طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

ارزیابی‌های شتاب‌زده یک طلبه

طبقه سه

بسم الله
دوست می داشتم این وبلاگ
- این پنجره‌ی سرد و بی‌روح - جز یک صفحه نمی‌داشت
و در آن صفحه جز یک سطر نمی‌بود
و بر آن سطر جز یک کلمه نمی‌نشست
و آن کلمه «خمینی» بود و دگر هیچ نبود...
***
آن‌هایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند همین مردم «طبقه سه» بود، همین فقرا.
صحیفه امام ج8 ص 293

***
طبقه سه صفحه شخصی و بایگانی کاملی از نوشته‌ها و گفته‌هایم،از سال 1389 تا کنون است. می‌کوشم جستجوها و جستارهایی در این صفحه منتشر شود که «غایت»، «موضوع» و یا «مسئله»شان «انقلاب اسلامیِ اکنون» باشد.

***
معرفی بیشتر و گزارش‌واره‌ای از برنامه پژوهشی این صفحه در قسمت "درباره طبقه سه"، در نوار بالای صفحه آمده است.

***
صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی:

اینستاگرام @namkhahmojtaba
توییتر @Namkhah1
تلگرام @tabagheh3_ir

***
ایمیل namkhahmojtaba@gmail.com

بایگانی
آخرین نظرات

ضرورت مدارای دینی از منظر امام خمینی

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۲۸ ب.ظ
در گفت‌وگوی زیر درباره ضرورت مدارا در ترویج دین، مبانی نظری مدارا در اندیشه امام خمینی و موضوعات مرتبط از جمله زمینه‌های اجتماعی فرهنگ، اخلاق تبلیغ، بنیادهای هستی‌شناختی مدارا، «منبری پرخاشگو» و خطر جنبش نفرت دینی بحث کرده‌ام. متن زیر نسخه ویراسته و تکمیل شده مصاحبه‌ای است که با روزنامه وطن امروز (19 فروردین 1402) انجام شده است.

گزیده:

متاسفانه عنصر مدارا که ضرورت گفتمان دینی است، یک عنصر لیبرال و یک لیبرالیسم فرهنگی جلوه داده می‌شود که خود نشان دهنده این است که چقدر متأثر تحجر و منبری‌های پرخاشگو از این عنصر فاصله گرفته‌ایم. یعنی چیزی که از نگاه وجودشناختی عرفانی امام برآمده و از اساس، ایده انقلاب اسلامی بوده، تحت تأثیر منبریان پرخاشگو و رتوریک نفرت، از فرهنگ دینی ما کنار گذاشته می‌شود؛ معلوم است که با این شیوه در ترویج دین نتیجه نمی‌گیریم.

  • سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره معنویت طیف هایی از کسانی که حجاب کاملی ندارند، تاکید چندباره ای است که ایشان بر این مطلب می کنند و در سخنرانی های متعددی بر این موضوع اصرار ورزیده اند، به نظر شما علت این امر چیست؟

صحبت‌هایی که خواهم داشت فارغ و خارج از مقوله حجاب خواهد بود؛ اگر چه بی ارتباط با آن نیست اما یک ارزیابی درباره وضعیت فرهنگ دینی ماست. سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب مشابه یک مورد دیگر که اخیراً درباره حجاب گفتند و پیش‌تر هم مواردی بوده؛ واکنش‌هایی در فضای مذهبی در داشت که نشان دهنده تفاوت دیدگاه فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب با نگرش‌های غالب در فرهنگ مذهبی رایج است. ما با یک تفاوت خیلی آشکار مواجه هستیم بین ایده ای که رهبر انقلاب در حوزه دین و فرهنگ دینی و انقلاب اسلامی دارند و میانگین فرهنگ دینی و مذهبی ما.

