درباره ایده الهیات عدالتخواهی
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
طی یکی دو سال اخیر بحثهایی تحت عنوان «الهیات عدالتخواهی»، مطرح شده است. ایده الهیات عدالتخواهی چیست و چه میگوید؟
استدلال اصلیای که در کلیت این مبحث مطرح است، به طور خلاصه شامل این موارد است:
1. کنش عدالتخواهانه، مهمترین کنش اجتماعی از منظر باور ما و نیز از زاویه زمانه ماست.
2. ما برای این کنش اجتماعی نیازمند دانش و بینش هستیم. نیازمند معانیای هستیم که به ما عقلانیت لازم برای طراحی اقدام عدالتخواهانه را بدهد؛ به ما امکان اولویتبندی بدهد؛ در حرکتهامان روح بدمد و به کنشهامان جهت بدهد.
3. الهیات به معنای آنچه بیواسطه یا با واسطه از طرق وحیانی و لدنی به ما رسیده، مهمترین و یکی از در دسترسترین منابع معرفتی است که ما برای این منظور در اختیار داریم. آیات قرآن، جملات نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه، روایات اهلبیت(ع) و نیایشهای رسیده از امامانی پاک و معصوم، جملگی در عداد منابعی هستند که میتوانند معرفت مورد نیاز ما برای اقدام عدالتخواهانه را تأمین کنند.
ما در سنت فکری خود، به دلایلی کمتر این کار، یعنی رجوع به منابع الهی دانش برای پرسش از چگونگی عدالتخواهی را انجام دادهایم. هم حرکتهای عدالتخواهانه کمتر دغدغه مبنا و مفهوم داشتهاند و هم متألهان ما کمتر دغدغه عدالت داشتهاند. این رویه در دوره معاصر و در کار عدهای معدود و اقلیت در میان متفکران و روشنفکران نقض شد.
معدود اندیشمندانی پیدا شدند که توانستند از سیطره یک محافظهکاریِ مستمر و مسیطر فکری خارج شوند و طرح بنیادهای فکری در زمینه عدالت و عدالتخواهی را اولویت ببخشند. این اندیشمندان با وجود تفاوتهای طبیعی، از این نقطه نظر مشترک برخودارند که دین را به مثابه یک تغییر مستمر و تکاملی میفهمند. آنها در پی این هستند تا برای ایجاد یک جامعه توحیدیِ فاقد طبقههای نابرابر، بنیادهای نظری فراهم کنند. بنیانهایی که ایستادگی در برابر نابرابری طبقاتی را تجویز کند. برخی از این متفکران در همین راستا کوشیدند طرحی کلی از اندیشه اسلامی در قرآن ارائه بدهند. این طرح فکری اگر چه پیرامون تفسیر آیهها قرآن بود اما حامل استدلالهای متعددی بر علیه وضعیتهای نابرابری اجتماعی بود. استدلالهایی که منابع الهیاتی برای برای برپایی جامعه توحیدی را به دست میداد.
این متفکران که میتوانیم آنها را متفکرانِ انقلاب بنامیم، تفسیرها و توجههایی روشمند نسبت به قرآن و منابع اصلی فکر دینی نشان دادند که وقتی به پرسشها و ایدههای روشنفکرانِ انقلاب افزوده شد، یک منبع بیبدیل از پرسش، ایده، پاسخ، نقد، شور و ایمان آفرید و موجب شکلگیری یک سلسله از کنشهای اجتماعی و رهاییبخش شد.
امروز ما به عنوان کسانی که در ادامه آن جامعه و تاریخ قرار داریم، اگر به عدالت و عدالتخواهی و دگرگونی مستمر وضعیت میاندیشیم؛ نمیتوانیم به میراث معدود اما مهم این متفکران بیتوجه باشیم و آن را به شکلی اساسی به کار نگیریم. همچنان که نمیتوانیم به مسیری که برای بازگشت به قرآن، بازگشت به نهجالبلاغه، بازگشت به صحیفه سجادیه و بازخوانی سیره اهلبیت(ع) برای ما گشوده شده است، بیتوجه باشیم.
پ.ن:
در گفتاری پیرامون الهیات عدالتخواهی در برنامه انسان انقلاب اسلامی در تابستان 1398، اندکی مبسوطتر از این نوشته، درباره روششناسی الهیات عدالتخواهی صحبت کردهام. همچنین در چند سخنرانی یا نوشته مختصر فرازهایی از آیات و روایات را با رویکرد الهیات عدالتخواهی به بحث گذاشتهام. همه این گفتارها و نوشتارها را وبلاگ طبقه سه بایگانی کردهام و با جستجوی «الهیات عدالتخواهی» در نوار جستجوی وبلاگ قابل دسترسی است.
کوشش برای پاسخهای الهیاتی به مسائل عدالتخواهی، برنامهای در آغاز راه است.
به نقل از جامعهگردی