فایل صوتی گفتاری تحت عنوان «انقلاب اسلامی و اجتماعی شدن هنر» از طریق این لینک در کانال تلگرامی طبقه سه در دسترس است. این سخنرانی شهریورماه گذشته در یک نشست آموزشی مجازی در زمینه روزنامهنگاریِ فرهنگ و هنر ارائه شده است.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
این یک جنون ساختاری است!
آزادسازی و مقرراتزدایی در حوزه زمین و مسکن، باعث شده هیولایی از سرمایهداری مستغلاتی سربرآورد که به راحتی شهر و مردم را میبلعد. این یک جنون ساختاری است. وضعیتی که به نفع مستأجران، مالکان خُرد و در نهایت حاکمیت و دین و جامعه نیست، و تنها به سود نوفئودالهای طبقه مرفه جدید است.
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
یک رشته توییت
عدالتخواهان، این بار در آستانه بتپرستی!
تصمیمگرفتن برای جامعه منهای جامعه، زابشگاه تصمیمات شبه تعدیلی است. بودجه اگر چه یک متن و سند مالی در زمینه تخصیص منابع است اما مهمترین یا یکی از مهمترین مصوبات سالانه است که بیشترین تأثیر را بر جامعه میگذارد. بنابراین این حق جامعه است که تصمیات حکمرانان را از منظری اجتماعی مورد ارزیابی و مداقه قرار بدهد. از این منظر گمان میکنم اهمیت و بلکه ضرورت دارد که برای دفاع از کلیت جامعه، در تدوین و ارزیابی بودجه، این سند از نقطه نظر اجتماعی تحلیل شود و تأثیرات آن از منظر اجتماعی هم بحث و بررسی شود.
تعدیل ساختاری به مثابه عنوانی عام، ویژگی فرایند آن دسته از سیاستهایی است که منتزع از جامعه و در یک بستر محاسباتی صرفاً اقتصادی متولد میشود. تصمیماتی که البته همان اهداف اقتصادی را هم محقق نمیکند. از خرداد 71 تا آبان 98 و طی تمام مدت سه دهه زمان میان این دو برهه، جامعه با انبوهی از تصمیمات تعدیلی، کاردآجین شده است.
تا کنون درباره ابعاد محتوایی ایده جشنواره علوم انسانی عمار توضیحاتی دادهایم اما ایده روششناختی آن را کمتر به بحث گذاشتهایم.
تا حدودی هم طبیعی است. ما در حال تولدیم؛ در حال برگزاری نخستین دوره هستیم و تصور ما این است که این دوره، با تمام فعالیتهای جانبی آن، از نشستهای آموزشی تا برنامه تلویزیونی و نشریه و نشستهای آغاز و انجام، خوشبینانه یک فراخوان مقدماتی است، برای دورههای بعد.
با این حال شاید لازم باشد نکاتی را درباره بُعد روششناختی ایده جشنواره به بحث بگذارم. اگر بخواهم برای انجام بهتر این بحث، یک کتاب را به عنوان مبنای و متنی برای مباحثه معرفی کنم، آن کتاب این خواهد بود: «عکاسی روشی برای مطالعات اجتماعی». بخش مهمی از مبنای کار ما در جشنواره البته مستند است نه عکاسی ولی میان این دو اشتراکهایی وجود دارد.
ما تصور میکنیم علوم اجتماعی ایرانی، در کنار نقدها و کوششهای نظری، برای بالندگی نیازمند تحرکهای مشاهداتی است. در وضعیت کنونی ما بیش از نظریه به مشاهده محتاجیم. بخشی از این مشاهدههای به شکلی مستقیم انجام خواهد پذیرفت اما بخش مهم و شاید مهمتر، بهرهمندی از مشاهدههای موجود است.
در این گفتگو با بسیج دانشجویی دانشگاه شریف، درباره اعتراض و اهمیت اجتماعی آن صحبت کردم و به طور ویژه به این بحث پرداختم که اعتراض در فرایند شناخت و درک مسئله اجتماعی چه اهمیتی دارد.
در گفتگو با نسیم آنلاین در حاشیه تحلیل دی ۹۶ و آبان ۹۸، از سه منظر جامعهشناسی، فلسفه و الهیات به مقوله «اعتراض» پرداختهام.
فایل صوتی این گفتگو با حدف پرسشهای بزرگواری که با او گفتگو میکردم، به مدت یک ساعت و 15 دقیقه و از طریق لینک زیر در کانال تلگرامی طبقه سه قابل دسترسی است.
در نگاه و آثار مطیعی، عاشورا اکنون است
حجتالاسلام مجتبی نامخواه، [پژوهشگر] دانش اجتماعی مسلمین به عنوان اولین منتقد اظهار داشت: در جامعهشناسی دینداری هیأت با دو سطح پروژهای و پروسهای مواجهیم. در سطح پروژهای با نغمهپرداز، مداح و شاعر و تعامل اینها با هم و در سطح بعدی با مخاطبان هیأت روبرو هستیم.
