درآمدی بر ...«طبقه مرفه جدید»
مطلبی که ده سال قبل و در نخستین روز وبلاگ طبقه سه منتشر شد (این لینک)، با اندکی ویرایش
درآمدی بر ...«طبقه مرفه جدید»
بسمل....
قرار بود در روزهای اخیر جلسهای برگزار شود درباره ی «عملکرد و روش امام علی (ع) در مبارزه با طبقه ی مرفهین به وجود آمده از دل نظام صدر اسلام»؛ آن جلسه به دلایلی برگزار نشد ولی بعدها یادداشتهایی که برای بحث آن جلسه آماده کرده بودم را تکمیلتر کردم، شد نوشته ای به نسبت مفصل که علاوه بر موضوع فوق چیزهایی هم درباره شباهتها و ضرورت الگوگیری از آن روش در جمهوری اسلامی، بستر ها تأثیرات وجود طبقه مرفه جدید در جامعه و حکومت غیره. همین که شد طرحی از آب و گل در آمده، گذاشتم در کوزه! یک بار که برای نوشیدن آب کوزه گذرم به آن نوشته افتاد، احساس کردم یک چیزی کم دارد. آخر مسئله نسبت ما و طبقه مرفه جدید فقط طرح و حرف و مقاله نیست که نوشتنی باشد و دردی است که فریاد زدنی ست؛ از آنجا که آن موقع نصف شب بود و نمی شد فریاد بزنم، نوشتم اش، شد این؛ شاید مقدمه ای باشد بر آگاهی تفصیلی تر ما از طبقه ی مرفهین بی درد در دل نظام جمهوری اسلامی، آگاهیای که اگر از مقدمه ی ضروری طرح حرف ونقد وبحث ضرورتا عبور نکند و به عمل نیانجامد، بود و نبودش توفیری ندارد؛ تازه برای «طبقه ی مرفه جدید» بهتر هم هست؛ در ادامه این متن میآید و بحث «عملکرد و روش امام علی (ع) در مبارزه با طبقه ی مرفهین به وجود آمده از دل نظام صدر اسلام» هم بماند برای بعد ...
«کسانی هستند که تلاش می کنند و حقیقتاً درصدد این هستند که طبقه ی ممتازه ی جدیده در جمهوری اسلامی به وجود آوردند».
شده بود این جمله و هاله ای از نکات و سؤال پیرامون آن بارها به ذهنام هجوم آورند. آخر این نه خبر از یک شبکه ماهوارهای ضد انقلاب بود و نه حرف یک شخص کم اطلاع، نه شعار و چماق یک گروه سیاسی بود برای کوبیدن برسر رقیب و نه ...
***
مسئله ی مهم این بود که رهبر چند جمله بعدتر گفته بود: «به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت که چنین انحراف بزرگی به وجود آید.»
***
تلاش می کنند ... حقیقتاً درصدد این هستند ... طبقه ی ممتازه ی جدید ...
در نظام جمهوری اسلامی ... مخلصان انقلاب و اسلام ... انحراف بزرگ ...
***
یکی از این سؤال ها این بود که :
«ببخشید این مخلصان « انقلاب و اسلام » کجا هستند؟» چه می کنند وچگونه نمی گذارند. نه اینکه هیچِ هیچ باشد اما آیا «تلاش برای جلوگیری از این انحراف بزرگ» یک فرهنگ عمومی در میان « فعالان حزب اللهی »است. می گویم فعالان یعنی آن ها که فعالیتی می کنند چقدر فعالی شان در این راستا است ، دینداران خاموش جز به ذکرو ورد ... که هیچ.
***
بسیج ؛ لشکر مخلص خدا ؛ کانون این مخلصانِ انقلاب هست یا نه ؛ چقدر؟ نه اصلاً منظورم بیلان و آسار نیست ، این مسئله اصلاً بیلان بردار نیست.
نمی خواهم قضاوت بی جا کنم، این مسئله برای هرکس قابل لمس است : در اولین دیدار ار دوستانتان ـ ترجیحاً عضو فعال بسیج ـ بپرسید چقدر از فعالیتی که بخاطرش کارت فعال گرفته برای جلوگیری از این « انحراف بزرگ » بود؟
***
«ای آقا ؛ این حرف ها مال سال 76 است ، الآن که دوره ی عدالت است و کلاً این حف ها تضعیف نظام است ، تضعیف دولت خدمتگذار هم ، و گناهش مضاعف است.»