سخنرانی اخیر رهبر انقلاب و سخنرانی‌های مشابه و اخیر ایشان ما را در موقعیت یک ارزیابی فرهنگی قرار می‌دهد.  ما می‌توانیم براساس امکان‌های این موقعیت، تفاوت فرهنگ و گفتمان دینی انقلاب اسلامی را از فرهنگ های دینی دیگر و گفتمان های دینی دیگر بازشناسی کنیم. این شناسایی بسیار مهم است چرا که انقلاب اسلامی اساساً خودش یک درگیری دینی بوده است. یعنی درگیری معرفتیِ اسلام در برابر اسلام بوده است؛ انقلاب اسلامی چنین ماهیتی داشته است. درست است که آن نقدر بعد از انقلاب جنبه دینی و احیای گفتمان دینی توسط انقلاب در دنیای معاصر پر رنگ شد که گویی فراموش کردیم انقلاب اسلامی به اندازه‌ای که دینی بوده یعنی ایده اقامه دین داشته، به همین اندازه ضد دینی هم بوده یعنی ایده اماته  و میراندن و مرگ انواعی از دینداری را هم داشته است. به همین دلیل بازشناسی و بازاندیشه در این حوزه بسیار مهم است که ما امروز ببینیم تصوری که از مفاهیم دینی داریم و سیاست‌های که براساس این تصورات در حال اتخاذ است و گفتارهای دینی که این تصورات را بازتولید می کند، در چه چارچوبی است و موقعیت ما در جنگ اسلام علیه اسلام کجاست. 

در این سخنرانی دو نکته بسیار اهمیت داشت از این جهت که به ما امکان این را می‌دهد که بتوانیم فرهنگ دینی خود را بازشناسی کنیم و نسبت آن را با فرهنگ دینی انقلاب اسلامی بفهمیم. یک نکته اینکه نگرش فرهنگی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی باز زمینه اقتصادی ارتباط دارد. ما عموما کمتر متوجه این ارتباط هتسیم. کمی این نکته را باز کنم و این که چرا این ارتباط اغلب موضوع غفلت آگاهانه یا تغافل است.

همان طور می‌دانیم در سده اخیر در جهان اسلام و به طور مشخص در کشور ما ایده مارکسیستی حضور بسیار قدرتمندی داشته است. مارکسیسم ترویج شده در جهان فکری ایرانی به مراتب از مارکسیسم اروپایی ضد دین‌تر بود. چرا که اساساً پیدایش این انگاره مارکسیستی و گسترش آن در جامعه ایران محصول یک ناکامی در ایجاد تغییر اجتماعی از طریق ادبیات و رهبران و انگیزه‌های دینی در اواخر دوره قاجارر و پس از آن بود. ایده مارکسیستی و مارکسیسم ایرانی با گزاره‌های روشنی در این زمینه سر برآورد که می‌گفت اساساً دین قرار نیست و نمی‌تواند تغییر ایجاد کند چون دین خودش یک رو بناست. باید در زیربنای جامعه دگرگونی ایجاد کرد و زیربنای جامعه اقتصاد است. می‌گفت ما یک زیربنا داریم و یک رو بنا: زیربنا اقتصاد و روبنای فرهنگ و دین. این ایده در فضای اجتماعی ایران بسیار مورد استقبال قرار گرفت. کم‌کم در مقابل این ایده یک پاسخ شکل‌گرفت که پاسخ دقیقی نبود و آدرس غلطی بود. آن پاسخ این بود که دین نه فقط رو بنا نیست بلکه تمام بناست و اقتصاد نه فقط زیربنا نیست بلکه هیچ جای بنا نیست. اصلا دین یک مسیر جدا و اقتصاد یک مسیر جداست و تصور می شد که ما می‌توانیم فرهنگ دینی را منهای در نظر گرفتن زمینه‌های اجتماعی و عمومی گسترش دهیم. این که الآن هم برخی یا اغلب این طور فکر می‌کنند می توانیم در اقتصاد به سمت آزادسازی و واگذاری مالکیت‌ها به طبقات برخوردار پیش برویم ولی در اوضاع فرهنگی ما هیچ اتفاقی نیفتد؛ این که گمان می‌کنند می‌توانیم یک وضعیت اقتصادی داشته باشیم که درآن چندین سال تورم‌های پیاپی بالا و نابرابری‌های گسترده و عقب ماندگی در عدالت و روابط مافیایی  در آن وجود داشته باشد ولی دین و فرهنگ دینی کار خودش را کند؛ از رسوبات همان پاسخ غلط و آدرس اشتباه است.

