طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

 

درباره دکتر سید جواد طاهایی و پروژه او

در نشست رونمایی از کتاب «انقلاب 57 و انکشاف تاریخ» (اینجا)، درباره پروژه دکتر سید جواد طاهایی و اهمیت، چارچوب و موضوع پروژه او و کتاب جدیدش بحث کردم. متن زیر یادداشت‌هایی است که برای تنظیم بحث آن جلسه نوشتم.

دکتر سید جواد طاهایی و پروژه او

مسئله اول اهمیت پروژه داشتن است در دورانی که اندیشوران علم اجتماعی در ایران یا پروژه ندارند و اصولا به جامعه خود علاقه ندارد و بیشتر ترجمه دارند؛ یا به جامعه و دگرگونی‌های آن از جمله دگرگونی 57 علاقه دارند اما پروژه ندارند و بیشتر بنا به سفارش کارفرماهایی کار می‌کنند که اغلب درکی از علم اجتماعی ندارند؛ در نتیجه هر روز در جایی می‌ایستند و اسیر روزمرگی هستند. در یک چنین شرایط اصل پروژه داشتن اهمیت دارد و این خیلی خوب است که سید جواد طاهایی پروژه و مسئله دارد و بیش از بیست سال است درست در یک نقطه ایستاده و بر یک خط حرکت می‌کند

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۵۵
مجتبی نامخواه
در گفتگو با روزنامه وطن امروز (1399/11/12) به بحث دوگانه اسلام ناب اسلام آمریکایی و ابعاد و اهمیت این دوگانه در اندیشه امام خمینی و رهبر انقلاب پرداختم.

گفتگو با وطن امروز تصویر

 

فایل صفحه روزنامه دریافت

فایل نمودارهای ضمیمه مصاحبه دریافت

 