واقعاً ؛ یعنی در این دوره « کسانی هستند که تلاش می کنند و حقیقتاً درصدد این هستند ... » تمام شده ،
دیگر آن کسانی نیستند،
تلاش نمی کنند
درصدد نیستند
یا حقیقتاً درصدد نیستند
واقعاً خوشا به حال آن «کسانی» اگر درمیان « مخلصان انقلاب » این نگرش وجود داشته باشد چه رسد به اینکه ...
***
جای پاسخ گفتن ندارد حرف کسانی اعتقاد دارند دوره ی این حرف ها گذشته! چه اینکه اینان نه امروز و نه هیچ گاه به این مسائل توجهی نداشته اند وگرنه بودن چنین «کسانی» آن قدر بدیهی است که نیازی به این جمله و مانند آن نیست. آن هایی که قبل از جمله شروع نکرده اند، نه این جمله ها نه هیچ چیز دیگری، تن لششان را به «حرکت» وانمی دارند. گیرم که این در این باره این هم همچو امام و رهبر بگویند. گیرم که امام اساساً از رسالت های مهم بسیج را مبارزه با «پول پرستی» بداند و...
آیا اینانی که معتقدند امروز باید کرکره این دغدغه ها را کشید پایین تا قبل از آن اهل این صحبتها بوده اند؟ مسئله این است که کسانی که حتی یک دقیقه دغدغه عدالتخواهی و اسلام انقلاب ـ تأکید می کنم اسلام انقلاب ـ را نداشته اند امروز برای فرزندان انقلاب نسخه می پیچند؛ و چه هنگامی نسخه ی اینان جز سکوت بوده؟
این همه دعوت شخص رئیس جمهور برای «فریاد عدالت»، این همه ناله ی او از مافیای نفت و اقتصاد و غیره، این همه اعلام رسمی که «دولت در مبارزه مفاسد اقتصادی «تنها» اما جدی است» (23 فروردین، قم) یعنی «آن کسانی هستند» همچنان هستند. واگر این طرف «مخلصان اسلام و انقلاب» بگذارند وبگذرند...
***
حتماً یا خواهند گفت «هم این تندروها به یک جمله از رهبری گیر داده اند» وهرگز نخواهند فهمید که مبارزه با ایجاد این طبقه ی ممتازه ی جدیده، همچون مبارزه با مفاسد اقتصادی، همچون امر به معروف و نهی از منکر (به قرائت رهبری 22/4/71 و 7/5/71 و... نه قرائت همین تیپ آقایان) همچون مبارزه ی بی امان با فقر و فساد و تبعیض و شکاف طبقاتی، همچون «نوسازی معنوی» و... همه و همه حلقه های یک گفتمان اند : عدالت خواهی؛
و این چنین نیست اینکه بند بر یک جمله ی رهبری باشد، این تفکر اجتماعی شیعه است (ن.ک به تحلیل اسلام انقلاب از عنصر عدالت در ساخت شخصیتی امام علی(ع) در گفتار اول و دوم بیت گفتار از شهید مطهری و این همه سخنرانی از رهبری و امام و آیات قرآن و احادیث)
***
شمشیرم غلاف!
وقتی از میان کرور کرور بسیجی هیچ کدام «تببین تئوریکی» از این مسئله ندارد چه انتظاری هست که بخواهند کاری کنند وقتی از میان این همه کتاب و جزوه و بولتن و سی دی و نشست و همایش و نشریه و خبرنامه و... هیچ کدام شان چهار تا تحلیل تئوریک درباره ی مسائل مربوط به این انحراف بزرگ، از «طبقه ی ممتازه ی جدیده در جمهوری اسلامی» «و چگونگی تشکیل آن»، برخورد نظام اسلامی با مرفهین بی درد «ورسالت مخلصان اسلام و انقلاب» وغیره ندارند ـ وفقط اخبار محرمانه و مقالات تئوریک دارند: تا دلتان بخواهد چه انتظاری هست که در مرحله ی عمل ...
***
ایضاً «شمشیرم غلاف» با این نسبتی که حوزه و دانشگاه ما با انقلاب دارد، از کجا بیاریم مبنای تئوریک مورد نیاز این حرکت را گیرم که جنبش نرم افزاری و تولید علم برای همین جاها «فریاد» شده باشد، حالا که چی؟ اینم یکی ترک بقیه ! با دست کم با این ساز می رقصیم، البته ببخشید می جنبیم (لذا می شود جنبش!)