این تصورکه دین تمام بناست و اقتصاد زیربنا نیست و هیچ جای مهمی بنا نیست؛ در سطح سیاست‌ها هم خودش را نشان می دهد. به عنوان نمونه وقتی از موضع فرهنگ دینی می خواهند به مساله جمعیت و خانواده بپردازند، تصورشان این است که مسلئه اعتقادی است؛ کافی است شهر به شهر و خانه به خانه برویم و درباره موضوع مهم جمعیت صحبت کنیم تا اقناع ایجاد شود و مسئله حل شود.  این نوع نگاه به ترویج آموزه‌های دینی و ایده های فرهنگی و اجتماعی، نگاهی است اصلاً به وضعیت اجتماعی نگاهی ندارد و به اینکه شما در یک جامعه ای که یک انبوهی از نابرابری ها را تحمل می کند، در یک جامعه‌ای که مسکن به عنوان حداقل نیاز تشکیل خانواده در سال‌های مستمر جهش‌های وحشتناک داشته و سرمایه داری مستقلاتی هیولاواری بر جامعه حاکم شده، نمی‌شود واقعیت را نادیده گرفت؛ نمی‌توان در یک گفتار اعتقادی از اهمیت خانواده گفت و به مسایل اجتماعی نداشت.

سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بسیار اهمیت داشت از این جهت که استدلال می کرد که اقتصاد نا به سامان روی فرهنگ و جامعه هم تأثیر دارد. این که صحنه فرهنگی اصلاً اینطور نیست که تنها یک سلسله از دیگری‌های امنیتی و اعتقادی غربی داشته باشد و در مقابل کار فرهنگی هم عبارت است از یک سلسله گزاره‌های اعتقادی که به شکل مرتب باید بازتولید شود. مسئله فرهنگ این است که خطابه دینی تا دیروز 100 مخاطب داشت، امروز باید هزار مخاطب داشته باشد؛ این که راه‌حل رشد کمی گفتار دینی و فرهنگ دینی است. مساله این نیست. مساله این است در یک جامعه نابه‌سامان از نظر اقتصادی و اجتماعی حتماً یک نابه‌سامانی دینی خواهید داشت و این نابرابری در هر دو طرف فقر حادّ و تکاثر و انباشت ثروت فساد ایجاد می کند. این یک مساله نقطه بسیار کلیدی است و یک استدلالی است که می‌تواند نگاه ما به رتوریک دینی، فرهنگ دینی و خط‌مشی‌گذاری دینی را دگرگون کند و میان امر فرهنگی و امر اجتماعی پیوند برقرار کند. ما امروز به این پیوند و به خارج شدن از دایره نگرش‌های ذهن‌زده به فرهنگ نیاز داریم.

اصولا در دینداری‌ای که آرمان و ایده اجتماعی وجود دارد، نمی‌توان زمینه اجتماعی را نادیده گرفت یعنی نمی‌تواند دین را به مثابه یک امر اعتقادی تصور کرد و نمی‌توان با مقولات اجتماعی ذهنی و انتزاعی برخورد کرد.

امکان دیگری که موقعیت برآمده از این سخنرانی رهبری به دست می‌دهد، و بی ارتباط با عنصر قبل نیست، مساله‌ای است حیاتی تحت عنوان مدارا یا رفق در دین و به ویژه در ترویج دین. مدارا در ایده دینی انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی دارد.

اجازه بدهید با یک مثال این اهمیت را توضیح بدهم. همان طور که می‌دانیم یکی از مهم‌ترین دیگری‌های دینی انقلاب، حجتیه‌ای‌ها هستند. در این جا مقصود از حجتیه‌ای‌ها چیزی است فراتر از یک انجمن و تشکیلات. مراد یک نوع نگرش متحجرانه به دین است. یکی از نتایج این نگرش به دین فراموشی همین عنصر «مدارا» است. یک مثال بزنم، در دهه 60، در جریان یک اتفاق یکی از عتاب آلودترین نامه های امام خطاب به شورای نگهبان نوشته شد و بعدها منتشر شد. این نامه احتمالاً برای خرداد 67 است. ماجرای این نامه این است که یکی از فقهای شورای نگهبان که فوت هم شدند، یک جایی در یک سخنرانی می گویند که یکی از نماینده های مجلس، کمونیست است یا دیدگاه های کمونیستی دارد؛ یا اینکه این عضو شورای نگهبان می‌گوید: می‌گویند فلان آقا کمونیست است. این نسبت یک نوع تکفیر در دل خود دارد و همین کافی است تا امام در یک نامه صریح به شورای نگهبان بنویسند که «در شأن شورای نگهبان نیست که به افراد مختلف تندی کند. اینکه دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفته‌اند: می‌گویند، فلانی کمونیست است. آیا این توهین و گناه بزرگ از شخصی که عضو شورای نگهبان است آن هم به مسلمانی که نماینده مردم تهران است، شرعاً چه صورتی دارد؟» نامه ادامه دارد و امام یکسری استدلال ها می آورند و آخر نامه می گویند: «باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند ... حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ایها همه چیزتان را نابود کرده‌اند». امام استدلال می کنند که ما با یک شیوه ای از دینداری مواجه هستیم که شیوه دینداری پرخاشگو است. به راحتی به کسی که با او اختلاف نظر دارد نسبت کمونیست بودن و خروج از دین می‌دهد و بر سر منبر این نسبت را بیان می‌کند. امام به این می‌گوید پرخاشگوی در صورتی که امروز در این حد از طرد دیگری رایج است. این نامه امام بدین معنا نیست که آن نماینده دیدگاه و معیار کاملاً اسلامی دارد، اما امام استدلال می کند که این شیوه منبری پرخاشگو بودن، که علیه دیگران نسبت کمونیست و بی دینی می‌دهد یک اشتباه بزرگ است و این عملی نیست که منطبق با معیارهای دینی نیست. این مساله ای که امام به آن تذکر دادند همین مساله ای است که ما در سال های اخیر عمیقاً در حوزه فرهنگی با آن مواجه بودیم یعنی گفتمان دینی پرخاشگر.

این گفتمان‌ها و گفتارهای دینی در حوزه حجاب هم پیش آمده‌اند. به عنوان نمونه یک جمله که برای بهمن 1400 و در یکی از خطبه های نماز جمعه بیان شده است را بخوانم: «یک خانم بدحجاب باید احساس کند مردم از او متنفر هستند و ابراز تنفر از زن بدحجاب برای مردم یک تکلیف الهی است و برای این منظور به حرکت مردمی نیاز است» یعنی ایشان دارد استدلال می کند که ما باید جنبش مردمی نفرت داشته باشیم و دین باید تبدیل شود به ابزار ابراز نفرت از کسی که بدحجاب است. این گفتار دینی یک عنصر کم دارد و آن عنصر مدارا و رفق است. در حالی که مدارا بسیار در ادبیات و ایده دینی انقلاب و امام اهمیت دارد و فقدان آن نتایجی بسیار خطرناکی را به بار می‌آورد. ما در سالهای اخیر دچار سربرآوردن اسلام پرخاشگو، و دچار گفتمان اسلامی ای هستیم که سر رفق و مدارا ندارد و استدلال رهبری در خصوص «اهل تضرع بودن خیلی کسانی که کشف حجاب می‌کنند»، تلنگری است به این فقدان مدارا و رشد پرخاشگری در گفتار دینی.

  • آیا این رفق و مدارا به معنی کوتاه آمدن از مبانی دینی و دست کشیدن از واجبات و محرمات دینی است؟ آیا همان گفتمان انحرافی اسلام رحمانی از این دیدگاه بر نمی خیزد؟

 اصلا این طور نیست و برای این که این شائبه به وجود نیاید این عنصر را در ضمن یک نمونه و مفهوم از ادبیات امام خمینی توضیح دادم. منبری‌های پرخاشگو جاده‌صاف کن سر برآوردن دیگری‌های ظاهری خود و آن چیزی که به عنوان اسلام رحمانی از ان یاد می‌شود هستند اما تأکید بر مدارا یک ایده ناب دینی و بنیادهایی حکمی، وحیانی و اخلاقی مستحکمی دارد.

برای توضیح بیشتر به یک استدلال مبسوط از حضرت امام اجراع می‌دهم. می‌دانیم که ایشان یک کتاب دارند تحت عنوان «شرح حدیث جنود عقل و جهل»؛ نگارش این کتاب برای سال 1323 است. امام خمینی در این کتاب توضیح می دهد که ما دو فطرت داریم، یکی فطرت مخموره و دیگری فطرت محجوبه یعنی حجابی که روی فطرت باید بیاید. جنود عقل ناشی یا تحت فرمان فطرت اولیه یا مخموره است و جنود جهل سربازان فطرت محجوبه هستند و وجود انسان صحنه درگیری این دو است.   یکی از نزاع های بین جنود عقل و جهل در این است که جنود عقل در راستای رفق و مدارا عمل می‌کنند و در مقابل جنود جهل،  جنودی هستند که بر ضد رفق و مدارا عمل می‌کنند که تعبیر روایی آن خرق است.

یکی از مهم‌ترین حوزه‌های مدارا، اخلاق ترویج دین و همچنین بحث امر به معروف است. به عنوان نمونه در فرازی از این کتاب آمده است: «در باب امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمات همین رفق و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدّت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به ردّه و کفر منتهی شود. در ذایقه انسان، امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. آمر به معروف و ناهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام سازد». ما با این مساله مواجه هستیم که یک گفتار دینی منهای رفق و مدارا طی سالیان ی توسط به تعبیر امام خمینی «منبرهای پرخاشگو» ترویج شده و در نتیجه عنصر مدارا از فرهنگ دینی ما حذف شده است. این ررتویک نفرت و عدم مدارا حتما واکنش برانگیز است. چه واکنشی؟ همانی که امام خمینی استدلال می‌کند: گذر از یک گناه یا گناه کوچک به برآمده ردّه و کفر. جنبش دینی نفرت در مقابل جنبش رده و کفر را تمهید و حتی ایجاد خواهد کرد.

در این بخش از کتاب امام خمینی به تفصیل توضیح می دهد که این رفق و مدارا برای کسی که در حال تبلیغ فرهنگ دینی است واجب است. مدارا در کل خوب است و برای همه لازم است ولی برای کسانی که در باب ارشاد و تعلیم خلق و اجرای امر و نهی الهی هستند این رحمت و عطوفت و مدارا  واجب است. بحث هم فقط در سطح اخلاقی نیست بلکه مقوله مارا یک بحثی است که در اندیشه امام خمینی در سطح حکمی و هستی‌شناختی هم مستدل می‌شود همچنان که در همین بحث مدارا در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی اشاره می‌کنند به یک فراز از فتوحات مکیه از ابن عربی که می‌گوید: «ظَهَرَ الوُجُودُ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم». امام می گویند همچنان که مفتاح وجود و جهان، رحمت رحمانیّه و رحیمیّه است و همین رحمت رحمانیه و رحیمیه مفتاح کتاب تدوین شده است؛ در تبلیغ هم باید مدارا محور باشد.

همین که شما قرآن را باز می کنید، سوره به سوره با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ شروع می شود، هستی هم با رحمت رحمانیه و رحیمیه خدا شروع شده و تو که می خواهی مبلغ این دین باشی، واجب است که رفق و مدارا داشته باشی و اگر رفق و مدارا نداشته باشی، فقدان مدارا، مخاطب تو را از یک اشتباه کوچک به سمت کفر سوق می دهد. و این مساله ای است که ما به طول عرض چند دهه و چند نسل و هزاران گفتار دینی با آن مواجه هستیم.  در سخنرانی اخیر رهبری موقعیتی فراهم شد که این ایده و مسئله غیبت مدارا از گفتار و گفتمان دینی ما در چند دهه اخیر بار دیگر نقد شود.

متاسفانه عنصر مدارا که ضرورت گفتمان دینی است، در گفتمان دینی ما یک عنصر لیبرال و یک لیبرالیسم فرهنگی جلوه داده می شود که خود نشان دهنده این است که چقدر متأثر تحجر و منبرهای پرخاشگو از این عنصر فاصله گرفته‌ایم.  یعنی چیزی که از نگاه وجودشناختی عرفانی امام برآمده و از اساس، ایده انقلاب اسلامی بوده، تحت تأثیر منبریان پرخاشگو و رتوریک نفرت، از فرهنگ دینی ما کنار گذاشته می‌شود؛ معلوم است که با این شیوه هیچ وقت نتیجه نمی‌گیریم. این قبیل استدلال‌ها در این سخنرانی و سخنرانی‌های مشابه واکنش‌هایی از سر ناراحتی در میان برخی تحلیل‌گران مؤمن، به ما هشدار می‌دهد که باید فکری برای این مساله کنیم و مجدداً مدارا به فرهنگ دینی و سیاست های فرهنگی ما برگردد و به نوعی این غیبت مدارا جبران شود. 

این غیبت مدارا تنها در سطح منبر و خطبه نمی ماند چرا که جنبش نفرت تبدیل به سیاست هم می شود. یک سطح خطبه‌های دینی است و مهم‌تر از طرح جنبش نفرت در یک خطابه دینی این است که خط مشی‌گذاری دینی و حتی نهادسازی دینی ما بر اساس غیبت مدارا باشد. 

  •  
  • ممکن است این این حرفا اینطور تلقی شود که رفق و مدارا با کسانی که به احکام و واجبات دینی توجه ندارند به معنی بی توجهی به دستورات دینی است. پاسخ شما نسبت به این مدعا چیست؟

مدارای دینی به معنای رنگ باختن یا بی اهمیت بودن احکام دینی نیست. یعنی اینطور نیست که حجاب مهم نباشد یا نماز خواندن یا باقی محرمات و واجبات اهمیت نداشته باشد، موضوع این است که با ندیدن عنصر مدارا شما دارید بخش هایی از جامعه را به سمت اشتباهاتشان سوق می دهید یعنی فرد را از یک فعل اشتباه به رده یا کفر می رسانید. راه مدارا عبارت است از اینکه در دینداری «انسان» مهم می شود و تو باید در ترویج دین عناصر مثبت این انسان را بگیرید و بر آن تأکید کنید نه بر اشتباهات او.

انتهای این پرخاشگویی خارجی‌گری است و این نگرش فرهنگی خوارج که ارتکاب کبیره را مساوی با کفر می‌دانستند. به این دلیل بود که دینی منهای مدارا داشتند و تنها بر نگاه سلبی تأکید داشتند و معتقد بود که این اشتباه را باید آن قدر بزرگ کنم تا او از دایره دین خارج شود. در مقابل مدارا برعکس است، مدارا جنبه‌های وجودی او را می گیرد. برای مثال او عنصر حجاب را ندارد، اما آیا عنصر معنویت و ارتباط با خدا را هم ندارد؟ آنجا تک تک رفتار و افعال انسان ها می توانند حامل نشانه هایی از دین باشند و تک تک رفتارها اهمیت پیدا کند و شخصیت انسان براساس آن بازسازی شود نه براساس آن اشتباهات و خطاها. از این جهت است که بدون اینکه از اهمیت حرمت حجاب کم کند و بگوید حرام نیست یا الزامآو‌آور نیست و اختیاری است، اما مرتکب کشف حجاب را از دایره دین خارج نمی‌کند. 

 

۰۲/۰۱/۲۴
مجتبی نامخواه

امام خمینی

تحجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی