تأملی درباب نتیجه معکوس کنش امنیتی و محافظهکارانه در ساحت رسانه
و جامعه
سال 1388 حکم انتصاب مجدد مهندس عزتالله ضرغامی به
ریاست سازمان صدا وسیما حاوی یک بخش غیرمعمول بود. فقدان تحولات مد نظر در پنج
ساله اول باعث شد تا رهبر انقلاب در پایان حکم مجدد، برای تحول در ابتدای دوره دوم،
با لحنی غیرمتداول و انتقادی، یک اولتیماتوم یکساله را تعیین کنند. بنابود در این
یک سال ریاست سازمان روحیهی غیرتحولخواهانه و محافظهکارانه خود را کنار گذاشته
و دست به کار انجام تحولاتی قابل «اندازهگیری» بشوند. امری که اگر چه هیچگاه در احکام
مجدد از سوی رهبری سابقه نداشت اما رویه ثباتگرای ریاست وقت سازمان این خلافآمد
عاد را اقتضا میکرد. در آن زمان هیچگاه این تصور وجود نداشت روزگاری فرا برسد که
سازمان صداوسیما وضع موجودی غیرقابل قبولتر از این را تجربه کند. حتی وقتی اندکی
پس از انتصاب ریاست بعدی سازمان، مناسباتی باعث استعفای او شد، گمان نمیشد آن سازمان
به چنین روزگار و وضعی برسد.
سخنرانی در مراسم مشترک هیئت ابناءالخمینی (جنبش عدالتخواه) و هیئت روحالله (مدرسه انقلاب اسلامی) در دهونک در شام میلاد پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) و امام صادق (علیهالسلام)
گزیده:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند اگر کسی حاجت مردم جامعه را که خود توان انتقال آن به راس جامعه را ندارند، به راس منتقل کند قدم هایش بر صراط استوار است!
- هیچ وقت یک انسان مومن از جامعه خود کاملا راضی نیست تا تحقق جامعه موعود؛ و تا آن زمان هیچ گاه جامعه ای تشکیل نخواهد شد که همه مناسباتش عادلانه باشد. پس انسان مومن همواره باید معترض باشد!
- باید آنقدر «حِلف الفضول ها» قوی باشند، که کسی جرأت ظلم کردن نداشته باشد! پیامبر با جوانمردان مکه پیمانی بست به نام "حِلف الفضول" با این مضمون که هرکس که به حقوقش تعرض شد، اهالی این پیمان و نهاد اجتماعی متعهد هستند که به یاری اش بروند. فطرت انسان خواهان عدالت است و دین نیز از پیمان عدالتخواهانه دفاع میکند. یعنی عدالتخواهی محدود به زمان طاغوت نیست و حتی در حکومت اسلامی هم باید مانع بی عدالتیها شد و حتی برای نسل های بعدی تا ابد این پیمان بر گردن جوانمردان باقیست و باید آنقدر عدالتخواهی قوی باشد که کسی جرات ظلم نداشته باشد.
اندکی پیرامون کتاب «خمینی؛ پدیده انسانی پیچیده» و بیشتر دربارهی مؤلف آن
اردیبهشت سال گذشته، درست یک ماه مانده به سالروز رحلت امام خمینی، خبری پیچید: جوانی که عمر کوتاهش را وقف اندیشهورزی درباره امام خمینی کرده بود کوچ کرد و رفت. شاید برجستهترین نکته درباره مرحوم نامداری این بود که به قدر وسع صاحب یک پروژه فکری بود؛ با وجود اینکه برای داشتن چنین برنامهای سن کمی داشت و علیرغم اینکه هنوز دوران تحصیل در دوره دکتری را به پایان نرسانده بود. روحالله نامداری با سختکوشی و مطالعه بسیار، برای خود پروژه و برنامهای فکری دستوپا کرده و سخت بدان پایبند بود. بر حسب استلزامات این پروژه، بهطرز عمیقی فکر میکرد، مینوشت، میگفت و کتاب منتشر میکرد.
بیان مسئله
در نیمه اول دهه هشتاد احیای حرکت عدالتخواهی برای مقابله با «سنت فراموشی عدالت» تحرک تازهای به نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی (حزبالله) بخشید. مفاهیم بسیاری همچون ضدیت با اشرافیت، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض و مقابله با سرمایهداری تبدیل به گفتمان عمومی جامعه شده و حتی منتفعان از بیعدالتیها یا بیتفاوتها را نیز متأثر ساخت. در این مرحله باید حرکت عدالتخواهانه بر اساس یک طراحی مدون، گام بعدی و گامهای بعدی را بر میداشت. باید پس از گام و قیام اولیه، اندیشه پیشه میشد و چشمانداز جدیدی از بسط اجتماعی معانی عدالتخواهانه گشوده میشد.
یک جنبش اجتماعی واجد عقلانیت و حرکت رو به جلو، همواره در حال بازاندیشی درباره کشنگریهایش است. این بازاندیشی است که به یک جنبش و اعضای آن، امکانی برای کنشگریهای مجدد میدهد. بدون این بازاندیشی، کنشگری به تکرار یا ناکنشگری میانجامد و به ضد خود تبدیل میشود.
امروز بیش از یک دهه از هنگامهای که نهضت عدالتخواهانه میبایست و میتوانست گام بعدی خود را بردارد میگذرد. ما همچنان به این بازاندیشی و گام نهادن در مرحلهای جدید از حرکت عدالتخواهانه محتاجیم. پرسش اما اینجاست که این عدالتخواهی مجدد چیست و تمهید آن نیازمند گفتگو نظری پیرامون چه استلزاماتی است؟
درباره کتاب تحسین برانگیز «الف لام خمینی»
امام خمینی(ره) برای همگی ما یک شخصیت قابل احترام و دوستداشتنی است. برای برخی اما فراتر از متعلقِ دوست داشتن، مسئلهای برای شناختن و پرسشی برای جستجو کردن است. یک متفکر بدان اعتبار که به پرسشهایی فکر میکند، متفکر است و اهمیت دارد؛ اما اگر در تفکر خود توفیق یابد و بتواند پاسخ برخی از پرسشهایش را بیابد، علاوه بر فضیلت تفکر، یک عالِم نیز هست. مهمتر از این، اما کسی است که در پی پرسش(هایی) بوده، به پاسخهایی رسیده و توانسته بر اساس آن پاسخها، جامعه و جهانی نو را پایه بگذارد. او عالِمی است که عالَمی را بنیان نهاده است. مسئله اما آنجاست که اینچنین آگاهانی بسیار نادرند و از آنجا که عالَمی نو با همه مسئلهها و جذابیتها و دشواریهایش را پیشرو مینهند، خود به محاق و ناشناختگی میروند. همه به عالَم بنیان نهاده شده مشغول میشوند و کمتر از عالِم بنیانگذار، جز به تمجید یاد میکنند. درست در چنین شرایطی است که «تمجید» جایگزین «تعریف» میشود و عالِم عالَمساز، همچنان تعریف نشده و ناشناخته باقی میماند. این تقریباً قصه پرغصه شناخت ما از امام خمینی است؛ قصهای که گویا قرار است کمی هم به سر برسد. کتابی منتشر شده که قصه زندگی امام را به گونهای متفاوت، تعریف و تحقیق کرده است.
در شناسنامه کتاب، مقابل تاریخ انتشار نوشته شده: زمستان 1396. شاید تاریخ چاپ، آخرین روزهای زمستان بوده باشد، اما آنچه هست در روزهای بهار چهلمین سال پیروزی انقلاب بود که الف لام خمینی، پای به جهانِ کتاب گذاشت و منتشر شد. کتابی که غایتش در عنوانش آشکار است: نهادن الف و لام تعریف بر پدیدهای ناشناخته به نام خمینی.
چندی بود و هست که ذیل تأثیر شبکههای اجتماعی بر کنشگری اجتماعی، در حال جستجو و تأمل پیرامون تأثیر پیدایش سوژهی آنلاین بر کنش تغییرخواهانه (عدالتخواهانه) بوده و هستم. در پی اینکه جهان آنلاین چه امکانها و محدودیتهایی برای ایجاد تغییرات اجتماعی فراهم آورده است؟
در این میان انتشار یک نامه از یک تشکل دانشجویی به رهبر انقلاب را دستمایه و مصداق مناسبی دیدم، برای در میان گذاشتن طرحی اولیهی از آنچه یافته و آموخته بودم.
1. مطالعهی اسناد به دست آمده به ما میگوید
سفارت آمریکا در ایران، مرکزی برای مقابله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با انقلاب ایران
است. سفارت آمریکا با رجال عمده سیاسی ارتباط گرفته و جریانسازی میکند. توسط
مرتبطین خود روزنامه و مجله تأسیس میکند و مثل یک حزب تمام عیار چشم به کسب قدرت
در مناصب و تغییرات سیاسی دارد. مهمتر از همه در گوشه گوشهی کشورمان غائلههای
جداییطلبانه ایجاد میکند. آنها تصمیم گرفتهاند برای مقابله با انقلاب اسلامی، ایران
را نابود کنند. سفارت آمریکا یک اتاق
جنگ تمام عیار علیه ایران و انقلاب ایران در قلب تهران است. ماجرای گردآوری اسلحه
در سفارت، کودتا یا پناهدادن به محمدرضا پهلوی و احتمال بازگرداندن آن فقط بعد
سیاسی و تقریباً کماهمیتتر ماجراست. نقشهایی که سفارت آمریکا در آن ایام ایفا
میکند خیلی بیشتر از اینهاست.
اربعین را نباید به مثابه یک ابرآیین (آیین بزرگ) بینیم، اربعین یک فرا آیین (فراتر از آیین) است: رویدادهایِ روی داده در فرایند اربعین در عین معهود و مسبوق بودن در دیگر آیینهای حسینی، فراتر از آن است که در چارچوب یک مناسک آیینی بگنجد.
*
ما در جریان پدیدهی اربعین با رویدادهای بدیع و خارقالعادهای مواجهیم که لبههای آن از ذیل مفهوم مناسک آیینی بیرون میدود. این وجه تمایز و پدیدهگونگی به ما اجازه میدهد که از «جنبش اربعین» سخن بگوییم. احتمالاً ما با ضمیمه کردن مفهوم «جنبش» به «آیین» بتوانیم سهم بیشتری در مشاهده و تحلیل رویدادهای پدیدهی اربعین داشته باشیم.
*
هر جنبش از یک ایدئولوژی خاصی بهره میبرد. ایدئولوژی جنبش اربعین چیست؟
*
چگونه میشود در مناسک و آیین بزرگداشت قیامی که با «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» آغاز شده و با طلب اصلاح، «طَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» و نیز با خواست امر به معروف و نهی از منکر، «أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ» ادامه یافته است، شرکت کرد بیآنکه این مناسک به آن اهداف دلالت دهد؟
*
چگونه میتوان تصور کرد مناسک مربوط به بزرگداشت یک قیام، شرکتکنندگان را به صریحترین جملات و ایدههای آن قیام مرتبط ننموده و آنها را در مسیر تحقق این اهداف منسجم و توانمند ننمایند؟
*
امروز سیمای قریب به اتفاق جوامع اسلامی عبارت است از تسلیم در برابر نابرابری جهانی و سکوت در برابر نابرابریها داخلی. آیا نخبگان در جوامع اسلامی در برابر این نابرابری مسئول نیستند؟
*
امام حسین(علیهالسلام) نخبگان و علمای دینی جهان اسلام را به طرزی رادیکال نقد میکنند و میفرمایند شما با سکوت و محافظهکاریتان ضعیفان و فقرا و زمینگیر شدگان را تسلیم ظالمان و روابط ظالمانه کردهاید، شما بزرگترین مصیبت و بدبختی جوامعتان هستید ولی نمیفهمید.
*
پرسشهای امام حسین(علیهالسلام) از نخبگان مذهبی، پرسشهای نقد و امروزین است. پرسش این است چرا به واسطهی سکوت و ترس شما از مرگ، تودههای مستضعف مردم بردهی روابط و مناسبات ظالمانه شدهاند یا از معیشت روزمرهی خود بازماندند: «فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم، فمن بین مستعبد مقهور وبین مستضعف علی معیشته مغلوب».
