طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست‌ورزی» ثبت شده است

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۰۳ تیر ۰۰ ، ۰۸:۱۴
مجتبی نامخواه

گفتاری درباره نقش سیاسی حوزه‌های علمیه و مسئله امید و ناامیدی

حرف آخر را اول بزنم: مسیر از حوزه به مردم، که اسم آن را هدایت بگذاریم یا بصیرت یا هر عنوان دیگر، البته محترم و مهم است اما حوزه‌های علمیه باید بازتاب دهنده مطالبات اجتماعی هم باشند. یعنی مسیر باید دو طرفه باشد و مردم هم باید با حوزه‌های عملیه حرف بزنند. حوزه‌های خواهران هم باید بازتاب دهنده و بازنماینده مطالبات جامعه زنان باشد.

بر اساس راهبردی که رهبر انقلاب ترسیم کرده‌اند، روحانیت و حوزه‌های علمیه سه نقش و وظیفه عمده دارند: هدایت، سیاست و خدمت. این نقش منفک از هم نیستند: سیاست بخشی از هدایت است و خدمت اجتماعی را ممکن می‌کند. حوزه علمیه‌ای که رسالتِ آن تربیتِ «آخوند مسئله‌گو» باشد، ربطی به سیاست ندارد اما حوزه علمیه‌ای که رسالت انبیا را به دوش بکشد و لیقوم الناس باقسط افق و هدف و آرمان آن باشد، حضور در میدان سیاست برای او ذاتی است. آنانی که در ایام انتخابات فعال می‌شوند و تبلیغ می‌کنند و بعد از مدتی می‌روند دنبال کارشان، احزاب و لابی‌های سیاسی هستند. حوزه‌های علمیه به میدان سیاست می‌آیند و آن قدر تلاش مجاهدانه می‌کنند که سیاست به خدمت انسان در آید.

امروز مبحث امید و ناامیدی خیلی مطرح است. ناکارآمدی‌ها و نابرابری‌های زیادی شعله‌های امید را در جامعه ما کم فروغ کرده. سو سو زدن شمع امید، مهم‌ترین تهدید برای هر جامعه‌ای است. ناامیدی جامعه را بسان برّه‌ای رام، به انقیاد فرادستان فرا می‌خواند و امکان کنشگری را از او سلب می‌کند. ظاهر قضیه این است که انسان ناامید، «منتقد» است اما واقع قضیه این است که انسان ناامید «منفعل» است و برای انسان‌ها و لابی‌های «منتفع» از وضع موجود، چه چیزی بهتر از این؟

۰ نظر ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۴۶
مجتبی نامخواه

در شرایط کنونی که سیاست‌زدگی از یک‌سو و سیاست‌گریزی از سویی دیگر در فراز است؛ در وضعیتی که معنا و خِرَد، بیشتر از هر زمان دیگری از ورطه سیاستِ جامعه ما رخت برکشیده است؛ ایده جنگ فقر و غنا، که امام خمینی گذشته و آینده انقلاب اسلامی را در چارچوب آن تصویر و تحلیل می‌کردند، بیش از همیشه برای بازگرداندن معنا به سیاست و بازسازی سیاست ایرانی راهگشا است. متن زیر تلاش می‌کند نشان بدهد چگونه مسئله سیاست، نزاع‌های متداول، آسیب‌شناسی‌ها و گفتارهای کنونی نیست و ما برای احیای سیاست بیش از هر چیز دیگری، نیازمند توجهی تام به جنگ فقر و غنا هستیم.

۰ نظر ۰۱ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۴۳
مجتبی نامخواه

گزیده:

  • تجربه انقلاب اسلامی به ما می‌گوید امر زنانه در متن و بطن سیاست نهفته است و رسالت ما، رسالت تمام کسانی که از موضع امر مدنی و جامعه به سیاست می‌نگرند.
  • مسئولیت تمام کسانی که از خاستگاه حکمت به سیاست می‌نگرند و از افق انقلاب اسلامی سیاست را پی می‌‌گیرند این است که نهفتگیِ امر زنانه‌‌ در متن سیاست را کشف و آشکار کنند؛ بی آن‌که با مستوری امر زنانه در تنافی باشد و ربطی به آشکارگی زمانه ما داشته باشد.
  • این کشف، افق همه کسانی است که می‌خواهند سیاست تنها در دسترس الیت و فرادستان نباشد، بلکه امری عمومی باشد و فرودستان، یا به تعبیر قرآن «مستضعفین» و «الناس» امکان‌های تامّی برای مشارکت در سیاست و بلکه مشارکت در رهبری سیاسی جامعه داشته باشند.
۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۲۲
مجتبی نامخواه
متن زیر حرف‌هایی است که در میزگرد مجله خط، نشریه خانه طلاب جوان ارائه کرده‌ام. این میزگرد در تاریخ 1398/10/21 و با حضور حجج الاسلام علی مهدیان و حسین وظیفه‌عالی برگزار شده و در این مجله منتشر شده است. به دلیل حفظ حقوق معنوی نشریه و تحفظی که در خصوص عدم بازنشر کامل این میزگرد وجود داشت،  فقط صحبت‌های خودم را منتشر می‌کنم. طبیعی است که بخشی از صحبت‌ها ناظر به گفتگو با دیگر حضار محترم بوده و با رجوع به مجله قابل مطالعه است اما از  آن‌جا که مسئله‌ای که در آستانه انتخابات مجلس یازدهم وجود داشت، در آستانه انتخاب دولت سیزدهم نیز وجود دارد، انتشار این بحث را بی‌فایده نمی‌دانم.

 

گزیده:

  • منظر هر انتخاباتی دو سطح تثبیتی و تغییری دارد. در سطح تثبیت، رابطۀ مردم با نظام مطرح است که بازسازی می‌شود و نشان دهندۀ یک حدّی از اعتماد به امکان ایجاد تغییرات مطلوب از طریق صندوق رأی در هر انتخاباتی است.
  • . اما یک لایۀ متغیّر هم در انتخابات‌ها وجود دارد؛ به این صورت که هر انتخاباتی، محلی برای ایجاد تغییرات مورد نظر رأی‌دهندگان است.
  • ما هر قدر نسبت به ابتدای انقلاب پیش آمدیم، امکان ایجاد تغییر در انتخابات‌ها محدودتر شده است.
  • حضرت آقا مدام بحث حضور حداکثری مردم در انتخابات را مطرح می‌کنند که کسانی هم که اعتقاد به نظام ندارند بیایند رأی بدهند. همۀ این تلاش‌ها در جهت این بوده که انتخابات مجرای تغییر باشد نه صرفاً مجرای تثبیت.
  • ما دو نیروی اجتماعی داریم که یکی گذار به دموکراسی‌ است که آزادی منهای سعادت را به دنبال دارد دیگری گذار به حکومت اسلامی‌ است که سعادت منهای آزادی را مدّنظر دارد.
  • این دو نیروی اصلی با حق انتخاب و تغییرخواهی ما از طریق انتخابات، درگیر هستند و هر کدام در مقاطعی دست برتر را پیدا می‌کنند.
  • حساسیت نسبت به مقولۀ آنارشیسم خیلی خوب است. اما آن چیزی که باید خیلی بهش فکر کنیم این است که خیلی جدی‌تر از آنارشیسم اسلامی  است، یک محافظه‌کاری گسترده وجود دارد که گاهی ابعاد آن را کاملاً از نظر اسلامی توجیه
  • مشارکت حداکثری است که می‌تواند سطح تغییری انتخابات را فعال کند.
  • راهبرد حضور حداکثری برای این است که انتخابات به عنوان محلّی برای تغییر باقی بماند.
  • همیشه دغدغه‌ی نیروهای انقلاب باید این باشد که امکان تغییر بیشتری را از طریق انتخابات فراهم بیاورند
  • این نابرابری به حوزه‌ی انتخابات سرریز کرده و عمیقاً دارد حق انتخاب‌های ما را محدود می‌کند.
۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۵۷
مجتبی نامخواه

درباره «امر مدنی» و «تغییر» به مثابه معنایِ سیاست، فرایند «سیاست‌زدایی» و مسئولیت احیای امر مدنی

 

مطلب زیر بخشی گزارشی است از آن‌چه در نشست مجازی کانون اندیشه جوان با عنوان «انتخاب صالح» ارائه کردم. متن منتشر شده در سایت کانون (اینجا) و رسانه‌ها (اینجا) را اندکی ویرایش و تکمیل کردم.

 

اساساً مسئله این نشست، اصلح نامقبول یا صالح مقبول، که اتفاقاً دو سه دهه عمر دارد را متوجه نمی‌شوم و یا بهتر بگویم اصل مسئله را نتیجه فرآیندی می‌دانم که به آن نقد جدی دارم.

برای توضیح این نقد و فرایند، از یک مقدمه شروع کنم و آن اینکه اساسا «سیاست» در وضعیت کنونی ما و از منظری حکمی و حکمت عملی، دو رکن اساسی دارد: یکی این که سیاست ابتنایش بر امر مدنی است؛ امر مدنی یعنی یعنی جایی که اراده انسان‌ها در آن موثر باشد. سیاست یعنی ابتنای تدبیر مدن بر امر مدنی. رکن دیگر این است که لازمه سیاست، توجه به تغییر اجتماعی است.

تصور می‌کنم ما با فرآیندی مواجهیم که سیاست‌زدایی از عرصه سیاسی را در دستور کار دارد. سیاست‌زدایی یعنی چه؟ یعنی ضربه به این دو رکن. یعنی تبدیل روند سیاسی به فرآیندی که اراده مردم در آن تاثیر نداشته باشد و نقش اراده مردم در آن کم شود. از سوی دیگر فرآیندی که معطوف به تغییر وضعیت نیست بلکه معطوف به تثبیت وضع موجود و گرفتن کرسی‌های قدرت است.

وقتی امر مدنی نباشد، وقتی مردم نباشند؛ در غیبت امر مردمی و امر مدنی، یک سری گروه سیاسی به میدان می‌آیند که مدام از وحدت صحبت می‌کنند و مهم‌ترین مسئله‌شان وحدت است. مقصودشان از وحدت هم این است که چطوری با هم همراه شویم تا بتوانیم کرسی‌های قدرت را در اختیار بگیریم. سیاست این نیست.

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۵۶
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی


جناح راستِ دهه شصت که از میانه‌های دهه هفتاد با نام اصول‌گرایی بازسازی شد، دست‌کم سه دهه است که مرجعیت سیاسی یافته و بر ذهن و زبان #انسان_حزب‌اللهی تفوق یافته است.

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۳۷
مجتبی نامخواه

کلمه و معنای واقعی آن؛ مسئله «کلمه» است

 

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

 

 

۰ نظر ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۷
مجتبی نامخواه

بایگانی نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۲
مجتبی نامخواه

 

 

جریان‌های سیاسی عمده در ایرانِ امروز در دو سطح نگرش­‌ها و کنش‌گرها، امنیت‌بنیان هستند. امنیت البته عنصری نیست که اصل یا اهمیت آن مورد تردید باشد؛ آن‌چه هست تفوق و تعدی استلزامات امر امنیتی به میدان امر اجتماعی است. تفوقی که به وضوح ثبات‌گرایی و انسداد تغییر را دامن می­‌زند. در سایه­‌ی همین نگرش امنیتی است که ما، نیروهای اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی، بیشتر به تهدیدهای عرصه­‌ی سیاسی متوجهیم و از «تحدید»های این حوزه غافلیم: به تهدیداتی می­اندیشیم که متوجه ثبات در عرصه سیاست است و از تحدیداتی که تغییر در میدان سیاست را نحیف و مسدود می­‌کند، به کلی فارغیم. این یادداشت در ادامه می­‌کوشد با تمرکز بر مصداق ملموس انتخابات، تحدیدِ تغییرِ سیاسی را با سه محور-استدلالِ «تهی­‌شدن انتخابات از امر مدنی»، «خصوصی­‌سازی انتخابات» و «حرفه­‌ای شدن انتخابات» توضیح دهد. در ادامه نیز در پی آن است که طرحی اولیه از «چه باید کرد؟» در این باره را دنبال نماید. برای آغاز از تجربه زیسته­‌ای شروع می­‌کنیم که به احتمال زیاد، بسیاری از ما کم و بیش در آن مشترکیم.


* این یادداشت، متن تکمیل یافته‌ی یادداشتی است که در ایام انتخابات اخیر (اردیبهشت 96) در نهمین شماره مجله بهمن آذربایجان منتشر شده است. 
۱ نظر ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۷
مجتبی نامخواه


خلاصه:سیاست‌ورزی بسط تکنوکراتیسم به عرصه‌ی امر انسانی و سیاسی است. سیاست‌ورزی زایشگاه و زیست‌گاه سوداگران حرفه‌ای قدرت است؛ سیاست‌ورزانی که جز تاکتیک‌های سیاسی چیزی بلد نیستند و جز راه‌های کسب قدرت به چیز دیگری نمی‌اندیشند. گذشته را نمی‌دانم اما بیشتر از پنجاه سال است که مردم در حال مدیریت کردن سیاست‌ورزان حرفه‌ایِ نشسته در اتاق‌های فکر هستند. چه اصراری هست باز هم امتحان کنند؟ سیاست‌ورزی قوام روش‌شناختی محافظه‌کاری است.

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۵
مجتبی نامخواه