الهیات عدالتخواهی: نسبت توحید و عدالت در حرکتهای انبیا؛ بحثی در حاشیه آیه 25 سوره حدید
حرکت توحیدی از عدالت آغاز میشود. در یک جامعه نابرابر، انسان؛ امکان موحد بودن ندارد مگر آنکه این نابرابری را نفی کند. دوگانهای بنام توحید و عدالت وجود ندارد.
الهیات عدالتخواهی: نسبت توحید و عدالت در حرکتهای انبیا؛ بحثی در حاشیه آیه 25 سوره حدید
حرکت توحیدی از عدالت آغاز میشود. در یک جامعه نابرابر، انسان؛ امکان موحد بودن ندارد مگر آنکه این نابرابری را نفی کند. دوگانهای بنام توحید و عدالت وجود ندارد.
الهیات عدالتخواهی: بحثی در روش شکلدهی به جنبش اجتماعی با محوریت آیه آخر سوره فتح
خداوند با یک استعاره گام به گام، مراحل نهضت را برای ما توضیح میدهد. اگر میخواهید یک نهضتی داشته باشید که در معیّت با پیامبر(ص) باشد و به این فتح و گشایش اجتماعی که حرکت پیامبر (ص) رسید برسد، باید مراحلی را طی کنید و این مراحل را با استعارهای بیان میکند: «مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ»
الهیات عدالتخواهی؛ گذری بر مضامین سوره ماعون
متن بازتنظیم شده (سایت ایام)
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشوقتم که در این شبهای نورانی؛ شبهای مبارک ماه میهمانی خدا؛ توفیق داریم دقایقی را با موضوع الهیات عدالتخواهی در محضر آیات قرآن وروایات اهل بیت علیهمالسلام باشیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام، که به نوعی این ماه منسوب و در ارتباط با ایشان هست، در روایتی به کمیل، آن یار صدیق و وفادار خودش میفرماید که «یا کمیل ما من حرکة الا و انت محتاج فیها الی معرفه»: ای کمیل در هر حرکتی که انسان بخواهد انجام بدهد نیازمند معرفت و اگاهیای هست که آن حرکت را بتواند سامان بدهد؛ جهت بدهد و جهتگیری آن حرکت را اصلاح کند و به سمت اصلاح جامعه پیش ببرد؛ حرکتهای انسان، چه حرکتهایی با اهداف معنوی وانسانی باشد چه اجتماعی، هر حرکتی محتاج به معرفت است.
امروز یکی از مهمترین نیازهای جامعهی ما، که در دشواری های مختلف این نیاز به نحو بیش از پیشی خودش را نشان می دهد، مسأله عدالت و نیاز ما به عدالت است. عقب ماندگی در عدالت مسألهی اساسی جامعهی ماست. اصولاً در نگرش شیعی آن وقتی یک حرکت اجتماعی حرکتی رو به جلو و مترقی است؛ آن وقتی حرکتی به سمت اصلاح جامعه است که هدف و جهتگیری اصلی آن قسط و برپایی عدالت باشد؛ برپایی یک جامعهی توحیدی و عادلانه باشد.
امروز این نیاز بیش از همیشه در جامعه ی ما احساس میشود و چقدر ابتکار خوبی را دوستان برگزار کننده این جلسه مجازی انجام دادند؛ اگر حرکتی رو میخواهند تحت عنوان عدالتخواهی دنبال کنند؛ اگر میخواهند تحت عنوان عدالت پرچمی را بلند کنند، این کار محتاج معرفت است. اگر چه حرکت عدالتخواهانه یک حرکت فطری است؛ یعنی انسانها به خودی خود محتاج و در پی این ارزش در جامعه هستند اما سامان دادن یک حرکت اجتماعی در این بستر فطری احتیاج به معرفت دارد و یکی از مهمترین انحا معرفت معرفتی است که به واسطه وحی به ما رسیده است. آموزه های وحیانی حالا یا آن آموزههایی که مستقیم و از طریق آیات قرآن، و یا غیرمستقیم از طریق وجود ذی جود ائمه معصوم به ما رسیده است. ایده الهیات عدالتخواهی در واقع تلاش میکند آیات و روایاتی را به بحث بگذارد که به طور مستقیم میتواند حرکت ما را جهت بدهد؛ نیرو بدهد و روح ببخشد.
امشب مایلم دقایق باقی مانده بحث را دربارهی یکی از شگفت انگیزترین سورههای قرآن صحبت کنم. سوره کوچکی که ادبیات و لحن کلام آن انسان را واقعا به شگفتی وا میدارد و به یک معنا انسان را به هراس می اندازد. من خودم درهمین مدتی که تأمل میکردم برآیات کوتاه این سورهی کوتاه واقعا فکر میکردم که ای کاش سوره و آیات دیگری رو به بحث میگذاشتیم. فکر میکنم یکی از هراسانگیزترین آیات قرآن را ما در این سوره داریم. میبینیم؛ «سوره ی ماعون»
در گفتگو با روزنامه قدس درباره چارچوب کلی الهیات مواسات گفتم و اینکه چرا مواسات منهای مساوات معنا ندارد؛ و دیگر آنکه کرونا نابرابری را ایجاد نکرد، تنها آن را آشکار کرد. در ادامه مطلب فایل پی.دی.اف صفحه قابل دریافت است.
نقدی بر «جهش تولید» از طریق «کاهش حداقل حقوق در مناطق کمتر برخوردار»
راهپیمایی حزب جمهوری اسلامی در روز جهانی کارگر در سال 1358
تحلیلهای رهبر انقلاب، با تمام سرشاریشان از امید، در مواردی حاوی نقدهایی به کلی بنیادین است. از جمله در پیام آغاز امسالشان؛ در ارزیابیای که از رونق تولید، به مثابه خطمشی عمومی سال گذشته داشتند: «لکن اثری در زندگی مردم از آن محسوس نشد». چرا رونق تولید از نقطه نظر «زندگی مردم» بلااثر شد؟ یکی از کاستیهایی که مانع درک و تحقق شعار سال گذشته و جاری در زندگی مردم میشود این است که این شعارها صرفا اقتصادی و محافظهکارانه فهمیده میشوند و نه اجتماعی یا «در زندگی مردم». در نتیجهی این یکجانبهگرایی یا تقلیلگرایی در تحلیلها، راهکارهایی برای رونق تولید مطرح میشود که یا به کلی بلااثر است یا در شرایطی درست بر ضد آن عمل میکند. در ادامه تلاش میشود فرایند بلااثر یا تبدیل شدن جهش تولید به ضد آن، ناظر به یک پیشنهاد توضیح داده شود.
در تحلیل اجتماعی فقر و نابرابری، دو پرسش مهم وجود دارد. یک پرسش علت فقر است. چرا کسی در جامعه فقیر میشود؟ در انگارههایی که به طور مشخص توسط نئولیبرالهای ایرانی، طبقه مرفه جدید و تمام کسانی که از مسیرهای مختلف دانسته یا نادانسته مدافع نابرابریهای وضع موجود هستند ترویج میشود، علت فقر تنپروری، بیسوادی و یا بیغیرتی فقیران است. البته امروزه کمتر کسی هست که مسائل اجتماعی، از جمله مسائلی پیچیده و چندلایهای مانند فقر و نابرابری را تک عاملی تحلیل کند. مسئله اما اینجاست که در پیدایی و پایایی فقر، علت اصلی یا مهمتر کدام است؟ پاسخهای متعددی در برابر این پرسش بنیادین، در تحلیل علت ویژگیها یا عملکرد فقیران را محور قرار میدهند.