اما آنچه «تولید» می کنیم ربطی به اخلاصمان نسبت به «انقلاب و اسلام» ندارد، درباره تفاوت «نگرش هیولائی، بداهت هیولا، عین الوجود، اصاله ماهیت، علل غایی در مکتب اشراق و دیگر مکتبهاست. باز هم اگر ادامه پیدا کند دنباله همین بحث را در دیدگاه های ارسطو و افلاطون و فلوطین دنبال می کنیم و تازه رسیدهایم به شون صد سال قبل از میلاد، اگر در هر همایش صد سال عقب برویم به عبارتی می شود چند نشست؟!
***
هر چه می گفتم «مبارزه با مفاسد اقتصادی»
می گفت:
+ خب که چی؟
و من که انگار کر شده باشم و لال، با همه «حرکات» دست و صورت توضیح می دادم که «آقا» گفته ...
+ بعله ... البت، اما وجوباش بر ذمه شما نمی باشد علی الاحوط، شما که طلبهاید ، در این باره دانشجویان رشته اقتصاد باید وارد عمل بشوند!
و می گفتم عدالت خواهی، بازهم میشنیدم] نه ؛ راستی این ها را فقط رهبر گفته؟! بد نیست آقایان نگاهی به قرآن و نهج البلاغه بیاندازند. آخر مسئله این است که همین یک نگاه را هم ... (ما که همه اش را نوشتیم، بگذار این را هم بنویسیم، بعد در بازنگری یک خود سانسوری کلی اعمال می کنم!) همین یک نگاه را هم یا نمی اندازند یا چپکی می اندازند و صرفا می شود چند جلد در مورد الهیات و معنویات در نهج البلاغه ! ـ به خدا ـ عجب یاد صحبتهای شهید مطهری افتادم درباره ی وضع قرآن و نهج البلاغه در حوزه ها، ده گفتار ص221-220 و مقدمه سیری در نهج البلاغه و ص11
برگردیم به بحث، نه همان مباحثه با «آقایان حضرات».
- گفتم که اصلاً مطالبات رهبری مثلاً جنبش نرم افزاری تولید علم ... قبول نمی کرد
+ شما که تازه طلبه اید (6 ـ 7 سال است) این مال فضلای فلان سطح است. گفتم شما که هستید چه کرده اید همیشه استاد؟
مانده بود به نظاره، بالاخره دید سوره یاسین فایده ندارد سوره را عوض کرد !
+ بله، شما هم باید به این مسئله بپردازید اما در حد توان (و من که گویی کورسویی استراتژیک را فتح کرده باشم ادامه خب خب بعدش)
+ بله چند همایش در مسجد محله تان در این باره گرفته اید؟ در این باره باید همایش ها گرفت!
- نه حاج آقا منظورم خود «تولید علم» است.
+ بله، آن هم شما می توانید در زمینه ی نحو (دستور زبان عربی) تولید علم کنید ، تولید نحو ! ابته حرف های رهبری که الحق و الانصاف متنوع اند و ایشان در هر زمینه که وارد شده اند خیلی منطقی،متین، علمی و هوشمندانه بحث فرموده اند، اما اینها باید تفکیک شود مثلا صحبت های رهبری در مورد مداحی در جمع مداحان خیلی مهم است و ....
(این ماجرا واقعی است ، با اندکی ـ فقط اندکی تلخیص و... چون عین مکالمه ها که یادم نمانده)!
***
با این وضع اگر منتظر مطالب تئوریکی باشیم که راه را من الاول الی الآخر باشند ، یعنی برای عدالتخواهی منتظر تولید علم باشیم دور مصرحی و آشکاری پیش می آید که تا چشم بر هم بگذاریم نه عمری باقی مانده و نه «آن کسانی» نظامی باقی گذاشته اند که در دلش یک طبقه ی ممتازه ی جدید درست کنند (یعنی بالاخره یا ما مسئله را حل می کنیم یا آن کسانی، مسئله را حل می کنند، ببخشید صورت مسئله (= نظام) را منحل می کنند !
این است که امام علی (ع) فرمود: اخذ الله علی «العلما» الّا «یقارو« ...، یعنی برای «هردو» [عدالتخواهی و تولید علم] با یک بسم الله ....