طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

درک اجتماعی از دفاع مقدس و بازتولید آن

شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ب.ظ

·         جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد.

(صحیفه امام، ج 21، ص 284)

·         مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند.

(صحیفه امام ، ج20 ، ص333)

·         امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‏اند مى‏بوسم‏.

(صحیفه امام، ج21، ص 85)


 امام خمینی در تحلیل دفاع مقدس یک چارچوب کلی به دست می‌دهد که شامل چند مضمون کلیدی ودو گانه‌ی محوری است.  این چارچوب نظری در وهله‌ی اول امکان قابل توجهی برای درک دفاع مقدس فراهم آورده و در ادامه بستری کارآمد برای بازتولید آن است.

این یادداشت در صدد است ضمن مرور این نقاط محوری، تأکیدی داشته باشد بر هویتِ اجتماعیِ فراموش شده‌یِ دفاع مقدس در اندیشه‌ی امام خمینی.

یکی از این دوگانه‌های مفهومی «جنگ حق و باطل» است. جنگ حق و باطل اشاره به ماهیت اعتقادی(صحیفه امام ج21:ص 69) و عقیدتی (ج21: ص 87) دفاع مقدس دارد و مفهوم جنگ هشت‌ساله را از تخته‌بندی دو قید مهم رهایی می‌بخشد: یکی قیود تاریخی و دیگری تحدید سرحدات جغرافیایی. از منظر امام خمینی دفاع مقدس، تحققِ اکنونی یک حقیقت فراتاریخی است که «از خاتم تا آدم» (ج21: ص 284) ادامه داشته و دارد. بند مهم دیگر جغرافیاست. مفهومی که امام خمینی در تحلیل دفاع مقدس می‌پروراند از مرزهای جغرافیای سیاسی عبور می‌کند(ج21: ص87) و علیه دو جبهه عمده می‌ایستد: استکبار جهانی (سرمایه‌داری و کمونیسم) و ارتجاع منطقه‌ای(ج21: ص 86). در این نگرش هم جبهه‌ی حق جهانی است و هم جبهه‌ی باطل. هم جبهه‌بندی در آن جهانی است و هم پیامدهای این جبهه‌بندی جهانی (مانند آزادی قدس) لحاظ می‌شود.

مسئله‌ی دیگر ماهیت عقیده‌ای است که زیربنای ساخت مفهومی دفاع مقدس را شکل می‌دهد. یکی از راه‌های شناخت یک مکتب و یک راه این است که بدانیم «ضد» آن چیست و با چه جبهه‌ای سر جنگ و ستیز دارد. بنابراین در این‌جا پرسش اصلی این خواهد بود که این مکتب و ایمان با چه جبهه و جریانی درگیر است؟ پاسخ امام خمینی به این پرسش روشن کننده‌ی ماهیت «ضد ظلم» دفاع مقدس است: «جنگ ما جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور»(ج21: ص 69) و یا چارچوب جنگ ایمان و رذالت(ج 21: ص 284) که این رذالت با ظلم به وجود می‌آید.

بر این اساس در معرفتی‌ای که امام خمینی پیرامون شکل می‌دهند؛ جنگ و ودفاع مقدس به صورت یک نظام معرفتیِ کلان‌ و فرازمانی و فرامکانی در می‌آمده و محدودیت‌های تاریخی و جغرافیایی در مسیر بازتولید آن برداشته می‌شود. با این نگاه دیگر جنگ تمام نمی‌شود، چرا که اساسا تاریخ ندارد و از آدم تا خاتم ادامه دارد. با این نگاه جنگ محدود به مورد خاص تجاوز عراق به مرزهای جنوبی و غربی ایران نیست؛ و این یعنی تبدیل دفاع مقدس به یک مفهوم کلان که قابلیت‌های فراوانی برای بازتولید دارد.

