منهای غِلّ
بایگانی نوشتههایم در شبکههای اجتماعی
🔻بر این باروم که بخشهایی به غایت محافظهکار از لابیها و محفلهای سیاسی و البته فکری و مذهبی، سالهای سال است بر ذهن و زبان نیروهای اجتماعی انقلاب قیمومت و استیلایی تام یافتهاند. نتیجه این سیطره، تضییقهای هویتی و اجتماعیای است که حزبالله را بر خلاف وضع نخستین خود، از مردم متفاوت و حتی متمایز ساخته است. سر جمع این وضعیت باعث شده این نیروی پیشران انقلاب در زمینههایی چند، از پیشرانی انقلاب اجتماعی و امر دگرگونی بازبماند و حتی موجب شده کژکارکردهایی مرتکب شود که به عقبماندگی، ارتجاع یا دستکم ثباتِ راکد دامن میزند.
🔻بر این اساس، با تمام وجود به نقد رادیکال آنچه امروز حزبالله خوانده میشود، معتقد هستم. هیچ ابایی هم ندارم در بسیاری از زمینهها، بانگ هشدار برآورم که در اثر فقر تفکر اجتماعی و امکان نقد، تمام آن چالشهای که امام و متکفران انقلاب به ما هشدار میدانند، امروز بیش از هر زمانی دیگری پیش رو و بالاسر ما قرار دارد. چالهرزهایی اخلاقی و فکری همچون تحجر و تقدسمآبی، اشعریگری، عوامزدگی، ریا و تظاهر، نگرش فرقهای، اخباریگری، پرخاشگویی و پرخاشگری، همهچیز را حرام دانستن،عدم تغییر و سردر برف کردن، اتمام حجتکردنهای بیجا، ناگفتگویی و تعصب، سختگیریهای بیجا و فرادینی، تکفیر، محافظهکاری، انحطاط، تجرد و ذهنیتزدگی، قیّممآبی و رکود بیش از هر زمانی به ما نزدیکتر شده است.
🔻با این همه و به رغمِ بودن در منتهی الیه یک موضع انتقادی، بر این باورم که مرز این نقد، مؤمنانه بودن آن است؛ نقدی به غایت رادیکال اما به غایت مؤمنانه. مرز مؤمنانه بودن نقد حزبالله چیست؟ مفهوم قرآنی «غِل»:«لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا»(حشر،10). اختلافنظرها نباید موجب غل، عداوت و کینه میان کسانی شود که ایمانی مشترک دارند.
🔹پینوشت:
* همانطور که از لحن نوشته پیدا بود، مخاطب اول این بحث خودم هستم. اینجا منتشر کردم تا بعدها ، اگر در حال خروج از مرز نقد، و ورود به هامون غل بودم، مخاطبانی گرامی به من تذکر بدهند.
* تمام مفاهیم بند دوم، عین ایدهها و کلماتی است که پیرامون آسیبشناسی نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی در آثار امام خمینی و متفکران انقلاب، مطرح شده است.
* نوشتم حزبالله و ننوشتم جبهه انقلاب، چون مفهوم «جبهه انقلاب»، در اثر کثرت استعمال آن در مصداقهایی مشخص، به نظرم بیشتر چیزی است در مایههای جناح راست دهه هفتاد یا معادلهای آن در دهههای بعد؛ با همه محدودیتهایی که نگرشهاشان داشتهاند.
* اسلاید اول نقاشی است از استاد حبیبالله صادقی با نام «گفتگو»؛ اسلاید دوم تلاوتِ بخشی از آیه 10 سوره مبارکه حشر است؛ با صدای دلنشین برداری بزرگتر و نیکو خصال که مصاحبت با او، از نیکو بهرههایِ سالهایِ اخیرم بوده است.
https://www.instagram.com/p/CPBctsuhQSU/?utm_medium=share_sheet