مسئله «بحران نمایندگیِ» طبقات فرودست یکی از جدیترین مسئلههای زمانه و جامعه ماست. مسئله تنها این نیست که اقشار مستضعف درآمد کافی، امکانات رفاهی، مسکن و حتی در برخی مناطق آب شرب سالم ندارند. مسئله اینجاست که این اقشار، به مرور زمان، هر روز کمتر از گذشته امکانها و کرسیهایی دارند که خواستهای آنها را در سطوح تصمیمگیری، تصمیمسازی، خط مشیگذاری و حاکمیت نمایندگی کند.
محافظهکارانِ ثباتگرا میکوشند با تقلیل مسئله به ابعاد معیشتی (اقتصادی) از طرح راهحلهای دگرگونساز جلوگیری کرده و سطح پاسخها را در حد بسته غذایی و ساخت سرویس بهداشتی در مناطق محروم نگه دارند. در حالی که «جنگ فقر و غنا»یی که امام خمینی به ما آموخت که آینده انقلاب به آن بستگی دارد، یک جنگ تمام عیار اجتماعی است که به وضوح تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی را شامل میشود.
هفته پیش جمعی از دوستان دانشجو و طلبه با سفر به کرمانشاه و برگزاری چند تجمع اعتراضی، نشست تحلیلی و گفتگوی اجتماعی، مورد آسیه پناهی را دستمایه اعتراض به سیاستها و فرایندهایی به وجود آورنده این وضعیت تأسفبار کردند. علیرغم هماهنگی اولیه، نتوانستم در این برنامه شرکت کنم. در این گفتگو لایو اینستاگرامی با صفحه جنبش عدالتخواه دانشجویی، پس از شنیدن گزارش قابل توجه یکی از دانشجویان حاضر در برنامه، کمی درباره وجوه مختلف این مسئله و زمینههای فرهنگی و اجتماعی آن بحث کردم. بحثهای تکمیلیام در اینباره را در متنی تفصیلی تدوین کردهام که به یاری خدا به زودی منتشر خواهد شد.
فایل صوتی گفتگو درباره زمینههای اجتماعی واقعه کرمانشاه دریافت
در میزگرد مجله حوزه با دوستانی درباره بیانیه گام دوم و طلاب جوان گفتگو کردیم. بحث من درباره دو نگاه ثباتگرا و تغییرگرا به بیانیه گام دوم بود و در نقد نگاههای محافظهکارانه به این متن و کلیت نگرش انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب حرف زدم. همینطور در اینباره که این بیانیه به چه میزان در جهان طلبگی ما بازتاب داشته است. در آخر هم اشارهای کردم به اینکه این متن چگونه میتواند به بازتولید جنبش طلاب جوان کمک کند. این میزگرد در بهار سال 1398 برگزار و در صفحات 84 تا 103 شماره 181 مجله حوزه منتشر شده است.
دریافت فایل pdf مجله حوزه ش 181
ما امروز با مسائل و ظرفیتهایی مواجهیم که اندیشه امام خمینی به مثابه یک دستگاه فکری میتواند این مسئلهها و تجربهها را صورتبندی کرده و به ما این امکان را بدهد که با آنها مواجهه فعال داشته باشیم و آنها را درک و حل کنیم. اگر امروز در عدالت دچار مشکلیم؛ دچار عقبماندگی در عدالت (1396/11/29) هستیم، اگر رهبر و نیز جامعه «از کارکرد عدالت در کشور نارضایتی دارند» (بیانیه گام دوم1397/11/22)، اگر «نمرهی مطلوبی در باب عدالت»(1399/3/7) نداریم، این مسئله را میتوان در دستگاه تحلیل اندیشه امام به بحث گذاشت و با مفاهیم راهبردی حاصل از این نگرش، مفاهیمی مهمی مانند جنگ فقر و غنا به درک و حل آن کمک کرد.
در گفتگویی سه قسمتی با برنامه تلویزیونی «سه دیدار» تلاش کردم ضمن مرور فشرده بر مؤلفههای اندیشه امام خمینی؛ از تصورات کلیشهایِ موجود درباره این اندیشه دگرگونساز آشناییزدایی کنم. اگر در پی نقشهای هوایی برای بازخوانی اندیشه امام خمینی هستید، پیشنهاد میکنم این برنامه سه قسمتی و پلیبکهای آن را ببنید.
لینک مشاهده و دانلود در ادامه مطلب
خلاصه مصاحبه:
در برخی مجادلات بیحاصلِ رسانهای، سخنان و حتی اشعار امام در مورد حجاب بودن فتوحات و فصوص و عرفان و دیگر جملات از این قبیل، نشانهای از اِعراض امام از فلسفه و عرفان دانسته شده است! شاید اطلاع درستی نداشته باشند، اما واقع امر آن است که این قبیل جملات امام خمینی، که به طور مشخص در نامهها و اشعاری که اشاره شد نظایر بسیار دیگری نیز دارد، نه فقط اِعراض از عرفان نیست، بلکه در چارچوب مهمترین مضامین عرفانی مطرح شده است.
امام خمینی دریچه جدیدی به نسبت نظر / عمل پیش روی ما میگشایند و به واسطه این منظر جدید است که گویی ما وارد جهانی جدید میشویم. از واکنشگرایی خارج میشویم و کنشگرایی میرسیم. به کنشگرانی فعال تبدیل میشویم که جامعه و تاریخ خودمان را میسازیم. در بنیاد این تغییرات اجتماعی و تاریخی، دیدگاه امام خمینی درباب مسئله عمل قرار دارد. نگرش امام خمینی درباره چیستی، چگونگی و جهتگیری عمل، به صورت فشردهای در مفهوم «قیام لله» مندرج است. قیاملله یکی از بیّنات و ابرمفهومها در اندیشه امام خمینی است که در عین ریشه داشتن در فلسفه، عرفان، اخلاق و به طور کل الهیات اسلامی، مفهومی است که از خاستگاههای مهم اندیشه امام در تفسیر و ایجاد تغییرِ جامعه و تاریخ ماست.
در اندیشه امام مسئله عمل و قیاملله محوریت مییابد. این محوریت وقتی به جامعه منتقل میشود، انسان ایرانی را به کنشگری فعال و تاریخساز تبدیل میکند.
امام خمینی کمال انسان را به عقل عملی میدانند، یا اینکه میگویند جمیع علوم مطلقاً عملی هستند و به تعبیری دوگانه علوم نظری / علوم عملی را نمیپذیرند.
محوریت و غایت بودگی عمل در اندیشه امام به این معنا نیست که معرفت مهم نیست؛ به این معناست که این معرفت هم در پرتو قیاملله امکان مییابد؛ به تعبیر امام خمینی قیام لله، معرفت الله میآورد، هنگامی که این تفکر مندرج در متون فلسفی، عرفانی و اخلاقی امام خمینی به پهنه اجتماعی میآید و به یک معرفت اجتماعی تبدیل میشود، تغییر در سرنوشت ممکن و سپس واقع میشود.
در این ایام که درگاههای متعدد رسانههای جریان رسمی، یکبار دیگر بحث واقعا بیهودهی ولایت و عدالت را دامن میزدند، با پیامها و پرسشهای متعددی روبرو شدم که میخواستند در این باره موضعی- حرفی داشته باشم. با موضعگیری در این قبیل موضوعات پیش پا افتاده و فرعی مخالف بوده و هستم. حالا که زمان و رمضان گذشته و میبینم هنوز این پرسش برای دوستانی همچنان باقی است، این چند خط را نه به عنوان بازی در زمین سازندگان این دوگانه، بلکه از باب انجام وظیفه در پاسخ به پرسشها مینویسم:
الهیات عدالتخواهی: نسبت توحید و عدالت در حرکتهای انبیا؛ بحثی در حاشیه آیه 25 سوره حدید
حرکت توحیدی از عدالت آغاز میشود. در یک جامعه نابرابر، انسان؛ امکان موحد بودن ندارد مگر آنکه این نابرابری را نفی کند. دوگانهای بنام توحید و عدالت وجود ندارد.
الهیات عدالتخواهی: بحثی در روش شکلدهی به جنبش اجتماعی با محوریت آیه آخر سوره فتح
خداوند با یک استعاره گام به گام، مراحل نهضت را برای ما توضیح میدهد. اگر میخواهید یک نهضتی داشته باشید که در معیّت با پیامبر(ص) باشد و به این فتح و گشایش اجتماعی که حرکت پیامبر (ص) رسید برسد، باید مراحلی را طی کنید و این مراحل را با استعارهای بیان میکند: «مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ»
الهیات عدالتخواهی؛ گذری بر مضامین سوره ماعون
متن بازتنظیم شده (سایت ایام)
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشوقتم که در این شبهای نورانی؛ شبهای مبارک ماه میهمانی خدا؛ توفیق داریم دقایقی را با موضوع الهیات عدالتخواهی در محضر آیات قرآن وروایات اهل بیت علیهمالسلام باشیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام، که به نوعی این ماه منسوب و در ارتباط با ایشان هست، در روایتی به کمیل، آن یار صدیق و وفادار خودش میفرماید که «یا کمیل ما من حرکة الا و انت محتاج فیها الی معرفه»: ای کمیل در هر حرکتی که انسان بخواهد انجام بدهد نیازمند معرفت و اگاهیای هست که آن حرکت را بتواند سامان بدهد؛ جهت بدهد و جهتگیری آن حرکت را اصلاح کند و به سمت اصلاح جامعه پیش ببرد؛ حرکتهای انسان، چه حرکتهایی با اهداف معنوی وانسانی باشد چه اجتماعی، هر حرکتی محتاج به معرفت است.
امروز یکی از مهمترین نیازهای جامعهی ما، که در دشواری های مختلف این نیاز به نحو بیش از پیشی خودش را نشان می دهد، مسأله عدالت و نیاز ما به عدالت است. عقب ماندگی در عدالت مسألهی اساسی جامعهی ماست. اصولاً در نگرش شیعی آن وقتی یک حرکت اجتماعی حرکتی رو به جلو و مترقی است؛ آن وقتی حرکتی به سمت اصلاح جامعه است که هدف و جهتگیری اصلی آن قسط و برپایی عدالت باشد؛ برپایی یک جامعهی توحیدی و عادلانه باشد.
امروز این نیاز بیش از همیشه در جامعه ی ما احساس میشود و چقدر ابتکار خوبی را دوستان برگزار کننده این جلسه مجازی انجام دادند؛ اگر حرکتی رو میخواهند تحت عنوان عدالتخواهی دنبال کنند؛ اگر میخواهند تحت عنوان عدالت پرچمی را بلند کنند، این کار محتاج معرفت است. اگر چه حرکت عدالتخواهانه یک حرکت فطری است؛ یعنی انسانها به خودی خود محتاج و در پی این ارزش در جامعه هستند اما سامان دادن یک حرکت اجتماعی در این بستر فطری احتیاج به معرفت دارد و یکی از مهمترین انحا معرفت معرفتی است که به واسطه وحی به ما رسیده است. آموزه های وحیانی حالا یا آن آموزههایی که مستقیم و از طریق آیات قرآن، و یا غیرمستقیم از طریق وجود ذی جود ائمه معصوم به ما رسیده است. ایده الهیات عدالتخواهی در واقع تلاش میکند آیات و روایاتی را به بحث بگذارد که به طور مستقیم میتواند حرکت ما را جهت بدهد؛ نیرو بدهد و روح ببخشد.
امشب مایلم دقایق باقی مانده بحث را دربارهی یکی از شگفت انگیزترین سورههای قرآن صحبت کنم. سوره کوچکی که ادبیات و لحن کلام آن انسان را واقعا به شگفتی وا میدارد و به یک معنا انسان را به هراس می اندازد. من خودم درهمین مدتی که تأمل میکردم برآیات کوتاه این سورهی کوتاه واقعا فکر میکردم که ای کاش سوره و آیات دیگری رو به بحث میگذاشتیم. فکر میکنم یکی از هراسانگیزترین آیات قرآن را ما در این سوره داریم. میبینیم؛ «سوره ی ماعون»
در گفتگو با روزنامه قدس درباره چارچوب کلی الهیات مواسات گفتم و اینکه چرا مواسات منهای مساوات معنا ندارد؛ و دیگر آنکه کرونا نابرابری را ایجاد نکرد، تنها آن را آشکار کرد. در ادامه مطلب فایل پی.دی.اف صفحه قابل دریافت است.
نقدی بر «جهش تولید» از طریق «کاهش حداقل حقوق در مناطق کمتر برخوردار»
راهپیمایی حزب جمهوری اسلامی در روز جهانی کارگر در سال 1358
تحلیلهای رهبر انقلاب، با تمام سرشاریشان از امید، در مواردی حاوی نقدهایی به کلی بنیادین است. از جمله در پیام آغاز امسالشان؛ در ارزیابیای که از رونق تولید، به مثابه خطمشی عمومی سال گذشته داشتند: «لکن اثری در زندگی مردم از آن محسوس نشد». چرا رونق تولید از نقطه نظر «زندگی مردم» بلااثر شد؟ یکی از کاستیهایی که مانع درک و تحقق شعار سال گذشته و جاری در زندگی مردم میشود این است که این شعارها صرفا اقتصادی و محافظهکارانه فهمیده میشوند و نه اجتماعی یا «در زندگی مردم». در نتیجهی این یکجانبهگرایی یا تقلیلگرایی در تحلیلها، راهکارهایی برای رونق تولید مطرح میشود که یا به کلی بلااثر است یا در شرایطی درست بر ضد آن عمل میکند. در ادامه تلاش میشود فرایند بلااثر یا تبدیل شدن جهش تولید به ضد آن، ناظر به یک پیشنهاد توضیح داده شود.