وی افزود: در سطح پروسهای با افرادی مواجهیم که نحوهای خاص از سلوک دینداری را دارند که به جوان مومن انقلابی معروف شدهاند. رویارویی این افراد با مسائل اجتماعی هم متفاوت است.
برای فرزند و نسلهای بعدی هم سخن میگوید
نامخواه با اشاره به اینکه نوع دینداری که مطیعی آن را نمایندگی میکند دارای دو ویژگی است، گفت: در نگاه او و آثارش به طور برجستهای اکنون بودن عاشورا را شاهدیم که امری تاریخی تلقی نشده است. او نمیگوید ای کاش بودم بلکه احساس میکند قافله هنوز هست و باید به آن برسد. دوم آن که آینده هم دارد و برای فرزند و نسلهای بعدی هم سخن میگوید.
پیشنهاد مجلس درباره خرید سربازی عدالت را نمیبیند
نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: درحالیکه در هشتسال گذشته با اقدامات دولت روحانی نابرابری در سطوح مختلف اجتماعی تشدید شده است، از مجلس یازدهم انتظار میرفت درجهت کاهش نابرابریها قدم بردارد؛ اما طی چند روز گذشته نمایندگان کمیسیون تلفیق با خرید سربازی برای سربازان غایب موافقت کردند. پیرامون اثراتی که پیشنهاد مجلس بر افکارعمومی دارد و خدشهای که بر عدالت اجتماعی وارد میکند با مجتبی نامخواه به گفتوگو پرداختم. او در ابتدای گفتوگو به این پرداخت که پیشنهاد کمیسیون تلفیق درباره سربازی به احتمال زیاد در صحن علنی مجلس رد میشود. نامخواه میگوید: «در همین 24ساعت اخیر، این اقدام مجلس واکنشهای منفی بسیاری را بههمراه داشته است. این مساله بیشتر از آنکه از جنبه حقوقی و قانونی اهمیت داشته باشد، از جنبه اجتماعی و فرهنگی اهمیٓت بسیار بالایی دارد. به این معنا که این پیشنهاد کمیسیون تلفیق، اجمالا یک پیام و ایدهای را به جامعه مخابره میکند که مردم میگویند ما در وضعیتی قرار داریم که برای ادارهکنندگان کشور، پول از همهچیز مهمتر است. همچنین این اقدام مجلس این پیام را به مردم مخابره میکند که مسئولان میخواهند یک رشد 8درصدی را محقق کرده و برای کشور درآمد ایجاد کنند و حاضر هستند در این راستا هر چیزی را به کالا تبدیل کنند. ایده انقلاب اسلامی در قانون اساسی درمورد سلامت، آموزش، مسکن و... در چندین اصل تصریح شده است و همه این موارد را حق اساسی مردم میداند، مثلا فرض کنید این مواردی که اشاره کردم با یک قانون موقت یکساله آموزش عمومی از یک حق به یک کالا تبدیل شد، بهطوریکه هرکس هر میزان پول بدهد میتواند از این کالا تهیه کند. این مسیر ادامه پیدا کرده است و از یک وضع تراژدیک به یک وضع کاملا کمدی میرسد که دیگر حتی میتوانند مجازات را هم بخرند. شما فرض کنید اگر مجازات شوند، لایروبی میکنند. یا مثلا در بحث امنیت، اگر شما پول بیشتری داشته باشید، میتوانید امنیت محلهتان را تامین کنید. اینها همهاش ایدههایی است که یک مسئولی در سطوح بالا یا پایین یکجایی بهعنوان ایدهای آن را مطرح کرده، چیزی هنوز محقق نشده است، مثل همین مصوبهای که درباره خرید سربازی اخیرا مطرح شده؛ اما این نشاندهنده این است که گویا این تراژدی نابرابری را پذیرفتند، نابرابریای که آن تراژدی در عرصههای مختلف اجتماعی ایجاد کرده از طرف تصمیمگیران کشور پذیرفته شده است. تصمیمگیران پذیرفتند ارزش محوری، پول است که با آن میشود همهچیز را خرید و با آن همهچیز را معامله کرد. تاثیر فرهنگی و اجتماعی این مصوبه بهمراتب از تاثیرش در نحوه خدمت بسیار بیشتر است. یعنی یک مصوبهای که پول را میبیند، رشد را میبیند، اما عدالت را نمیبیند. کسب درآمد را میبیند، اما عدالت را نمیبیند.
طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی را یک کودتا علیه قانون اساسی است. شورا در این طرح به اصطلاح تحول، اختیاراتی برای برپایی یک دیکتاتوری فرهنگی طلب میکند. قانون اساسی حتی برای رهبر انقلاب هم اختیاراتی که شورا در این طرح طلب کرده را لحاظ نکرده است.
حجتالاسلام مجتبی نامخواه نوشت: «حضرت زهرا(س) رهبر یک جنبش اجتماعی است، جنبشی که همه چیز دارد؛ از اعتراض و ایدهئولوژی و مطالبه و نقد نخبگان و حاکمیت تا رساندن پیام اعتراض با هر امکانی. استدلال، هشدار و بحث اصلی این نهضت چیست؟ مقاومت برعلیه یک انقلابِ معکوس و ارتجاعی».
به این بیاندیشیم که یک زن در راس رهبری یک جنبش اجتماعی با چنین شاخصههایی، یکی از نیازهای جدیِ این روزهای جامعهی زنان است که حداقل به یادمان بیاورد چقدر از وضع موجود کنشهای زنانهای که تحت عناوین مختلف انجام میشود با وضع مطلوب فاصله داریم
استاد رفیعپور بهرغم تصمیمشان بر کنارهگیری و انزوا، از همراهان و راهیاران جشنواره علوم انسانی عمار است و این از موهبتهای این حرکت تازه آغاز شده است. ما در جشنواره علوم انسانی عمار همزمان که چشم امید به رویش ایدههای نو داریم آرزومند بازخوانی پروژههای فکری مؤثر گذشته نیز هستیم. آرزو داریم نسلهای جدیدتر، مشاهدههای اندیشوران گذشته را بازیابند و نظریههاشان را چارچوب مشاهدههای تازه گردانند.
این ناسازگاریهای زمانه ماست که شاید به علت فقدان ژورنالیسم اندیشه یا ضعف فراوان آن، کممایههایی پروژهباز، صاحب پروژه فکری شمرده میشوند و این سو و آنسو حرف از اندیشههاشان در میان است اما امثال فرامرز رفیعپور، با این همه اثر مؤثر، بر کنجی افتاده و از برنامه فکری مهم و آثار به نسبت منسجم او سخنی به میان نیست.
سخن درباره پروژه فکری استاد رفیعپور البته مجال و بسط بیشتری میطلبد. متن زیر طرح تنها یک پرسش از این پروژه است. این پرسش در حاشیه کتاب توسعه و تضاد پرورانده شده و در دیداری پرسیده شده که در آغازین روزهای دیماه، در کنار جمعی از همراهان جشنواره علوم انسانی عمار با ایشان داشتیم:
نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: در یک سال اخیر، مقام معظم رهبری تاکید بسیاری بر جهاد تبیین داشتهاند. دیروز در دیدار با مداحان نیز بر این مساله تاکید کردند و فرمودند: «هیات، کانون جهاد تبیین است.» در همین راستا برای بررسی اهمیت جهاد تبیین با مجتبی نامخواه، پژوهشگر و استاد حوزه به گفتوگو پرداختیم.
او در ابتدا به چرایی اهمیت جهاد تبیین پرداخته و میگوید: «علاوهبر زمینههای کلی تعریف واقعیتها و هجمههای تبلیغاتی که طبعا در هر جامعه اقلیت یا معترض نسبت به ارزشهای نابرابر جهانی تحلیل میشود، از طرفی امپراتوریهای رسانهای، سیاسی و کارتلهای ثروت و جریانهای قدرت در جهان اجازه نمیدهند جوامع مستقل ارزشهایش را در مسیری که میخواهد دنبال بکند. این از گذشته تاکنون بوده، فرض بفرمایید سالهای منتهی به انقلاب و بعد از انقلاب همواره این تعارض با ارزشهای مدنظر سیاستمداران و قطبهای قدرت و ثروت در جهان باعث میشد که جامعه ما تحت یک آماجی از تبلیغات باشد. طبعا گسترش رسانههای عمومی همچنان که امکان ارتباط بیشتری به جامعه داده، برای جریانهای رسانهای اصلی و ثروتمند جهان امکانی را فراهم کرده که ارزشها و آرمانهای خودش را در جوامعی شبیه به جامعه ما ترویج کند. منتها آن چیزی که در یک یا دو دهه اخیر، ضرورت جهاد تبیین را افزایش داده، شاید از این جهت مدنظر رهبری است و تاکید بیشتری هم در این سالها بر این مفهوم بوده، این است که نوعی از تاخر یا عقبماندگی از عدالت باعث شده که نگاه بخشهای قابلتوجهی از جامعه به پیشرفتها، امکانهای جامعه، ارزشهای جامعه و ارزشهای انقلاب منفی بشود. وقتی در جامعهای عدالت نباشد یا عقبمانده باشد، آن جامعه پیشرفتها، ارزشها و امکانهای خودش را هم نمیبیند و لحاظ نمیکند. درواقع ارزشهای خودش را ضدارزش میبیند، پیشرفتهای خودش را ضدپیشرفت میبیند، این به این دلیل است که عدالت ارزش بنیادین جوامع انسانی است. براساس نگاه شیعی، کلامی که ما داریم، ارزشهای درونی جامعه عموما همه ارزشها نسبیاند مگر ارزش عدالت. عدالت ارزش اصلی است و بقیه ارزشها نسبیاند. وقتی یک جامعهای از عدالت عقب میافتد یعنی همه ارزشها به نسبتی از جانب عدالت پشتیبانی نمیشوند و طبعا در چنین موقعیتی جهاد تبیین ارزش بیشتری پیدا میکند.»