گزیده گفتگو

  • هویت انسان انقلاب اسلامی در غیریت با تحجر و تجدد شکل گرفته بود. طبیعی بود که نیروی اجتماعی انقلاب هم در تقابل با این دو جریان قرار بگیرد.
  • صورت‌بندی تحجر، تجدد و در برابر آن‌ها یک نیروی فکری پویا که هویت خود را در از انقلاب اسلامی می‌گیرد و در انقلاب اسلامی می‌جوید، صورت‌بندی نیروهای فکری اجتماعی دست‌کم نیم قرن اخیر ماست.
  • رهبر انقلاب هشدار می‌دهند که مراقب باشیم تصویر ما از اسلام و دینداری نشود یک سری «مناسک میان‌تهی» و دیگر اسلام را آن‌چنان که باید، به عنوان «عقیده و جهاد» نبینیم.
  • رهبر انقلاب استدلال می‌کنند که «مدرسه انقلاب» و مکتب امام خمینی عبارت است از درگیری با اسلامی که می‌خواهد به مثابه ضلع تزویر و «در خدمت زر و زور» باشد؛ و تلاش برای سربرکشیدن اسلامی که هم با «فرعون‌ها» و قدرت‌مندان مقابله کند و هم با ثروت‌مندانی که در لوای انقلاب و توحید رشد می‌کنند و بعد در مقابل اصل حرکت می‌ایستند که استعاره قرآنی آن «قارون» است.
  • چرا منابر و تریبون‌ها و پژوهش‌هایی که در زمینه تفکر اسلامی وجود دارد، هشدارهای اصیل انقلاب اسلامی درباره تبدیل شدن تفکر اسلامی به ابزار زر و زور و تقابل با اسلام مناسک میان‌تهی و مضامینی از این قبیل را بازتولید نمی‌کند؟ یکی از زمینه‌های این وضعیت این است که در پژوهش و گفتارهای مذهبی زمانه ما و به طور مشخص در فرهنگ عمومی دینی، تحجر یا دست‌کم بی‌تفاوتی نسبت به تحجر رشد کرده است. از آن طرف در سطوحی دیگر که بیشتر الیت بروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها هستند، تجددزدگی و التقاط با آموزه‌های سرمایه‌داری رشد کرده است و این‌ها زمینه‌های انقلاب ارتجاعی است.
  • در یک جامعه نابرابر و طبعاً ناهم‌بسته یا از هم‌گسیخته، هیچ پروژه‌ای جلو نمی‌رود مگر پروژه‌های ارتجاعیِ کسانی که مستظهر به تکاثر ثروت و قدرت هستند. در این‌جاست که رهبر انقلاب اسلام ناب را به عنوان «اسلام عدالت‌خواه» تعبیر می‌کنند. یا بارها و بارها می‌گویند ما در زمینه عدالت اجتماعی دچار «عقب‌ماندگی» هستیم.
  • وقتی سال‌هاست رهبری از مجلس خبرگان رهبری و چه بسا تمام نخبگان اجتماعی یک ارزیابی اسلامی از وضعیت عدالت خواسته‌اند، و جواب نگرفته‌اند؛ وقتی یک دهه است از حوزه و دانشگاه رشته عدالت‌پژوهی خواسته‌اند و جوابی نیامده است؛ وقتی ارزیابی ایشان مبتنی بر عقب‌ماندگی در عدالت در محیط‌های نخبگانی پژواک لازم را ندارد؛ وقتی حتی اصل ارزیابی وضعیت عدالت یا اصل نابرابری و عدالت، مسئله عمومی ما نیست؛ یعنی باید بر راهبردهای ضد ترمیدوری تمرکز بیشتری بکنیم و متوجه باشیم که انقلاب ارتجاعی، بر خلاف انقلاب تکاملی، خیلی آرام و تدریجی اتفاق می‌افتد.
  • رسانه‌های یک درصدی، آدم‌های حزبی، مسائل جزئی و فرعی مرتب تولید غفلت می‌کند و این باعث می‌شود ما این اصول را فراموش کنیم. باعث می‌شود دستگاه تحلیلی ما با این مفاهیم کار نکند و ما این تعابیر را به عنوان ابزارهای مفهومی و تحلیلی به کار نبریم.
  • مفهوم «اسلام سرمایه‌داری» یا «مفهوم اسلام پابرهنگان»، در ادبیات دینی علاقه‌مندان به انقلاب کجاست؟ آیا اگر ایده «اسلام سرمایه‌داری» یک مفهوم جان‌دار بود و بسط و شرح لازم را پیدا کرده بود، امروز وضعیت ما در «عقب‌ماندگی در عدالت» به آن‌جا می‌رسید که رهبر انقلاب به تعبیر خودشان مجبور به اعتراف و عذرخواهی شوند؟
  • این همه منابر و مجامع پژوهش اسلامی، که گاهی این همه با مقولاتی مثل تمدن اسلامی و مراحل تمدن اسلامی و غیره بازی می‌کنند و جمله‌سازی می‌کنند؛ اگر دنبال پروژه‌بازی نیستند و به ادبیات امام خمینی علاقه‌مند هستند، چرا یک‌بار درباره تحجر و مقدس‌مآبی، درباره جنگ فقر و غنا و درباره اسلام سرمایه‌داری حرف نمی‌زنند؟ اگر مسئله‌شان ایده‌های رهبری است چرا از اسلام مناسک میان‌تهی و اسلام عدالت‌خواه و عقب‌ماندگی در عدالت نمی‌گویند؟ مگر ایده‌های کلیدی و پرتکرار رهبر انقلاب نیست؟ چرا تنها به نوشتن انشانویسی درباره تمدن اسلامی و دولت اسلامی علاقه نشان می‌دهند؟

۱ نظر ۱۲ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۳۰
مجتبی نامخواه
این متن را سه - چهار سال قبل در حاشیه برنامه پژوهشی تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی)  نوشتم و به دلایلی منتشر نشد. هدف از نشر اولیه در این صفحه، اخذ نظرات اندیشوران گرامی جهت انتشار نهایی آن است. زمانی که این متن را می‌نوشتم هنوز محصولات چندانی از این پروژه منتشر نشده بود. امروز که به لطف خداوند ده‌ها کتابِ تاریخ فرهنگی اجتماعی در این پروژه منتشر شده؛ همواره تصور می‌کنم و امیدوارم این برنامه یکی از معدود روندهایی باشد که بهبود روایت انقلاب اسلامی را در آینده‌ای میان‌مدت نوید می‌دهد.

بیان مسئله

این نوشته در جستجوی «نسبت تاریخ و علوم اجتماعی در ساحت انقلاب اسلامی» به این پرسش می‌پردازد که: «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی در ساخت و تولید نظریه‌ در علوم اجتماعی ایرانی اسلامی یا علوم اجتماعی جایگزین، چه ظرفیت‌هایی به دست می‌هد؟ به عبارت دیگر میان تاریخ مردمی انقلاب اسلامی و تولید یک رهیافت ایرانی- اسلامی و جایگزین در علوم اجتماعی چه نسبتی برقرار است؟ پاسخ کامل به این پرسش امکان و زمینه‌‌های مبسوط‌تری می‌طلبد اما می‌توان امیدوار بود در حد یک یادداشت، ‌طرح‌واره‌ای از پاسخ به دست بیاید. برای این منظور لازم است دو سطح از بحث را دنبال کنیم: یکی این‌که وقتی از «تاریخ مردمی» انقلاب اسلامی حرف می‌زنیم، از چه چیز حرف می‌زنیم؟ و دیگر این‌که میان «تاریخ مردمی انقلاب اسلامی» و «علوم اجتماعی جایگزین» چه نسبتی بر قرار است؟

۰ نظر ۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۹:۵۶
مجتبی نامخواه

در این ایام که درگاه‌های متعدد رسانه‌های جریان رسمی، یک‌بار دیگر بحث واقعا بیهوده‌ی‌ ولایت و عدالت را دامن می‌زدند، با پیام‌ها و پرسش‌های متعددی روبرو شدم که می‌خواستند در این باره موضعی- حرفی داشته باشم. با موضع‌گیری در این قبیل موضوعات پیش پا افتاده و فرعی مخالف بوده و هستم. حالا که زمان و رمضان گذشته و می‌بینم هنوز این پرسش برای دوستانی همچنان باقی است، این چند خط را نه به عنوان بازی در زمین سازندگان این دوگانه، بلکه از باب انجام وظیفه در پاسخ به پرسش‌ها می‌نویسم:

۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۱
مجتبی نامخواه

انقلاب اسلامی ایران مانند هر دگرگونی اجتماعی دیگری، در برابر «دیگری‌»هایی امکان و سپس وقوع یافته است. اگر دیگری انقلاب فرانسه، محافظه‌کاریِ تکیه داده به سنت، آن‌چنان که ادموند برک تفسیر می‌کرد بود؛ انقلاب اسلامی به شکلی توأمان در تقابل مستقیم با محافظه‌کاران متکی به سنت و همزمان در تقابل با متجددانِ منتقد سنت پدید آمد. بر این اساس می‌توانیم بگوییم آرایش دیگری‌های انقلاب اسلامی ایران، همچون دیگری انقلاب فرانسه چندان ساده و بسیط نبود. انقلاب اسلامی مخالفینی نیرومند در کانون‌ها و طبقات متقاطع اجتماعی، در حجره‌ها و کافه‌ها داشت و همین درک دیگری‌های انقلاب اسلامی را به موضوعی پیچیده و در خور تأملاتی ضروری تبدیل می‌کند.

در میان جمیع دیگری‌های انقلاب اسلامی،  «سرمایه‌داری» از جمله غیرهایی است که به رغم وجودی مؤثر و تأثیراتی فزاینده، به دلایلی نادیده گرفته شده و یا حتی انکار می‌شود. چهاردهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وجود یک سرمایه‌داری مبسوط الید ایرانی یک واقعیت است. واقعیتی که به دلایلی مبهم و گاه متضاد دیده نمی‌شود تا روز به روز، بیش از پیش رشد یابد و به عرصه‌های حیات اجتماعی ما چنگ اندازد. سرمایه‌داری ایرانی چیست؟ در چه ابعادی از زندگی اجتماعی اقتصادی ما پیشروی کرده و پیش‌ران‌های آن کدام است؟ یادداشت حاضر می‌کوشد به قدر توان طرحی از پاسخ به پرسش از چیستی سرمایه‌داری ایرانی را دراندازد.

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۴
مجتبی نامخواه

 دوره تربیت مبلغ انقلاب اسلامی

چهار جلسه

روحانیون و فعالان تبلیغ

موسسه امیر بیان، تهران، 1397/2/14


طرح درس درس گفتار بازشناسی انقلاب

فایل طرح درس بازشناسی انقلاب دریافت

فایل نظرسنجی شرکت کنندگان  دریافت

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۲
مجتبی نامخواه

کارگاه آموزشی، 4 جلسه، با موضوع:

جامعه‌شناسی عدالت‌خواهی

درآمدی بر نظریه عدالت انقلاب اسلامی

 

کارگاه جامعه شناسی عدالت خواهی

مکان:

بزرگراه جلال‌آل احمد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سالن دکتر شریعتی

زمان:

4 اردیبهشت 1397،ساعت  13:30-18:30

برگزارکنندگان:

انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی

مجمع دانشجویان عدالت‌خواه

 

برخی عناوین و مفاهیم اصلی مرتبط کارگاه: 

(پیش از این در همین وبلاگ یادداشت‌هایی پیرامون‌ این محورها منتشر شده است)

۰ نظر ۳۱ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۴۳
مجتبی نامخواه

درس‌گفتار اندیشه اجتماعی امام خمینی و انقلاب اسلامی (دو جلسه)

دانشجویان و فعالان فرهنگی شهرستان کرمانشاه

قم؛ 1397/1/24

سرفصل‌ها

  • زمینه‌های تاریخی اجتماعی سده اخیر: بررسی بستر برآمدن اندیشه اجتماعی انقلاب اسلامی
  • مفاهیم بنیادین اندیشه اجتماعی انقلاب اسلامی در جدال و گفتگوی انتقادی با جریان‌های متجدد و متحجر
  • عدالت‌خواهی، آزادی‌خواهی و معنویت‌خواهی، سه مفهوم مرکزی اندیشه اجتماعی انقلاب اسلامی
۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۲۸
مجتبی نامخواه

 

 

اشاره

بر اساس دیدگاهی که امام خمینی و دیگر متفکرین اصیل انقلاب اسلامی در تحلیل این پدیده می‌گشایند، انقلاب اسلامی مولود و مولّد انسانی بدیع است. این دیدگاه، انقلاب اسلامی را در سطح علل، فرایند و نتایج، به پدیده انسان انقلاب اسلامی ارجاع می‌دهد: هم پیدایش انقلاب اسلامی را محصول انقلابی انسانی می‎داند و هم مهم‌ترین پیامد و دستاورد انقلاب اسلامی را، انسان انقلاب اسلامی می‌داند. این هسته اصلی تحلیلی است که امام خمینی همواره درباره انقلاب اسلامی طرح می‎کنند و به طور مشخص از چند روز مانده به بهمن‌ماه 1357 تا مدتی پس از آن، در طی قریب به چهل سخنرانی آن را می‌پرورانند. امروز نیز هم‌چنان درک چیستی و کیستی انسان انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین مسئله‌های فراروی ماست.

متن زیر، چکیده‌ای است از تشریح‌ها و تبیین‌هایی که پیش از این کم و بیش در همین وبلاگ پیرامون انسان انقلاب اسلامی (از جمله در این نوشته‌ها + + + + + + ؛ مطالب با کلمه کلیدی انسان انقلاب اسلامی) منتشر شده است. ویراستی مقدماتی از مانیفست‌وارهای برای انسان انقلاب اسلامی.

 

 

تاریخ به نفع مستضعفین رقم خورد            

 

 

 

چهل‌گونه درباره‌ی چگونگی انسان انقلاب اسلامی

 

مقدمه

عالم را رازی است که آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها از پذیرش آن سر باز زده‌اند. انسان حامل این راز است و انسان‌کامل مصداق و معنای اتم این رازداری. بر این رازداری کسی جز خداوند آگاه نیست؛ که فرمود إنی أعلم مالا تعلمون. در هر عصر و مصر اما انسان‌هایی هستند که در مسیر تکامل، این راز را برای دیگران بازگو می‌کنند. رازی که گفتن‌ش هزینه دارد: «در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی‌شود» اما درک کمال متعیّن را راهی جز پی‌جویی آن نیست. انسان انقلاب اسلامی همان انسانی است که در ایام ما، هزینه فاش شدن این راز به دوش می‌کشد. انسان خمینی در دفاعی مقدس و هشت‌ساله و انسان خامنه‌ای در دفاع مقدس و هفت‌ساله، افشای این راز را به اوج می‎رسانند. از آن‌جا که در نظر این دو گونه از انسان انقلاب اسلامی، مرگِ در راه خدا نه عدم، که عین وجود و مرتبه‌ی اعلای آن است؛ آن‌ها بیشتر از همه انسان‌های زمانه‎شان «وجود» دارند. با این حال آن‌چنان که باید دیده نمی‌شوند: «گمنامی برای شهرتپرستها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است». متن زیر چهل سعی‌ است به امید آن‌که آن‌چه نادیدنی است، آن بیند.

۱ نظر ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۴۶
مجتبی نامخواه

زمینه­‌های فکری و پیامدهای اجتماعی برآمدن اسلام مناسک میان­‌تهی


یکی از پدیده‌هایی که سال به سال بیش از گذشته با آن مواجهیم، گسترش آیین­‌های مذهبی و پیدایش آیین­‌هایی تازه است. یک آیین مذهبی می‌تواند ترویج‌کننده و احیاگر آرمان‌های اصلی دین بوده و به واسطه‌ی معرفت‌ها و  نشانه‌هایی که به میانه‌ی جامعه می‌آورد به بزرگداشت ایده‌­های محوری دین کمک کند. تعظیم شعائر اسلامی مفهومی است برخاسته از متن الهیات اسلامی که آیات و روایات فراوانی به آن دلالت می‌دهد. پرسش اما این­‌جاست آیین به خودی خود مفید است یا وقتی واجد این نقشِ ذاتی باشد؟

۱ نظر ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۴۲
مجتبی نامخواه

در دیدگاهِ مهجور متفکران انقلاب اسلامی درباره زن، حجاب یک «نامسئله» است؛ اگر چه برای جمهوری اسلامی یک مسئله یا ابرمسئله است.

هیاهوهای گفتاری و کنش‌های رفتاری در مخالفت و موافقت با حجاب و قوانین مربوط به آن، دست‌کم دو دهه است بحث و بخش ثابتی از فضای عمومی رسانه‌های ما را به خود اختصاص داده است. در این میان دیدگاه انقلاب اسلامی درباره «زن» است که بیشتر از همه چیز آسیب دیده و به محاق رفته است. «جدال حجاب» در دو سوی خود از سقف تقنین‌های انجام شده درباره حجاب فراتر نرفته و خود حجابی برای دستیابی به نگرش‌های بنیادی‌تر درباره حجاب شده است. «مسئله حجاب» به معنای رایج آن مسئله جمهوری اسلامی است و شدت و کثرت پرداختن به این سطح از مسئله، سطح دیگر و مهم‌تر بحث را به فراموشی سپرده است. مراد از سطح دیگر، سطح مطرح در ساحت انقلاب اسلامی است؛ سطحی که گفتوگو درباره آن، به سبب فراموشی و محاق چندین ساله، کمی دشوار است و یادداشت پیش‌ رو امیدوار است گامی کوچک در این مسیر بردارد و دستکم بتواند درباره آن طرح بحث کند.

 


*یادداشت منتشر شده در پنجمین شماره ماهنامه رسائل

۲ نظر ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۲۹
مجتبی نامخواه

 

 

خلاصه مطلب:

  • دوگانه ولایت‌ فقیه/ ضد ولایت ‌فقیه باعث شده حزب‌الله کمتر به مسئله‌ی درک و تصویر خود از ولایت فقیه بیاندیشد. شناخت ولایت فقیه، همواره در نسبت با طرف دیگر دوگانه‌ سنجیده می­شده و ما هیچ وقت شناخت خودمان از این دوگانه را زیر ذره‌بین نبرده‌ایم.  ولایت فقیه آری؛ اما کدام درک و تصویر و تفسیر از ولایت فقیه؟

 

  • امروز در میان ده‌ها و بلکه صدها کلاس و حلقه و کارگاهی که درباره‌ی ولایت فقیه برگزار می‌شوند، متن چند درصدشان اصل کتابِ ولایت فقیه امام‌خمینی است؟ پاسخ درصد کمی را شامل می‌شود. چرا؟؛ آیا این تغییر منبع یک تغییر صرفاً آموزشی از کتابی مرجع به درسنامه‌هایی تدوین یافته است و یا دست کم بخشی از این تغییر، ریشه در مباحث سلیقه‌ای و فکری داشته و یا دست‌کم در این حوزه هم مؤثر بوده است؟

 

  • عدم درگیری با تحجر در مسئله‌ی ولایت فقیه، کم‌کم حساسیت‌ها را به انگاره‌های متحجرانه کم کرده و باعث شده این نگرش، آرام و بی‌سر وصدا، وارد میدان درک ما از ولی فقیه شود و در نتیجه امروز تصویر و تفسیر غلطی که بسیاری از نظریه‌ها و افراد و به ویژه اهالی قدرت و سیاست­ از ولی‌فقیه دارند، همان درکی است که از شاه داشتند؛ البته یک شاه مجتهد و عادل و خوب! گزاره‌ی «شاه شیعه است» تبدیل شده به «شاه شیعه­ی مجتهد (فقیه) است» یا «شاه ولی فقیه است». (همین درک زمینه به دست لبه‌ی دیگر این قیچی، یعنی متجددان داده و می‌دهد که بگویند «ولی‌فقیه شاه است».)

 

  • اگر رهبری بارها از عدالت‌خواهی و تبعیض و اشرافیت بگویند، در عمل و نظر قبائل تفاوت و مابه‌ازاء عینی‌ای ایجاد نمی‌شود. چون این حرف‌ها از موضع رهبری «انقلاب» بیان شده است. کُد اما از آن‌جا که دقیقا مطابق تصویری است که ما از نقش رهبری ساخته‌ایم؛ نه فقط همواره مورد استقبال است؛ بلکه تولید هم می‌شود. چه بسیار تحلیل‌گرانی که درباره‌ی مطالبات صریح و اندیشه‌های رهبری چیزی نمی‌گویند و حتی نمی‌دانند اما یک تنه، خطِ تولید کُد‌هایی از خصوصی‌ترین جلسات رهبر انقلاب هستند!  

 

متن کامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۶
مجتبی نامخواه

قراردادهای نفتی به مثابه چارچوب تعین بخش فرایند استحصال نفت، در واقع گرانیگاهی است که نفت را به زندگی اجتماعی ما متصل می‌کند. نفت تا پیش از استحصال یک ماده در دل طبیعت است اما پس از آن وارد مناسبات سیاسی اجتماعی ما می‌شود. تجربه تاریخی‌ یک صد ساله اخیرمان نشان داده نفت نه فقط «یک» عامل تعیین کننده­ای در شکل­دهی به دولت و چگونگی حکمرانی یا نهضت­های اجتماعی بوده بلکه در قلب در در عداد نقاط کانونی و تعیین کننده­ی این مناسبات نیز قرار داشته است. قراردادهای نفتی همان قرار و نسبتی است که در لحظه­ی ورود نفت از جهان طبیعی به جهان اجتماعی میان ما و نفت برقرار می­شود. قرارداد به ما می­گوید چه نسبتی با این ماده داشته باشید و چگونه از آن استفاده کنید.