این کلان‌نگری اگر چه مسیر بازتولید دفاع مقدس را باز می‌کند اما یک مسئله‌، پرسش و آسیب محتمل را در کمین آن قرار می‌دهد: اگر دفاع مقدس این همه خوب، خوبی بی‌مکان و بی‌زمان است چرا «همه» آن را بازتولید نکنند؟ فرض کنیم یک سیاست‌مدار بالقوه یا بالفعل، یک سرمایه‌دار زالوصفت بالقوه یا بالفعل چرا نتواند جنگ  بازتولید کرده و از نظام معنایی آن در راستای اهداف خود بهره ببرد؟ البته ما در همه‌ی دوران‌ها و در تمام دنیا، از داووس سوئیس تا شمال تهران، هیچ سرمایه‌دارِ زالوصفتی سراغ نداریم که بخواهیم ‌آن را مثال بزنیم! این کلان‌نگری جای این پرسش را باز می‌کند که «اگر نظام‌ معنایی دفاع مقدس از چنین کلیت برخوردار است، چرا سرمایه‌داران یا متحجران و مقدس‌مآبان ضد انقلاب یا بی‌تفاوت نسبت به انقلاب، چرا مدیران ناکارآمد و سیاست‌مداران و دیگران، نتوانند آن را با نگاهی ابزاری بازتولید کنند؟» چرا این‌ها نتوانند اردوی راهیان‌نور ببرند و یادواره‌ی شهدا برگزار کنند؟ چه چیزی بهتر از دفاع مقدس می‌تواند برای آن‌ها یک منبع رایگان تولید مشروعیت باشد؟ وقتی اینان بخواهند کاری کنند که موانع مختلف قانونی و غیره  را از مسیر شرکت و تجارت و مسجد و مدرسه‌ی علمیه‌شان بردارند؛ چه راهی وجود دارد کمتر هزینه‌تر از برگزاری یادواره شهدا و اردوی راهیان نور؟

دو سال قبل در آستانه‌ی اوج گیری سفرهای راهیان‌ نور رهبر انقلاب در جمع دست‌اندرکاران هشدارهای مهمی را درباره‌ی تحریف و تهی‌سازی  دفاع مقدس از معنا مطرح کردند. ایشان این‌چنین استدلال کردند که: «معنی ندارد که برخی آثار فرهنگی و هنری که به نام دفاع مقدس تولید می‌شود و یا همایش‌هایی که برگزار می‌گردد در تعارض با اصل و ماهیت این حرکت عظیم باشد.»(رهبر انقلاب: 26/12/92) به نظر می‌رسد این بصیرت و در عین حال هشدار مهم رهبر انقلاب در زمینه‌ی تعارض معنایی بازتولید دفاع مقدس با ماهیت آن، کمتر فهم شده باشد. این استدلال در بطن خود دست‌کم حامل این هشدار است که «ضد»های دفاع مقدس امکان بازتولیدابزاری آن را یافته‌ و دارا می‌باشند.

در این‌جا می‌خواهیم برای حل این مسئله و محدود ساختن امکان بازتولیدابزاری و تحریف دفاع مقدس،  به نظام فکری‌ای که امام خمینی برای تحلیل دفاع مقدس پیش می‌کشند، رجوع کنیم. امام خمینی در عین نگرش کلان تاریخی- جغرافیایی، برای دفاع مقدس را یک تشخص اجتماعی تعریف می‌کنند، که به یک مانع در مسیر تحریف آن تبدیل می‌شود. این تشخص و جزئیت، ذیل آن کلیت، «هویت دفاع مقدس» را شکل داده و قابل تشخیص می‌کند و باعث می‌شود که هیچ سرمایه‌دار زالوصفتی و یا هیچ متحجر مقدس‌مآب و یا انسان غرب‌زده‌ای و یا هر کس دیگری؛ اگر هم بخواهد نتواند با مشارکت در بازتولید فرهنگ دفاع مقدس، معنای آن را مصادره و از آنِ خود کند. این تشخص عبارت است از دوگانه‌ی مفهومی «جنگ فقر و غنا».

امام خمینی هم اصل دفاع مقدس را در نهضت مقدس فقر و غنا تحلیل می‌کنند(ج 20: ص332 و ج 21:ص 284) و هم آن را به مثابه یک چارچوب در بازتولید و تداوم دفاع مقدس طرح می‌کنند. (ج21:ص 85) و این آن بصیرت کلیدی است که در صورت تذکید  و توجه باعث می‌شود، معارضان معنایی دفاع مقدس، دست‌کم از نظر معرفتی، پای از ورطه‌ی حیطه‌ی بازتولید دفاع مقدس بکشند و یا گام‌های‌شان در این مسیر بی‌فایده باشد.  دیگر نه آن غرب‌زده یا سرمایه‌دار می‌تواند به بازتولید جنگ، با این چارچوب معنایی بپردازد، چرا که طبعا به ضرر اوست. و نه یک متحجر، چرا که به اصلا جنگ فقر و غنا را قبول ندارد و به آن ضریب نمی‌دهد و آن را التقاطی می‌داند!  در حالی که از منظر امام خمینی جنگ فقر و غنا به مثابه  یک چارچوب در تبیین  و تحلیل دفاع مقدس هم فراتاریخی است(ج 21: ص 284)و هم فراجغرافیایی(ج 21: ص 85) . دعوت وفراخوان امام خمینی به این جنگ نیز وجهی کاملا جهانی دارد(ج 21: ص 85)