پرسش بنیادین دیگر این است که آیا فقر عارضه جوامع است یا جوهره آن؟ همانطور که میدانیم فقر و نیازمندی عدهای همواره همراه جوامع انسانی بوده است. مسئله این جاست که آیا همراهی همیشگی است یا عارضی؟
*
سه کلمه از روایتی منقول از «عبد صالح» و شهید امروز هست که به این دو پرسش پاسخ میدهد: «لو عدل فی الناس لاستغنوا»؛ این یعنی علت نیازمندی بیعدالتی است و جامعهای که در عدالت اجتماعی (فیالناس) و بالتبع بینیازی عمومی محقق شده باشد، «ممکن» است.
درآمدی بر پیدایی بنیادگرایی متحجرانه و مقدسمآبی جدید
چند سالی است رسم شده هرگاه تحجرِ ریشه دوانده در متن و بطن جامعه مذهبی در جایی بروز میکند و سر بر میآورد، با برچسب شیعه انگلیسی، سر و ته مسئله را هم میآوریم. نمیدانم چگونه میتوان اعلان کرد که اغلب قریب به اتفاق نشانههای حادّ تحجر، در کسانی بروز کرده که نه تنها هیچ و تاکید میکنم هیچ ارتباطی با ضد انقلاب ندارند، بلکه از قضا به کلی در درون خانواده انقلاب قرار دارند.
ترویج خرافات و مطالب سست و بیبنیاد به عنوان طب اسلامی و سنتی، مخالفت با تدابیر بهداشتی، ایجاد دوگانه سلامت/ زیارت، مخالفتها و انقلتهای انبوه در زمینه محدودیت و سپس تعطیلی مساجد و حرمها و حجم زیاد از مباحث بیحاصلی که مآلاً پیشگیری را کُند و به شیوع کمک میکند؛ از سوی طلاب جوان یا فضلای موجهی صادر میشود که هیچ ارتباطی با شیعه انگلیسی ندارند. هراس انگیزتر از سرایت کروناویروس، سرایت آن چیزی است که در آینه این ایام به عینه دیدیم؛ ما با سرایت ویروسی به مراتب مهلکتر از کرونا مواجهیم: مقدسمآبی و تحجر.
تأملی بر تلاقی مسائل زنان و انقلاب اسلامی
آیتالله خامنهای پنج دهه پیش در گفتارهای طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و در گزارشی از وضعیت اندیشه اسلامی از ناکارآمدی فراگیر آن در ایجاد تغییر اجتماعی و جامعهسازی سخن میگویند. از اینکه اندوختههای حکمی کلامی درباره توحید، شامل کلیاتی است که در برابر امر عینی، در مواجهه با مسئله و در تشکیل یک جامعه توحیدی، بیاثر است.
نگاهی کلی و گذرا به پژوهشهای اسلامی در حوزه زن و البته در سطوحی کلانتر در حوزه علوم اجتماعی نشان میدهد گویا بار دیگر و نیم قرن پس از آن گزارش انتقادی، وضعیت اندیشه اسلامی به ویژه در حوزه زنان به کلیگویی، جزئینگری و مآلاً ناکارآیی در مواجهه با حل مسئله و ایجاد تغییر مواجه شده است. طرفه آنکه به عنوان نمونه بیش از دو دهه پژوهش متمرکز در حوزه زنان٬ در مواجهه با مسئله زنانگیِ نابرابری، هیچ گفتار مؤثری یا حتی مدونی ندارد. حال آنکه این از واضحترین مسائل جامعه زنان و جامعه ماست و منابع مالی اغلب پژوهشها و مراکز پژوهشی اسلامی در حوزه زنان نیز همین جامعه و منابع عمومی است.
تحدید مطالعات و مسائل زنان به موضوعهایی در حوالی حجاب و پوشش و خانواده که از اساس طرحی ایستا و متحجرانه است؛ آنگاه پافشاری چند دهساله بر این زمین نازا و نادیدن دیگر مسائل حوزه زنان، جملگی در سلسله عاملان وضع موجودِ اندیشه اسلامی در حوزه زنان به شمار میروند.
معرفی یک مجله و پیشنهاد سیزده مقاله
پیشتر همواره دلزده از کلیگوییها و خشت-کتابهای بیحاصلِ علوم اجتماعی ایرانی، آرزو داشتم متنهای تحلیلی و مسئلهمند روزنامهها و مجلات جهان را بخوانم. کم و بیش میدانیم هنوز در جهان روزنامههایی هستند که بر خلاف بولتنهای حزبیای که در اینجا روی دکه میبینیم عمل میکنند. روزنامهها و مجلاتی که به صفحاتشان را از هجویات سیاسی پُر نمیکنند و حامل وجوهی از اندیشه نیز هستند.
یک مثال بزنم؛ چهلسال پیش فوکو برای مشاهده انقلاب به ایران آمد و نتیجه مشاهداتش را در چند یادداشت برای روزنامه کوریره دلا سرا نوشت. الان دقیقا چهلسال است که برخی اندیشوران علوم اجتماعی در ایران، انتزاعیاتی در مورد آن یادداشتهای فوکو به هم بافتهاند که اگر همینها را همان موقع در خیابانهای تهران یا قم به خودِ میگفتند، فوکو هم عابد و زاهد و مسلمانا!
الغرض دوست داشتم مقالاتی را بخوانم که شبیه متنهای فوکو در روزنامه کوریره دلا سرا باشند: متنهایی که عمیقا علمی هستند، آنقدری که بتوانند چهل سالی دکاندارانی در علوم اجتماعی را سرگرم کند! در عین حال کاملا ناظرند به مسئلهها و رویدادهای عینی. مشکل اما آنجا بود که خواندن حجم بالایی از مقالات به زبانی غیرفارسی کمی وقتگیر و شاید خستهکننده باشد؛ به علاوه رصد این همه مجله و روزنامه و انتخاب برخی مقالات از میان آن، به طور عادی از عهده یک نفر خارج است.
چند سالی است اما یک جمع واقعا خوش فکر دقیقاً این کار را میکنند. اوائل فقط یک سایت داشتند؛ بعد انتشاراتشان اضافه شد و بعدتر یک فصلنامه. کارشان دقیقاً همان چیزی بود که روزی آرزو داشتم؛ خیلی از ما آرزو داریم ترجمه فارسی مقالات اندیشهای-روزنامهای جهان را بخوانیم و ترجمان با یک دروازهبانی عالی، هدفمند و فهمیده دقیقاً همین کار را میکند؛ مقالات بنگاههای معتبری مثل NewYorker، Jacobin، aeon، NewStatesman، Atlantic، Guardian، DemocracyJournal را سایت و مجله ترجمان منتشر میکنند. خلاصه اینکه اگر اهل خواندن باشیم، ترجمان چیزی شبیه یک آرزوی تحقق یافته است.
در روزهای اخیر اقدامهای رو به جلو علیه کرونا با یکی از هفت نگرش اجتماعی بازدارنده مواجه میشد:
اول. عدهای گفتند بازی سیاسی طرفداران دولت برای کاهش مشارکت است. برای آنها سیاست مهمتر از سلامت است.
دوم. عدهای گفتند اعمال محدودیتها برای زدن زیارت و ولایت است. برای آنها درکی که از زیارت و مذهب دارند مهمتر از سلامت است.
سوم. عدهای گفتند توطئه آمریکا و غرب است. برای اینها توطئه مهمتر از سلامت است.
چهارم. عدهای گفتند سرایت بیماری امکان ندارد! و درمان آن نزد اطباء اسلامی است. برای آنها پاسخ اسلامی به مسئله مهمتر از سلامت است
پنجم. عدهای گفتند از شنبه همه چیز عادی میشود اما شنبه آغاز هفته پیک کرونا ست. آنها متخصص امنیت هستند و برای آنها امنیت مهمتر از سلامت است.
ششم. عدهای هم تلاش کردند از هر اقدام یا عدم اقدامی برای مخالفت با جمهوری اسلامی و بازتولید هراس در جامعه استفاده کنند. برای آنها براندازی مهمتر از سلامت است.
هفتم. عده دیگری هم البته وجود داشتند؛ کسانی که بسترساز برآمدنِ «از شنبه همه چیز عادی میشود» هستند اما یا در سکوتند و یا آدرس سازمان بهداشت جهانی را میدهند. برای آنها غرب مهمتر از سلامت است.
سلامت مسئله برجسته این روزهای ماست. عدالت اما مسئله هر روز ماست. مواضع هفت گانه فوق اما در برابر هرگونه مسئله گرایی مقاومت منفی بازتولید می کنند. از این روی نقش این هفت دسته فوق در قصه عقبماندگی در عدالت، با نقش این روزهاشان تقریباً مشابه است.
یادداشت منتشر شده در کانال تلگرام طبقه سه
به یاد استاد سید هادی خسروشاهی
قبلتر گمان میکردم جستجو در آثار و آراء سید جمال برای ما خیلی مهم است اما اخیراً متوجه شدم این کار خیلی خیلی مهم است و چه بسا یکی از ضروریترین نیازهای فکری زمانه ماست. در زمانهای که تحجر در میان بخش قابل توجهی از اهالی تفکر اسلامی و نیز نیروهای دوستدار انقلاب اسلامی رشد قابل ملاحظهای داشته؛ در زمانهای که برخی نیمهسوادها ناسزا به سید جمال را رسالت خود میدانند! خیلی مهم است که ما بتوانیم متن مقالات و رسائل سید جمال را بخوانیم؛ خیلی مهم است از زندگی او چیزهای بیشتری بدانیم و از اسناد مهمی پیرامون او را اطلاع کسب کنیم. در هجوم نیمهسوادهایی که مضمون تحول در علوم اجتماعی و طبیعی را یکسره هجو کردهاند، اندیشه اجتماعی سید جمال یکی از مهمترین درسهایی است که باید فرابگیریم. استاد سیدهادی خسروشاهی به طرز عمیقی این نیاز را درک کرده بود و از معلمهای بینظیرِ سیدجمال بود برای نسل ما.
تلاش برای بازتعریف اجتماعی انتخابات؛ گذری بر معنای «پیروزی»
از جمله مهمترین مفاهیمی که به واسطه تفوق تفکر جناح راست و احزاب اصولگرا، در ذهن نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی (حزب الله) مغلوبه شده، مفاهیم و دوگانه های شکست/پیروزی، تکلیف/نتیجه و مانند آن است. از آن جا که احزاب در معنای کنونی آن تنها قبائلی جهت کسب، حفظ و بسط قدرت هستند، کلیه روندهای مشارکت سیاسی را به فرایندهای در راستای کسب قدرت تقلیل دادهاند. آنها در هیچ انتخاباتی، هیچ هدفی به جز طی مسیرهای منتهی به کسب قدرت ندارند. انتخابات یک فرصت بیبدیل برای بسط جمهوریت به لایههای اجتماعی، گفتگو، دیدار با دیگری، بیان ایدهها، بازتولید سرمایه اجتماعی، ابراز هویت و غیریت و نقد و پالایش روندهای بسیج نیروی اجتماعی است. حزبیها اما از انتخابات فقط کرسی را میفهمند. آنها عملا «انتخابات» را به «منتخب» تقلیل دادهاند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد طی مسیرهایی است که قبیله را در دستیابی به قدرت نزدیکتر کند. از این رو دال مرکزی گفتار و رفتار انتخاباتی آنها وحدت است نه هیچ چیز دیگر.
در نگاه انقلاب اسلامی اما آنچه سیاستورزان حرفهای و حزبی مقصد میپندارند تنها یک بهانه است. نتیجه با پیروزی به دست نمیآید، بلکه با عمل به دست میآید: «موجیم و وصل ما از خود بریدن است؛ ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است».