درباره «عقبماندگی در عدالت» و «پیوست عدالت»
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
یک رشته توییت درباره عقبماندگی در عدالت و پیوست عدالت
دیروز [1400/6/6] رهبر انقلاب بار دیگر و برای چندمین بار در ده سال اخیر از عقبماندگی در عدالت گفتند. آیا با این مباحث، شرایط عمومی برای طرحِ ایدههای مرتبط با عدالت تغییری خواهد کرد؟ خیلی بعید میدانم. اولویت سیاست بر عدالت و بیتوجهی مطلقِ سیاست ایرانی به عدالت اجتماعی، مهمترین واقعیت اجتماعی امروز ماست.
عدالت از انقلاب به نظام منتقل نشده و از حرف که بگذریم، سطوح مختلف حکمرانی، از سیاستمداران تا سیاستگذاری و اجرایی، اصلاً به عدالت توجهی ندارد. البته در وضعیت فکری و تفکر اسلامی هم همین طور است و هیچ کسی نه در سطح اندیشه و نه در سطح نهادهای علمی، عدالت را جدی نمیگیرد که یک بحث مجزاست.
برگردیم به بحث عقبماندگی در عدالت. همانطور که گفتم طی سالهای اخیر رهبر انقلاب بارها در بیانات و مکتوباتی از این مسئله حرف زدهاند. در تمام این مدت رسانهها، سیاستمداران و مثلا متفکرانِ منتسب به «جبهه انقلاب» و در واقع «جناح راست»، نسبت به این مسئله مطلقاً بیتوجه بودهاند. حتی یک بار یک نفر از خوبان میگفت بیخیال، حالا اوضاع عدالت آن طورها هم بد نیست! حضرت آقا هم «یک بار» یک چیزی گفتند شما ول کن نیستید!
در حالی که یک بار نیست. مثلا این تاریخها را ببینید: 15/11/89، 27/2/90، 4/11/90، 22/7/91، 17/10/93، 14/3/96، 31/3/96، 29/11/96، 1/1/97،22/11/97، 7/3/99. در تمام این تاریخها رهبر انقلاب متن یا سخنرانیای دارند که بر ایده خودشان در زمینه ارزیابی وضعیت و عقبماندگی در عدالت تأکید کرده و ابعادی از آن را شرح میدهند.
فرض کنیم از لحاظ الهیاتی بر ما واجب نیست که اوضاع جامعه را مطالعه کنیم و مسئله جامعه را بفهمیم. فرض کنیم که ولایت بر معرفت و ولایت و همه چیز مقدم است. قبول! این بارها و بارها گفتن از رهبری کافی نیست؟
برساخت رسانهای جبهه موسوم و منتسب به انقلاب که اصلِ تاریخی، معرفتی، سیاسی و اجتماعی آن تداوم جناح راستِ دهه شصت است، اصلاً اجازه نمیدهد عقبماندگی در عدالت به عنوان مسئله اصلی یا حتی به نحو مؤثر به عنوان یک مسئله در میان نیروهای اجتماعی انقلاب مطرح شود.
به عنوان نمونه همه روزنامههای منتسب به این جناح، صحبتهای دیروز رهبر انقلاب را تیتر یک کردند اما تیتر یک هیچ و دقیقاً هیچ یک از این روزنامهها، بخش مربوط به عدالت نبود.
روزنامهها رسالت، وطن امروز، فرهیختگان، کیهان، جام جم، عصر ایرانیان، خراسان، جوان، صبحنو و روزنامههایی که برای نهادها هستند مثل قدس، همشهری و ایران، را چک کردم. جملات مربوط به عدالت تیتر یک هیچ یک نبود و فقط 5 روزنامه در زیرتیترهای نیم صفحه اول در کنار دیگر جملات به عدالت هم اشاره کرده بودند. طبیعی است توجه خیلی از مخاطبان این رسانهها، آنچنان که باید به عدالت جلب نشود.
فرصت چک کردن خبرگزاریها، سایتها و فضای مجازی را نداشتم ولی بعید میدانم خیلی فرق بکند. طبیعی است. این رسانهها ذهن و زبان بسیاری از مخاطبان حزباللهی خود را شکل داده و با ضریب ندادن و شگردهای دیگر از مقوله عدالت منصرف میکنند.
سخنان دیروز رهبر انقلاب اما یک افزوده نسبت به مباحث قبلی در زمینه عقبماندگی در عدالت داشتند و آن ایده «پیوست عدالت» بود:
«به نظر من «هر» مصوبهای که شما تصویب میکنید،
«هر» لایحهای که در دولت تنظیم میکنید،
«هر» بخشنامهای که خود شما در دستگاه خودتان صادر میکنید،
یک «پیوست عدالت» باید داشته باشد.»
همان طور که میدانیم قبلتر رهبر انقلاب بحث پیوست فرهنگی را مطرح کرده بودند. پیرو این طرح بحث رهبر انقلاب به میزان قابل توجهی کارگاه و دوره آموزشی، کمیسیون، کارگروه، کتاب و غیره تولید شد. عجیب است ولی از نتایج بیش از یک دهه پیوستنگاری فرهنگی اطلاعی وجود ندارد! هیچ گزارش منتشر نشدهای که وجود ندارد ولی مباحث نظری منتشر شده در این باره را که مرور کرده و خواندم، اغلب به بهانه یک بحث رهبر انقلاب، مباحثی پوچ و بیهوده را مطرح کرده بودند و نتوانسته بودند کمک عملی چندانی به ایده پیوست نگاری فرهنگی داشته باشند.
باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا پیوست عدالت هم مانند پیوست فرهنگی پژواک لازم را پیدا میکند؟ حالا در عمل که جای خود دارد. البته بعید میدانم چون زیرساختهای فکری ما بیشتر اعتقادی و ذهنی است تا اجتماعی و عینی. ما میتوانیم ساعتها درباره مسائل فرهنگی و تمدن اسلامی و اسلامی کردنِ علوم و امور مختلف حرفهای خوب و یا متوسط بزنیم و یا در اغلب موارد حرفهای بیهوده به هم ببافیم اما امکان فکر کردن به عدالت را هم نداریم. این امتناع را اندیشیدن به عدالت را باید یک وقتی مفصل توضیح بدهم.
نمونه و نتیجه این امتناع مثلاً این است که نیاز جامعه، گزارش رهبر انقلاب در زمینه عقبماندگی در عدالت و حتی مطالبه مشخص ایشان در زمینه رشته عدالتپژوهی، بعد از ده سال هم نمیتواند چُرت مطلق حوزه و دانشگاه به این مسئله حادّ را بدرد. حتی چُرت نهادهای جمهوری اسلامی در حوزوه و دانشگاه، که خدا میداند در این ده سال چقدر از ج.ا پول گرفتند ولی مسئلههای جامعه و نظام و حتی به حرف رهبری هم کوچکترین وقعی نگذاشتند؛ این تازه وضع نهاد دانش است، گروههای سیاسی، نهادهای سیاستی و دستگاههای اجرایی که جای خود دارند.
چه باید کرد؟ دولت برای دنبال کردن ایده پیوست عدالت، کم امکان در اختیار ندارد. از شورای اجتماعی کشور تا مرکز بررسیهای استراتژیک. مهم این است که به آن باور داشته باشد و آن را در «هر» لایحه، بخشنامه و مصوبهای در نظر بگیرد. ای کاش اوضاع طوری باشد که اگر زنده ماندیم، سال بعد ابتدا هفته دولت، بتوانیم یک بررسی داشته باشیم از وضعیت «پیوست عدالت».