مطالبه انقلابیگری حوزوی
امروز(25 اسفند95) دقیقا یک سال از سخنرانی رهبر معظم انقلاب درباره نسبت حوزه و انقلاب اسلامی می گذرد. رنگ و بوی انتقادی این سخنرانی و هشدار صریح درباره در معرض خطربودن انقلابی گری در حوزه علمیه قم تحرکاتی را شکل داد: همایش ها و گردهمایی ها و سخنرانی ها و تدوین اسناد بالادستی و حرفهای کلی از قبیل این که «حوزه انقلابی بوده و خواهد بود»، «جریان غیرانقلابی در حوزه فلان است و بهمان»، «شاخصههای حوزهی انقلابی از منظر مقام معظم رهبری». اگر یقین به صداقت گویندگان نباشد، دشوار بتوان از نقش این قبیل سخنان در پوشاندن وجه تحلیلی و به ویژه هشداری رهبری گذشت.
* یادداشت منتشر شده در خبرگزاری رسا (+)
سخنرانی 25 اسفند یک سخنرانی معمولی درباره نسبت انقلاب اسلامی و حوزهی علمیه نبود تا جوابش این قبیل حرفها باشد. این سخنان حاوی چارچوب نظری و تاریخی برای فهم «نسبت» سطوح مختلف حوزه علمیه و انقلاب بود، بر یک تحلیل از وضعیت جاری انقلابی گری در حوزهی علمیه قم نیز تأکید داشت و در نهایت حاوی یک هشدار و البته یکسری راهکار هم بود. آیا این بخشها هم شنیده شد؟
حرفهایی کلی که جنبه واقعنمایانه، هشداری و راهبردی سخنان رهبری را نادیده میگیرد چه کاری از پیش میبرد و چه گرهی از مسیر انقلابی گری در حوزه میگشاید؟ جریان انقلاب یکبار این مسیر را تجربه کرده است. از سه اسفند 67 که هشدارهای مهم حضرت امامخمینی(ره) درباره تحجر در حوزه علمیه و ضرورت بازشناسی آن از سوی طلاب جوان در پیام موسوم به منشور روحانیت منتشر شد، تا کنون چه گامهای عملی و عینیای برداشته شده است؟ در کدام برنامه رسمی و یا غیررسمی و حاشیهای، حتی متن خود پیام خواند میشود؟ در کجا متن درسی شده است؟ کجا به این توصیه رهبر معظم انقلاب توجه شده که فرمودند «توصیه می کنم که این پیام را مثل یک درس، مثل یک کتاب، که انسان مکرر بخواند؛ خود من واقعا مکرر خواندم؛ هر چه انسان می خواند، احساس می کند که روی کلمه کلمه آن باید تامل کند و التذاذ معنوی ببرد!»؛ کدام پژوهشهای نظری، اجتماعی و تاریخی دربارهی مقوله تحجر در حوزه انجام شده است؟ و سؤالاتی از این دست. آیا قرار است درباره «در معرض خطر بودن انقلابی گری در حوزه» همین مسیر طی شود؟
مشکل کجاست؟ بخش عمده مشکل در منبر رفتنهاست. حالا گیریم که تریبون و یا آمفیتئاتر باشد. نه این که ایراد خطابه فینفسه مسئله باشد. مشکل این است که خطابه جای برنامه را بگیرد و دیگر این که آنان که طرف مطالبه رهبری هستند و باید کارهای مشخصی را انجام بدهند، بیشتر از همه سخنرانی کنند و بشوند مطالبه گر. مشکل در یک طرفه گوییهاست.
مشکل این است کسانی که طبعا باید در مقام پاسخگویی باشند در مقام سخنوری هستند. مطالبه انقلابیماندن و بلکه بسط انقلابی گری در حوزه های علمیه امر چندان پیچیدهای نیست. حوزه به لحاظ کارکردی واجد چهار کارکرد کلان است: تحصیل، تحقیق، تبلیغ و تهذیب.
به لحاظ اجتماعی هم این کارکردها در انبوهی از نهادهای خُرد و کلان، حوزوی و طلبگی دنبال میشود. از دروس رسمی سطوح حوزه تا مراکز تخصصی و مدراس عمومی و سطوح عالی، از مراکز پژوهشی رسمی و خصوصی، تا نشریات تخصصی و خبرگزاری و رسانههای حوزوی در حوزه عمومی، همه و همه مصادیقی از این نهادها هستند. برخی از بارزترین این نهادها هم نهادهایی مانند شورای عالی حوزه، مرکز مدیریت حوزه، مجمع نمایندگان طلاب و دفتر تبلیغات اسلامی هستند. آیا میتوان پس از گذشت یکسال به قضاوت نشست که در کارکردهای هر یک از این نهادها برای انقلابی ماندن و بسط بینش انقلابی گری چه اقدامات محسوسی انجام شده است؟ بسیاری از این نهادها در بودجه عمومی ردیف بودجه رسمی دارند؛ چه میزان از این بودجه در سال جاری و معطوف به سخنان 25 اسفند رهبر انقلاب، صرف بسط انقلابی گری در حوزه شده است؟ اقداماتشان چه میزان اثر گذار بوده است؟ خروجی و محصول عینی این اقدامات در برنامههای آموزشی، پژوهشی، تبلیغی و تهذیبی حوزه علمیه چیست؟ چه واحدهای درسی، چه پژوهشهای کاربردی، چه برنامههای تبلیغی و چه برنامههای تهذیبی در ارتباط با سخنان رهبر انقلاب و به منظور بسط انقلابی گری «اضافه» شده است؟
سخنان 25 اسفندماه 94 دستمایه ایراد نطق ها و انتشار مطالب بسیاری بود؛ مهم تر اما این است که مبنای یک مطالبه اجتماعی قرار بگیرد. در این جاست که نقش رسانههای حوزوی فعال در حوزه عمومی حوزههای علمیه و تشکلهای مدنی طلاب برجسته میشود.
آیا هشدار حضرت آیتالله خامنهای در مورد انقلابی گری در حوزه، مانند هشدار امام خمینی(ره) در مورد تحجر در حوزه؛ مسکوت میماند یا شانس این را خواهد داشت که وارد متن فعالیتهای جاری حوزه علمیه شود؟ پاسخ به عوامل مُعدّه مختلفی بستگی دارد؛ علت تامّه اما تا حد زیادی به رفتاری بستگی دارد که «طلاب جوان» و «طلاب انقلابی» در این باره از خود بروز خواهند داد. از 25 اسفند 94 یکسال گذشت و اینک عملکرد نهادهای حوزوی در معرض قضاوت عموم حوزویان است.