نقد طبقه سه/ درباره مطلب تجربه عدالتخواهی زنانه
تحسینی بر نوشته ایشان دارم و در پی آن تحسین، نقدی. البته نگاه آقای نامخواه گرامی را نسبت به زنان زیاد نمیشناسم. اما ابتدا لطفا کامل این پست رو بخوانید.
داخل این متن، حق آزادی و انتخاب آزاد و عادلانه به درستی تبیین شده است. وجود عقل برابر و پی آن، قدرت تشخیص و قدرت ورود به عرصه های اساسی سیاسی برابر و بر مبنای شایستگی ها و مهارت اشخاص بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها. گویای اینکه تا زمانی که به زنان و قدرت آنها اعتماد نداشته باشیم و همچنان نسبت به فعالیت های میدانی و عملی زنان ترس و واهمه داشته باشیم، در نهایت امر یعنی نتیجه عینی کار در جامعه اصولگرا، همین آش است و همین کاسه!
یک واحد خواهران تأسیس میکنند که فلسفه وجودی اش اساسا جدایی زنان از مسائل اساسی ست و زنان را از تمام عرصه ها دور و با مسائل دست دهمی سرگرم میکنند و خودشان در واحد های برادرانشان بودجه ها را گرفته؛ هر طور هم که خرابکاری کنند هیچ اشکالی ندارد! چون مرد اند، طبیعی است چنین چیزی!
کمانکه بارها خراب کردهاند و غالبا کسی اعتراضی نکرده است.
این را باید تأکید کرد که خواهران عزیز دانشگاه سهند، که چنین موردی را پیگیری کردند و به نتیجه رساندند، حتی اگر به نتیجه نمیرسانند هم کسی حق خرده گرفتن نداشت! و حالا که با موفقیت به نتیجه رساندند باید صد برابر تحسین شوند.
چرا که اولا، این موارد تازگی دارد و مسلما تا زمانی که فوت و فنش در دست جامعه زنان بیاید کمی طول میکشد و نباید انتظار آنچنانی داشت.
و ثانیا وقتی با وجود غالب بودن عمل مردان در این عرصه، همچنان شاهد شکست هایی در بین مردان و الگو های مردسالارانه بوده ایم، مشخص میشود، بحث ممکن الخطایی مطرح است و حتی با وجود جا افتادن امر، خطا باز هم طبیعی ست
پس همانطور که به مردان، با وجود اشتباهات عمده ای که در قشر اصولگرا دارند اعتماد میکنیم و ایشان را در خلقت ممکن الخطایی خود تعریف میکنیم، باید همین تعریف را اتفاقا با تخفیف بیشتر برای زنان داشته باشیم و آنها را در این امر یاری کنیم!
نه اینکه از ترس و عدم اعتمادی که نسبت به آنها داریم، در عرصه عمل نه تنها ایشان را یاری نکنیم، که حتی سنگ زیر پای آنها بیاندازیم و محدودشان کنیم! اما به زعم من که صد البته بسیار بی تجربهام نگاه عملگرای صرف، آسیب زاست. منظور از نگاه عملگرای صرف، رها کردن مقوله خود سازی در چنین سنینی ست. البته باز هم نه آن تعریف کاریکاتوری از بحث خود سازی! این را در ابتدا رک و واضح عرض کنم که داشتن مبنا هیچ کمک قابل توجهی به نتیجه فعالیت ما زنان نخواهد کرد متاسفانه!
اما مهم ترین نکته اش این است که حداقل تا جایی که قوانین دست و پای ما را نبسته متوقف نمیشویم! بله، در عرصه ای که برای وجب به وجب رفتار زنان تئوری های بی پایه و اساس ساخته شده است، اگر تئوری متقابل تعریف نشود، بعد از مدتی توقف حاصل میشود. این یکی از مهم ترین آسیب ها برای قشر زنان عدالتخواه است.
زیرا ما نیاز به یک مسئله مهم داریم و آن الگو سازی ست. ما میخواهیم زنان دیگر هم به این مسئله باور داشته باشند. آیا راه دیگری غیر از الگو سازی داریم؟ آیا الگو سازی نیازمند مبنا نیست؟ آن هم با این سطح از محدودیت و وجود مبناهای مخالف؟ فکر نکنم راه دیگری داشته باشیم!
این نگاه البته آسیبش در بین عدالتخواهان صرفا به زنان نیست، بلکه عدالتخواهی و دادخواهی و فعالیت اجتماعی مردان و به صورت عام، فضای کلی جبه عدالتخواه هم از نگاه عملگرای صرف آسیب میبینند. اما مسلما زنان آسیب بیشتری در این میان خواهند دید. زیرا بسیار کم هستند! طوری که صفحه بنده به عنوان یک خانم، آمار قشر آقایان در آن حدود هشتاد درصد و زنان حدود بیست درصد است! همچنین درصد بسیار کمی از آن 20 درصد به دنبال مسائل اجتماعی و درصد کمی از آن فعالان، مسائل اجتماعی مربوط به عدالتخواهی را دنبال میکنند! چه برسد به فعالیت های میدانی و عملی! و همان محدود افراد ارزشمند نیز به شدت قابل محدود و محذوف شدن هستند. این برای جامعه مقید به تئوری حکومت بسیار تأسف آور است!
مسئله دومی که زنان باید توجه کنند این است که ورود جدید و شاذ در هر عرصه ای، نیاز به مبنای فکری دارد تا در صورت لزوم به جامعه ارائه شود. یعنی الان دیگر از بحث حکومت و قدرت گذشتیم، بحث همراه کردن جامعه خویش با زنان فعال در این حوزه است! بعضا دیده ام که بسیاری از همین عدالتخواهان، حتی نه عدالتخواهانی که تئوری کلی حکومت را قبول کرده اند، بحث من برمیگردد به عدالتخواهانی که زیاد با تئوری فعلی حکومت نسبت ندارند و حتی بین آنها نیز این مسئله گاهی سوال است!
پس باید در کنار عمل ارزشمندی که انجام میشود، فکر اساسی ای برای مبنای قشر زنان عدالتخواه کرد و الا که هیچ گاه نخواهیم توانست در وضعیت کلی تغییری خاصی دهیم و هر از چند گاهی، استثنائاتی را میبینیم و همان ها هم غالبا بعد از سنین شور جوانی، حذف میشوند!
امید آن است که این حضور مستمر شود.
و من الله توفیق