می‌دانیم در زندگی اجتماعی امروز ما نفت حضور پررنگی دارد. در مناسبات اجتماعی ما از کلان‌ترین سطح تا سطوح خُرد و سبک زندگی‌مان، نفت مؤثر است. نفت در مناسبات سیاسی ما دخالت می­کند و در چرخش قدرت، در میزان و چگونی پاسخ دولت‌ها و در موارد دیگر مؤثر است. در مناسبات اقتصادی که به یک معنا عاملیت مطلق با نفت است؛ به گونه‌ای که در کل و در یک جمع­بندی می‌توانیم بگوییم جهان اجتماعی ایرانی، طی صد سال اخیر بر ساحلی از دریای نفت بناشده است.

نفت یک ماده‌ی درون اعماق زمین، چه دخلی دارد به جهان اجتماعی ما؟ چگونه نفت نهفته در لایه‌های زمین‌شناختی، بر زیست جهان اجتماعی ما اثر می‌گذارد و بلکه بالاتر از اثرگذاری، از عمیق‌ترین لایه‌های زمین، به عمیق‌ترین لایه جامعه می‌رود و قاعده‌ی مناسبات اجتماعی متعددی را در جامعه‌ی ما تغییر می‌دهد؟ این چگونگی به نسبتی بستگی دارد که انسان‌ و جامعه با نفت بر قرار می کند. «قراردادهای نفتی» از مهم‌ترین چارچوب‌هایی است که در اثر نسبتی که یک جامعه با نفت برقرار می‌کند شکل می‌گیرد و خود نیز بر نسبت نفت و جامعه اثر می‌گذارد.


*تلخیص و تحریر بحث ارائه شده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تاریخ 26 بهمن 1394. مباحث به اقتضای رفت و برگشت­های گعده دانشجویی حول محورهای مختلف اما مرتبط مطرح شده است.(+)
۰ نظر ۱۸ تیر ۹۶ ، ۲۳:۴۵
مجتبی نامخواه
با مروری بر تاریخ تحولات پس از انقلاب اسلامی به‌ویژه یک‌ونیم دهه‌ی اخیر به‌خوبی در می­‌یابیم بر حسب یک تحلیل صحیح از نسبت امت و امامت بود که انقلاب اسلامی در جنبش(هایی) اجتماعی بازتولید شد. در عسرت و غربت ناشی از برخوردهای طردکننده و هضم­‌کننده­‌ی محافظه­‌کاران غرب­‌گرا و سنت­‌گرا، این «نهضت عدالت­خواهی» بود که به مثابه جنبشی جوانانه در دهه‌ی هشتاد امکان بروز یافت. در شرایطی که سیاست­‌زدگانِ روزمره‌ چالش‌های انقلاب را به چالش‌های سیاسی و خطّی و جناحی فرو کاسته و ادبیات انقلاب را در این چالش­‌ها مصرف می­‌کردند؛ این جوانان انقلابی بودند که آتش­‌پاره­‌های عدالت­خواهانه­ در ادبیات رهبر انقلاب را درک و دریافت کرده و با پاسخ­‌هایی به هنگام، یک جنبش اجتماعی مؤثر را شکل دادند.
آیا استدلال­­‌ها و گفتارهای اخیر رهبر انقلاب را می­‌توان تمهید جنبشی دیگر و طلیعه­‌ی برخاستن حرکتی و نهضتی مجدد از قلب انقلاب اسلامی دانست؟ منطقِ حرکت و نهضت در نظام امت و امامت به ما یادآور می­‌شود، پاسخ این پرسش تا حدود زیادی به نوع تجاوبی بستگی دارد که از جانب «امت» به فراخوان «امام» داده خواهد شد.


* یادداشت منتشر شده در KHAMENEI.IR (اینجا)
۰ نظر ۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۳:۱۰
مجتبی نامخواه