بنابراین چارچوب کلان فهم جنگ در نگاه امام خمینی سه خط و دوگانه‌ی کلان دارد که تنها با فهم دفاع‌مقدس در این چارچوب است که امکان بازتولید آن فراهم می‌شود و در غیر این صورت شناخت دفاع‌مقدس یک شناخت ایستا و در تاریخ‌مانده و خاطره‌/تأثر برانگیز (نوستالژیک) خواهد بود؛ نه یک باور پویای کنش‌آفرین (ایدئولوژیک). این سه خط کلی عبارتند از «فرا‌تاریخی» و «فرا‌جغرافیایی» بودن ذیل جنگ حق و باطل و «اجتماعی» بودن آن ذیل جنگ فقر و غنا و یا به عبارتی تقابل همه‌جانبه‌ی  استضعاف و استکبار. اینکه امام خمینی(ره) در پیامی به صراحت و تفصیل استدلال می‌کنند که «جنگ ما چه نیست» (ج21: ص 69)، در واقع تلاشی است که در راستای تبیین چیستی فرامرزی و فرازمانی دفاع مقدس. همچنان که تأکید ایشان بر این که چه طبقاتی در جنگ مشارکت داشتند تلاشی است برای تبیین اجتماعی آن(ج14: صصص261-264).

با این چارچوب معرفتی و تشخص اجتماعی آیا راه سوء استفاده از مفهوم دفاع مقدس بسته است؟ آیا سرمایه‌دار نظری و غرب‌زده و سرمایه‌داری عملی مرفهان و یا متحجران مقدس‌مآب و دیگر مخالفان بنیادین نظام معنایی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس امکان تأویل و تحریف دفاع مقدس را نمی‌یابند؟ تا حدی محدود می‌شوند اما طبعا به سمت از دورن‌تهی ساختن مفاهیم و نظام معنایی دفاع مقدس خواهند رفت. به سمت بازتعریف دفاع مقدس به مثابه یک جنگ به تاریخ پیوسته، تمام‌شده، محدود و در چارچوب مرزهای جغرافیایی ایران و عراق خواند رفت و از همه مهمتر به سوی بازتعربفی از دفاع مقدس خواهند رفت که هیچ ارتباطی با جنگ فقر و غنا نخواهد داشت. به سوی بازتولیدِ معنایی از جنگ می‌روند که اجتماعی نباشد؛ بر یک سری معنای کلی و ذهنی را با بیانی صرفا خطابی- تبلیغاتی تأکید کند و دست آخر این‌که حقیقت اجتماعی دفاع مقدس را  به پای وجه روان‌شناختی، خاطره‌انگیز و تأثر برانگیز آن ذبح کند. این کار اما  چگونه ممکن است و چگونه انجام می‌شود؟ آیا آن‌ها هم مانند امام خمینی به صراحت بیانیه می‌دهند و وجه جهانی، ماهیت عقیدتی و جهت‌گیری اجتماعی دفاع مقدس را نفی می‌کنند؟ بدیهی است که نحوه‌ی عمل‌شان این‌گونه نخواهد بود. بلکه می کوشند در یک جزئی‌نگری پیرامون وقایع دفاع مقدس یا یکسری کلی‌گویی پیرامون مبانی آن، به گونه‌ای عمل کنند که فهم عمومی جامعه از کلیت دفاع مقدس، دستخوش تغییرات و تحریفات مطلوب‌شان گشته و فارغ از سه چارچوب فوق، دفاع مقدس را بفهمد.

انگاره‌ی «جنگ هشت‌ساله منهای جنگ فقر و غنا»، فاصله‌ی آشکاری با نگره خمینیستی درباب دفاع مقدس دارد اما آن‌چه این فاصله را می‌پوشاند، کوششی است که برای تکرار این انگاره با حجم کمی بالا (پروپاگاندا) صورت‌ می‌پذیرد. نقطه‌ی تأسف برانگیز اما این است که کنشگران این پروپاگاندا در مواردی قابل توجه بلکه در اغلب موارد، مخلصان دلباخته‌ای هستند که به دلیل فاصله و یا عدم انس با «متن» اندیشه‌ی امام خمینی، به وادی روزمرگی افتاده و به بازتولید گونه‌ای از نگرش درباب دفاع مقدس می‌پردازند که تخته‌بند تاریخ، محصور جغرافیا و بی‌توجه به جبهه‌ی جهانی و البته داخلیِ جنگ فقر و غنا یا دوگانگی مستضعفین/ مستکبرین است. چاره چیست و چه باید کرد؟ راه حل همان است که رهبر انقلاب فرمود: «این صحیفه‌ی امام را جوانهای عزیز ما بخوانند و با آن اُنس پیدا کنند.»(14/3/1395)

نظرات  (۱)

۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۷ نمونه سوالات دهم
خوب بود ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی