طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

امر اجتماعی با سزارین امنیتی متولد نمی‌شود

چهارشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ

اندکی در نقد نسبت برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی

 

متن زیر یادداشت کوتاهی است که آبان‌ماه 1401 در نقد برخی پاسخ‌ها حاکمیتی به اتفاقات پس از شهریور در کانال تلگرام @tabagheh3_ir منتشر شده است.

این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشت‌های روزانه‌ آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:

در صفحه شخصی فردی که دیدگاه‌های بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب می‌دهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. می‌دانند و‌ می‌دانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»

شاید این موارد اشتباه‌هایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایده‌های اصلاح‌گرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثبات‌گرا و نظم‌گراست.

در واقع نتیجه مهم تابع و وابسته بودن «برنامه اجتماعی» به «تدبیر امنیتی» این است تغییر و اصلاح بیش از آن که یک روند مستمر در شیوه‌های حکمرانی و قانون‌گذاری باشد، یک امر خلاف عادت است که در «این روزها» و پس از چهل روز اعتراض پدیدار می‌شود آن هم در ناکجاآبادی به نام «ذهن سیستم».
دیگر این که ثبات‌گرایی اگر هم «در ذهن» خود به تغییر و اصلاح بیشتر از «سرکوب»(کذا فی‌الاصل!) فکر کند، برای «عقیم نبودن تدبیرهای امنیتی» است که به آن فکر می‌کند و نه بیشتر.بنابراین تدبیر امنیتی نه فقط تولد این گونه از اصلاح اجتماعی که مرزهای زندگی آن را نیز تعیین می‌کند. چنین اصلاحی چندان مؤثر نخواهد بود.

 

ثبات‌گرایی و محافظه‌کاری امنیت‌گرا با تفوق نظم و ثبات بر پویایی اجتماعی، در «عمل» بر ضد ثبات و امنیت عمل می‌کند. این نگرش خود در سلسله شرایطی قرار دارد که وضع موجود را به وجود آورده، امکان تغییر را کُشته و به دامن براندازان کشانده است و منطق اصلاح حکم می‌کند بانیان وضع موجود امکان اصلاح آن را نداشته باشند یا دست کم در انتهای صف اصلاح باشند.
 

آیا اتخاذ این موضع از جانب برخی حکمرانان بد است؟ حتما نسبت به ایده راست افراطی که همه یا اغلب وضعیت‌های موجود را خاکریزی هویتی اعتقادی و غیرقابل تغییر می‌پندارد و به عنوان نمونه به کمتر از قطع اینترنت و ملی شدن ارتباطات راضی نیست، بهتر است. مسئله فقط این جاست که این تفکر به رغم سرویس مستمر به اشرافیت در عینیت جامعه، ایده‌های اصلاح‌گرایانه‌شان اغلب از «ذهن سیستم» فراتر نمی‌رود.
 

در آخر و برای بار دیگر: می‌دانند و می‌دانیم که برنامه اجتماعی و اصلاح‌خواهانه به شرطی ممکن خواهد بود و خارج از ذهن سیستم، در عینیت متولد خواهد شد که اصیل باشد، نه پیوست اجتماعی یک برنامه امنیتی و برای عقیم نبودن آن. سپردن همه امور از پوشش تا پارلمان به پلیس و پاسبان، مولّد وضع کنونی است و نمی‌تواند مصلح آن باشد. امر اجتماعی به شکلی طبیعی متولد می‌شود نه با سزارین امنیتی‌.
 

@tabagheh3_ir

پی‌نوشت: هر وقت با ایده‌ای مواجه شدیم که پسوند یا پیشوند «نو» داشت، بیش و پیش از آن که به نظر گوینده درباره امر نو گوش فرا دهیم، نظر او درباره چند و چون امر کهنه را بپرسیم.
آیا صراحت و صداقت عبور از مضامین، روندها، ساختارها و نیروهای امر کهنه را دارد؟
#حکمرانی_نو
#نواصولگرایی

‏«کهنه رو به مرگ است و نو ناتوان از زاده شدن».
آن فیلسوف این را در تعریف بحران گفته بود.
پرسش اما این است: شرایطی که کهنه رو به مرگ است، نو ناتوان از زاده شدن است و کهنه در پی زادن امر نو است، چیست؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی