تلاش برای بازتعریف اجتماعی انتخابات؛ گذری بر معنای «پیروزی»
از جمله مهمترین مفاهیمی که به واسطه تفوق تفکر جناح راست و احزاب اصولگرا، در ذهن نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی (حزب الله) مغلوبه شده، مفاهیم و دوگانه های شکست/پیروزی، تکلیف/نتیجه و مانند آن است. از آن جا که احزاب در معنای کنونی آن تنها قبائلی جهت کسب، حفظ و بسط قدرت هستند، کلیه روندهای مشارکت سیاسی را به فرایندهای در راستای کسب قدرت تقلیل دادهاند. آنها در هیچ انتخاباتی، هیچ هدفی به جز طی مسیرهای منتهی به کسب قدرت ندارند. انتخابات یک فرصت بیبدیل برای بسط جمهوریت به لایههای اجتماعی، گفتگو، دیدار با دیگری، بیان ایدهها، بازتولید سرمایه اجتماعی، ابراز هویت و غیریت و نقد و پالایش روندهای بسیج نیروی اجتماعی است. حزبیها اما از انتخابات فقط کرسی را میفهمند. آنها عملا «انتخابات» را به «منتخب» تقلیل دادهاند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد طی مسیرهایی است که قبیله را در دستیابی به قدرت نزدیکتر کند. از این رو دال مرکزی گفتار و رفتار انتخاباتی آنها وحدت است نه هیچ چیز دیگر.
در نگاه انقلاب اسلامی اما آنچه سیاستورزان حرفهای و حزبی مقصد میپندارند تنها یک بهانه است. نتیجه با پیروزی به دست نمیآید، بلکه با عمل به دست میآید: «موجیم و وصل ما از خود بریدن است؛ ساحل بهانه است، رفتن رسیدن است».