد این اسناد را -که سعی کرده بودند در کاغذخردکنها آنها را خرد کنند، نابود کنند- به هم چسباندند، با زحمت زیاد اینها را استحصال کردند و منتشر کردند؛ هفتاد، هشتاد جلد کتاب منتشر شده است. اینها نشان میدهد که آمریکاییها چه در هنگامِ اوج نهضت، چه در هنگامی که نهضت و انقلاب پیروز شده است و جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دائم در حال توطئه علیه نظام اسلامی بودهاند؛ آمریکا این است. اینها مسائل مربوط به بعد از انقلاب است.» 12/8/94
در ادامهی آن مطالبه ایشان در سال 1395 بحث دیگری را پیش کشیدند «تبدیل اسناد به متن درسی»:
«بعد از آنکه جوانهای ما رفتند و این مرکز را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود، مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود، گردآوری کنند، جمع کنند، بههم بچسبانند و بهصورت کتاب دربیاورند، آنوقت معلوم شد که چه توطئههایی هم در طول این مدّت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته. این کتابها حدود هفتاد جلد است؛ شماها خواندهاید اینها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیدهی این کتابها در مجموعهی مدارس ما، دبیرستانهای ما، دانشگاههای ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراضهای من است. وزیر جدید محترم آموزشوپرورش اینجا در جلسه هستند؛ چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئههایی زیر سر داشته؟ 12/8/95
حالا یکی دو سالی است از این سخنرانیها میگذرد؛ دیگر از رد و بدل پیامها در فضای مجازی خبری نیست و استکبارستیزیِ شرطیشدهمان همان بروزها مجازی را هم ندارد! همچنین کسی نمیداند و حتی نمیپرسد: آیا مسئولین آموزش و پرورش حداقل یک گام – هر چند صوری- برداشتهاند که جوابی باشد برای این سؤال: «چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟». آموزش و پرورش و ساختارهای رسمی که وضعشان مشخص است. مسئله اما اینجاست که در دهها و دهها برنامه آموزشی و کلاس و کارگاه و نشست و غیرهای که در میان تشکلهای غیررسمی و حزباللهی رواج داشته و دارد نیز اسناد لانه جاسوسی در درسنامهها و سرفصلها وارد نشده است؛ چرا؟ آیا استکبار و مصداق اتم آن، امروز مسئلهی اصلی ما نیست؟ در زمانهای که تئوریسازان علیه استقلال سخت مشغول کار هستند و مبسوطالید؛ مجموعه اسنادلانه بر طرف کنندهی یکی از اصلیترین نیازهای معرفتی ماست. چرا در انبوه دورههای معرفتی این روزها کسی این کتابها را باز نمیکند و روخوانی کند؟
چه باید کرد؟
در راستای توجه به این نیاز معرفتی، میتوان کارهای زیر را در سطوح مختلف انجام داد:
1. بازخوانی. حلقه های بازخوانی اسناد لانه به ویژه در حلقهها، تشکلها و فضاهای عمومی حوزه و دانشگاه.
2. تلاش برای تبدیل اسناد به متن درسی:
2.1. تحلیلهای مختلف فکری از اسنادلانه. این یک کار میان رشتهای است و لازم است افرادی با مطالعات متنوع و از رشتههای گوناگون آن را به مثابه یک کار مشترک تعریف کنند.
2.2. تبدیل تحلیلها به متون درسنامهای.
3. کوشش برای وارد ساختن اسناد به برنامه آموزشی غیر رسمی. این همه سازمان و بنیاد و تشکل که این همه بودجه و دورهی جنگ نرم و غربشناسی دارند؛ چه میکنند که چهلسال است هنوز نوبت به بررسی اسناد لانه نرسیده است؟ باید از غربشناسی فلسفی- هپروتیِ هایدگریستها و غربستیزی سیاسی- اطلاعاتی امنیتیها، و غربگریزی مذهبی-اخلاقی سنتیها عبور کنیم و با آمریکای واقعی مواجه شویم. نیاز فکری ما بازخوانی بیواسطه از تجربهی عینی «نفوذ» آمریکا در انقلاب اسلامی است؛ نه انشانویسی و جملهسازی با کلمه نفوذ.
4. مطالبه برای ورود اسناد به برنامههای آموزشی آموزش و پرورش. باید از مسئولان آموزش و پرورش پرسید که «چرا اسناد لانه جاسوسی را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟» و آنها را به موضع پاسخگویی کشانید.
افسوس که گرایشهای شبه امنیتی، با یهود و فراماسونریشناسیها و نشانهبازیهای توهمیشان و هایدگریستهای ریشدار با حوالتهای فلسفیشان، و مسئلهگوهای سنتبسنده با دغدغههای صرفاً اخلاقیشان، ما را از دستاوردهای وزواییها و رجببیگیها، از دستاوردهای انسان انقلاب در مبارزه با استکبار محروم ساخته است. افسوس که جریان مبارزان با استکبار را از درک تحلیلی عقبهی کنشهای برجستهی خویش محروم ساخته و به روزمرگی و شعارزدگی کشاندهاند. آیا در میانهی بررسیهای جنگ نرممحورانهی محافظهکاران امنیتگرا، و بررسیها فلسفی محافظهکاران حوالتگرا، و پرهیزها و هراسهای شبه عبادی سنتیها، فرصتی برای انسان انقلاب فراهم میشود که دستاوردهایش را به میدان بازاندیشی بیاورد؟
باید بازخوانی اسناد لانه به پای ثابت برنامههای فکری-آموزشی حزباللهی تبدیل بشود؛ اگر مطالبهی سال 94 به مطالعه منتهی شده بود؛ مطالبهی سال 95 زودتر به نتیجه میرسید.