کاشف پیچیدگیهای پدیدهای به نام خمینی
اندکی پیرامون کتاب «خمینی؛ پدیده انسانی پیچیده» و بیشتر دربارهی مؤلف آن
اردیبهشت سال گذشته، درست یک ماه مانده به سالروز رحلت امام خمینی، خبری پیچید: جوانی که عمر کوتاهش را وقف اندیشهورزی درباره امام خمینی کرده بود کوچ کرد و رفت. شاید برجستهترین نکته درباره مرحوم نامداری این بود که به قدر وسع صاحب یک پروژه فکری بود؛ با وجود اینکه برای داشتن چنین برنامهای سن کمی داشت و علیرغم اینکه هنوز دوران تحصیل در دوره دکتری را به پایان نرسانده بود. روحالله نامداری با سختکوشی و مطالعه بسیار، برای خود پروژه و برنامهای فکری دستوپا کرده و سخت بدان پایبند بود. بر حسب استلزامات این پروژه، بهطرز عمیقی فکر میکرد، مینوشت، میگفت و کتاب منتشر میکرد.
اگر بخواهیم در یک نگاه اجمالی این برنامه فکری را مرور کنیم، به سه محور عمده بر میخوریم:
یکی اینکه «امام خمینی»؛ برای روحالله نامداری، امام خمینی یک شخص، یک رهبر، یک مرجع یا یک عالِم نبود. برای روحالله نامداری، امام روحالله یک «عالَم» بود. عالَمی که آدمی ساخته بود؛ و البته این آدم، محور دومی بود که در برنامه فکری روحالله نامداری برجسته بود. دوم این که روحالله برای درک «انسان انقلاب اسلامی» یا همان آدمی که در عالَم خمینی ساخته و پرداخته شده بود، تلاش زیادی میکرد. این منظور، بخش عمدهای از دغدغهها، گفتهها و کتابهای روحالله را به خود اختصاص میداد. او از نحوه نگاه خاصی که انسان انقلاب به زندگی، مرگ، عرفان، مذهب، شهر و روابط اجتماعی داشت حیرتزده بود و برای تبدیل این تحیّر به تحلیل، عمیقاً تلاش میکرد. دستآخر و سومین مورد اینکه روحالله نامداری به «انقلاب اسلامی» بهمثابه آورده آن عالِم و عالَم و آن آدمها برای جامعه و جهان ما مینگریست و از همین زوایه نگرش بود که انقلاب اسلامی برایش مسئله بود. روحالله، کوشش پردامنه را آغاز کرده و گامهایی مقدماتی برداشته بود تا از دل این مسئله به نظریهای اجتماعی برسد.
مهمتر از داشتن پروژه فکری، اما نحوه سلوکی بود که روحالله داشت. کم نیستند جوانانی که با ظاهری مانند روحالله و عمیقاً غربشناسمآبانه و نقاد غرب و غیره، درست در همان زمان که در حال تفکر درباره نحوه وجود هستند، تلاش وافری کرده تا خود را در این سازمان و آن ارگان جای داده و از مواهب مادی و معنوی اندیشهورزیشان هم بهرهمند گردند! روحالله معتقد به گوشهنشینی نبود، اما به این نحو از رفتار معترض بود و میگفت از دل این ساختمانهای سر به فلک کشیده پژوهشی، از دل این شوراها و ستادها و اتاقهای بیمصرفی که اتاق فکرشان مینامیم، چیزی که به درد مردم بخورد، تولید نخواهد شد. بارها شده بود به ساختمانهای اشرافی - آموزشی اشاره کرده و میگفت ما فکر میکنیم میشود شبیه کاخ سبز معاویه ساختمان بسازیم و شبیه نهجالبلاغه بیاندیشیم؛ این ممکن نیست. سادهزیستی برای روحالله حیث معرفتشناختی داشت. او سادهزیستی را از استلزامات اندیشیدن در فضای فکری امام خمینی میدانست و مهمتر از دانستن، این بود که عمیقاً به آن عمل میکرد. مقوله سادهزیستی فقط بخشی از برنامه فکری روحالله نامداری نبود، بخشی از سلوک او هم بود. البته باقی دیگر خطوط پروژه فکریاش هم اینچنین بود. روحالله نامداری توانسته بود با سختکوشی و مطالعه بسیار در سنین به نسبت کمی، از وادی انتزاع، کلیگویی و تکرار و البته از وادیِ ادایِ متفکر بودن خارج شود و برای خود برنامهای برای اندیشیدن دست و پا کند. مهمتر از برنامه فکری داشتن، اما این بود که این برنامه برای روحالله یک برنامه «فکری» نبود؛ یک نحوه از سلوک در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز بود.
خمینی پدیده انسانی پیچیده، پس از کوچ روحالله منتشر شد. او قبل از رفتن، کار را تحویل ناشر داده بود و حالا این کتاب در دستان ماست. آنچه در بالا آمد را میتوان زمینه تولد این کتاب دانست. روحالله نامداری در مقام مؤلف، محقق و از همه مهمتر در مقام یک معلم، همواه کوشش میکرد کاشف پیچیدگیهایی باشد که در اثر پیدایش یک پدیده در زندگی و زمانه ما سر برآورده است: پدیدهای پیچیده به نام «خمینی». این اثر کم حجم اما مهم، علاوه بر نکاتی مهمی که متن و متون گزینش شده خود دارد، میتواند سرآغازی باشد برای گفتگو درباره روش شناخت خمینی. ما امروز عمیقاً به این گفتگو و به شناخت روشمند پدیدهی خمینی نیازمندیم. به همین خاطر این کتاب خیلی بیشتر از آنچه به نظر میرسد اهمیت دارد.
* این یادداشت در هشتمین شماره مجله رسائل با اندک تغییراتی منتشر شده است.
مرد یزرگی بود به شدت متعهد و پرتلاش. حیف شد این پتانسیل بزرگ رو به این زودی از دست دادیم...