*
پرسش اصلیِ پیش روی ما این است که آیا میتوان مناسک آیینی اربعین را بدون توجه به این پرسشها و گفتارهای صریح حسینی پیگرفت؟ فراموش نکنیم مناسکی که محتوای لازم را نداشته باشد یک خوبِ ناقص نیست، بلکه اشتباهی معرفتی و اجتماعی است که ارتکاب و تکرار آن، هر چند با نیتهای خالصانه باشد، به بازتولید و تقویت «اسلام مناسک میانتهی» در برابر «اسلام ناب» منتهی میشود.
بر خلاف آنچه اغلب تصور میشود مهمترین دشمنِ استکبارستیزی، استکبار نیست. استکبار موضوع استکبارستیزی است نه ضد آن. دشمنان واقعی استکبارستیزی کسانی هستند که این مفهوم کلیدی انقلاب را از معناتهی میکنند. مهمترین اقدام برای پوچ و بیمعناکردن استکبارستیزی، تحدید و محدود ساختن استکبار به فرامرزهاست. استکبار فقط جهانی نیست، آنچه توطئههای استکبارجهانی علیه ما را ممکن میکند، استکبار ایرانی است.
*
ما حزباللهیهایی هستیم که سالهاست ذهن و زبانمان را اشرافیت ریشدار تسخیر کرده است. حاضریم بارها و بارها بگوییم مرگ بر آمریکا، ولی یک مرتبه نمیگوییم «مرگ بر تازیانه ها … تازیانه های بی امان به گرده های بی گناه "کارگران"». آنچه منفور است تازیانه است؛ نه آمریکا. آمریکا هم به واسطهی تازیانههایی که به صلح، برابری، محیط زیست و انسانیت میزند، منفور است. بنابراین هیچ توجیهی ندارند از تازیانههایی که استکبار جهانی به گُردههای بردگان میزند بیاشوبیم و نسبت به گُردههای کارگران بیتفاوت باشیم. گُرده، گُرده است؛ چه فرقی میکند؟
*
عاشورا پژواک فریاد مردی بود که میفرمود: «أَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم»؛ اربعین هم گرامیداشت همین عاشوراست. اسلامِ مناسک میانتهی، کلمات و آیینها را از معنا تهی کرده؛ وگرنه جاماندهی اربعین کسی است که از اقدامِ متناسب با این فریاد بازمانده باشد.
*
در جامعهای که حقوق نجومی قانون باشد، تازیانه بر گردهی کارگران هم قانون خواهد بود. همه ما جامانده و واماندهی واقعیِ اربعین و حسین(ع) هستیم اگر این وضع را ببینیم و دمِ مؤثر برنیاوریم.
به خواست و یاری خداوند، به زودی «مدرسه انقلاب اسلامی» پس از چند سال تمرکز بر فعالیتهای حوزوی در قم و چند شهرستان دیگر، دیگر فعالیتهای خود را در تهران آغاز خواهد کرد. برنامهی زیر به عنوان پیش درآمدی بر این آغاز، درسگفتاری تابستانه است که بامحوریت عدالتخواهی و تحت عنوان جنگ فقر و غنا ارائه خواهد شد.
گزارشی از مباحث مطرح شده در کارگاه جامعهشناسی عدالتخواهی(+، +)
مجله علوم انسانی اسلامی صدرا در شماره جدید خود (شماره 24،ص 248-270) در گزارشی با عنوان «اندیشهورزی پیرامون عدالت: پیوند عدالتخواهی و عدالتپژوهی»، خلاصهای مباحث ارائه شده در سلسله برنامههای انجمن عملی علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران را منتشرکرده است.
متن زیر بخشی از این گزارش است که چکیدهای از مباحث مطرح شده در چهار جلسه کارگاه «جامعهشناسی عدالتخواهی؛ درآمدی بر نظریه عدالت انقلاب اسلامی» به دست میدهد.
چالشهای فرارویِ جنبش تقریب: بازسازی تقریر اجتماعی از ایده تقریب
مخاطب: جمعی از طلاب، مولویها و پژوهشگران اهل سنت استان هرمزگان
قم، 20 تیر 1397
اتحادیه امت واحده
محورها: