امکانهای سنت فلسفی و الهیاتی خود را برای درک اعتراض به کار نمیگیریم
گفتوگوی «فرهیختگان» با مجتبی نامخواه درباره وقایع اخیر کشور- بخش نخست
متن زیر بخش نخست گفتگو با صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان است درباره اتفاقات پس از شهرویر 1401 است. در این بخش بیشتر در این باره بحث کردهام که گویا ما علاقهای نداریم امکانهای سنت خود را برای شناخت تغییرات اجتماعی فعال و بالفعل کنیم. در حالی که در طلیعه و تأسیس فلسفه اسلامی، آنگاه که حکمت عملی و علم مدنی در حال متولد شدن است فارابی این چنین استدلال میکند که درک تغییرات جزئی زمانی، «فضیلت فکری» محسوب میشود و ما اکنون دچار افکار و جریانهای فکری بیفضیلتیم.
محمد حسن امانی، خبرنگار: وقایع مختلفی در طول سالیان اخیر در کشور رخ داده که در همه آنها دانش جامعهشناسی تلاش کرده تحلیل خود را از قضایا ارائه کند و راهی برای فهم پدیدهها بیابد. اما بهنظر میرسد در هر برهه شاهد نوعی بهتزدگی نسبت به مسائل هستیم و جامعهشناسی ما امکان چندانی برای فهم مسائل به ما نمیدهد. در گفتوگو با مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین و مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) ضمن بررسی اتفاقات اخیر در کشور، امکانهای موجود در سنت فکری خودمان و در دانش جامعهشناسی برای فهم مسائل اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم. بخش اول از این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
گویا در جمهوری اسلامی سیاست، سیاست غافلگیر شدن است و مسائلی مثل دی 96 یا آبان 98 یا مساله مهسا امینی به وجود میآید و نهتنها مدیریت بحرانی انجام نمیشود بلکه تحلیلهای سطحی که بتواند کمی وضعیت را مشخص کند بیرون نمیآید و صرفا همیشه یک غافلگیری حاکم میشود و حالتی از بهتزدگی برای مسئولان و تحلیلگران پیش میآید. ریشه این مساله در کجا است؟ و چرا ما حتی نمیتوانیم چند سال آینده کشور را پیشبینی کنیم؟
بخش مهمی از این ناتوانی ما به ناتوانی نظری بر میگردد. یعنی هم از نظر جامعهشناختی و هم از نظر تحلیل اجتماعی، ما در شناخت مقولاتی مثل جنبش و اعتراض و شورش و تغییرات اجتماعی و مقولاتی از این دست، دچار فقر نظری هستیم. بخشی از ناتوانی ما به این فقر نظری ما برمیگردد. فقر نظری یعنی اینکه یا آثار مهم و آثار جدید را در این زمینه نخواندهایم یا خیلی نخواندهایم و جدی نگرفتهایم.